و این بار در تحلیل های علنی خود همان مطالبی را مطرح می کردند که تا چندی پیش تکذیب می نمودند ، منتها با فرصت طلبی هر چه تمامتر این پروسه را جهت مساعد نمودن زمینه ذهنی هواداران و تحمیق و اغفال مردم ، مرحله بندی کردند .
آنگاه به روش اسلاف خود گام به گام در مسیر اتخاذ مواضع جدید حرکت کردند ، مواضع جدیدی که 180 درجه با مواضع گذشته اختلاف داشت ، این پروسه سه مرحله داشت که عبارتند از :
1 _ مرحله اول ، ضدیت صوری با عراق :
در این مرحله همان گونه که قبلاً اشاره کردیم آنچه که از ظواهر مصاحبه ها ، مقالات و موضع گیری ها بر می آید ، مخالفت شدید با استبداد بعثی و متجاوز حاکم بر عراق بود ، اما اگر قدری موشکافی کنیم متوجه می شویم که نوک تیز حمله را به سوی دولت و نظام جمهوری اسلامی نشانه رفته اند .
آنگاه در می یابیم که صور و ظواهر موضع گیری ها صرفاً به تناسب شرایط روز و روحیه و احساسات مردم و به ویژه هواداران خود اتخاذ می شده است و از آنجایی که مردم یکپارچه بر علیه متجاوز و همراه دولت و نظام جمهوری اسلامی ایران بودند ، منافقین نیز مجبور به اتخاذ چنین مواضع ضد عراقی ولو صوری و ظاهری شده اند .
2 _ مرحله دوم ، مرحله گذار فی مابین :
اما هرگز در مرحله فوق توقف نکردند ، بلکه با ورود به مرحله دوم سعی کردند که هر دو کشور عراق و به ویژه جمهوری اسلامی را مسبب اصلی جنگ قلمداد کنند ، در این مرحله در تحلیل های خود می نوشتند :
" جنگی که بر اساس پاره ای اختلاف ها و تضادها در ادامه یکسری تحریکات و برخوردهای موضعی و مقطعی اینک ابعاد گسترده و پیامدهای خطرناک به خود گرفته است ، آیا می توان گفت که جنگ ایران و عراق به نفع خلق های ایران و عراق و نه به سود امپریالیسم و صهیونیسم تمام می شود ؟ "
نشریه مجاهد شماره 114
و بدین ترتیب اولین سؤالات را برای زمینه سازی ذهنی هواداران خود مطرح می سازند و پس از این زمینه سازی است که علناً ایران را مسئول غیر مستقیم و سپس مسئول مستقیم جنگ می خوانند .
به این ترتیب عملاً به مواضع آمریکا سقوط می کنند و می نویسند :
" بی شک خلق ستمدیده و قهرمان ما همچون گذشته با ایثار جان و مال و فرزندانش رنج دفاع از مرز و بوم و میراث خونین این میهن انقلابی را به دوش می کشد ، اما همین خلق هرگز زمینه سازان و مسببین مستقیم و غیر مستقیم این فجایع خونین را نخواهد بخشید ."
مجاهد شماره 114 ، ص 52
" در سالی که گذشت ندانم کاری های مفرط سیاسی ، بی کفایتی در برخورد با مسائل بین المللی ، دخالت در امور دیگران به بهانه صدور مکانیکی انقلاب ( که گویی انقلاب هم یک کالا است ) مضافاً بر همه شقه سازی های نفاق افکنانه در صفوف داخلی خلق کار را به آنجا رساند تا حکام مستبد عراق به فکر ارضای هوس های جاه طلبانه خود در خاک میهن ما بیفتد !
پیام نوروزی رجوی ، نشریه مجاهد سال دوم ، ص 3 ، شنبه 26 اسفند 59
منافقین با چنین تحلیل هایی ، استعمارگران غرب و رژیم بعثی صهیونیستی عراق را از دایره علت خارج می کنند و صرفاً جمهوری اسلامی را علت ایجاد جنگ مطرح می سازند ، اگر چه در این تحلیل ها بنابر مأموریت محوله از سوی شیطان بزرگ نوعاً بر علیه رژیم عراق و امپریالیست ها ( که هرگز مورد خاص آن یعنی آمریکا را مشخص نمی کردند ) شعارهایی می دادند ، اما نوک تیز حمله منافقین همواره به جانب جمهوری اسلامی ایران نشانه گیری می شد .
با چنین روند فکری زمینه ها را آماده می ساختند تا بتوانند حرف آخرشان یعنی حمایت کامل از عراق و ضدیت کامل با جمهوری اسلامی را مطرح سازند .
3 _ مرحله سوم ، ضدیت کامل با جمهوری اسلامی
پس از گذشتن از مرحله گذرا علناً ضدیت با جمهوری اسلامی و حمایت خود از رژیم بعثی صهیونیستی عراق و در رأس آن صدام وابسته را این چنین مطرح ساختند :
" امروز نیز به جایی رسیده ایم که دیگر باید علت اصلی مسائل و مشکلات را با مردم در میان گذاشت و تمام کوشش را در جهت رفع آن کانالیزه کرد ، در غیر این صورت هیچ راه حلی برای انبوه مسائلی که امروزه مردم با آن مواجهند پیدا نخواهد شد و روزبروز نیز بر وخامت اوضاع افزوده خواهد گشت ، چرا که راه حل همه این مسائل در گرو حل همان مسئله اصلی است .
اکنون به نظر می رسد دیگر درنگ و تأخیر در این زمینه زیان های غیر قابل جبران پدید آورد و انقلاب را در معرض خطرات غلبه ناپذیر قرار دهد و این مضمون اصلی آن مسئولیت خطیری است که اکنون مطلب افشاء شده را کلاً نفی می کرد ، اما گذشت زمان چهره و موضع عناصر و جریان های متعدد و مترقی و انقلابی بر عهده دارند ."
مجاهد شماره 100 ، سر مقاله ، ص 2
بدین ترتیب سازمان مسئله اصلی را ضدیت با نظام جمهوری اسلامی مطرح می نماید ، اما به هر حال باید پاسخگوی مواضع ضد امپریالیستی ! و ضد عراقی عوام فریبانه گذشته خود باشد تا از مسئله دار شدن هواداران خود و سایر گروهک ها بکاهد .
چرا که هواداران فریب خورده بر این باور پوچ بودند که سازمان واقعاً در جنگ و کارزار بر علیه رژیم مستبد و فاشیستی عراق فعالیت می کند و دهها نفر شهید ! داده است پس آیا امکان دارد که این همه تبلیغات و بوق و کرناها واقعیت نداشته باشند ؟ و اگر چنین بود علت چه بود ؟
رجوی در پاسخ به این سؤالات اساسی این چنین پاسخ می دهد :
" فکر می کنم احساسات سراسری توده های مردم در آن هنگام ( هفته سوم جنگ ) احتیاجی به شرح ندارد و همه می دانند که کمترین شبهه ایجاد اخلال در جنگ و یا اصلی نمودن ( و یا حتی بیان ) سایر دردها و مشکلات در قبال آن از آنجا که احساسات سراسری را جریحه دار می نمود بهترین بهانه را به دست مرتجعین می داد تا تحت الشعاع جنگ افکار عمومی را نسبت به انقلابیون مغشوش نموده و به آنها ضربه بزنند ."
نشریه مجاهد سال دوم ، ش 114 ، ص 38 ، اسفند 59
اعتراف فوق خود دلیل محکمی است که منافقین اصولاً از بدو جنگ اعتقادی به شرکت در جنگ نداشته اند بله همگام با توطئه آمریکایی صدام قصد باز کردن جبهه درونی دیگری داشته اند که به دلیل حمایت امت شهید پرور و حضور توده های میلیونی مردم در جبهه های جنگ و همچنین پشتیبانی بیدریغ مردم پشت جبهه از سپاه اسلام به این آقایان فرصت ایجاد اخلال در جنگ و طرح سایر دردها و مشکلات از پیش ساخته شده را نداده ، چرا که اگر کوچکترین خللی در اصلی بودن جنگ به وجود می آوردند به دست مردم ( که در اینجا سازمان مردم را مرتجعین می خواند ) محو و نابود می شدند .
بعد دیگر تحلیل فوق این است که جناح آمریکایی به ویژه بنی صدر و منافقین شرایط عینی و ذهنی جامعه در آن زمان ( 26 اسفند 59 ) را برای ایجاد خلل در جنگ و طرح سایر دردها و مشکلات و در نتیجه گشودن جبهه درونی و جنگ مسلحانه صد در صد ضد انقلاب اسلامی را مساعد می بینند .
بر اساس چنین تحلیلی بود که توطئه های منافقین و بنی صدر به صورت علنی و گسترده در سراسر ایران و به ویژه در تهران یکی پس از دیگری شکل می گرفت ، حال اگر گذری کوتاه بر مواضع شیطان بزرگ و حکام دنیای غرب داشته باشیم کمک شایانی در شناخت چهره ها و کیفیت استعماری مواضع منافقین خواهد نمود .
" اگر عراق جنگ را برده بود ، امروز نگرانی و وحشت در خلیج نبوده و منافع ما در منطقه آن قدر که اینک در خطر قرار دارد دچار مخاطره نمی بود . در هر حال با توجه به اهمیتی که توازن قوا در این منطقه دارد این به نفع ما است که هر چه زودتر در این منطقه آتش بس بر قرار نماییم ."
کیسینجر
" قدرت های غربی نمی خواهند عراق در جنگ با ایران شکست بخورد ، زیرا توازن بین آن دو باید حفظ گردد ."
فرانسوا میتران ، رویتر 6/9/61
" جنگ ایران و عراق امنیت خاورمیانه را به خطر انداخته است .... اگر ایران از خطوط دفاعی عراق بگذرد فقط به آن کشور قناعت نمی کند ."
برژینسکی ، مشاور امنیتی کارتر ، سخنرانی در دانشگاه جرج تاون
" آمریکا باید از هر جهت به استثناء اعزام پرسنل به کشورهای عرب دوست خود کمک نماید ، زیرا پیروزی ایران بر عراق حکومت این کشور را در منطقه به عنوان یک کشور قدرتمند باقی خواهد گذاشت ، خطری که اینک متوجه عراق است در آینده دیگر کشورهای منطقه را در بر خواهد گرفت ."
گلد واتر سناتور آمریکا
" تنها راه ایستادگی در برابر پیروزی های ایران در این جنگ ، اتحاد و همبستگی رسمی آمریکا و دیگر کشورهای عضو پیمان ناتو با عراق است ، در این زمینه پیشنهاد می شود که اولاً آمریکا ، مصر ، اردن و کشورهای منطقه را برای کمک نظامی به عراق مورد پشتیبانی قرار داده و تجهیز کند .
ثانیاً آمریکا باید سطح روابط سیاسی خود را با عراق را ارتقاء دهد ، زیرا هر دو کشور معتقدند که چنین اقدامی برای حفظ امنیت خلیج فارس ضروری است ، ثالثاً باید جلوی پیروزی های ایران در این جنگ گرفت و راهی برای پایان جنگ پیدا کرد ، بدون این که ایران هیچگونه پیروزی به دست آورد ."
واشنگتن پست ، 20/12/1982
" من شخصاً مخالفتی با ایالات متحده آمریکا ندارم ، ما مایلیم که با آمریکا روابط دوستانه داشته باشیم ."
صدام ، مصاحبه با مجله تایمز 23/4/61
" رژیم بار دیگر تقاضای آتش بس هیئت میانجی گری کنفرانس اسلامی را رد کرده است ، این رژیم همچنین پیشنهاد عراق مبنی بر آتش بس فوری و بازگشت به مرزهای بین المللی را نپذیرفته و کماکان بر ادامه جنگ اصرار می ورزد .
سازمان مجاهدین خلق ایران این تمایل ارتجاعی و جنگ طلبانه را در شرایطی که تجاوز اسرائیل به لبنان و دست اندازی به انقلاب فلسطین ابعاد تازه ای به خود گرفته ، قویاً محکوم می کند . "
بیانیه دفتر مجاهدین خلق ، پاریس 22/3/61
کسانی که فکر می کنند پرداخت خسارت به ( امام ) خمینی این رژیم را خاموش کند در اشتباه به سر می برند و بلکه بر عکس ( امام ) خمینی از این آراء و نظرات جهت توجیه و تقویت سلطه خود بهره برداری می کند .
من با صدای بلند کلیه کسانی را که در جستجوی صلح و خواهان برقراری ثبات و استقرار در منطقه هستند مورد خطاب قرار می دهم و می گویم : پرداخت خسارت یا فدیه به ( امام ) خمینی بیش از پیش خطرناک است و این روش هرگز جهت آرام کردن رژیم ایران مؤثر واقع نخواهد شد ."
مصاحبه مسعود رجوی با مجله الوطن کویتی
" مشکل شط العرب ظاهر قضیه است ، مشکل اصلی تهدیدهای ( امام ) خمینی بر صدور انقلاب به خارج است که باعث بروز جنگ شده است . به نظر ما شط العرب متعلق به عراق است ."
مصاحبه رجوی با مجله الوطن العربی
" ما همیشه مخالف کوشش ( امام ) خمینی برای صدور انقلاب بودیم ، اگر ما در مسند قدرت بودیم این جنگ هرگز آغاز نمی شد ، ( امام ) خمینی بایستی مسئولیت هزینه های جانی و مالی جنگ را به عهده گیرد ."
مصاحبه رجوی با مجله ساوت انگلستان در نوامبر 81
با نگرش و بررسی کوتاه به سخنان رجوی در می یابیم که سخنان وی کاملاً منطبق بر تحلیل گران شیطان بزرگ است ، گویی رجوی در این موضع گیری ها مسئولیتی جز ترجمه مواضع دنیای غرب و شیطان بزرگ را به عهده ندارد ، مواضعی که کاملاً متضاد با مواضع قبلی آنهاست .
اگر چه مواضع واقعی منافقین از مدت ها پیش از شروع جنگ تحمیلی همانا همگامی با شیطان بزرگ و جاسوسی برای آنها جهت سرنگونی جمهوری اسلامی ایران بود ، اما علیرغم تمامی توطئه ها چهره واقعی خود را برای مردم و حتی هواداران خود آشکار نمی ساختند .
گاهی به شدت عراق و آمریکا را در به وجود آوردن جنگ تحمیلی مذمت کرده و ناسزا می گفتند ، گاهی اعلام می کردند که تمامی نیروها میلیشیا را جهت مقابله با آمریکا و عراق در خدمت سپاه پاسداران قرار می دهند ، گاهی اعلام می کردند که شهدای فراوانی در جنگ داده اند ؛
گاهی شکایت می کردند که چرا مسئولین به هواداران سازمان اجازه ورود به جبهه ها را نمی دهند و گاهی اعتراض می کردند که چرا برچسب جاسوسی را به هواداران سازمان که در جبهه ها بدون اجازه نفوذ کرده بودند ، زده شده است ، خلاصه هر روز متناسب با شرایط زمان موضعی می گرفتند .
اما امروز فضاحت کار به آنجا رسیده است که رهبر منافقین عملاً و آشکارا برای عراق و شیطان بزرگ جاسوسی می کند ، به طوری که رادیو بغداد به نقل از آسوشیتدپرس به تاریخ 31/6/63 گفت :
" مسعود رجوی رهبر گروه چپ گرای مجاهدین امروز گفت رژیم ایران هشتاد تا یک صد هزار نیرو برای یک حمله غافلگیرانه شبانه از طریق شط العرب بسیج کرده است ، وی گفت بخش اعظم نیروهای ایران نزدیک خرمشهر واقع در هفتاد کیلومتری جنوب اهواز متمرکز شده اند .
رجوی ادعا کرد حمله دیگری از جنوب آبادان که تنها چند کیلومتر با بصره فاصله دارد صورت خواهد گرفت ."
باید اعتراف کرد که این جاسوسی و لو دادن آرایش های نظامی سپاهیان در شرایطی بود که تمامی مردم جهت یکسره کردن صدام صهیونیست و شیطان بزرگ بسیج شده بودند و می رفتند تا سرنوشت جنگ را به نفع اسلام پایان بخشند .
یعنی یک عملیات بزرگ سرنوشت ساز در میان بود که همگی مردم از مسئولین گرفته تا مردم عادی ، کشاورزان و کارگران و پیشه وران و رزمندگان به آن دل بسته بودند ، اما منافقین از خدا بی خبر آن قدر در لنجزار اسفل السافلین گرفتار شده اند که اینگونه آشکارا تن به خواری و ذلت جاسوسی بیگانگان و خیانت به مردم هم وطن خود می نمایند .
" فاعتبروا یا اولوالابصار "
قصد منافقین از تمامی مکرها این بود که مؤمنین ( جمهوری اسلامی و امت همیشه در صحنه ) را ذلیل و خود را عزیز نماید ، اما " مکرو و مکر الله و الله خیر الماکرین " و به همین دلیل خواست پروردگار همواره این است که " لله العزه و لرسوله و للمؤمنین و لکن المنافقین لا یعلمون ، عزت تنها از آن خداوند و پیامبر و مؤمنین است و لیکن منافقان هیچ نمی دانند ."
