امروزه مکتب فکری تروریسم به دنبال هرجومرج و بحرانسازیهای منطقهای و بینالمللی و ریشهکنی بنیادهای فکری جوامع مختلف است. یکی از اهداف مؤثر تروریسم ایجاد درگیری مابین ادیان و دین ستیزی است. در این میان حامیان تروریسم و این مکتب فکری معمولا به دنبال نقاط حساس هستند تا با ابزارهای مختلف بتوانند آن را نابود کرده و پیروان آن را دچار سردرگمی کنند و نهایتاً بشر به جان هم بیفتند. در این میان دین ستیزی و دین هراسی از جمله مهم ترین اهدافی است که همواره تروریسم بر علیه آن برنامههای ویژهای تدارک میبیند. چراکه از این طریق رهروانی را پیدا میکنند و تروریسم در بدنه ادیان رشد میکند و اینچنین میشود که گروههای تروریستی همچون داعش بوجود میآید. این بستری مهیا برای تحقق تروریسم سازمان یافته است.
در این راستا بیش از همۀ ادیان، اسلام ستیزی و یهودی ستیزی را شاهد هستیم و حامیان تروریسم این دو دین الهی را دستمایۀ خود قرار داده و پیروان این دو دین الهی را بسوی هم میشورانند. نقش فراماسون در این مساله بسیار پراهمیت بوده و تاریخ گواه آن است.
نمونه بارز دین ستیزی را در جریان مقاومت فلسطین شاهد هستیم. رژیم صهیونیستی در طول مخاصمات خود با مقاومت فلسطین علاوه بر کشتار بی رحمانه مردم همواره بحث گسترش قلمرو خود را در برنامه داشته است. شهرک سازیهای متنوع توسط صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی نه تنها نقض تعهدات، بلکه تروریسم حاکمیتی و نادیدهگرفتن قلمرو فلسطین است. این اقدام همواره توسط صهیونیستها انجام پذیرفته اما و هیچگاه از سوی سازمانملل و یا قدرتهای بزرگ محکوم نگردیده است. هرچند این عدم محکومیت مساله عجیبی نیست چرا که قدرتهای بزرگ خود پرورشدهندگان تروریسم هستند و همین عامل باعث گردیده تا رژیم صهیونیستی طرح خاورمیانه بزرگ را در سر بپروراند که البته خیالی بیش نیست.
این نوع نگاه غاصبانه و استعماری نیز در تاریخ همواره مشهود بوده است. این مهم ما را به گذشته و قبل از انقلاب میبرد و آن زمانی را یادآوری میکند که شهرک سازیهای صهیونیستی نیز در ایران هم وجود داشته و آنها تصمیم برآن داشتند که طرح گسترش قلمرو خود را نیز در کشور ما اجرا کنند که این مساله با پیروزی انقلاب اسلامی در سال1357 نقش برآب شد.
متاسفانه یکی دیگر از عوامل این نوع نگاه تروریستی، تحریف کتب آسمانی دیگر ادیان الهی است که بواسطه آن هر یک از پیروان ادیان را تخطئه میکنند و این عاملی است که بر علیه هم میشورانند و این واقعیت ناشی از ترویج تروریسم و به جان هم انداختن نوع بشر است.
به هر ترتیب تروریسم سازمان یافته این بار چهره خود را به شکل گسترش قلمرو نشان داده و نمونه بارز آن در سرزمینهای اشغالی در حال انجام است. هرچند این الگو توسط رژیم صهیونیستی و با حمایت لابیهای صهیونیستی در حوزه کشورهای افریقایی و عربی قابل اجرا است. این خطری است که خاورمیانه و افریقا را تهدید میکند و این مهم فقط از طریق دین ستیزی و دین هراسی انجام پذیرفته و روز به روز در حال پیشرفت است. این آگاهی بایستی در بین پیروان ادیان بخصوص امت اسلامی باشد که ابرقدرت و لابی صهیونیستی و همچنین طراحان تروریسم سازمان یافته معمولا دقیق عمل میکنند و بایستی اتحاد و آگاهی وجود داشته باشد تا تروریسم نتواند جای پای محکمی پیدا کند و نقشههای طراحان تروریسم به نتیجه نرسد.