مصر؛ تحقق پیروزی اراده مردم

عمده ی مواضع منافقین در پی اصالت دادن به نقش آمریکا در پیروزی حرکت مردم در مصر است و سقوط مبارک را ناشی از عدم حمایت آمریکا از وی و نادیده گرفتن خواست مردم تحلیل می کند.

 

Mesr

موضع گیریهای گروهکهای ضد انقلاب به ویژه گروهک تروریستی منافقین در قبال انقلاب مردم مصر بسیار شنیدنی و قابل توجه است. مواضعی که از یک سو تاکتیکی بودن آن روشن تر از نور خورشید و ناشی از حسرت به دلی عمیق آنان و آرزوهای بربادرفته شان در باره اغتشاشات سال گذشته درایران است و به این دلیل ناچار از تحسین این حرکت مردمی – با این التزام که آن را حتماً غیر اسلامی معرفی کنند و از این جهت دشمنی خودشان با دین را آشکارتر می سازند – شده اند .

 

روی دیگر این مواضع نیز که حاکی از ترس و نگرانی و دلهره آن ها از این که مبادا جریانات اسلام گرا از جمله اخوان المسلمین دست بالا را در تحولات آتی پیدا کنند و تغییرات منطقه بیش از این به نفع ایران تمام شود نیز پنهان کردنی نیست و به خوبی قابل مشاهده است.

 

عمده ی مواضع منافقین در پی اصالت دادن به نقش آمریکا در پیروزی حرکت مردم در مصر است و سقوط مبارک را ناشی از عدم حمایت آمریکا از وی و نادیده گرفتن خواست مردم تحلیل می کند.

 

به طورکلی و صرف نظر از ابعاد وابستگی اپوزیسیون ایران به دشمنان، آنچه در رفتار و تئوریهای گروههای مخالف ایران و به طور خاص منافقین شاهدیم ، دلبستگی شدید به حمایت بیگانگان و دخالت خارجی در امور کشورمان همانند عراق و افغانستان است و آنجا که پای حضور و تأثیرگذاری اجتماعی می رسد، بیماری کنار گودنشینی و فرمان لنگ کردن به سراغ آنان می آید. تحلیل حرکت مردم مصر آنگونه که در تحلیل های آنان به چشم می خورد نیز ناشی از همین دلبستگی و به مثابه غمزه ای وقیحانه برای آمریکا است!

 

برخلاف دیدگاه منافقین، قاطبه ی کارشناسان، صاحبنظران و طرفهای درگیر در این ماجرا بر این اعتقادند که آمریکا در مصر قافیه را باخت و سپس برای آن که از قافله عقب نماند حمایتش را از حسنی مبارک برداشت تا جا برای نقش آفرینی در آینده برایش باز بماند. اظهار نگرانی های پی در پی مقامات آمریکایی در باره روند تحولات این کشور و احتمال قدرت گرفتن جریانات اسلام گرا در مصر مؤید همین معناست. روزگذشته النا رزلهتنین از اعضای گنگره آمریکا و از حامیان منافقین نیز به صراحت از این نگرانی آمریکا پرده برداشت.

 

اما سئوال اساسی این است که چرا منافقین به جای اصالت دادن به مردم ، برای دخالتهای آمریکا اعتبار قائلند؟

 

منافقین از همان سال 60 که از کشور فرار کردند دریافتند که در ایران هیچ پایگاه اجتماعی ندارند و چون تشنه به دست گرفتن قدرت هستند به زد و بند با بیگانگان روی آوردند. رجوی بعد از فرار و در جریان همدستی با صدام به توجیه این نگرش و خلق تئوری " تعادل قوا " در برابر اراده و خواست مردم پرداخت و ادعا نمود که با همسویی با جریانهای ضدایرانی، در کفه پیروز تعادل قوا قرار خواهد گرفت و قدرت را به دست خواهد آورد.

 

نادرستی این اندیشه البته همواره در عرصه عمل در طول سی سال گذشته به اثبات رسیده است، لیکن یک بار دیگر و در جریان تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان و عراق، رجوی امیدوار شد که می تواند بر روی دخالت نظامی آمریکا در ایران برای به قدرت رسیدن حساب کند، تا این که این امید هم با کنار رفتن جنگ طلبان از قدرت برباد رفت. منافقین اما از آنجا که هیچ معادلی برای حضور اجتماعی جز دخالت بیگانگان نمی شناسند، این بار به دسیسه های سیاسی آمریکا به ویژه پس از فتنه 88 امید بسته اند و وضعیت کنونی را بهانه ای می دانند تا برای آمریکا مشابهت سازی کرده و درخواست حمایتشان را تکرارکنند.

 

پیروزی حرکت مردمی در مصر یکی از تئوری – بهانه های دیرینه رجوی برای فرار از صحنه اجتماع را نیز نقش برآب کرد. رجوی در کلیه تحلیل های درونی علت محافظت از خود و برپاداشتن حصارهای تودرتوی امنیتی برای حفظ خود را تحت عنوان اهمیت عنصر رهبری توجیه کرده و در سطح سیاسی نیز حضور در خارج کشور و گرفتن پز و ژست سیاسی در آنسوی آبها را به عنوان ضرورت وجود رهبری و یا سازمان رهبری دهنده برای انقلاب تئوریزه نموده است و آنقدر این وجه انقلاب ! را مهم دانسته که در نبردی مستمر با سایر مدعیان رهبری درخارج از کشور برسر آلترناتیوی بسر می برد.

 

بر این اساس فارغ از اعتقاد منافقین به این که نقش اساسی را در تحولات سیاسی عامل خارجی و برنامه ریزیهای آمریکا بازی می کند، در رویکرد اجتماعی نیز حضور مردم را نیز تعیین کننده نمی داند و انقلاب را امری از بالا به پایین می داند!

 

برخلاف دیدگاه ضد مردمی و مشی وابسته گرایانه منافقین، آنچه در طول یک سال و نیم گذشته در منطقه روی داد دقیقاً خلاف این تئوری را برای هزارمین بار اثبات کرد، هم در ماجرای فتنه سبز با وجود همراهی و حمایت 5 دولت اروپایی و آمریکا نشان داده شد تا خواست مردم نباشد هیچ اتفاقی نمی افتد و هم در جریان سقوط مبارک معلوم شد که این مردم هستند که بر خلاف خواست قدرتهای بزرگ – و حتی بدون داشتن رهبری مشخص – قادرند که حاکمیت را جابجا کرده و سرنوشت خود را دردست بگیرند. مردمی که براساس اعتقادات اسلامی به دنبال استقلال و آزادی و حکومت اسلامی هستند.

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31