مبارزه با تروريسم از ادعا تا عمل

 

Hemayat Usa

تروريست هايي كه در دهه 1360 هزاران نفر را بي رحمانه به خاك و خون كشيدند و از جمله در يك حادثه 72 نفر از نخبگان علمي و سياسي و مسئولان بلندپايه كشور، و در حادثه اي ديگر، رئيس جمهور و نخست وزير كشورمان را به شهادت رساندند، اكنون در حمايت دولت ها و دولتمردان اروپايي و زير حمايت آنان زندگي مي كنند

بررسي تحولات و وقايع دنياي پيراموني به ويژه رخدادهاي جامعه جهاني، انسان را با واژه هايي بسيار زيبا و جذاب آشنا مي سازد. اصطلاحاتي كه در نگاه اول، شور و شعف آدمي را از اين همه احساس انسان دوستانه و درك نسبت به موضوعات انساني متحول مي سازد و احساس شرايط ايده آل را براي انسان تداعي مي كند.

استعمال واژه هايي همچون مبارزه با تروريست، رعايت حقوق بشر، برخورد با خشونت و نژادپرستي، احترام به عقايد ملت ها، آزادي بيان، حق انتخاب و... صدها كلمه و واژه ديگري از اين قبيل اصطلاحات كه حس بشردوستانه و دور از خشونت حاكمان كنوني جامعه جهاني را نشان مي دهد؛ به گونه اي كه اعتقاد به اين الفاظ با ژست هاي انسان دوستانه، انتظار جامعه اي جهاني با احترام به آراء و خواسته ملت ها و بدون هيچ جنگ و خونريزي همراه با صلح و آرامش جهاني را به تصوير مي كشاند.

اما با تأملي در كاركرد واقعي اين اصلاحات و نگاه عميق به وقايع و رخدادهاي جهاني و دقت در مسائل پيراموني به ويژه رفتارهاي مدعيان مبارزه با تروريسم، نه تنها خبري از مبارزه با تروريست و خشونت تحميلي جهاني، وجود ندارد بلكه موج زياده خواهي مدعيان اين اصطلاحات دروغ پردازي گويندگان اين الفاظ را بيش از پيش رسوا مي كند. واقعيتي كه اقدامات تروريستي اخير در منطقه، ردپايي از جريان تروريسم سازمان يافته از سوي غرب به ويژه آمريكا و رژيم جعلي صهيونيستي را نشان مي دهد.

موضوعي كه رهبر فرزانه انقلاب در پيام خويش به همايش بين المللي مبارزه جهاني با تروريسم، با اشاره به سابقه قدرت هاي سلطه گر در اقدامات تروريستي و حمايت از رژيم تروريستي صهيونيست و سياهه بلند بالاي آنها در پشتيباني مالي و تبليغاتي از تروريست هاي سازمان يافته و در عين حال ادعاي مبارزه با تروريسم، اين واقعيت و دوگانگي در گفتار و رفتار غرب را نكوهش كردند.

واقعيت تلخي كه به علت زياده خواهي خودكامه گان و حاكمان استكباري دنيا، صلح و آرامش و آزادي را از مردم ملت هاي مختلف دنيا گرفته است و قتل عام خونين مردم مسلمان منطقه را به دنبال داشته است.

رهبر فرزانه انقلاب در اين باره مي فرمايند: «حافظه تاريخي ملت هاي منطقه ما هرگز فراموش نخواهد كرد كه دولت هاي استعمارگر چگونه براي غصب فلسطين و فراري دادن ملت مظلوم آن از خانه و كاشانه خود، گروه هاي تروريستي جراري مانند آژانس بين المللي صهيونيزم و بيش از ده گروه مشابه ديگر را سازماندهي كردند و فاجعه ديرياسين و نظائر آن را پديد آوردند.»

درحقيقت غرب به ويژه دولت آمريكا با ادعاي مبارزه با تروريست نه تنها آزادي و آرامش كشورهايي ديگر مانند عراق، افغانستان و پاكستان را برهم زده؛ بلكه شكل گيري تهديدات تروريستي و ناامني اجتماعي در منطقه را نيز دوچندان نموده است. از اين رو در واكاوي تحولات اخير منطقه نيز با اين دوگانگي در رفتار و گفتار دنياي غرب روبرو مي شويم. همچنين آمريكا ادعاي حمايت از برقراري نظام هاي برخواسته اراده مردمي را دارد درحالي كه خواسته مردم بحرين تشكيل حكومتي بر خواسته از اراده مردم بحرين مي باشد كه نه تنها با مخالفت آمريكا همراه مي گردد بلكه سكوت و حمايت اين كشور براي لشكركشي عربستان به بحرين بوي تنفر و تعفن اين دروغگويي ها را برملا مي سازد و اين رفتار گروه هاي تروريستي و جنگ افروز سعودي را دوچندان مي نمايد و با نمايش حقوق بشر در قتل عام مردم بحرين و ايجاد حمام خون توسط دژخيمان سعودي، واژه «تروريست سازماني و دولتي» را معنا مي سازد.

از اين رو رهبر فرزانه انقلاب با بصيرت الهي و بينش عميق خود بر اين موضوع تأكيد كرده و در اين باره مي فرمايند: «آمريكا و انگليس و برخي دولت هاي غربي ديگر، با پرونده سياه و محكوم كننده خود در رفتارهاي تروريستي، داعيه مبارزه با تروريسم را نيز به ادعاهاي گزاف خود افزوده اند. تروريست هايي كه در دهه 1360 هزاران نفر را بي رحمانه به خاك و خون كشيدند و از جمله در يك حادثه 72 نفر از نخبگان علمي و سياسي و مسئولان بلندپايه كشور، و در حادثه اي ديگر، رئيس جمهور و نخست وزير كشورمان را به شهادت رساندند، اكنون در حمايت دولت ها و دولتمردان اروپايي و زير حمايت آنان زندگي مي كنند.»

در واقع اين تعبير معظم له حاكي از همان جريان دروغ پردازانه غرب و تضاد رفتاري و گفتاري آنان است؛ كه با استعمال واژه هاي زيبا، فريب جامعه جهاني را دنبال نموده و زشتي و پليدي رفتار خود را با دروغي بزرگ آراسته و زيبا جلوه مي نمايانند.

اين جاست كه واقعيتي تلخ، كام حقيقت جويان عالم را دربر مي گيرد. واقعيتي كه در طول سي و چند سال اخير در قبال انقلاب اسلامي ايران، با همه دشمني ها از سوي دولت ايالات متحده آمريكا و كشورهاي غربي جريان تروريست را بر نخبگان و ملت مظلوم ايران تحميل و خسارات جاني، مالي و معنوي بسياري را ايجاد كرده است.

لابي هاي تروريستي از طريق رسانه هاي وابسته دولتي خويش و همچنين ابزارها و هجمه هاي رواني موج اراده و خواسته ملت ها را نفي كرده و با مشتي دروغ و جلوه نمايي به كلماتي همچون دفاع از آزادي، رعايت حقوق بشر و مبارزه با تروريست افكار عمومي را منحرف نموده و اهداف ننگين خود را دنبال كرده است.

اينك سؤال اينجاست كه آيا با همه اين كج رفتاري ها و دروغ پردازي در گفتار، رفتار و عمل از سوي سران غربي بويژه آمريكا چگونه مي توان مدعي مبارزه با جريان تروريست بود و مهمتر اينكه سازمان ملل كه تحت عنوان دفاع از حقوق ملت هاي دنيا بنا گرديده چگونه در دست اين گونه افراد بوده و بازيچه دولت هايي منفور و دروغگو شده است. حاكماني كه فرياد مبارزه با تروريست و آزادي خواهي دروغينشان بعنوان نداي دموكراسي در دنيا رنجش خاطر ملت هاي آزاده را به دنبال داشته است.

لذا آنچه بيش از پيش با توجه به قتل وعام ديكتاتورهاي غربي در منطقه با سكوت و حمايت غرب قابل تأمل و تأسف است، اين مسئله مي باشد كه عده اي در داخل با همه رفتارهاي دوگانه غرب در قبال مسائل جهاني و تعريف هاي دوگانه از تروريست، آزادي و حقوق بشر، بر طبل پاره غرب در دفاع از حقوق بشر كوبيده و در بازي دو سر باخت غرب بعنوان مهره سوخته خوش رقصي مي نمايند.

از اين رو موضوعاتي كه در جمع افراد به اصطلاح روشن فكر شنيده مي شود انسان را به تعجب وامي دارد كه اگر براي اين افراد درك حقايق با همه ادعاي روشن بيني و دگرانديشي سخت است آيا ديدن وقايع نيز آنان را با مشكل مواجه مي سازد؛ چراكه ديدن وقايع كار چندان سختي نيست و با استفاده از حواس پنجگانه قابل فهم مي باشد! ليكن چرا نسبت به واقعيت لمس شده دشمني آمريكا با ايران و حقيقت درك شده اين خصومت دچار تزلزل و خواب آلودگي سياسي و فكري و دربرخورد دوگانه غرب در قبال جريان تروريست دچار كج فهمي هستند؟

در بررسي و اشاره به برخي از اين موارد كه نشان از رفتارهاي تروريستي و ضد حقوق بشر غرب بويژه ايالات متحده آمريكا در تكميل پروژه خود در قبال جمهوري اسلامي ايران قابل ارزيابي است به محورهاي زير مي توان اشاره نمود. جناياتي كه در نگاه طنزآميز به وقايع بعنوان گوشه اي از فعاليت هاي صلح دوستانه آمريكا (درنگاه روشنفكران وابسته) وجدان هاي بيدار انساني را به تأمل وامي دارد.

- طرح تجزيه ايران و ايجاد غائله هاي جدايي طلبي در مناطق قوميتي، مثل كردستان، سيستان و بلوچستان و خوزستان و حمايت از گروهك هاي ضدانقلاب و جريان هاي تروريستي.

- طراحي كودتاهايي مانند كودتاي نقاب در ابتداي پيروزي انقلاب

- مداخله نظامي مستقيم درحادثه طبس

- حمايت و تجهيز نظامي و اطلاعاتي از رژيم بعثي عراق در تحميل جنگ هشت ساله در به خاك و خون كشيدن ملت ايران

- راه اندازي جريان تروريسم داخلي مانند گروهك فرقان، منافقين و... با هدف حذف فيزيكي رهبران انقلاب

- سرنگون كردن هواپيماي مسافربري ايران در آسمان خليج فارس

- حمايت از گروهك تروريستي طالبان و اقدامات تروريستي اين جريان

-حمايت از گروهك تروريستي جندالشيطان در فعاليت هاي تروريستي و كشتارهاي پي درپي در كشور

- راه اندازي تحريم سي و سه ساله عليه ايران بمنظور تضعيف و براندازي انقلاب اسلامي

- حمايت از سران فتنه و آشوبگران خياباني و فعاليت هاي اغتشاشگران

- به شهادت رساندن دانشمندان و نخبگان علمي ايراني در چندسال اخير و صدها عنوان ديگر كه هدف گيري غرب را در اجراي اقدامات تروريستي آنان در قبال ملت ايران بيش از پيش نشان مي دهد.

در واقع اين سرفصل ها، گذري كوتاه از عمق فجايع تروريستي و خيانت سردمداران آمريكا در قبال مردم ايران بوده كه داراي وسعتي به گستردگي سي و سه سال از تاريخ انقلاب مي باشد. درهمين راستا رهبر فرزانه انقلاب نيز دراين باره مي فرمايند كه : «نمي شود قبول كرد كه جبهه دشمنان اسلام و انقلاب كه بشدت از ناحيه بيداري اسلامي تهديد مي شوند، برنامه ريزي بلندمدت نداشته باشند؛ اين را هيچ كس نمي تواند باور كند، مگر خيلي ساده لوح باشيم، غافل باشيم كه اين را باور كنيم.» لذا درك واقعيت دشمني آمريكا با ايران و رفتارهاي تروريستي و ايران ستيزانه غرب موضوعي روشن و مبرهن است، چرا كه رسيدن به حقيقت و يا به عبارتي ديگر تحصيل بصيرت، موضوعي سخت و مبهم نيست، بلكه واقعيتي گويا و ملموس مي باشد كه نگاه پيراموني به مسائل، لمس دقيق مطلب را مشخص مي سازد. در واقع به تعبير مقام معظم رهبري: «مطالبه ي بصيرت، مطالبه ي يك امر دشوار و ناممكن نيست. بصيرت پيداكردن، كار سختي نيست. بصيرت پيداكردن همين اندازه لازم است كه انسان اسير دام هاي گوناگون، از دوستي ها، دشمني ها، هواي نفس ها و پيشداوري هاي گوناگون نشود. انسان همين قدر نگاه كند و تدبر كند، مي تواند واقعيت را پيدا كند. مطالبه ي بصيرت، مطالبه ي همين تدبر است؛ مطالبه ي همين نگاه كردن است؛ مطالبه ي چيز بيشتري نيست و به اين ترتيب مي شود فهميد كه بصيرت پيداكردن، كار همه است؛ همه مي توانند بصيرت پيدا كنند.» بنابراين فهم و درك دشمني غرب و همچنين تضاد در گفتار و رفتارهاي سران غرب حاكي از دوگانگي فكري و عملي در ادعاهاي دروغين آنان بوده و قابل ارزيابي است.

به تعبير مقام معظم رهبري در پيام خود به همايش بين المللي مبارزه جهاني با تروريسم: «يكي از كارهاي اساسي نشست كنوني شما مي تواند تعريف روشن و دقيق از تروريسم باشد.»

در واقع به تعبير معظم له، تعريف روشن و دقيق از تروريست در جهان راه ادعاهاي دروغين غرب و رفتارهاي دوگانه آنان را مسدود خواهد نمود چرا كه همچنان غرب از مسير حمايت از تروريست و گزافه گويي و دروغ پردازي خود كوتاه نيامده و با انعكاس متفاوت و معكوس از روند تحولات منطقه هيچ صحبتي از كشتار مردم توسط دست نشانده هاي ديكتاتور خود به ميان نمي آورد.

در واقع در طول تحولات و خيزش هاي اخير منطقه كه رسانه هايي كه تا ديروز با دروغ پردازي از نقض حقوق بشر در ايران سياه نمايي رسانه اي را در دستور كار خود داشتند؛ با سكوتي ننگين در انعكاس خونريزي و قتل عام آمريكا و دست نشانده هاي آمريكايي در كشورهاي منطقه دروغگويي و بي هويتي خود را بيش از پيش آشكار نمودند. از اين رو با توجه به واقعيت هاي مشهود از دوگانگي رفتار غرب در منطقه آنچه بيش از هر مسئله اي قابل اشاره مي باشد اين بوده كه تحولات منطقه با همه كش و قوس هاي سياسي و اجتماعي خود، نه تنها شكست جريانات مدعي مبارزه با تروريسم و حقوق بشر را به دنبال داشته بلكه انزجار ملت هاي مختلف دنيا را نيز به دنبال داشته است به گونه اي كه طعم اين ناكامي و شكست در كام حاكمان و ملت هاي غربي نيز چكانده شده و دامنه تحولات منطقه را با توجه به پيش بيني هاي رهبر معظم انقلاب در قلب اروپا مي توان ملاحظه نمود.

برهمين اساس آنچه از همه تضادهاي رفتاري و گفتارهاي دوگانه غرب براي ملت هاي جهان بويژه مردم منطقه ايجاد شده است اين واقعيت مي باشد كه مردم منطقه و حتي مردم كشورهاي اروپايي از اين مدل رژيم ها و حكومت ها به ستوه آمده و فرياد و خواسته همه آحاد مختلف جداي از تمايلات و گرايشات سياسي «گفتن نه» به سياست هاي خصمانه آمريكايي مي باشد و اين زمزمه نشان خستگي قلوب مردم جهان بويژه مسلمين از حكمرانان خودكامه غربگرا در منطقه و سطح جهان بوده كه با توجه به آيات و روايات اسلامي حاكي از موج بيداري مردم در روزگار غيبت و درك نياز به منجي براي رسيدن به فلاح و صلاح و برقراري كامل عدالت الهي و اسلامي مي باشد.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31