فضیلت های ماندگار (8)

Fazilat Shahid Sadeghi

انديشه و آثار شهيد صادقي

از شهيد بزرگوار چند اثر مفيد علمي و آموزنده باقي مانده است كه برخي در زمان حياتشان منتشر شده و برخي نيز همچنان مخطوط است . در وصيت نامه شهيد آمده است : " كتاب سفر و كتاب مناظره مسلمان و مادي را در تعداد زيادي مجدداً چاپ كنيد كه باقيات صالحات باشد ، در تجديد چاپ سستي نكنيد ."

همسر شهيد صادقي درباره آثار دكتر صادقي مي گويد :

" آثار بجا مانده از دكتر ، كتاب سخني چند از مسلمان و مادي و كتاب سفر و چند مطلب ديگر مي باشد . نوارهاي زياد نيز وجودارد كه با تلويزيون و راديو مصاحبه و سخنراني داشته اند ." (1)

آقاي دكتر عبد خدايي از هم دوره هاي تحصيلي و همكاران دانشگاهي ايشان درباره آثار و افكار ايشان مي گويد :

" بنده از نزديك با افكار ، ديدگاه ها و آثار قلمي ايشان آشنا بودم . افكار و انديشه هاي وي سالم و صحيح است . داراي تفكرات سالمي بودند و در مسير درست بود . قلم رواني هم داشتند كه چند كتاب هم تأليف كرده اند در رابطه با مبدأ و معاد و رد بر الحاد و كفر .

يك مطلب اين كه ايشان نسبت به نوشته ها و آثارش اهتمام داشت ، گاهي خودش را ملزم مي كرد كه فلان تاريخ كتاب خود را تمام كند ، مثلاً راجع به يكي از كتاب هايش متعهد شده بود كه اگر آن را تا فلان زمان تمام نكند بايد ماشين خود را بفروشد و در راه خدا انفاق كند .

از نظر اعتقادي نيز مبارزات زيادي به خصوص عليه وهابيون و ماركسيست ها و كساني كه منكر وجود خداوند بودند ، داشت و هميشه در حال بحث و جدل با آنها بود و غالباً هم در مباحثات پيروز بود ، اگر بخواهم در اين زمينه بيشتر توضيح بدهم ، چنان كه مي دانيد قبل و بعد از انقلاب در جامعه القائات ماركسيستي و الحادي زيادي بود و گروه هاي زيادي بودند كه چه به صورت التقاطي و يا مستقيماً منكر خداوند بودند و جوانان را گمراه مي كردند .

در آن زمان بزرگترين خطري كه انقلاب را تهديد مي كرد القائات اين افراد بود كه دكتر صادقي در اين رابطه جلسات سنگيني را اداره مي كرد و سخنراني هاي زيادي انجام مي داد و با توجه به تبحر و تخصصي كه در اين زمينه داشت ، نگرش هاي ماديون را رد مي كرد .

در دانشگاه مشهد ايشان محوري بود براي دانشجويان متدين و مسلمان و آنها را تغذيه فكري مي كرد و خطوط اصلي را به آنها نشان مي داد . تكيه گاهي بود براي دانشجويان مسلمان در مقابل انديشه هاي ماركسيستي و التقاطي كه در آن دوران در دانشگاه ها رواج داشت ." (2)

دكتر عبد خدايي درباره ارتباط شهيد صادقي با انجمن حجتيه در قبل از انقلاب مي افزايد :

" جلساتي بود بدين ترتيب كه يك روز سال ها پيش از انقلاب خدمت آقاي ميرزا جوادآقا تهراني رسيديم و از وي خواستيم سرپرستي جلسات اعتقادي را كه به صورت مباحثه اي برگزار مي شد قبول كنند . ايشان هم پذيرفتند .

اين جلسات تشكيل شد ،‌ كه يك طرف بحث اعتقادي بنده بودم و طرف ديگر مرحوم صادقي ، مثلاً‌ يكي در نقش بهايي بوديم و ديگري از اعتقادات اسلامي دفاع مي كرد . از جمله اين اعتقادات مسئله امام زمان (عج) نيز بود .

اين جلسات در مدرسه ميرزا جعفر (قسمتي از دانشگاه رضوي فعلي) برگزار مي شد و جمعيت زيادي شركت مي كردند و طلاب استقبال خوبي داشتند . به نظر مي رسيد چون اين جلسات سنخيت خاصي با جلسات انجمن حجتيه داشت ، شايد آنها هم از ايشان استفاده كرده باشند ."

حجت الاسلام و المسلمين حاج آقاي دهشت نيز از دوستان دوران طلبگي و هم حجره شهيد صادقي مي گويد :

" ايشان براي حوزه بسيار مفيد بود و درباره علم اصول و فقه اطلاعات بسيار خوبي داشت ، ولي در زمينه مباحث اعتقادي به خصوص رد بر وهابيون و ماديون بسيار تخصص و تبحر داشت و كتاب هايي هم در اين باره نوشته اند . حتي يك بار در جلسه اي فردي منكر وجود امام زمان (عج) شده بود كه ايشان در همان جا با بحث هايي كه با او كرده بود ، وي را كاملاً‌ مغلوب ساخت . در اين زمينه ها بسيار قوي بود .

پايان نامه فوق ليسانسش هم درباره رد الحاد و كفر بود . آثار ايشان بسيار پخته و حساب شده بود و حتي بر افراد مادي نيز تأثير گذار بود . آن شهيد بزرگوار نقل مي كرد وقتي كتاب سفر را نوشتم آن قدر جالب بود كه خود اين كتاب را چند بار مطالعه كردم . " (3)

آثار بجا مانده از شهيد عبارت است از :

1. كتاب سفر 2. كتاب بحثي درباره خداشناسي 3. كتاب اصول عقايد 4. كتاب مناظره مسلمان و مادي 5. كتاب تكامل فلسفي از نظر اسلام

 

دكتر عبد خدايي از همكاران دانشگاهي و هم دوره نمايندگي مجلس شوراي اسلامي درباره مبارزات سياسي دوران نمايندگي شهيد بزرگوار دكتر صادقي مي گويد :

" ايشان پس از رفتن به مجلس از مخالفان سرسخت بني صدر بود و از آنجا كه نيروهاي انقلاب ، بني صدر را موجب از بين رفتن ارزش هاي اسلامي مي دانستند ، جلساتي در اين زمينه در محل حزب برگزار مي شد كه آقاي صادقي و بنده شركت مي كرديم . متأسفانه در يكي از همين جلسات حزب جمهوري ايشان به شهادت رسيدند و من به علتي در آن جلسه شركت نداشتم ." (4)

در اينجا براي نمونه نامه اي را كه شهيد دكتر صادقي پس از حادثه تلخ پنجشنبه دانشگاه تهران به بني صدر نوشته اند ذكر مي كنيم . اين نامه حاكي از اطلاع وسيع شهيد دكتر صادقي از وضع جنگ تحميلي و جبهه ها و اوضاع داخلي كشور و گروهك ها و رابطه بني صدر با مخالفان ارزش هاي انقلابي و اسلامي است .

اين نامه را از آن رو مي آوريم تا خوانندگان محترم توجه كنند كه نيروهاي دلسوز انقلاب مانند شهيد دكتر صادقي ها چقدر رنج مي ديدند و به ويژه با ديدن رفتار منافقانه بني صدر در چه عذاب روحي – رواني به سر مي بردند .

به راستي اين نامه سندي تاريخي و سراسر درس عبرت است براي هر خواننده ! به نظر مي رسد كه اولين و يا آخرين نامه شهيد هم نباشد ، احتمالاً نامه هاي متعددي نوشته باشند و چون از تذكرات و نامه نگاري نتيجه نمي گيرند بني صدر را به مناظره فرا مي خوانند .

اينك قسمتي از متن نامه را با نكات برجسته سياسي _‌ تاريخي اش نقل مي كنيم و قضاوت در هر مورد را به خود خواننده گرامي واگذار مي كنيم . در ضمن جهت رعايت امانت ، عين نامه را با خط شهيد صادقي در قسمت اسناد مي آوريم تا همچون سندي سياسي _ تاريخي در دسترس آيندگان قرار گيرد .

بسمه تعالي

جناب آقاي بني صدر حادثه پنجشنبه دانشگاه هر انسان دلسوز به انقلاب را در تأثير عميقي فرو مي برد . برآن شدم كه نامه اي شايد دلسوزانه به خدمت تان تقديم كنم . هدف ناراحت نمودن و يا كوبيدن شما نيست ، بلكه تا اندازه اي خيرخواهي و نصحيت است .

از آنجا كه دين از همه كس و همه چيز مهمتر است و در وقتي دين به خطر و انحراف افتد امام و پيغمبر هم بايد براي حفظ دين خود را به خطر افكنده ، فداي دين كنند بر همه لازم است چنانچه انحرافي در عمل و رفتار هر كه نسبت به اسلام ببينيم به او تذكر دهيم . جريان پنجشنبه دانشگاه چگونه و چرا انجام شد ؟

سخنراني مربوط به مصدق بود كه جمعي او را رهبري بزرگ و عده كثيري كه در جريان بوده اند از رفتار او با رهبر مذهبي زمانش مرحوم آيت الله كاشاني و فدائيان رشيد اسلام كه كه بازوي تواناي نهضت بودند ، سخت آزرده و ناراحت و عكس هايي از او كه حاكي از نازلترين وضع يك فرد است در كوچه و بازار پخش كرده اند . به خصوص از نزديكان او چون بختياري ها ، نزيه ها ، مدني ها ، امير انتظام ها و قاسمي ها و ... سخت گزيده شدند .

مردم از هماهنگي و همكاري دفتر هماهنگي با مجاهدين خلق ، جبهه ملي ، مخالفان و ناراضيان اطلاع دارند . سخنراني هاي مشابه در ميدان شهدا ، ميدان آزادي ، روز عاشورا و 22 بهمن نه تنها تأثير مثبتي نداشته ، بلكه در ايجاد تشنج بيشتر مؤثر بوده است . سخنراني ابتدا قرار بود در احمدآباد بر مزار مصدق باشد ولي به عللي نه چندان نامعلوم به دانشگاه منتقل شده است .

گروهي كه از ابتدا پيروزي به فكر ضربه زدن به پيكر جمهوري اسلامي بوده و قسمت عمده ستون پنجم را در اين چند ماه جنگ تحميلي تشكيل داده و مدارس و مؤسسات را با تلاش بسيار به ناآرامي كشيده ، براي اعتصاب و تحصن آنها كوشش مي كنند ، يعني منافقين ، اعلام همبستگي نموده و شركت اعضاي خود را در اين ميتينگ به موقع ! خبر داده اند .

شركت گروهك هاي توفان ، پيكار و ساير گروه هاي ملحد در آن اعلام گشته است . فشار جنگ بيشتر شده ، حلقه محاصره آبادان از طرف بعثي ها ملحد تنگتر شده است . دشمن بي شرف و بي آبروي اسلام ، صدام ، بر اثر اتحاد مردم مسلمان دچار وحشت و هراس گشته ، تنها اميدش وجود تشنج و اختلاف در داخل ايران است .

در چنين وضعي جلسه اي كه هيچ لزومي نداشته تشكيل مي شود . در اين مجلس عده اي عليه رئيس جمهوري شعار مي دهند ، اينها چه كساني بوده اند ؟ چرا شعار مي داده اند ؟ چه كساني در ضمن سخنراني فشفشه رها كرده اند ؟ چه كساني مي خواستند رزمندگان ما را بر اثر جنگ داخلي از مرز به داخل بكشانند و جنگ داخلي ايجاد كنند ؟ (اعلام گروه پيكار در چند روز قبل)‌

جلسه اي با وجود چنين افراد مخالف با اسلام كه از شعارها ،‌ كاملاً جهت گيري و سوء‌ استفاده آنها مشخص بود (روح مني بني صدر ، بت شكني بني صدر ، ما همه سرباز توييم بني صدر ، بني صدر اذن تهاجم بده) ‌بايد توجه مي شد كه اختلاف و درگيري بزرگترين آرزوي آنهاست و براي رسيدن به اين هدف گاه و بيگاه خود عمداً به جان هم افتاده و همچون كماندوهاي شاه در مدرسه فيضيه ، نزاعي تصنعي بين خود ايجاد مي كنند ؛ در چنين موقعيت مشخص چگونه مي توان ايجاد تشنج و قطع بلندگو (اگر بوده) و پرت كردن فشفشه را بدون تحقيق به مسلمانان نسبت داد ؟!

آقاي رئيس جمهور !‌ از نظر قرآن يك فرد مسلمان خط و مشي مشخصي دارد كه نمي تواند و نبايد از آن انحراف گيرد . قرآن مي گويد : « محمد رسول الله والذين معه اشداء علي الكفار رحماء‌ بينهم » (فتح/29) " محمد رسول خداست و كساني كه در خط او و با او هستند نسبت به كافران سخت و رفتارشان با مؤمنان با نرمي و مهرباني است "‌ . « يا ايها النبي جاهد الكفار و المنافقين واغلظ عليهم » ، " اي رسول ما با منافقان و كفار مبارزه كن و بر آنها سخت بگيرد ." (چون آنها مي خواهند دين خدا را نابود كنند نبايد به آنها مجال داد) « لاتجد قوماً يؤمنون بالله و اليوم الآخر يوادون من حاد الله و رسوله » (مجادله/22) ،‌ " اي رسول !‌ كساني كه با دشمنان خدا و رسول دوستي مي كنند مؤمن نخواهي يافت ." (دوست دمشن خدا مؤمن نيست‌)‌ (آيات سوره مائده/50،60،83)‌

جناب آقاي بني صدر ! هيچگاه فكر كرديد كه در آن سخنراني چرا يك نفر از هزاران فرد روحاني حضور نداشت . آنها كه در تمام صحنه هاي پيكار با باطل از ميدان كارزار و خط مقدم جبهه تا ميدان هدايت در صحنه اند . آيا اينها از دين انصاف برگشته اند يا تشكيل آن جلسه را كه با وجود جمعي از مردم ، در قبضه دشمنان مردم (منافقين ، پيكاري ها ، توفاني ها و ...) بوده مردمي نمي دانستند ؟ به نظر شما از هفتاد هزار خانواده اي كه شهيد داده اند ، چند نفر در آنجا بوده اند ؟ اگر بودند شايد از همان هايي بودند كه با كتك پذيرايي شدند .

با كمال معذرت اگر كمترين توجهي به روش خويش در مدت رياست جمهوري كنيد خواهيد يافت كه رفتار شما با گروهك هاي ملحد و منافق نه تنها خدا پسندانه نبوده ، بلكه عكس آن بوده است . روزنامه انقلاب اسلامي كه مؤسس آن جنابعالي بوديد و عمده بودجه آن را همين مردم كوچه و بازار پرداختند و عده كثيري از آنها پشيمانند ، اگر باور نداريد اعلام فرماييد كه به افراد پشيمان پولشان را بپردازند ، چگونه از گروهك ها برادرانه دفاع مي كند و هميشه سعي دارد كه با افراد ناراضي و مخالف مصاحبه تشكيل دهد .

آقاي بني صدر ! روش شما قبل از تصدي رياست جمهوري نسبت به گروهك ها روشي اسلامي بود ، ولي پس از آن وقتي براي بحث درباره انقلاب فرهنگي جلسات تشكيل مي دهيد به جاي دعوت از جمعي متفكر ،‌ باسواد ، مسلمان متخصص ، اسلام شناس ، از آقاي تكميل همايون و مسعود رجوي دعوت مي كنيد و دائماً بحث آزادي را عنوان مي كنيد ، با اين كه آزادي در اسلام با آزادي غربي تفاوت بسيار دارد .

اسلام با اين كه رساترين نداي آزادي را اعلام مي كند ، در عين حال براي آن حدودي تعيين نموده است كه اگر آن حدود مراعات نشود خفقان در شكل آزادي ظاهر خواهد شد و يا به قانون جنگل منجر خواهد گشت .

قرآن ، فرستادن پيغمبر و دين را بزرگترين نعمت مي داند ، پيغمبر راه سعادت و كمال را به جهانيان نشان مي دهد . عكس آن يعني به راه ضلالت دعوت كردن به هر طريقي كه باشد ،‌ بزرگترين گناه و خطر خواهد بود . چگونه مي توان گفت ملحدان و گمراهان ملحد در گمراه كرد مردم به هر صورت آزادند .

آزادند كه بزرگترين ارزش و نعمت را كه دين الهي ات از افراد بگيرند . دزدان لباس و خوراک و مال نبايد آزاد باشند ، ولي دزدان عقيده و ايمان به هر صورت بايد آزادانه به سرقت ادامه دهند ! هر سخن منحرف كننده را بگويند و هر اقدام تخريبي از نظر قدم و قلم و بيان انجام دهند !‌

در همه جهان از كار كساني كه نسخه ضد سلامت را به نام نسخه سلامت به انسان ها مي دهند جلوگيري مي شود ، سلامت روح و سعادت ابدي از سلامت تن و زندگي چند صباح ، مهمتر است و بايد از اضلال ملحدان جلوگيري كرد .

آقاي بني صدر ! شما كه دم از تخصص مي زنيد بايد توجه داشته باشيد كه مسائل ديني را بايد از فقها و مجتهدان كه در آن رشته متخصصند ، پرسيد . شما كه فقيه و مجتهد و يا اهل نظر در فقه و مباني حقوق اسلامي نيستيد و مي دانيد در اروپا و آمريكا فقاهت و اجتهاد اسلامي به دست نمي آيد ، بنابراين حدود آزادي اسلامي را از متخصصان اسلامي بپرسيد .

از امام بپرسيد كه اسلام تا چه حدود آزادي را تصويب مي كند .

اگر اين موضوع را قبول نداريد مي توانيد قراري بگذاريد كه براي روشن شدن دو نفري با هم صحبت كنيم و اگر فكر مي كنيد كه به آزادي اسلامي واقفيد و رويه خود را مطابق آزادي اسلامي مي دانيد ، اگر مايل باشيد مي توانيد راجع به آن بحث آزاد تشكيل دهيد و هر زمان را براي بحث آزاد تعيين كنيد در خدمت شما خواهم بود .

از ابتداي انقلاب ، كفار و منافقين و ساواكي ها و ناراضيان شروع به كارشكني كردند . پادگان مهاباد خلع سلاح شد . رزمندگان پاسدار و ارتش از تجزيه كردستان جلوگيري كردند . همين گروهك هاي آمريكايي به كمك دموكرات ها و كومله ، سينه رزمندگان ما را هدف گلوله قرار دادند . عده اي هم در سر چهارراه ها اعلاميه پخش مي كردند و معركه مي گرفتند و فرياد مي كشيدند كه خلق كرد را سركوب مي كنند . دموكرات و كومله را كه آلت دست آمريكا بودند به عنوان مردم كرد معرفي مي كردند و پاسداران جان بر كف ما را مزدور آمريكا مي خواندند .... (5)

____________________________

پی نوشت:

1. مصاحبه با همسر شهيد صادقي

2. مصاحبه با دكتر عبد خدايي از دوستان شهيد صادقي

3. مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمين دهشت از دوستان شهيد صادقي

4. مصاحبه با آقاي عبد خدايي از دوستان شهيد صادقي

5. متأسفانه بقيه نامه مفقود شده و در دسترس نيست .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31