فضیلت های ماندگار (3)

Fazilat Shahid Sadeghi

آقاي نورالديني درباره كساني كه طرف بحث با آن شهيد بودند مي گويد :

" اغلب ماديون بودند ، همان ماترياليست ها ،‌ شهيد صادقي هر جا كه فردي را مي ديد كه خدا و قيامت را قبول نداشت ، مي گفت : شما حاضريد با شما بحث كنيم ، بحث دوستانه نه مجادله ، براي همين مسئله چند بار به نيشابور رفت . از گروه هاي طرف بحث ايشان ، چريك هاي فدايي خلق بودند كه تقريباً شيوه و روش فريبكارانه اي داشتند ، تا نسل جوان بي اطلاع را فريب دهند و نسبت به روحانيت بدبين كنند . شهيد صادقي قدرت قلمي داشتند توأم با تعقل و تفكر و استدلال همچون استاد مطهري ."

آقاي راحتي يكي از آشنايان شهيد دكتر صادقي كه بنا به گفته خود از سال هاي 34 و 35 با مرحوم شهيد دكتر صادقي آشنايي داشته است ، درباره مناظرات متبحرانه وي مي گويد :

" مناظره يكي از رشته هاي تخصصي ايشان بود كه در آن تبحر زيادي داشتند . خاطره اي را هرگز فراموش نمي كنم ، آقاي دكتر سيد حسن افتخارزاده شبي از تهران مي آمد ، در قطار با پزشكي بهايي آشنا مي شود ، آقاي افتخارزاده بحث را شروع مي كند، ولي دكتر ِبهايي مجاب نمي شود . بالاخره آقاي افتخارزاده مي گويد : خيلي خوب بياييد برويم من در مدرسه نواب رفيقي دارم كه سخن شما را قبول مي كند .

ناگهان ديديم آقاي افتخارزاده وارد اتاق شد و گفت : مهماني داريم ، جريان ايشان اين است و ايشان پافشاري و اصرار بسيار دارد امام زمان نيست و فوت كرده است ! آنها ساعت 8 وارد اتاق شدند و تا ساعت 4 بحث كردند و سرانجام آن دكتر بهايي قانع شد . با اين كه آقاي صادقي استدلال هايي قوي داشت ، بالاخره ساعت 4 بعدازظهر خداحافظي كرد .

به راستي ايشان در مناظره يد طولايي داشت و سعي مي كرد افراد را پرورش دهد . در اين زمينه شاگرد آقا ميرزا جواد آقاي تهراني بود چون آقاي تهراني در فلسفه و كلام و مناظره تبحر زيادي داشتند ." (1)

يكي از همكاران دانشگاهي ايشان مي نويسد :

" كافي بود بفهمد جايي جلسه اي برگزار است . خودش را مي رساند ، يك بار با لباس كارگري ، يك بار با لباس مهندسي ، اين جور وقت ها عبا و عمامه اش را كنار مي گذاشت ، پاي حرف شان مي نشست ، هر چه مي گفتند يادداشت مي كرد ، درباره گفته هايشان فكر مي كرد ، بعد هم با آنها به مباحثه مي پرداخت .

بيست نفر از استادان الهيات خانه ما بودند ، يكي گفت :‌ آقاي صادقي چرا اين قدر براي جناح هاي مخالف وقت مي گذاريد ؟ سخنان آنان را كسي باور نمي كند ، چرا تا اين اندازه روي آنها حساسي ؟!! اين سؤال همه ما بود .

اما شهيد صادقي گفت : براي مبارزه با هر جناحي بايد تخصص لازم را به دست آورد . روي هر دين و مذهب جعلي سال ها كار شده است ، هزينه زيادي را خرج كرده اند ، بسياري را آموزش داده اند . اگر شما كه در مسائل ديني تخصص داري با آنها روبرو بشوي كم مي آوري .

سخن شهيد صادقي ما را اندكي ناراحت ساخت ، وقتي اعتراض كرديم ،‌ گفت : من در جناح آنها وارد مي شوم و شما هم در جناح اسلامي خود باشيد ، اين جوري منظورم را مي فهميد !‌ دكتر صادقي يك ساعت به نفع جناح مخالف صحبت كرد ،‌ نفهميديم اين همه آيه و روايت را از كجا آورد . راست و دروغش را هم نتوانستيم تشخيص بدهيم . كم كم داشت حرف هايش بر ما اثر مي گذاشت .

وقتي ديد ديگر حرفي براي گفتن نداريم ، گفت : فهميديد آنها چه كار مي توانند بكنند ، فهميديد كه تا با آنها ننشينيد مزه دهان شان را نمي فهميد ، متوجه شديد كه براي مبارزه با آنها بايد وقت گذاشت ، بايد كار كرد . " (2)

آقاي محمد صادقي در اين باره مي گويد :

" با ماركسيست ها مستقيماً درگير بود و بيشتر وقت خود را صرف معرفي اسلام و نفي افكار منافقان و ديگر گروهك ها مي نمود . از جمله فعاليت هاي ايشان تبليغ و مناظره با افرادي مانند دكتر امير حسين آريانپور و ساير ماترياليست هاي آن زمان بود كه در اين زمينه مهارت خاصي داشتند . حتي قرار مي گذاشت كه اگر محكوم شدم آماده ام مبلغ زيادي پول بپردازم .

شهيد صادقي قلم شيرين و جذابي داشت كه كتاب هايش گواي آن است . در زمان دانشجويي در دانشكده الهيات مشهد ، مقاله او درباره امام زمان (عج) برنده جايزه شد و در تالار رازي دانشگاه فردوسي مشهد در نيمه شعبان جايزه اي را از آن خود ساخت ." (3)

دكتر سيد مهدي انجوي نژاد تحت عنوان «‌ خصوصيات و خاطراتي در مورد شهيد صادقي » مي نويسد :

" در زمان دانشجويي ، او دانشجوي فعال و اهل مطالعه بود و هرگز به كتاب ها و كلاس هاي درس اكتفا نمي كرد و در مسائل اعتقادي نسبتاً متخصص بود . ضمن استفاده از محضر اساتيد ، اگر حرفي باعث شبهه و ترديد در اعتقاد مي شد ، سخت اعتراض مي كرد و بارها من شاهد بودم كه اساتيد را به بحث در جلسه علني دعوت مي كرد و در مقابل اين حرف مي گفتند : ما وقت نداريم كه به مسائل اعتقادي بپردازيم .

صادقي يك تكه كلام داشت كه : براي هر دانشجو مبلغ پانصد تومان و براي هر استاد پنج هزار تومان جايزه تعيين مي كنم كه فقط ظرف يك ساعت با من بحث كند ، اگر مغلوب شدم جايزه را مي دهم تا ضرر وقت آنان جبران شود و اگر من غالب شدم چيزي نمي گيرم . وي با استادان منحرف و مخصوصاً ماركسيست ها و يا التقاطي ها كه در آن زمان در دانشكده الهيات تهران بودند هميشه در ستيز بود .

خاطره اي دارم كه در جلسه اي يكي از استادان در باب شفاعت و معجزه مطالبي گفته و آن را به استهزاء گرفته بود . دكتر صادقي با يكي از استادان بزرگوار كه مجتهد مسلم بود شروع به سخن كرد و به اين استاد گفت : چرا كار نمي كنيد و با اين استادان منحرف جلسه تشكيل نمي دهيد ؟

ولي آن استاد،صادقي را نصحيت كرد و مي گفت : مسئله به اين سادگي ها هم نيست و ... اما صادقي برآشفت و گفت : استاد ! مثل اين كه شما هم در اين مسائل ترديد داريد . من حاضرم با شما بحث كنم و شرط بندي هم مي كنم .

در خارج از محيط دانشجويي ايشان دبير دبيرستان ها بود و كلاس هاي ضد ماديگري داشت و براي تمام سطوح جلسات بحث داير مي كرد . معمولاً تا بعد از انقلاب منافقان كه به ظاهر اسلامي در آمده بودند و صادقي با اين خط سخت مبارزه مي كرد به اتاق محل كار ما مي آمدند و به او صريحاً بدگويي مي كردند . اما صادقي با قيافه متأثر همراه با دلسوزي پدرانه اي با آنها مواجه مي شد . گويا مي خواست بگويد :‌ خدايا!اينان را ببخش و به پيروي از پيامبر اسلام (ص) مي گفت : « رب ان قومي لايعلمون » ." (4)

آقاي ولي الله ابراهيميان يكي از بستگان شهيد مي گويد :

" از فرصت ها كمال استفاده را مي كردند ، مجالس ديني و مناظره با گروه هاي ضد خدا فراوان داشتند . يك روز فرمودند : شنيده ام در قائم شهر گروهك ها تبليغات زيادي دارند ، از من خواستند كه در خدمت شان به آنجا سفر كنيم . در هر روستايي كه مشهور بود خلقي فراوانند ، جلساتي تشكيل دادند ، مدت يك ماه در آنجا بودند ، سپس به مشهد برگشتيم ."

 

پارسايي و تعبد و ارتباط با ولي عصر (عج)

چنان كه گذشت شهيد صادقي در خانواده اي زحمتكش و محروم به دنيا آمد كه از راه كشاورزي و با عرق جبين و كد يمين امرار معاش مي كردند و از هر گونه آلودگی دور و از ريا و تزوير و دروغ و تقلب و هواي و هوس مبرا بودند .

بديهي است كه همين تغذيه حلال و پاك و صفاي باطن پدر و مادر و محيط سالم خانه ، از نظر وراثت و تربيت تأثير بسزايي در فرزند دارد و به گفته جمعي از روانشناسان و علماي تعليم و تربيت ، حدود نيمي از خوي و خصلت هر كس مرهون وراثت است و نيمي ديگر از راه اكتساب .

خصوصيات هر فرد نتيجه تركيب دو عامل وراثت و محيط است . با اين همه نمي توان شخصيت فرد را فقط حاصل اين دو عامل شمرد ، چون وراثت و محيط تأثير متقابل دارند . "‌ وودورث "‌ روانشناس معروف شخصيت انسان را به مساحت مستطيلي تشبيه كرده كه وراثت و محيط دو ضلع آن است و تفاوتي كه ميان افراد ديده مي شود معلول تفاوت يكي از دو ضلع مستطيل يا هر دوي آنهاست ... (5)

بنابراين شهيد صادقي با زمينه پاكي و طهارتي كه در خانواده داشته است از همان آغاز كودكي آثار پاكي و پارسايي در رفتارش پيدا بود ، چنان كه پسر خاله وي مي گويد :

" در ماه مبارك رمضان مردم با اذان او افطار مي كردند و با اذان او روزه را آغاز مي نمودند . شب ها تا سحر به عبادت و دعا مشغول بود و روزها دوستانش را به عبوديت خداوند و اخلاق نيكو سفارش مي كرد . سرانجام مردم روستا مصرانه از پدرش درخواست نمودند او را به حوزه عمليه روانه سازد ، چرا كه گويي آثار بزرگي و كمال در علم و دين را در وجناتش خوانده بودند ." (6)

همسر شهيد صادقي در اين باره مي نويسد :

" شهيد صادقي فردي دلسوز ، مهربان ، دوستدار محرومان و يتيمان و در عين حال بردبار ، متين ، زاهد و متقي و نسبت به همه متواضع و متبسم بود ... در سال 1345 با ايشان ازدواج كردم ، در طول زندگي از او جز صفا و صميميت و طهارت نفس و بزرگواري نديدم ، او خود سه يتيم به جا گذاشت ، سخت نسبت به يتيمان رئوف و مهربان بود ، هفت يتيم برادر را هميشه با دقت و مراقبت سرپرستي مي نمود . در حد توان در مخارج درمان بيماران چه فاميل و چه ديگران كمك مي كرد . هر جا فقير و دردمند و نيازمندي مي شناخت بي درنگ خود را يار و مددكار او مي دانست و بي تفاوتي در اين باره را گناهي بزرگ مي شمرد .

ماهيانه مقداري از حقوق خود را به طور مستمر در اختيار مؤسسات خيريه مي گذاشت تا به نيازمندان برسانند كه اين جريان را حتي بعد از شهادت در وصيت خود استمرار بخشيد . سخت علاقه مند بود فرزندانش در علوم اسلامي و معارف حقه جعفري تلاش و جديت نمايند . با اين كه در منزل تا نيمه هاي شب به مطالعه و نماز و دعا مشغول بود اگر نيمه شب فرزند شيرخوارش گريه مي كرد او را نوازش مي كرد و با تهيه شير او را سير مي كرد و مي خواباند تا همسرش با آسودگي خاطر استراحت كند .

در بعضي از مجالس به خصوص دعاي كميل حلاوت خاصي به او دست مي داد. سخت دلباخته امام زمان (عج) بود و يكي از زمينه هاي مهم مطالعاتي او بررسي علائم و حوادث قبل از ظهور و چگونگي ظهور و كيفيت حكومت حضرت مهدي (عج) بود .

در اكثر مجالس از ظهور نزديك حضرت صاحب (عج) و حوادث قبل از آن سخن مي گفت . اگر مي شنيد در دور افتاده ترين روستا شخصي از ناحيه مقدسه امام زمان مطلب خاصي دارد يا عنايت حضرت شاملش شده است ، در اولين فرصت به ديدار او مي شتافت تا موضوع را از زبان خود او بشنود . شگفتي و اشياق او به ساحت مقدس حضرت وصف ناپذير بود.

 

پی نوشت:

1. مصاحبه با آقاي راحتي از دوستان شهيد صادقي

2. مصاحبه با دكتر انجوي نژاد از همكاران دانشگاهي شهيد صادقي

3. مصاحبه با محمد صادقي ، فرزند شهيد صادقي

4. مقاله خصوصيات و خاطراتي در مورد شهيد صادقي ، روزنامه قدس ، 30/3/69

5. ن . ك ، تعليم و تربيت در اسلام به نقل از روانشناسي اجتماعي ، ص 97

6. مقاله نگاهي كوتاه بر زندگي حجت الاسلام و المسلمين شهيد دكتر قاسم صادقي ، روزنامه قدس ، 30/3/69

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31