چه بسيارند انسانهايی كه بر اثر تربيت در مكتب اسلام، جان شيرين را در نيل به اهداف والاي انساني و مكتبي خويش نثار كرده، شور انگيز و دست افشان و پاي كوبان در مذبح خويش گام نهاده و سر شوريده فداي ابقاء هدف كرده اند.
در اين ميان مرداني مؤمن و عارف را شاهديم كه عاري از هرگونه اغراض دنيوي از حوزه هاي ديني قد برافراشته و براي اثبات اين كه جز خدا چيزي را در سر نمي پرورانند كفن خويش را به صورت عمامه بر سر پيچيده و چوبه دار خود را بر دوش حمل مي كنند. آنانند كه از سوي حكومت هاي خودكامه در سده ي اخير سخت ترين شكنجه ها را برجان خريدند. اصالت خود را از دست نداده اند و چه بسيار از اين عزيزان كه در زندانهاي مخوف رژيم گذشته و وابسته به استكبار جهاني به جرم حمايت و دفاع از اسلام رهايي بخش شربت شهادت را نوشيدند و يا پس از پيروزي توسط ضد اسلام يعني منافقین هدف گلوله مزدوران شرق و غرب واقع شدند. روحاني مبارز و نامدار حجة الاسلام سيد رضا كامياب يكي از مصاديق عيني اين جریان است.
اين عزيز، روحاني زاده ای است كه در سال 1329 در روستاي نوده میرمحراب از حومه گناباد پا به عرصه وجود نهاد و دوران كودكي و طفوليت خويش را در محيطي آكنده از روحانيت ولي با رنج و محروميت به پايان برد. تا حدود سن ده سالگي در زادگاه خويش به تحصيل و كار اشتغال ورزيد و سپس به گناباد مهاجرت نمود و در حوزه علميه، زندگي پر مخاطره با صفايش را شروع و برا ي دومين بار متولد شد. پس از طي مقدمات و آشنايي مختصر با مسائل به علت برخورداري از استعداد بالا و روحيه اي تلاشگر راهي مشهد شد و برطبق روال حوزه هاي علميه به فراگيري ادبيات، منطق و فقه و اصول همت گماشت.
سالهاي بعد از واقعه عاشوراي 15 خرداد سخن از يك نياز بود و آن بازشناسي اسلام بود. اين طلبه جوان از ژرفاي جان و از سویداي دل به شناخت مكتب و شناساندن آن عشق مي ورزيد.
بخت يار افتاد و در حادثه زلزله فردوس و طبس در سال 1347، با استادانی بزرگ همچون استاد تشکر و متفكر و اسلام شناس نستوه استاد سيد علي خامنه اي آشنا گرديد. ثمره اين آشنايي درك اين حقيقت بود كه اسلام دینی است براي ساخت جهان و انسان. اين دريافت حقيقي از اسلام او را تعهدي تازه بخشيد كه جان را در راه تحققش ايثار نمود. پس از مراجعت آیت الله خامنه اي از فردوس، شهيد كامياب به اتفاق برادر همرزمش حجة الاسلام فرزانه از ايشان تقاضاي شروع درس تفسير مي نمايد كه اين تقاضا مورد قبول واقع و درس تفسير جناب خامنه اي آغاز و مورد استقبال گرم و پرشور انسانهاي حق طلب و طلاب و دانشجويان جوان واقع و ساواك را وحشتي دست ميدهد كه منجر به تعطيل نمودن درس مي کند. اما اين جلسه سرآغاز دگرگونيهاي خاصي در حوزه علميه مشهد شد.
وي با شهيد جوانمرد استاد سيد عبدالكريم هاشمي نژاد و استاد خامنه اي و حجة الاسلام عباس واعظ طبسي، كه محور اصلي حركتهاي اصيل اسلامي در خراسان بودند همكاري نزديك داشت. رابطه شهيد كامياب با استاد خامنه اي از جلوت به خلوت گرائيد و بيان اسرار آل محمد (ص) و تلاش جهت احياي امر آن بزرگواران اين دو را مريد و مراد و عاشق و معشوق و حبيب و محبوب واقعي ساخته و در اختيار تقويت بنيان مكتبي قرار داد كه به هدم بنياد جور و استواری اصول تقوا و فضيلت انجاميد.
ایشان براي بالا بردن سطح فقهي خود از محضر آيت ا... حاج شيخ ابوالحسن شيرازي امام جمعه مشهد نيز بهره گرفت. آشنايي سيد رضا با اسلام شناس معاصر علامه شهيد مطهري و آثار و تألیفات آن مجاهد عاليقدر او را در ميدان مبارزه با طاغوت مقاوم و راسختر ساخت و در رساندن بار مسئوليتش به مقصد مصمم تر و قاطع تر .
همزمان با جشنهاي مبتذل و رسواي 2500 ساله شاهنشاهي، سيد رضا به خاطر فعاليت هاي زير زميني و پخش اعلاميه و بيانيه عليه رژيم، مورد شناسايي مزدوران شاه واقع شد كه در آغاز تشكيل خانواده، ساواك به منزل او هجوم برده ولي موفق به دستگيري وي نمي شوند.
با شروع نهضت اسلامي ايران به رهبري امام خميني (ره)، سيد رضا از جمله ناطقان حقيقت در شهر شهادت بود. او با سخنرانيهاي كوبنده و با شعارهاي طوفنده و با انتقادهاي سوزنده در شهر هاي مشهد و كرمان در ماه رمضان سال 56 عليه رژيم شاه، مردم را به پيروي از امام و قيام براي حفظ اسلام دعوت نمود كه در كرمان منجر به برپايي تظاهرات عظيم و با شكوهي عليه نظام ستم شاهي گرديد. وي با هوشياري از چنگ دژخيمان ساواك از کرمان به یزد گریخت و در يزد مورد استقبال شهيد محراب آيت الله صدوقي قرار گرفت. پس از كشتار مردم مبارزقم، در 19 دي 1356 در قزوين سخنراني پرشوري بر ضد رژيم ايراد نمود كه منجر به بسته شدن بازار و تعطيلي مساجد شد و نامش در ليست سياه ساواك قرار گرفت و پس از آن به وسيله دانشجويان آگاه و مسلمان شبانه به تهران منتقل گردید.
انقلاب خونبار و اسلامي مان در 22 بهمن سال 57 به ثمر رسيد و شهيد كامياب براي تداوم خط امام و دفاع از انقلاب، در مورد جريانهاي انحرافي و كمونيسم و منافقين آگاهي هاي لازم را به مردم منتقل و در سنگر تبليغ به بهترين وجهي نقش خويش را ايفا نمود. شهيد كامياب عنصر مؤثر و تعيين كننده اي در اكثر نهادهاي انقلابي شهر مشهد به شمار مي رفت. وي كه به سختي شيفته تحقق شعار نه شرقي و نه غربي بود سنگر حزب جمهوري اسلامي را براي فعاليت خويش در راستاي تحقق اين هدف انتخاب نمود و در سمت مسوول آموزش به خوبي انجام وظيفه كرد.
پس از شهادت شهیدان بزرگوار دکتر عبدالحمید دیالمه و حجة الاسلام قاسم صادقی در فاجعه هفتم تیر سال 60 که دو تن از نمایندگان مردم مشهد در اولین مجلس شورای اسلامی بودند، به اصرار و دعوت دوستان از جمله آیت الله خامنه ای و شهید هاشمی نژاد و با اعتقاد به اين كه مجلس شوراي اسلامي در پي ريزي نظام انقلابي و اسلامي مان نقشی مهم و مؤثر دارد و نمايندگان مجلس بايد افرادي مكتبي، سازش ناپذير، متقي، فداكار، آگاه به مسائل روز و در يك كلمه در خط امام باشند؛ جهت کاندیداتوری در انتخابات میان دوره ای مجلس شورای اسلامی اعلام آمادگي مي نمايد كه با رأي قاطع مردم به عنوان نماينده مشهد در مجلس شوراي اسلامي انتخاب می گردد. سرانجام چند روز بعد از اعلام نتایج در روز چهارشنبه مورخه 7/5/1360 مصادف با بیست و هفتم ماه مبارک رمضان در حالیکه از سنگر شهيد مظلوم دكتر بهشتي يعني حزب جمهوري اسلامي بيرون آمده و روانه منزل بود، هنگام رانندگی توسط منافقين كوردل مورد حمله مسلحانه قرار گرفت و پس از اصابت چند گلوله به کتف و جمجه‌اش به حیات جاوید و لقاء رب نایل آمد و نخل وجودش به خون نشست. پیکر مطهر ایشان در تاريخ 9/5/60 در جوار مرقد پاك و ملكوتي جد بزرگوارش امام رضا علیه السلام مأوا گزید.
از ويژگيهاي بارز اين روحاني جوان فاضل و عالم، استقامت، شجاعت، تعبد و تعهد به اسلام و انقلاب و خط امام، فداكاري و دارا بودن احساس مسووليت شديد در قبال همه امور بود.
حضرت آيت ا... خامنه اي- مقام معظم رهبری- در مورد اين شهيد عزيزمي فرمايند:
" ايشان يكي از بهترين طلاب مشهد در علاقه مندي به انقلاب وتعهد نسبت به امام و اين خط مبارزه بودند..."
شهید کامیاب در بلوا و شلوغي كه توسط منافقين در يكی از دبيرستان های مشهد به پا شده بود گفت :" اينها (منافقين) از بدترين دشمنان ما خواهند بود و امكان شهادت ما به دست همين افراد مي رود."
روح بلندش میهمان بزم عرشيان باد.
