شهید مطهری و مقابله با افکار انحرافی

Motahari11

مصاحبه با حضرت آيت الله خامنه اي

ايدئولوژي اسلامي بدون هيچ گرايش انحرافي

مرحوم استاد شهيد مطهري با صراحت ايدئولوژي اسلامي متکي به متون اسلامي و بدون هيچ گرايش به چپ و راست مطرح مي نمود.

مرحوم شهيد مطهري از اول حساسيت عجيبي روي تفکر التقاطي داشت و آن وقت که همه با تفکرات التقاطي برخوردهاي سطحي داشتند او با کمال سختگيري روي جا به جاي اين تفکر مي ايستاد و آن را مردود مي شمرد که در اين زمينه نمونه هاي بي شماري از ايشان به ياد دارم. در همان جلسه اي که گفتم قرار شده بود که شرکت کنندگان هر کدام که آمادگي دارند متني را به عنوان زمينه جهان بيني اسلام تهيه کنند. چند نفر متني تهيه کردند از جمله آن چند نفر يکي من بودم. در اين متن ويژگيهاي انديشه اسلامي را ذکر کرده بودم : انديشه اسلامي ، ضد استعماري، ضد استبدادي و در آخر اضافه کرده بودم انديشه اسلامي ضدالحادي است. يادم نمي رود که ايشان از اين قسمت خيلي خوششان آمده بود و بارها به خود من گفتند که اين نکته ضدالحادي نکته دقيق و بسيار ظريفي بود که شما مطرح کرديد زيرا هر انديشه اي هر فصلي از فصول جهان بيني که اندک گرايش به زمينه هاي تفکر الحادي داشته باشد جزء جهان بيني اسلامي نيست.

مبارزات سياسی

تا سال 49 و 50 خيلي مسائل انحرافي در محيط مبارزه به چشم نمي خورد. وقتي که منافقين دستشان را رو کردند و نوشته هاي ايدئولوژيک آنها کم کم پخش شد آقاي مطهري بيش از همه حساسيت نشان داد چون من به ياد دارم که در سال 51 تلاش فراواني شد که امام را وارد کنند که اين حرکت جوانها را تاييد کنند که به نام « مجاهدين » و ... بودند اما امام سخت ابا کردند و يک بار کتابهاي مجاهدين را خوانده بودند و گفته بودند اينها همان حرفهاي لنين و اراني است پس حرفهاي شما کدام است؟ مرحوم مطهري در معرفي اينها به امام نقش داشتند و خودشان آنقدر حساسيت نشان دادند تا عملا کنار کشيدند و آنوقت مجاهدين ايشان را متهم کردند به اينکه سازشکارند و اهل مبارزه نيستند و حال اينکه کنار کشيدن ايشان حساسيت ايشان را نشان مي داد و موثر و مفيد هم واقع شد و ايشان در آن موقع کار ايدئولوژيکشان را زياد کردند و اثرش اين بود که در سه چهار سال بعد حقانيت حرکت ايشان روشن شد و حرکت صحيح اسلامي دوباره از سال 54 رو به رشد رفت و کم کم خط امام تبلور يافت.

مرحوم استاد و افکار انحرافي

مصاحبه با حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی

يک مساله که خاطره اي است براي من از خاطراتي که با استاد داشتيم دراينجا ذکر مي کنم. مي دانيد که از سال 50 تا سال 57 از لحاظ فکري سالهاي پر بحراني براي مردم و سالهاي نگران کننده اي بر اي افرادي مثل ايشان بود. مجاهدين خلق در صحنه بودند و افکار انحرافي داشتند. معمولا در بعضي موارد آنها محور هم بودند و اين باعث شده بود که خيلي از جوانها حالت انحرافي پيدا کنند و ايشان خيلي نگران بودند از طرفي چون من هم در ميدان بودم ايشان نگران بودند که مبادا من هم طرز تفکر انحرافي پيدا کنم. يک بار وقتي که من از زندان آزاد شدم ايشان جمله از من شنيده بود که ومن در يک بحث که با سران مجاهدين داشتيم موقعي که آنها رسما اعلام مواضع مارکسيستي کردند گفته بودم آنها مواقعي که ديدند ما ديگر آنها را تاييد نمي کنيم پيش ما آمدند و گفتند : مگر شما ضد شاه نيستيد؟ گفتيم : چرا. گفتند مگر شما ضد استثمار نيتسيد؟ گفتيم چرا. گفتند خوب ما داريم عليه استثمار شاه مي جنگيم و شما هم بايد ما را تاييد کنيد. من گفتم ما با آن ضد استثماري که خدا نداشته باشد موافق نيستيم و ارزشي براي آن قائل نيستيم ما آن حرکت ضد استثماري و ضد شاهي را مي پسنديم که در سايه تعليمات الهي و با قبول خدا باشد و باز تعبيري که به آنها گفتم اين بود که : ما هيچوقت مبارزه نمي کنيم که شاه برود و جايش استالين بيايد. با کسي هم که مبارزه کند تا استالين را به جاي شاه بگذارد مبارزه مي کنيم. وقتي مرحوم مطهري اين جمله را شنيده بودند خيلي خوشحال شده بودند و وقتي که من از زندان آزاد شدم ايشان به من گفتند که وقتي من شنيدم که تو اين جمله را با صراحت گفته اي، ديگر خاطرم جمع شد که کساني هستند که جلوي انحراف فکري را بگيرند.

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31