رنج نامه مرضیه

Marzie Ghorbani

من حدود یک سال و سه ماه طی کردم در کمپ آمریکایی ها. آنها هم علیرغم این که خارجی بودند، آمریکایی بودند، ماجرای ابوغریب را داشتند، هرچه که بودند من ازشان تعریف نمی خواهم بکنم، ولی به هر حال انسان بودند و می دانم که زمین تا آسمان نسبت به حداقل مسعود رجوی انسان هستند. آنها آنجا به هر حال به وضعیت من رسیدگی کردند در حدی که می توانستند. این مدت را من گذراندم، الان هم آمدم از آنجا به ایران و تا الان هم هیچ مشکلی نداشتم و می خواهم برگردم پیش خانواده ام. ولی واقعاً نمی دانم که به خانواده ام چه می توانم بگویم. ولی آخر با من به چه حقی چرا اینجوری کردند. سازمان چرا با من اینجوری کرد؟ به خاطر این که پرسیدم چرا فلانی ناگهان سکته کرده یا چرا فلانی از بین رفت یا این که چرا حمید کوتی را بردید گذاشتید ابوغریب؟ به خاطر اینها؟ اینها که به هر حال غیرت مردم ایران هست و یک جا باید جواب بدهند. آزادی یعنی این؟ هر کس سؤال کند که چرا بغل دستی اش یک روزی سربه نیست شده و نیست الان کجا فرستادید، می گویید رفته خارج، بچه مردم را چکار کردید بعد آخرش باید با آدم اینجوری کنند؟ من یک بار یک جمله ای شنیدم خیلی پرمعنی بود. در این جمله گفته شده بود که من جهنم دانستن را به بهشت نفهمیدن ترجیح می دهم. من هم قبول دارم، من هم جهنم دانستن را انتخاب کردم و شما این جهنم را با به اصطلاح خواهرهای شورای رهبریتان برای من ساختید. ولی بالاخره چی؟ بالاخره به کجا می خواهید برسید؟ من که در عملیات فروغ بودم، در چلچراغ بودم، خودتان هم خوب می دانید که نه مسئله ای داشتم، هم این که هیچ مشکلی با شما نداشتم. هیچ مشکلی با سازمان نداشتم. خودتان اینها را خوب می دانید. ولی چرا کار من به اینجا کشید؟ دیگر اینها جوابهایی است که شما باید بدهید... به هر حال وحشی گری های نشست های جمعی و عدم پاسخگویی به مطالبی که باید پاسخش در تشکیلات داده شود و من نباید بروم از این و آن بپرسم، کارش را به اینجا کشاند. دیگر نمی دانم چه بگویم. تهدیدم هم کردید که بالاخره حساب من را بعداً خواهید رسید. هر کاری می کنید بکنید. اشکالی ندارد. از این که بردید به من سیانور دادید، با مشت زدید توی دهنم من نمردم ناراحتید؟ باشد یک بار دیگر این کار را بکنید. ولی بالاخره یک جایی باید جواب بدهید. دنیا اینقدر هم الکی نیست که هر کسی هر کاری بکند و هیچ جا هم نخواهد جواب بدهد. منظورم جواب به یک مرجع قانونی نیست، مردم بالاخره می فهمند.

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31