آنقدر به جبهه می‌روم تا شهید شوم

Khatere18

عقاید و تفکراتش تقلیدی نبود

من و حسن زیاد با هم صحبت می‌کردیم، همیشه به من می‌گفت که انشاالله جنگ تمام شود، درسم را می‌خوانم. در زمان جنگ اصلا وقت نداشت. مدام در مسجد و مقر سپاه بود، تفکر و عقایدش را خودش به دست آورده بود. با تمام وجود و بدون ریا امام را دوست داشت و می‌خواست تمام همتش را پای انقلاب بگذارد. یک روز دیدم که با رساله امام به خانه آمد و گفت: «من مقلد امام هستم و رساله‌شان را گرفته‌ام.»

برادر شهید حسن بارگاهی

عشق شهادت

برای رفتن به جبهه با مخالفت من و خواهرانش مواجه شده بود. خواهرانش شناسنامه او را پنهان کرده بودند تا مبادا بدون اطلاع آنها به جبهه برود. اکبر با جلب رضایت یکی از خواهرانش که باهم صمیمی‌تر بودند توانست شناسنامه را پیدا کند و به جبهه برود. بعد از آن هر چقدر من و خواهرانش به او اصرار کردیم که برگردد حاضر به برگشتن نشد و در جواب گفت: «من عشق شهادت دارم، آنقدر به جبهه می‌روم تا شهید شوم.»

پدر شهید اکبر جعفری

 

حسابرسی‌اش دقیق بود

در حسابرسی و رعایت حق‌الناس بسیار دقیق بود. محال بود پولی را از کسی قرض بگیرد و عین همان را در دفترش یادداشت نکند، خواه آن شخص خواهرش باشد یا هر کس دیگری.  می‌گفت که حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «هر چیزی را باید مکتوب کرد.»

خواهر شهید علی‌اصغر دباغیان

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31