فرزند شهيد هاشمينژاد گفت: اصليترين دغدغه در انديشه و سيره شهيد هاشمينژاد دفاع از ولي فقيه و حساسيت نسبت به نفوذ جريانهاي انحرافي در انقلاب بود و جزو نخستين افرادي بود كه جلوي جريان نفاق ايستاد. |
فرزند شهيد هاشمينژاد گفت: اصليترين دغدغه در انديشه و سيره شهيد هاشمينژاد دفاع از ولي فقيه و حساسيت نسبت به نفوذ جريانهاي انحرافي در انقلاب بود و جزو نخستين افرادي بود كه جلوي جريان نفاق ايستاد.
سيد محمدجواد هاشمينژاد در گفتوگو با خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس «توانا» اظهار داشت: شهيد هاشمينژاد يكي از اساتيد برجسته مشهد، يكي از برترين خطباي كشور و نويسنده چيره دستي بود كه در طول 49 سال زندگياش، آثار قلمي ارزشمندي از خود برجاي گذاشت.
وي ادامه داد: پدرم در سن 26 سالگي كتابي با عنوان «مناظره دكتر و پير» را به رشته تحرير درآورد كه به نوعي پاسخ به شبهات روز بود؛ اين كتاب در سال 1337يعني 5 سال پيش از قيام امام (ره) نوشته شد كه نشان ميداد شاگردان امام خميني به خوبي، ريشههاي فكري خود را از او گرفتهاند و با مبارزات خود بستر قيام امام (ره) را نيز فراهم كردند؛ اين كتاب پس از انتشار به سرعت توسط ساواك توبيخ و جمعآوري شد.
فرزند شهيد هاشمينژاد بيان داشت: مبارزات شهيد هاشمينژاد در دوران پيش از پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داشت تا اينكه طولانيترين زنداني ايشان در سال 54 تا 56 در مشهد يعني اوايل پيروزي انقلاب اتفاق افتاد.
*آيتاللهخامنهاي، آيتالله طبسي و آيتالله هاشمينژاد محور رهبري مبارزات مشهد بودند
وي گفت: شهيد هاشمينژاد، آيتالله خامنهاي و آيتالله طبسي جزو فعالان و محور رهبري مبارزات انقلاب در خراسان بودند و طبيعتاً نگاه حكومت پهلوي به آنها تيزتر بود كه موجب شد بارها اين بزرگواران در زندانهاي رژيم پهلوي زنداني شوند.
دبیرکل كانون هابيليان در خصوص نقش شهيد هاشمينژاد در بيداري افكار عمومي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي اظهار داشت: وي در اين برهه در سه بعد تلاش بسيار زيادي از خود نشان داد؛ پدرم خطيب توانايي بود كه در استان خراسان و در تمام كشور سخنرانيهاي پرشوري داشت؛ به طوري كه ساواك در سال 1350 منبر رفتن ايشان را تعطيل كرد.
وي ادامه داد: گاهي ايشان در تهران چندين سخنراني داشت و استقبال زيادي از سخنراني ايشان ميشد چون هم سخنانشان پرمحتوا بود و هم اينكه خطيب توانمند و پرشوري بود.
فرزند شهيد هاشمينژاد گفت: من در كودكي به سبك و سياق سخنرانيهايشان بسيار علاقه داشتم و با وجود اينكه كودك بودم و شايد محتواي كلام پدر را خيلي متوجه نميشدم اما چون خيلي با شور و حرارت سخن ميگفتند، لذت ميبردم.
وي با ذكر خاطرهاي در اين خصوص بيان داشت: يكي از آخرين سخنرانيهايي كه به مدت ده شب در مسجد سيد اصفهان انجام ميشد، بلافاصله بعد از اتمام سخنراني شب آخر ـ گويا خود شهيد هاشمينژاد آگاه بودند كه رژيم عكسالعمل نشان خواهد داد ـ به همراه خانواده به طرف شيراز حركت كرد كه بعد از نصف روز كه در شيراز در يك هتل مستقر بوديم، ساواك محل استقرار را شناسايي كرد و پدرم به زندان افتاد و بعد از آن انجام هر نوع سخنراني را در كشور براي وي ممنوع كرد.
*شهيد هاشمينژاد در مشهد «كانون بحث و انتقادات ديني» را راهاندازي كرد
هاشمينژاد افزود: حكومت شاه به دليل اينكه پدرم در مسائل سياسي اظهار نظر ميكرد و سخنان جاذبي داشت، بسيار عكسالعمل نشان ميداد و هيچگاه از وي غافل نبود و از اسنادي كه ازساواك بر جاي مانده است، نشان ميدهد كه حتي در جمعهاي كوچك هم افرادي داشتند كه مراقب شهيد هاشمينژاد بودند.
وي اظهار داشت: شهيد هاشمينژاد در مشهد «كانون بحث و انتقادات ديني» را با حضور جوانان زيادي تشكيل داد كه بسيار مورد استقبال قرار ميگرفت و سالنها و راهپلهها مملو از جمعيت ميشد.
دبیرکل كانون هابيليان با اشاره به تأكيد رهبر معظم انقلاب در خصوص رفعشبهات فكري جوانان گفت: يكي از شيوههايي كه شهيد هاشمينژاد در مبارزان زمان انقلاب مدنظر داشتند، مباحثه رو در رو با جوانان و برگزاري جلسات پرسش و پاسخ بود؛ چرا كه ذهن جوان هم پرسشگر است و هم مطالعات عميقي ندارد بنابراين سؤالات تجمع پيدا ميكند و لازم است كه به اين سؤالات پاسخ داده شود.
*«اگر روزي 20 تا كلاس هم داشته باشم، خسته نميشوم»
هاشمينژاد ادامه داد: خاطرم هست در شهرستانيهايي شهيد هاشمينژاد براي سخنراني دعوت ميشد، وي علاوه بر منبرها، جلسات درس و بحث هم براي دانشجويان و جوانان برگزار ميكرد؛ مثلاً امروز يكي از حاضران در مراسم سالگرد پدرم ميگفت كه ما يك جمع 5 ـ6 نفره در منزلمان تشكيل داده بوديم و شهيد هاشمينژاد در منزل ما حضور پيدا ميكرد و براي ما كلاس گذاشت؛ حتي يكبار از خود وي شنيدم كه گفتند «اگر روزي 20 تا كلاس هم داشته باشم، خسته نميشوم».
فرزند شهيد هاشمينژاد گفت: در زمان حكومت شاه دانشگاهها در دست تفكرات ماركسيستي بود كه تلاش داشتند جوانان را با خود همراه كنند؛ در چنين شرايطي خانوادههاي متدين گاهي به وي رجوع داشتند و نگران افكار جوانان خود بودند؛ شهيد هاشمينژاد نيز اين جوانان را به خانه دعوت ميكرد و با تك تك آنها سخن ميگفت.
وي ادامه داد: عادت او در مباحثه هم اينگونه بود كه ميگفت از هرجايي كه ميخواهي و با هر موضوعي كه دوست داري، شروع كن و به خاطر ندارم كه بيشتر از يكي دو جلسه اصلاح وضعيت فكري آن دانشجو طول ميكشيد.
هاشمينژاد بيان داشت: پدرم گاهي در مساجد يك ميز ميگذاشت و اعلام ميكرد هر فردي مايل است براي مناظره شركت كند و براي جامعه و جوانان بسيار وقت ميگذاشت؛ چرا كه معتقد بود كه جوانان هدف اصلي انقلاب هستند و دشمن ميخواهد ايشان را طعمه خود قرار دهد؛ به همين دليل كتابهاي متعددي نوشت كه بسياري از آنها نتايج همان جلسات پرسش و پاسخ در مساجد و محافل است.
*شهيد هاشمينژاد در تدوين قانون اساسي نقش بسيار مؤثري داشت
وي در خصوص حضور شهيد هاشمينژاد در مجلس خبرگان قانون اساسي نيز بيان داشت: شهيد هاشمينژاد هيچ مسئوليت رسمي در كشور نداشت اما در تمام تصميمگيريهاي حساس كشور حضور داشت و صاحبنظر بود؛ جمهوري اسلامي بعد از پيروزي نيازمند قانون اساسي بود كه مبني بر ريشههاي حكومت اسلامي باشد.
فرزند شهيد هاشمينژاد افزود: شهيد هاشمي نژاد نماينده مجلس خبرگان اول بود كه مسئوليت تدوين قانون اساسي را داشت؛ بعد از كش و قوسهاي فراوان ميان انتخاب حضور در مشهد يا مازنداران، در شرايطي كه حتي پوسترهاي نمايندگيشان در مشهد چاپ شده بود، شهيد هاشمينژاد مازندران را انتخاب كرد و گفت مشهد به دليل اينكه حوزههاي علميه در آن فعال است، افراد متخصص بيشتري دارد و مازندران را انتخاب كرد كه اتفاقاً نماینده اول استان هم شد.
وي اظهار داشت: نخستين دوره مجلس خبرگان، مجموعهاي از بهترين و بدترين افراد را در خود جاي داده بود؛ چون در سايه فضاي باز و گستردهاي كه انقلاب اسلامي به وجود آورد بود، برخي از تفكرات توانسته بودند در تدوين قانون اساسي حضور پيدا كنند؛ مانند بنيصدر و مقدممراغهاي كه سردمدار تفكرات غير ديني بودند و تلاش داشتند در مقابل اصولي نظير اصل ولايت فقيه كه ساختار آينده كشور را تعريف ميكرد، بايستند.
فرزند شهيد هاشمينژاد خاطر نشان كرد: در اين برهه شهيد هاشمينژاد بسيار نقش مهمي ايفا كرد؛ من گاهي در جلسات تدوين قانون اساسي به همراه پدر حاضر ميشدم و ميديدم وقتي فردي از گروههاي منحرف، نظريهاي را بيان ميكرد، شهيد هاشمينژاد به عنوان نماينده مخالفان در دفاع از مباني انقلاب اسلامي سخنران ميكرد و همه افرادي كه صاحبنظر بودند وقتشان را به وي ميدادند لذا نقش بسيار بارزي در تدوين قانون اساسي به ويژه اصل ولايت فقيه داشت.
*افرادي مانند مراغهاي سعي داشتند تا مانع از تصويب اصل ولايت فقيه شوند
وي گفت: افرادي مانند مقدم مراغهاي براي اينكه اصل ولايت فقيه تصويب نشود، ميگفت شما اين اصل را بر اساس امام خميني (ره) تعريف كنيد و معتقد بود كه انجام اين كار براي هميشه امكانپذير نيست، ميخواستند رندانه جلوي تصويب اصل ولايت فقيه را بگيرند.
دبیرکل كانون هابيليان افزود: بنيصدر در يكي از مصاحبههايش رسماً اعلام ميكند كه «از همان ابتداي پيروزي انقلاب، دلم ميخواست در اين كشور جمهوري تشكيل شود و من هم رئيس اين جمهوري باشم» به همين دليل گاهي شهيد هاشمينژاد شوخي ميكرد و در جلسات تدوين قانون اساسي به او ميگفت كه «آقاي بنيصدر اين بند به نفع شما تصويب شد!» كه البته او نيز تعبير بدي را به كار برده بود و گفته بود كه «من حاضر نيستم با اين اصول، رئيس جمهور اين كشور شوم».
وي بيان داشت: يكي از دغدغههاي مهم شهيد هاشمينژاد اين بود كه جامعه و جوانان را از افكار منحرف راست و چپ مانند انجمنهاي حجتيه و سازمان منافقين نجان دهد.
هاشمينژاد افزود: امروز نيز افرادي كه روزگاري در مسند حكومت بودند يا وابستگانشان در برابر احكام اسلامي ميايستند و صراحتاً به امام (ره) جسارت ميكنند؛ اما در صحنه حضور سياسي خود را منافقانه پشت نام امام (ره) پنهان ميكنند؛ اين مسئله نشانه ميدهد كه خط مشي شهيد هاشمينژاد يا شهيد مطهري داشتند چقدر هوشيارانه بود و چقدر درست جريانشناس و دشمنشناس بودند و از همان ابتدا به دنبال بستن راههاي انحرافي بودند.
وي با بيان خاطراتي از ارتباط شهيد هاشمينژاد با امام خميني (ره) نيز گفت: شهيد هاشمينژاد بسيار به امام (ره) علاقهمند بود و از طرف ديگر امام (ره) نيز در مورد شهيد هاشمي نژاد عباراتي را به كار بردهاند كه در مورد كمتر كسي ديدهام.
*امام (ره) به شهيد هاشمينژاد بسيار اعتماد داشتند
هاشمينژاد با اشاره به نخستين جلسه ملاقات امام (ره) و شهيد هاشمينژاد اظهار داشت: بعد از اينكه امام (ره) بعد از 15سال از تبعيد بازگشتند، به اتفاق پدر از مشهد به ديدار ايشان رفتيم و چون نيمههاي شب به تهران رسيديم، در بيت امام (ره) مانديم و براي نماز صبح كه امام تشريف آوردند، در سالن ايستاديم تا ايشان را زيارت كنيم.
وي ادامه داد: شهيد هاشمينژاد از آنجا كه نگران بودند نكند به دليل سالها دوري حضرت امام (ره) وي را به خاطر نياورند، به مرحوم احمد آقا گفتند كه من را خدمت امام معرفي كنيد؛ وقتي امام (ره) وارد شدند، مرحوم احمدآقا پدر را معرفي كردند و امام (ره)، شهيد هاشمينژاد را در آغوش گرفتند.
فرزند شهيد هاشمينژاد افزود: امام (ره) به شدت به شهيد هاشمينژاد اعتماد داشتند؛ خاطرم هست كه پدرم بعد از پيروزي انقلاب سفري به چند كشور خارجي رفتند تا انقلاب اسلامي و مباني آن را تبليغ كنند؛ آن موقع دولت موقت برسر كار بود؛ بعد از بازگشت از سفر، شهيد هاشمينژاد خدمت حضرت امام (ره) رسيدند و بعد از ارائه گزارشي از سفر گفتند كه اين هم پاسپورتهاي ما بود.
وي گفت: گويا روي جلد پاسپورتها آرم حكومت شاهنشاهي بود و پدرم به اين مسئله اعتراض كرده بود، اما دولت گفته بود كه تعويض پاسپورتها 500 هزار تومان هزينه دارد! وقتي پدر اين مطلب را خدمت حضرت امام (ره) گفت، ايشان در مدرسه فيضيه يك سخنراني بسيار تندي عليه دولت موقت انجام دادند و فرمودند كه «يكي از دوستان من به گزارش داده است و من به دولت ده روز فرصت ميدهم كه تمام آثار حكومت پهلوي را از ادارات محو كند».
*رؤياي صادق شهيد هاشمينژاد درباره شهادت ياران امام (ره)
فرزند شهيد هاشمينژاد اظهار داشت: بعد از ورود امام (ره) به ميهن، شهيد هاشمي نژاد خواب ميبيند كه امام (ره) در حال راه رفتن هستند در حالي كه اطراف ايشان شعلههاي آتش زبانه ميكشد؛ كه وي شعلهها را خاموش ميكنند ولي شعله ديگري برافروخته ميشود و كه با تلاش زياد موفق ميشوند به خاموشي همه شعلهها ميشوند؛ اما بخشي از لباس و عباي امام (ره) ميسوزد.
وي ادامه داد: شهيد هاشمينژاد خودشان اين خواب را تعبير كردند و گفتند كه «فكر ميكنم توطئههاي زيادي براي امام پيش ميآيد و ايشان ميتوانند آنها را مهار كنند اما احتمالاً بخشي از ياران خود را از دست ميدهند».
*«مطمئن باش من در بستر از دنيا ميروم؛ تو مراقب خودت باش!»
وي در خصوص آخرين ديدار شهيد هاشمينژاد با حضرت امام (ره) نيز گفت: در آخرين ديدار پدر با امام خميني (ره) گويا پدر كمي نگران وضع حفاظت امام بودند چون اوج ترورها و درگيريهاي داخلي بود؛ خدمت امام ميگويد كه «بهتر است كمي بيشتر مراقب خودتان باشيد؛ بالاخره چشم اميد كشور به شماست» كه امام لبخندي ميزدنند و ميفرمايند «مطمئن باش من در بستر مرگ از دنيا ميروم، تو برو به فكر خودت باش».
وي با بيان اينكه شهيد هاشمينژاد بعد از شهيد مطهري بيشترين آثار قلمي را به جاي گذاشته است، افزود: شهيد هاشمينژاد بسيار بصير و آگاه بود و شجاعت خاصي داشت و با شهادت، مزد تلاشهايش را گرفت.
وي بيان داشت: يكي از اصليترين دغدغههايي كه در انديشه و سيره شهيد هاشمينژاد، شهيد بهشتي و شهيد مطهري به چشم ميخورد اين است كه بسيار نسبت به نفوذ جريانهاي انحرافي كه ممكن بود اصل انقلاب را به خطر بيندازد، نگران بودند؛ و شايد به جرأت بتوان گفت شهيد هاشمينژاد جزو نخستين افرادي بود كه عليه جريان نفاق و منافقين موضع گرفت.
فرزند اين شهيد والامقام در پايان سخن خود خاطرنشان كرد: شهيد هاشمينژاد از ابتدا عليه منافقين به ويژه بنيصدر وارد عمل شد و در دوراني كه شايد هيچ فردي در مورد بنيصدر صحبت نميكرد، پدرم انتقادات صريح و تندي به مواضع بنيصدر ميكرد به طوري كه بارها از طرف برخي دوستانش نيز نصيحت و از اين كار منع ميشد.