شهيد هاشمي نژاد و فرقه ها (1)

Hasheminejad003

تسلط استاد بر فرقه ها نظير نداشت ....

• درآمد :

استفاده از جهل مردم درباره احكام و مباني ديني آفتي است كه پيوسته گريبانگير مكاتب الهي بوده و دين اسلام نيز از ناحيه اين فرقه ها آسيب هاي فراواني ديده است . شهيد هاشمي نژاد از جمله عالمان كم نظيري بود كه با علم روز آشنايي داشت و لذا مي توانست دلايل مجذوب كننده اي را براي نسل جوان مطرح سازد و فتنه هاي پيروان فرقه هاي انحرافي را فرو نشاند . در اين گفتگو شرح برخي از اين مجاهدت هاي تأثير گذار آمده است .

_ لطفاً از اولين آشنايي هاي خود با شهيد هاشمي نژاد بفرماييد .

شهيد بزرگوار ، استاد عارف و مجاهد و سالك الي الله ، شهيد هاشمي نژاد در تاريخ زندگي شخصي ما نقش بسيار اساسي و تحول آفرين و زير و رو كننده اي داشتند و مي شود گفت اولين غفلت هايي كه از ذهن ما زدوده شد ، توسط ايشان بود ، در حالي كه ما در وادي هاي ديگري سير مي كرديم و در واقع متوجه حقيقت اسلام نبوديم .

ايشان با برخوردهايي كه داشتند ما را به وادي مبارزه و ناسازگاري با ظلم و ستم و حمايت از مظلوم انداختند و در واقع بايد گفت كه ما را با روح اسلام آشنا كردند و اين چيزي است كه ما هيچ وقت از ياد نمي بريم و اين حق بزرگ را از ايشان به گردن خودمان داريم .

ايشان ضمن تأليف هاي زياد و سخنراني ها و سازندگي هاي بيرون حوزه ، بسيار عنايت داشتند كه تحولاتي را در داخل حوزه هم ايجاد كنند و در پي اين بودند كه ارتباط هايي را برقرار سازند ، به خصوص عنايت زيادي داشتند كه طلبه هاي جوان را هم كشف و هم هدايت كنند .

در آن زماني كه ما سن كمي حدود 18 سال داشتيم ، ايشان با آن بزرگواري كه داشتند بعد از آن كه آشنايي حاصل شد و ايشان شايد حدس زدند كه پروردگار استعدادي خدادادي به ما عنايت كرده و درس و بحث و شايد در سخنراني و گفتگوها اين مطلب را ديده بودند ، آن قدر خود را با ما صميمي و نزديك احساس مي كردند كه ما را شرمنده مي ساختند و با خود مي گفتيم كه چه طور مي شود فرد بزرگواري مثل ايشان با طلبه اي رفيق شود .

چون نوعاً ممكن است كسي كه مقام اثباتي پيدا مي كند و شهرتي اجتماعي به هم مي زند ، كم كم همين چيزهاي كاذب او را از بدنه اصلي روحانيت كه طلبه هاي جوان باشند جدا مي كند و اين جدايي منجر مي شود به اين كه او مي رود در عالم خودش و در واقع آن رسالت پيغمبر گونه اي را كه به دوشش هست از ياد مي برد .

ايشان با خفض جناح و تواضع خاصي كه داشتند هميشه اين ارتباط را با طلبه ها برقرار مي كردند و اين ارتباط با طلبه ها موجب جهش هاي فكري و سازندگي هايي مي شد كه انسان را به ياد رويه پيامبر (ص) مي انداخت كه در آغاز نهضت كه هنوز حكومت تشكيل نشده بود ، هميشه به سازندگي فردي عنايت خاصي داشتند و يار و اعواني براي خودشان ساختند كه همان ها موجب تشكيل حكومت شدند .

_ در خصوص اين ارتباط هاي انفرادي بيشتر توضيح بدهيد .

يكي از مسائلي كه ايشان بسيار بدان عنايت مي كردند ارتباط انفرادي با افراد بود كه بسيار سازنده بود . شايد اين حركت و اهميت ارتباط با طلبه ها به خصوص طلبه هاي خوش استعداد ، بيشتر از مجالس و مهمتر از منبرهايي بود كه مثلاً گاهي دهها هزار جمعيت داشت و بسيار پرشور و هيجان برگزار مي شد ، بود .

اين ارتباط جوي را ايجاد مي كرد كه وقتي امام يا ايشان چيزي را مي فرمودند ، طلبه ها در حوزه تظاهرات به راه مي انداختند و ديگران را وادار به فعاليت مي كردند و مي شود گفت كه اداره فضاي اصلي حوزه به خاطر همين طلبه هاي جواني كه مخلص هم بودند به دست ايشان بود ، لذا يكي از كارهاي برجسته اي كه ايشان با صبر و حوصله و دور از هياهو و با اخلاص انجام مي داد ، ارتباط سازنده با بدنه اصلي حوزه ها بود .

ما ضمن اين كه افتخار شاگردي ايشان را داشتيم ، از نظر عاطفي نيز به ايشان نزديك بوديم ، علاقه دو طرفه هم بين ما برقرار بود و رفت و آمدهاي خصوصي هم داشتيم .

_ اشاره فرموديد كه شما شاگرد ايشان بوده ايد ، اين شاگردي در كدام مباحث بود ؟

ما رسائل و مكاسب محرمه را پيش ايشان مي خوانديم كه در آن فضاي حوزه هميشه به سازندگي فردي اشاره مي فرمودند . در كتاب هايي كه براي طلاب و روحانيون در حوزه علميه تدريس مي شود يكي مكاسب است كه كتاب سنگيني است و جزو كتاب هاي درس خارج شيخ انصاري بوده است و هر كسي هم از پس تدريس آن بر نمي آيد .

معمولاً طلبه ها 8 سال يا بيشتر كه در حوزه درس مي خوانند به اين كتاب مي رسند . مكاسب را استادهاي زبردست و سطح عالي مي توانند تدريس كنند كه از اساتيد حوزه علميه مشهد كه مي توانستند اين كتاب را تدريس كنند ، شهيد هاشمي نژاد بود . مكاسب از متون درسي در حوزه فقه در سطوح عالي و شامل سه بخش : مكاسب محرمه ، بيع ، خيارات ، است .

ايشان با بيان شيوا و رسا و با علاقه مندي كه به مسائل حوزوي داشتند اين كتاب را تقرير و تحرير مي كردند و طلاب بسياري به اين درس به طور منظم و با اشتياق شركت و از محضر آن بزرگوار استفاده مي كردند .

_ روش تدريس ايشان چگونه بود ؟‌

آنچه روش تدريس ايشان را متمايز مي كرد ، اين بود كه استاد از بياني رسا و بسيار سطح عالي برخوردار بودند و مطالب را به نحو كافي و وافي بيان و بعد هم با دقت بر عبارت تطبيق مي كردند . نه اين كه مطالب جدا از كتاب بيان شود و كتاب حل نشود . اين دو نكته اساسي در روش ايشان بود كه هم مطالب را حل مي كردند و هم كتاب را توضيح و شرح مي دادند و اين دو ويژگي امتيازي بود كه در درس اين بزرگ مرد شهيد ديده مي شد .

 

Hasheminejad00

_ آيا جايگاه علمي ايشان را در مباحثات نيز ديده بوديد ؟‌

چند نفر از بين فريمان و تربت جام به مدرسه جعفريه آمدند و گفتند در اطراف ما يك فتنه فكري و فرهنگي پيدا شده كه دارد تمام منطقه ما را تحت تأثير قرار مي دهد و به اختلاف مي كشاند . بعد اينها را دوستان به اتاق طلبگي ما هدايت كرده بودند ، موضوع را پرسيديم . گفتند يك سيدي از سوي سبزوار آمده است و مرام اخباري گري را ترويج مي كند و مردم را از اين كه مقلد مراجع باشند دور مي كند و عده اي هم دور او جمع شده اند و در ده اختلاف افتاده است . شما كه در حوزه عمليه هستيد به داد ما در اين منطقه برسيد .

گفتيم ما كه هنوز به چنين حدي نرسيده ايم كه بتوانيد به چنان فردي به مباحثه بپردازيم . لكن ما يك استادي داريم بياييد اين مطلب را با ايشان مطرح كنيد . آنها را همراهي كرديم تا در منزل استاد در خدمت شان رسيديم . آنها مطلب خودشان را با استاد در ميان گذاشتند و شهيد هاشمي نژاد به لحاظ آن كه تحت نظر ساواك بودند و ممنوع المنبر بودند و ... در ابتدا نپذيرفتند كه بروند .

يكي از آنها برگشت و گفت ما برگرديم چه بگوييم ؟ بگوييم ما رفتيم حوزه مشهد و يك نفر هم پيدا نشد كه بيايد جواب او را بدهد . اين باعث مي شود كه چاقوي او تيزتر شود و مردم به مرام او بيشتر گرايش پيدا كنند . اينجا بود كه حضرت استاد پذيرفتند و گفتند برويد و من فردا به آنجا مي آيم .

فردا صبح آن روز ما رفتيم به آنجا و بنا شد كه نزديك ظهر مردم بيايند و با آن سيد مروج اخباري گري به مناظره بنشينند . رفتيم ديديم كه يك روستاي پرجمعيت و كاملاً ملتهب و درگير با اين موضوع است . همان وقتي كه استاد وعده كرده بود تشريف آوردند و گفتند كه همگان بيايند . اين سيد را هم بياوريد ما با هم بحث كنيم ، نه اين كه دو نفري بحث كنيم . دلمان مي خواهد كه پيش همه مردم باشد كه در شك هستند .

مكان مناظره در مسجد تعيين شد ، آقا آمدند و آن سيد هم آمد و از دو طرف هم جمعيت مالامال حضور پيدا كردند و مسجد پر شد . حدود يك ساعت و نيم اين بحث به درازا كشيد و ايشان آنچنان ابتدا مرام شيعه گري و منطقي بودن تقليد را توضيح داد كه براي همه جا افتاد و وقتي آن سيد مي خواست شروع به بحث كند ، انگار همه مردم با همه وجودشان استدلال هاي استاد را فهميده بودند و ديگر وقتي او خواست صحبت كند ، نمي توانست ديگر بيان و منطقي داشته باشد .

اگر آنجا خود استاد امر به آرامش نمي كرد ، او داشت با خاطرات جدي مواجه مي شد ، چون سستي منطق او برملا شد . بعد از آن كه مردم استدلال ايشان را و واهي بودن حرف هاي او را شنيدند ، او بساط خود را جمع كرد و رفت و خبري از او نشد و فتنه از آن منطقه به طور كلي برچيده شد .

آنچه در اين ماجرا عجيب بود ، تسلط عجيب ايشان بر مرام اخباري گري بود كه اين مرام مسكوت و دور از دسترسي است ، اما ايشان آن چنان مباني آنها و رد آنها در دست شان بود كه ريشه فتنه را در منطقه در آورد و ما با ايشان به مشهد برگشتيم .

منافقين نيز از ايشان وحشت عجيبي داشتند ، چون آنها قبل و بعد از انقلاب براي اين كه وارد حوزه بشوند و چند نفر به ظاهر روحاني را فريب دهند و به داخل خود بكشند ، خيلي تلاش كردند و برخي را نير فريب دادند ، ولي منطق شهيد هاشمي نژاد و قدرت مناظره ايشان و برخي شاگردانش آنها را به طور كلي از حوزه دور كرد .

به طوري كه زماني كه منافقين نزد خودشان گفته بودند كه اگر شهيد هاشمي نژاد و برخي شاگردان ايشان در آنجا نبودند ، ما مي توانستيم به داخل حوزه نفوذ كنيم ، اما راه ما را به طور كلي به حوزه بسته اند . اين ناشي از قدرت بيان و استدلال شهيد هاشمي نژاد بود كه سد بزرگي را در برابر منافقين ايجاد كردند .

_ آيا ايشان توصيه هايي نيز درباره سلوك و اخلاقيات به طلاب داشتند و آيا درس اخلاق هم مي گفتند ؟

مي شود گفت كه ايشان با اين كه در بيرون حوزه معروف به اين بودند كه يك فرد مبارز و كار مجاهده و درگيري با دستگاه دارد و ممنوع المنبر بود و شهرت اين گونه در جامعه داشت ، ولي هميشه ايشان سياست را با معنويت همراهي مي كرد و اين خيلي مهم بود و در اوج مبارزه و درگيري با نظام هيچ عاري نداشت كه مردم و طلبه ها را دعوت به سير و سلوك و نماز شب كند و اين كه طلبه ها دنبال شهرت نباشند و دنبال وظيفه باشند و اين كه بايد فداكاري و مجاهد كرد ، دعوت مي نمود .

بالاخره ايشان در پي اين بود و مي گفت : " كسي مي تواند اين راه مجاهدت را سالم به پايان برساند كه در معنويت ذوب شده باشد " ، لذا خود ايشان تقيد خاصي به نماز جماعت داشت و اكثراً شركت مي كرد و گاهي از راه دور مي آمد تا به نماز جماعت دلخواه برسد و طلبه ها را هم تشويق به شركت در نماز جماعت و توسل به ائمه و به نماز شب و به زيارت امام رضا (ع) مي كرد و ضمناً مي گفت : " كه هدف ائمه اين بود كه مردم را از يوغ استعمار و ظلم و ستم نجات دهند و مردم را بتوانند در يك فضاي آزادي به اوج معنويت برسانند ."

اين خصوصيات درس اخلاق ايشان بود ، البته درس اخلاق در مشهد بود ، ولي گاهي يك بعدي بود يا الخاقي بود كه صرفاً در بعد معنويات بود و افراد را به مبارزه نمي خواند و ناظر به زمان نبود و مي شود گفت اخلاقي بود كه توأم با ذلت و سرافكندگي بود يا درس هاي ديگري بود كه توسط افرادي كه در حال مبارزه بودند گفته مي شد كه ننگشان مي شد از معنويات و سير و سلوك و اين مسائل صحبت كنند و همه را به درگيري و مبارزه مي خواندند .

يك خصوصيتي كه شخص ايشان داشت اين بود كه هم اهل معنويت بود و هم اهل مبارزه و لذا اگر طلبه هايي را مي يافت كه هم زمينه هاي معنوي در آنها وجود داشت و هم زمينه هاي درگيري و مبارزه ، آنها را دوست داشت ، تشويق مي كرد و حمايت مي كرد ، چون خودش اهل اين وادي بود . مي شود گفت امتيازي كه درس اخلاق ايشان در حوزه داشت ، اين بود كه ايشان هم اهل معنويت بود و هم اهل مجاهدت .

_ ايشان به دليل رفتار مبارزاتي شان در حوزه تحت فشار قرار نمي گرفتند ؟

در فضاي قبل از انقلاب ، برخي از علماي مشهد كه با مبارزه ارتباطي نداشتند ، نسبت به كساني كه در ارتباط با مبارزه بودند ، از نظر علمي بهاي كمتري قائل مي شدند و انگ هاي مختلفي به او مي زدند . در واقع بايد گفت برخي از مقدسين با افرادي كه با دستگاه و حكومت شاه درگير بودند مشكل داشتند ؛ يعني مبارزين از دو جنبه ضربه مي خوردند ، يكي از ناحيه شاه و دستگاه و ديگر از جانب مقدس نماها .

ولي در عين حال در مورد شهيد هاشمي نژاد دو نكته اساسي وجود داشت كه هيچ كس درباره او حرفي نداشت . يكي جنبه معنويت ايشان بود و ديگر اين كه مي گفتند ايشان آدم ملا و درس خوانده اي است و اين موضوع را ايشان عملاً در حوزه نشان داد و وقتي كه كتاب رسايل و مكاسب را شروع كرد ، در فضاي حوزه مشهد درس بسيار شلوغي داشت و افراد فاضلي در درس او شركت مي كردند .

ايشان در شرايطي درس ها را شروع كرد كه عده زيادي هم اين درس ها را مي گفتند و زمان آيت الله ميلاني بود . در آن شرايط فضاي درس و بحث حوزه مشهد يك فضاي علمي و مي شود گفت كه در تاريخ حوزه علميه مشهد آن زمان دوره شكوفايي فقه و اصول و عنايت به اين دو علم بود و فقه و اصول ايشان در آن مرحله اوج گرفت .

در زمينه تربيتي هم ايشان طلبه هايي را كه وارد ميدان مبارزه مي كرد به آنها مي فهماند كه نبايد با ستم ساخت و اين روح اسلام است و بايد حامي مستضعف بود و اين اسلام كه در جامعه است ، اسلام نيست و اينها به بهانه اسلام بر سر مظلومين مي زنند . ايشان با بيان اين مسائل مي ديدند كه طلبه ها يك تكاني خوردند و يك حياتي پيدا كردند و يك جهشي در آنها ايجاد شد و وارد مبارزه شدند .

_ رفتار شهيد هاشمي نژاد درباره مرجعيت چگونه بود ، به خصوص در مواقعي كه با يكديگر اختلاف نظر داشتند ؟

در آغاز كه ما چند سالي طلبگي كرديم و بعد به محضر ايشان رسيديم در حقيقت خيلي درباره مرجعيت در جستجو بوديم ، ايشان ما را ارجاع مي داد به حضرت امام و افراد را به عنوان مقلد امام مي خواست و لكن در تمام اين مدت ما نديديم و نشنيديم كه خداي ناكرده نسبت به فرد ديگري جسارتي از ايشان سر بزند و يا جمله اي بگويد كه از آن برداشت سبكي نسبت به مراجع ديگر بشود .

براي مراجع يك حرمت ويژه اي قائل بودند و اينگونه هم نبود كه افراد را به هر قيمتي برگدانند به حضرت امام و تقواي در قضاوت و داوري را رعايت مي كردند و اين رفتار ايشان براي ما يك الگو بود . ايشان نسبت به افراد تندي كه انقلابي بودند و بعدها هم مشكلاتي پيدا كردند ، امتيازشان اين بود كه حفظ حريم مرجعيت را مي كردند در عين اين كه امام راحل برايشان محور بود .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31