اسدالله لاجوردی(2)

Asadolahزندگی و مبارزات شهید لاجوردی

پیش از پیروزی انقلاب اسلامی

فصل اول : شکل گیری شخصیت

تولد و پرورش

سید اسدالله لاجوردی در سال 1314 ش ، در یکی از محلات جنوب شهر تهران در نزدیکی بازار دیده به جهان گشود . پدر سید علی اکبر ، در خیابان خانی آباد چوب فروشی داشت و خانواده پرجمعیت خود را که شامل چهار فرزند پسر و چهار دختر بود به زحمت اداره می کرد .

سید علی اکبر چوب فروش ، در بین اهالی محل و آشنایان به تقوا و دینداری شهرت داشت و به خاطر پایبندی به احکام و اخلاق اسلامی در کسب و کار و کمک به مستمندان در میان مردم محبوبیت یافته بود . همسر او ، قمر قائم الصباح نیز به عنوان زنی پارسا و متدین برای مردم شناخته شده و محترم بود .

سید اسدالله در کانون گرم خانواده و با تعلیم اسلامی پرورش یافت و به سن تحصیل رسید . این دوران مصادف با سال 1320 و حمله شوروی و انگلیس از شمال و جنوب کشور بود . اسدالله در شرایطی تحصیل خود را آغاز کرد که حضور متفقین به بهانه وجود ستون پنجم آلمان در ایران ، جنگ و قحطی را در پی آورده و مشکلات ناشی از جنگ جهانی دوم نظیر تورم و ناامنی گریبانگیر کشور بود .

سرانجان با خلع رضاشاه و تبعید او به جزیره موریس ، فرزندش محمدرضا به تخت نشست و اوضاع تا حدی آرام شد . در این مدت ، یعنی تا سال 1327 سید اسدالله تحصیلات ابتدایی خود را به پایان رساند و وارد دبیرستان شد .

دوران جوانی او نیز مانند کودکی ، خالی از حوادث و تحولات سیاسی _ اجتماعی نبود ، تحولاتی که هر یک تأثیر ژرف بر روحیات و عواطف جوانی او داشت و ذهن فعال و جستجوگر او را متأثر می ساخت .

در این زمان عملیات یهود در فلسطین ، غوغایی را در کشورهای اسلامی برانگیخت و در ایران نیز به زعامت آیت الله کاشانی ، تظاهرات ضد یهود در مسجد شاه تهران صورت گرفت . همچنین سید اسدالله شاهد بود که چگونه روحانیان و بازاریان تهران در حالی که قرآن بر سر داشتند به رهبری مجتبی نواب صفوی در میدان بهارستان علیه هژیر تظاهرات کردند . (1) او لحظه به لحظه این صحنه های شورانگیز را در خاطر خود ثبت می کرد و از همان زمان نیروی ایمان و اراده به عنوان قوی ترین عامل حرکت در ذهنش نقش می بست .

دو سال بعد به رغم علاقه وافری که به تحصیل و آموختن داشت ، به دلیل فقر مالی ناچار شد دبیرستان را ترک کند و همدوش پدر مشغول کار و فعالیت شود . پس از آن به کار عمده فروشی چوب مشغول شد و هم زمان به تحصیل علوم حوزوی نیز پرداخت .

شرح لمعه و اصول و منطق را در مسجد ، نزد استاد شاهچراغی آموخت و فقه را نزد مرحوم سید مرتضی لنگرودی خواند ، اما بیش از همه به فراگیری قرآن و نهج البلاغه علاقه نشان داد و تعلیمات را با تار و پود وجودش در آمیخت . او بعدها فراگیری علوم حوزوی را در زندان ، نزد علمای برجسته محبوس ادامه داد . (2)

کناره گیری سید اسدالله از دبیرستان ، مقارن با اوج مبارزات آیت الله کاشانی و نهضت فداییان اسلام بود و دوران نوجوانی و جوانی او در کوران حوادثی چون نهضت ملی شدن صنعت نفت ، ترور رزم آرا توسط فداییان اسلام ، قیام سی ام تیر و سقوط دولت مصدق سپری شد .

حضور در گروه شیعیان

از برکات اشتغال در بازار و تحصیل علوم حوزوی برای سید اسدالله ، آشنایی با شهید حاج صادق امانی بود . شهید امانی نیز از کسانی بود که هم زمان با کار در بازار ، در کلاس های استاد شاهچراغی شرکت می کرد . ایشان در خاطرات خود درباره همدرسی هایش از جمله لاجوردی می نویسد :

" البته تحصیل علوم حوزوی کار جنبی ما بود ، یعنی در اصل ما بازار می رفتیم و کاسبی داشتیم و در کنار آن تحصیل و فعالیت های فرهنگی می کردیم . دنباله شرح لمعه و نیز اصول ، منطق و ... را در مسجد شاه نزد استاد شاهچراغی می رفتیم . من بودم ، آقای لاجوردی ، مدرسی ، خاموشی و ....

درس یک ساعت به اذان شروع می شد . آقای شاهچراغی که حق زیادی بر گردن ما دارد ، خیلی علاقه داشت ما سخنرانی یاد بگیریم . بر همین اساس در این موضوع کار روی ما خوب می کرد و می گفت می خواهم کاسب آخوند درست کنم ." (3)

آشنایی و مراوده لاجوردی با شهید امانی که پس از چندی به وصلت خانوادگی انجامید،(4) تا زمان شهادت مرحوم امانی ادامه داشت . تداوم این دوستی ، لاجوردی را به گروه شیعیان کشاند . این تشکل سیاسی _ دینی به منظور خودسازی از طریق کارهای فرهنگی به وجود آمده بود .

گروه شیعیان هر صبح جمعه ، در طبقه دوم سرای نظامی واقع در پارک شهر ، تشکیل جلسه می داد و به مباحثی نظیر احادیث ، نهج البلاغه ، احکام ، مباحث فرهنگی و اصول اسلامی ، مسائل روز و پرسش و پاسخ می پرداخت . این گروه به فریضه امر به معروف و نهی از منکر اهمیت فراوانی می داد و سعی داشت به این وسیله به تبلیغات مبلغان مارکسیسم و روشنفکران غربزده پاسخ بدهد و جامعه را از گرایش به جریانات غیر دینی که در این زمان به شدت فعال بودند باز دارد .

رهبری گروه به عهده مرحوم امانی بود ، شهید اسلامی سازمان فرهنگی و حاج حسین رحمانی سازمان مالی گروه را اداره می کردند . اعضای گروه به سه دسته : اعضای برجسته ، اعضای پیوسته و اعضای وابسته تقسیم می شدند که لاجوردی جزو اعضای برجسته گروه محسوب می شد .

درباره وظایف و مسئولیت های این دسته ، حاج حسین رحمانی می گوید :

" اعضای برجسته که از نظر تقوا ، اخلاق و روحیات و تعهد به اصول اسلامی واجد شرایط بودند در جلسات مختلفی که شبانه تشکیل می شد ، دو دسته دیگر را آگاهی می دادند و کم کم آنها را به درجه برجستگی و عضویت می رساندند .

این جمعیت کارهایشان بر پایه امر به معروف و نهی از منکر بود و کارهای اجتماعی داشت ، اعلامیه می داد و راجع به مضرات مثلاً مشروبات الکلی (که در آن روزها از طرف استعمار و دربار ترویج می شد)، با استدلال از قرآن و احادیث و نکات بهداشتی و علمی جزوه می داد .

در هر هفته هر فرد از این جمعیت گزارشی از کارهایش می داد که در این هفته با چند نفر صحبت کردم ، چه کسانی را نماز خوان نمودم ، چند نفر را به ترک کارهای زشت از قبیل مشروب خواری و قمار بازی وا داشتم و از این قبیل ... " (5)

یکی از دلایل تشکیل گروه شیعیان ، احساس سرخوردگی نیروهای مذهبی از مبارزه سیاسی پس از خانه نشین شدن آیت الله کاشانی بود . در این زمان بسیاری از نیروهای مذهبی به طور موقت از فعالیت های سیاسی دست کشیدند ، اما در مقابل تشکل هایی چون گروه شیعیان ، گام های مؤثری در ترویج مسائل مذهبی و فرهنگی اسلام برداشتند .

پی نوشت ها:

  1. یاران امام به روایت اسناد ساواک ، شهید اسدالله لاجوردی ، تهران ، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ، 1377 ، ص 11
  2. همان
  3. کاظم مقدم ، خشونت قانونی ، تاریخ معاصر ایران ، تهران 1380 ، ص 23
  4. مرحوم امانی با خواهر شهید لاجوردی ازدواج کردند .
  5. اسدالله بادامچیان ، اسطوره مقاومت ، ج 1 ، تهران ، واحد تبلیغات جمعیت مؤتلفه اسلامی ، 1380 ، ص 5

اسدالله لاجوردی(۱)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31