زندگی و مبارزات آیت الله مدنی (5)

1-مبارزات سیاسی- مذهبی در همدان

Madani15

آیت الله مدنی در اثر بیماری که عارض گردید طبق توصیه ی پزشکان به ترک عراق مجبور شد. وی ابتدا قصد داشت به سوریه یا زادگاه خود آذرشهر برود، ولی با توجه به اینکه احتمال می داد اجازه ی اقامت در زادگاه خود به جهت تبعید از آنجا در سال 1331 را نخواهند داشت با توسل به استخاره از رفتن به سوریه منصرف شد وناگزیر به ده « دره ی مرادبیگ» همدان که آب وهوایی مناسب داشت رهسپار شد. او از سال 1337 شمسی، تابستانها به آن منطقه مسافرت می کرد وبه ارشاد مردم می پرداخت.سید محمد حسینی - یکی از نزدیکان شهید مدنی - در این باره می گوید:

« شهید بزرگوار در 1337، بنا به توصیه اطبای عراق وبه منظور بهبود کسالت شان به دره ی مراد بیگ همدان تشریف فرما شدند وبه مدت 2 الی 3 ماه فصل تابستان را در آنجا اقامت می گزیدند.»

به محض ورود وی به دره ی مرادبیگ واطلاع مردم از حضور ایشان باغی را به نام باغ محمد حسین در اختیارشان گذاشتند. ولی ایشان در یک اتاقی محقر اقامت گزیدند وبه ارتباط وارشاد مردم پرداختند. وی سپس به مبارزه با مظاهر فساد در آن ده پرداخت وآن را مقدمه ای برای مبارزات گسترده تر به خصوص در همدان می دانست.آقای بهاء الدینی داماد ایشان در این باره می گوید:

« شهید مدنی می گفت من دیدم باید همدان را حرکت بدهم. از یک ده کار را شروع کردم تا مردم ببینند بعد گرایش پیدا کنند. بنابر این دستور داد کسی حق ندارد بدون حجاب اسلامی وارد این ده بشود. همچنین فروختن وخوردن مشروبات را ممنوع کرد. طوری که در اثر این گونه اقدامات ده دره ی مراد بیگ یک ده نمونه شد.»

حاج حسین افتخاری که در سال های حضور شهید مدنی در همدان از همراهان ویاران نزدیک وی بود درباره این اقدامات شهید مدنی می گوید:

« ایشان دستور دادند پرده ای با این عنوان نوشته شود: " ورود زن های بی حجاب به این ده کاملاً ممنوع است" وسپس دستور داد تا این پرده را بر ورودی ده نصب کنند .

همچنین دستور دادند پرده ی دیگری با این عنوان که " خوردن مشروبات الکلی وتظاهرات مستانه در این ده ممنوع است" بر ورودی روستا نصب شود.»

با توجه به این که دره ی مرادبیگ یکی از مناطق تفریحی همدان بود ودر تابستانها افرادزیادی جهت تفریح به آن منطقه سفر می کردند این گونه اقدامات از یک طرف باعث جلب توجه مأموران دولتی واز طرف دیگر باعث جلب توجه متدینین به آیت الله مدنی می شد. به این صورت که دولتی ها از وجود وی در این منطقه احساس خطر می کردند ومتدینین هم متوجه حضور روحانی بی باکی می شدند که در عصر خفقان ودهشت دست به اقداماتی مذهبی می زد. این امر باعث شد تا ساواک منطقه شهید مدنی را احضار کند.

آیت الله مدنی در کنار مبارزات سیاسی- مذهبی به کارهای عام المنفعه نیز اهتمام می ورزید. از جمله این خدمات عام المنفعه می توان به احداث حسینیه، احداث ساختمانی در کنار حسینیه جهت طلاب واحداث یک باب حمام اشاره کرد.

شهید مدنی با این گونه اقدامات مذهبی- سیاسی ورفاهی ،به آرزوی خود در زمینه ی جلوه دادن روستای دره ی مراد بیگ نائل آمد. این موفقیت باعث شد تا جمعی از متدینین همدان از وی دعوت کنند تا به همدان برود وفعالیت های خود را در آن شهر تداوم دهد.اینکه آیا وی دعوت اهالی همدان را پذیرفت یا نه ، اطلاعی در دست نیست؛ولی وقتی تابستان سال به ایران بازگشت ، وارد همدان شد ودر یکی از حجره های پشت مدرسه ی آخوند ملا علی همدانی سکنی گزید. یکی از طلابی که آن روزها در همدان بود در این زمینه می گوید:

« من از قدیم با آیت الله مدنی آشنایی داشتم. وقتی متوجه حضور ایشان که به صورت غریبانه در یکی از حجره های مدرسه ی آخوند ملاعلی سکنی گزیده بود شدم، مسئله را با مرحوم آخوند ملاعلی در میان گذاشتم ایشان بلافاصله به حضور سید جلیل القدر شتافت ، وسایل بهبودی ایشان را فراهم کردند ووقتی دیدند که قصد اقامت در همدان را دارند بلافاصله در تدارک خریداری خانه ای برای ایشان برآمدند.»

وی در همدان فعالیت های سیاسی خود را گسترش داد وبا سخنرانی های افشاگرانه وتشکیل جلسات سیاسی- مذهبی به افشاگری های سیاسی وبیان ستم های رژم پهلوی پرداخت.حضور وی در همدان باعث شد تا ساواک منطقه از این موضوع احساس خطر کند؛ در نتیجه، مأموران ساواک وی را تحت نظر قرار دادند وتمام اقدامات ، سخنرانی ها ودیدارهای وی را به مرکز گزارش می کردند. از جمله اقدامات سیاسی وی در همدان مخالفت با برگزاری رفراندوم به اصطلاح« انقلاب سفید» بود. وی در این زمینه سخنرانی تندی در 9 آذر 1341 در مسجد جامع همدان ایراد کرد واین گونه مردم را مورد خطاب قرار داد:

« مردم شما چه قدر بی حس هستید! اگر این انتخابات ملغی نشود در روز قیامت شما مسؤول می باشید. باید با علمای قم همکاری کنید واز آقایان پشتیبانی کنید.»

 

 

Madani05

 

وقتی عده ای ازمردم تهران ودیگر شهرها در اعتراض به لایحه ی انجمن های ایالتی- ولایتی قصد سفر به قم ودیدار با علمای این شهر را داشتند شهید مدنی هم 500 نفر از متدینین را جهت پیوستن به معترضین به شهرستان قم فرستاد. این گونه اقدامات شهید مدنی باعث شد تا ساواک همدان ضمن گزارش موارد فوق از ریاست ساواک بخواهد تا با درخواست وی مبنی بر صدور گذرنامه ی خروج از کشور موافقت کند واجازه ی بازگشت دوباره ی وی را به کشور ندهد. ساواک همدان در این نامه قید کرده بود که مشار الیه به ظاهریکی از روحانیون متدین ومتعصب بوده ومریدان زیادی در همدان ودره ی مرادبیگ دارد. چنانچه عکس العملی از طرف مقامات انتظامی نسبت به او بشود ممکن است مخالف مصلحت منطقه وسیاست دولت از نظر روحانیت باشد. ساواک مرکزی ضمن قید اینکه هیچ گونه دلیل قانونی برای جلوگیری از مراجعت وی به کشور وجود ندارد از ساواک همدان خواست تا در کنترل وی دقت بیشتری کند وتمام رفتار واقدامات وی را زیر نظر قرار دهد.

شهید مدنی علاوه بر مبارزات سیاسی- مذهبی در همدان به کارهای عام المنفعه نیز اهتمام می ورزید که تأسیس« مدرسه ی مهدیه»، احداث مسجد وبیمارستانی به همین نام از این نمونه اند. صندوق مهریه که هم اکنون از صندوق های قرض الحسنه ی فعال همدان می باشد باقیات صالحات این شهید بزرگوار است.

فصل چهارم

مبارزات سیاسی از آغاز نهضت امام خمینی تا پیروزی انقلاب اسلامی

(1342- 1357 )

1- قیام 15 خرداد

شهید مدنی همواره برای امام به عنوان مرجع واستاد خود احترام زائدالوصفی قائل می شد، وبه تعبیر آیت الله راستی کاشانی، فدایی وفانی در امام بود. این احترام به حدی بود که هروقت می خواست مبادرت به عملی کند از امام اذن واجازه می گرفت. آن روزها که در نجف تحصیل می کرد هر وقت به ایران می آمد به دیدن امام می رفت ودرباره ی اوضاع سیاسی- مذهبی روز با ایشان به گفت وگو می نشست. وی با اینکه مجتهد مسلم واز مراجع بزرگ نجف اجازه ی اجتهاد گرفته بودند هیچ وقت به خود اجازه نمی داد که برای خودش تبلیغ کند ودر عوض همواره امام را به عنوان مرجع خود ذکر می کرد. خود شهید در سؤالی که مبنی بر علت تبلیغ نکردن درباره ی خودش شده بود گفته بود:

« کسانی که مرا می شناسند می دانند برای من به اصطلاح کسر شأن است که از شخصی دیگر غیر از خودم ترویج کنم. قاعدتاً باید از خود بگویم. چه کنم که دینم به من می گوید: امروز باید خود را فراموش کنی وخود را زیر پای این مرد بگذاری تا یک قدم بالا بیاید.»

1- این علاقه ی زایدالوصف وبه نوعی،رابطه ی مرید ومرادی در امور سیاسی- مذهبی باعث شده بود تا همواره از ایشان تبعیت کند. در اعتراض علمای قم ودر رأس آنها ، حضرت امام به لایحه ی انجمن های ایالتی وولایتی ،از موضع امام تبعیت محض کرد وچنانکه گفته شد تعدادی از متدینین همدان را جهت شرکت در تظاهراتی به این منظور به قم اعزام کرد. وقتی امام در 15 خرداد 1342، دستگیر شدند وبه تبع آن تظاهرات اعتراض آمیز پانزده خرداد تهران وقم به وجود آمد آیت الله مدنی از اولین کسانی بود که در حوزه ی علمیه ی نجف اشرف نسبت به این موضوع موضع گیری کردند. وبا حضور در محضر علمای نجف آنان را از اتفاقات ایران آگاه کرد وخواستار اعلام موضع شد. از جمله مراجعی که آیت الله مدنی به حضور وی رسید ودر انتشار اعلامیه ی آن مرجع به این مناسبت تأثیر مستقیمی داشت، آیت الله العظمی حکیم بود. تعطیلی کلاس های درس وایراد سخنرانی های افشاگرانه وبرگزاری مجالس فاتحه برای شهدای پانزده خرداد اقدام دیگری بود که از طرف شهید مدنی به عمل آمد. آیت الله راستی کاشانی-از یاران شهید- در این باره می گوید:

« از اولی که مبارزه ی روحانیت به رهبری امام شروع شد ایشان در نجف حرکتی به عنوان پشتیبانی از نهضت شروع کرد؛ به طوری که مدتی درس ها تعطیل بود وجلسات متعددی به عنوان حمایت از امام ونهضت ایران به عنوان مجالس فاتحه برای شهدا در تمام مدارس علمیه وبعضی از مدارس ومساجد برگزار شد.»

آقای بهاءالدینی –داماد ایشان-در خصوص اقدامات وی درباره ی حادثه ی 15 خرداد از زبان ایشان می گوید:

 

« من علما را در مسجد هندی جمع کردم. مرحوم آیت الله حکیم ، مرحوم آیت الله شاهرودی، مرحوم آیت الله خویی ودیگران هم آمدند.صحبت کردم. گفتم که به داد برسید. از علما تقاضا کردم. در آنجا گریه کردم وعلما هم گریه کردند.»

ودر جای دیگر از زبان خود شهید مدنی می گوید:

« وقتی شنیدم امام را گرفته اند با یک عده از طلاب رفتم برای دیدن مرحوم آیت الله حکیم، ایشان نجف نبودند. رفتم کربلا خدمت ایشان دست شان را بوسیدم گفتم: " آقا امروز آقای خمینی مظهر اسلام است. " گفتند : باشد هر چه تو بگویی می کنم. گفتم: اقدام کنید. ایشان بلافاصله تلگراف زدندبه شاه.»

 

زندگی و مبارزات آیت الله مدنی (4)


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29