زندگی و مبارزات آیت الله مدنی (12)

Madani08

مردم همدان پس از این تظاهرات در هفتم دی ماه، در مسجد جامع همدان گرد آمدند وبه مناسبت شهادت استاد کامران نجات اللهی یکی از اساتید دانشگاه پلی تکنیک که در تحصن اساتید به شهادت رسید، مجلس ترحیمی را برگزارکردند وآنها پس از پایان یافتن مجلس با تظاهرات وسر دادن شعار علیه رژیم، مراتب تنفر خود را نسبت به اعمال غیر انسانی آن اعلام داشتند. آیت الله مدنی همواره سعی می کرد که مردم همدان را به برگزاری آرام تظاهرات هدایت کند و مانع از حمله ی آنان به اماکن عمومی واداره ها شود. همچنین از آنان خواست که با اقلیت های مذهبی با دوستی ومهربانی رفتار شود.

ایشان با این اقدامات قصد داشت که نخست نظامیان ومأموران را به سوی انقلاب ومردم جذب نماید واز سوی دیگر مانع هرگونه ایجاد اختلاف قوی ومذهبی میان مردم شود تا آنان با اتحاد ووحدت بتوانند به مبارزه ادامه دهند وبهانه ی واهی به دست رژیم داده نشود.

باتوجه به اظهارات شهید مدنی در جواب سوالات مردم وگزارش های ساواک می توان به این نتیجه رسید:

« به ریاست سازمان اطلاعات وامنیت همدان»

9/10/57

از شهربانی استان همدان

شماره364-5/1

موضوع: اطلاعیه:

 

برابر اطلاع واصله عده ای از افراد اخلال گر اخیراً، نزد واعظی به نام آقای مدنی مراجعه واظهار داشتند چنانچه اجازه بدهید به خانه ی افراد بهایی ساکن در همدان برویم، ضمن ترسانیدن افراد بهایی خانه های آنها را آتش بکشیم. نامبرده ضمن سرزنش آنان گفته این عمل در دین مبین اسلام کاملاً منع گردیده واز شأن افراد شیعه نمی باشد.»

آیت الله مدنی معتقد بود که باید از راه تبلیغ وارشاد مردم آنان را به اسلام دعوت کرد ومانع از گسترش بهایی گری شد. بر همین اساس وی با سخنرانی وروشنگری خود موجب شد که اهالی امزاجرد که همگی بهایی بودند اسلام بیاورند:

« در حضور آیت الله مدنی اکثریت اهالی یک روستا به اسلام گرویدند . روز جمعه 4/11/57 طی مراسمی که توسط خود اهالی امزاجرد – از توابع همدان- برگزار شده بود اکثریت قریب به اتفاق جمعیت روستا پس از سخنرانی وارشاد آیت الله مدنی ودانستن حقانیت اسلام به دین مبین اسلام مشرف شدند ودر نماز جماعت شرکت کردند. آنگاه طی همین مراسم مرکز تجمع این فرقه تبدیل به مهدیه شد وکار خود را آغاز نمود.»

آیت الله مدنی در یک سخنرانی در مسجد جامع همدان در 12 دی ماه اعلام کردند:

« کسانی که معتقد به دین مبین اسلام هستند نمی توانند به هیچ وجه به جان ومال دیگران من جمله افراد مسیحی، کلیمی، بهایی، آسیب برسانند. کلیه ی تأسیسات ، اماکن عمومی، بانک ها، باجه های تلفن و... از آن عموم است. احتیاج به تخریب واز بین بردن آنها نیست. پلیس، ارتش وژاندارمری برادران ما هستند ودر هر فرصت به وجود آنها احتیاج داریم...»

بدین ترتیب آیت الله مدنی ضمن ابلاغ پیام وبیانات امام خمینی با روش های مسالمت آمیز ، مأموران شهربانی وانتظامی را به همکاری وهمراهی به انقلاب ومردم وادار کند. رئیس سازمان اطلاعات وامنیت همدان به رئیس شهربانی این شهر در این باره چنین هشدار داد:

با توجه به اینکه آیت الله مدنی از بدو ورودظاهراً اهالی را دعوت به آرامش نموده وحتی از ایذا وآزار مأموران انتظامی توسط اهالی جلوگیری به عمل آورده است واز این رو، وجهه ای بین رؤسای ادارات وفرماندهان ومأموران کسب نموده که امکان دارد این عمل به منظور گمراه کردن نیروی انتظامی منطقه باشد تا در فرصت مناسب ضربه ی غیرقابل جبرانی به مأموران وارد آورد.»

جایگاه ومقبولیت آیت الله مدنی در میان دولتمردان وقت به حدی رسیده بود که وقتی بعضی از آنها که تهدید می شدند؛ به محضر آیت الله مدنی می رسیدند واز وی امان نامه می خواستند. حسین همدانی – از مبارزان ویاران آیت الله مدنی- در این زمینه می گوید:

« یک پلیسی بود که خیلی بد عمل می کرد. شب« گروه حدید» یک نامه ای داد انداخته بود در منزلش از زیر در. به محض اینکه دیده بود گروه حدید وی راتهدید کرده آمده بود مسجد جامع... نماز اول آیت الله مدنی در مسجد که تمام شد آیت الله مدنی داشت صحبت می کرد. آن پلیس پای منبر نشسته بود ودائم می گفت با حاج آقا کار دارم. حالا اینجا آقا داشت صحبت می کرد. آقای مدنی گفت: چه می گویی؟ بعد آن وقت بیخ گوشش صحبت کرد ویک نامه ای هم به او داد. آقای مدنی بالای منبرنامه را خواند ودید که می گوید که من را تهدید کرده اند بکشند من زن دارم، بچه دارم، من آقا اصلاً دیگر کار ندارم؛اگر هم به من مأموریت بدهند انجام نمی دهم. شما هم امان نامه به من بده. آقای مدنی بالای منبر گفت: آقا ایشان توبه کرده وچنین کرده، کسی با ایشان کاری نداشته باشد.»

وی نمونه ای دیگر از این امتثال دستور وامر آیت الله مدنی توسط عوامل رژیم پهلوی نقل می کند ومی گوید:

« من خاطرم هست که سرگردی که ما را به کلانتری خواست وتوهین زیادی هم کرد ، هم به امام توهین کرد هم به خود ما آنجا، بعدها یک خرده مردمی شد. در تظاهرات که یواش یواش جلو آمد ، دیگر می آمد دفتر آیت الله مدنی ، حاج آقا امری، دستوری، فلانی؛ یعنی ارتش می آمد آنجا حتی استانداری می آمد. مثلاً ارتباط داشتند دیگر با دفتر آیت الله مدنی ومی آمدند خدمت ایشان.»

 

 

Madani14

این روش باعث شده بود تارؤسای اداره ها وارگان های رژیم پهلوی نیز احترام ویژه ای به آیت الله مدنی بگذارند.

این اقدام ساواک همدان را وادار کرد تا با ارسال گزارش ضمن برشمردن نمونه هایی از این ادای احترام مقامات دولتی به آیت الله مدنی، خطرات این اقدامات را گوشزد کند. در این گزارش آمده بود:

« شیخ اسدالله مدنی، فعلاً کلیه ی امور شهر زیر نظر وی انجام میشود وشهربانی تحت نظر ایشان است ورابط بین آنها سروان نیکو سخن می باشد که کلیه گزارشات توسط وی به شیخ مدنی داده می شود. اخیراً رئیس شهربانی به تهران احضار که مدنی به رابط شهربانی اظهار می دارد چرا رئیس شهربانی نهاوند به تهران اعزام شده بایستی به ما تحویل داده تا او را مجازات وعقده های مردم خالی می شد. حال با رفتن رئیس شهربانی مردم چگونه عقده های خود را خالی کنند که در پاسخ سروان نیکو سخن مرتباً بله قربان گفته واظهار می دارد من بعد همین کار را خواهم کرد جناب مدنی. فرمانده پادگان هم تلفناً همبستگی خود را اعلام واظهار بندگی نمود که مراتب قبلاً به عرض رسیده است فرماندار وتمام مدیران کل ادارات به منزل مدنی رفته ضمناعلام همبستگی روش کار خود را از وی سؤال نموده اند .بازاریان وسایر طبقات مختلف مردم هم به همین منوال. ضمناً شیخ مدنی در تمام سخنرانی های خود مردم را به آرامش دعوت واز تهمت زدن وکشتن وآتش زدن منع نموده است. شیخ محمد تقی عالمی ، عامل اصلی درگیری های تظاهرات ضد میهنی علناً با کمونیست ها همکاری دارد که دکتر رادمنش – استاد دانشگاه بوعلی- یکی از آن اشخاص می باشد. وی هرگونه عمل خلافی چه از لحاظ دزدی ، آدمکشی وآتش زدن را که از وی سؤال می کنند می گوید کار ساواکی هاست وگفتارش همه تحریک آمیز ودروغ است وحقایق را وارونه جلوه داده واشخاص را گمراه می نماید.

تصمیمی که در مرکز گرفته شده در این وضع کنونی به مصلحت نمی باشد. زیرا پس از انجام این کار این آرامش نسبی هم که به وجود آمده از بین خواهد رفت. چون شهربانی قدرت ندارد فوراً عملیات را به مأموران ساواک نسبت دهد ودر نتیجه منازل بدن دفاع کارمندان آسیب پذیر به آتش کشیده می شود.»

باتوجه به گزارش مذکور مشخص می شود که آیت الله مدنی برتمام اداره ها وسازمان ها وشهربانی کنترل کامل داشت ودر واقع با آمدن وی راه پیروزی انقلاب اسلامی در همدان به طور کامل هموار شد به طوری که دیگر از ساواک هم کاری بر نمی آمد.

ایشان علاوه بر کنترل وتسلط بر اداره ها وشهربانی سعی کرد که مسائل مادی ورفاهی مردم شهر همدان را نیز به گونه ای نظم دهد ومانع از هر گونه اجحاف وفشار بر مردم شود.

یکی از مشکلات مردم همدان در آن زمان کمبود مواد سوختی بود. با توجه به اعتصاب کارگران شرکت نفت وسرمای شدید این شهر رفع این معضل از اهمیت خاصی برخوردار بود. در همین زمینه حجت الاسلام غلام حسن بهرامی- سخنگوی جامعه روحانیت همدان- اعلام کرد:

« جامعه ی روحانیت همدان کنترل مواد سوختی این شهر را در دست گرفته است.» وی در مصاحبه ای مردم را در مسیر جنبش به آرامش دعوت کرد واظهار نمود:

« جامعه ی روحانیت همدان به کرات مردم را در راهپیمایی های خود رهنمون بوده، آنان را از هرگونه آتش سوزی وتخریب برحذر داشته است. او همچنین یادآور شد که جامعه ی روحانیت خواهان استقلال وامنیت کشور است وامید به برچیدن بساط ظلم وبرقراری عدل در همه ی کشور های اسلامی به ویژه ایران را دارد. برای تحویل منظم بنزین به مردم از سوی جامعه ی روحانیت اقداماتی شد. برای اینکه حقوق کسی در این زمینه پایمال نشود وهرکس به اندازه نیاز خود مواد سوختی دریافت کند. ایشان در پایان مصاحبه اش برای به ثمر رسیدن نهضت مردم همکاری ویکپارچگی آنان را مورد تأکید قرار داد وبه ویژه از پیشه وران خواست رعایت عدل وانصاف را بکنند واز هر گونه اجحاف خودداری کنند.»

برای توزیع مواد سوختی میان خانواده های همدانی کمیته ای زیر نظر آیت الله مدنی وعالمی دامغانی تشکیل شد. این کمیته به هر خانواده 10 کوپن 20 لیتری نفت می داد که با ارائه ی آن نفت دریافت می کردند. کوپن ها برای مصرف یک ماه هر خانواده بود که هزینه ی تهیه ی آن را کمیته ی مذکور پرداخت می کرد. ولی پول نفت را مردم به فروشنده می دادند.

درباره ی قیمت گوشت ونان نیز تدابیری اتخاذ شد وکمک های دارویی ومالی نیز در اختیار نیازمندان قرار گرفت. حتی به شهرهای دیگر نیز کمک هایی شد. روزنامه ی " آیندگان" در اینباره نوشت:

« قیمت گوشت در همدان از کیلویی 380 ريال به 250 ريال کاهش یافت وبرای پایین آوردن قیمت گوشت گاونیز بررسی هایی صورت گرفت. کاهش قیمت گوشت در همدان به دنبال نشستی که قصابان وسهام داران این شهر با آیت الله مدنی داشتند اعلام شد. همچنین با تشویق جامعه ی روحانیت همدان مبنی بر اینکه فروشندگان به سود کمتر قانع باشند نرخ نان خانگی که از سوی روستاییان در شهر عرضه می شود از 45 ريال به 30 ريال کاهش یافت ومیزان پخت آن نیز افزایش داده شد از سوی جامعه ی روحانیت همدان همچنین کمک هایی دارویی ، پزشکی، که درباره ی نیاز درمان وآمبولانس وآذوقه ونیز کمک های نقدی برای مردم نهاوند ارسال وهمچنین کمک های دارویی ومالی نیز به قزوین اهدا گردید.»

 

از سوی مردم کمک نقدی وغیر نقدی زیادی در اختیار آیت الله مدنی قرار می گرفت تا به نیازمندان رسیده شود. چنان که محمد حسین واعظ- ساکن روستای علی آباد- یک وانت نان ومبلغ 1600 تومان که جمع آوری شده بود را در اختیار آیت الله مدنی قرار داد. از سوی دیگر آیت الله مدنی برای جلوگیری ازهر گونه اختلاس واخاذی اعلام نمود که مردم مواظب باشند وفقط به افراد تعیین شده از سوی جامعه روحانیت همدان اعانه وکمک پرداخت نمایند. او همچنین از صاحب خانه ها خواست که با مستأجران همکاری کرده از نظر مالی آنان را تحت فشار قرار ندهند. چرا که بازار در حال تعطیلی بود وکارمندان نیزدراعتصاب به سر می بردند وآنان درآمدی نداشتند. بدین ترتیب کنترل شهر در اختیار آیت الله مدنی وانقلابیون قرار گرفت ومردم نیزدر این زمینه نهایت همکاری را داشتند.

اعتراض های مردم همدان علیه بختیار

پس از آنکه دولت ازهاری نتوانست به صورتی نظامی، بر کشور مسلط شود وانقلاب رامهارکند محمد رضا شاه- با مشورت آمریکا- ، نخست وزیری را به شاپور بختیار واگذار کرد تا به زعم خود انقلاب را مهار کند. حضرت امام در پیامی که به این مناسبت صادر کردند ضمن غیرقانونی خواندن دولت بختیار نسبت بدان هشدار دادند وفرمودند:

بسم الله الرحمن الرحیم

« به عموم ملت شجاع وبیدارایران- ایدهم تعالی- هشدار می دهم که بار دیگر توطئه ای خطرناک از طرف عمال شاه خائن وطرفداران غارتگران نفتخواران وسلطه ی اجانب ادامه دهند. اینان می خواهند با پایمال نمودن خون شهیدان راه خدا ووطن، کشور ما را با نیرنگ های گوناگون زیر یوغ استعمار وسلطنت دیکتاتوری پهلوی نگه دارند. اینان می خواهند از شاه در حال نزع وسقوط یک دیکتاتور خون آشام با قدرت سابق بسازند وبه ما تحمیل کنند. اینان می خواهند با بعضی کارهای جزئی وفریبنده مثل آزادی مطبوعات ووعده ی انحلال ساواک وتظاهر به دین مبین اسلام قدرت را به شاه جانی برگردانند تا در خدمت اجانب هستی کشور را به غارت برده وبه نسل وحرث رحم نکنند واسلام ومذهب رابرای همیشه سرکوب کنند. به ملت ایران هشدار می دهم که اینان از قدرت اسلام وملت شجاع وروحانیت بیدار مطلع شده اند وتوطئه ای در دست اجرااست تا این قدرت های الهی را سرکوب کنند.

ملت آگاه ایران! شجاعانه مبارزات خود را ادامه دهید که اگر لحظه ای غفلت کنید تمام خون هایی که در راه اسلام وآزادی داده اید، هدر می رود وچنان ضربه ای به شما وارد می کنند که نفس هایتان قطع وفریادهای به حقتان در گلو شکسته می شود.

من به عموم ملت دلیر اعلام می کنم که رژیم سلطنتی غیرقانونی ومجلسین غیرملی وغیرقانونی وحکومت، غاصب وغیر قانونی ویاغی است. اطاعت از این دستگاه اطاعت از طاغوت وحرام است. اطاعت از شاه مخلوع ودولت یاغی جرم است در قانون وحرام است در شرع. آیا ملت وقوای انتظامی می دانند که به حسب اطلاع مطبوعات خارجی شاه در آستانه ی خروجش، تنها بیش از هزار میلیون لیره انگلیسی از ایران خارج کرده است و حساب دیگر پول های خارج شده ی او با خداست! اینک چند مطلب رالازم می دانم تذکر دهم: کارمندان وزارتخانه ها،وزرای غاصب غیرقانونی را نپذیرند واز آنان اطاعت نکنند ودر صورت قدرت به وزارتخانه ها راه ندهند که این امر، تکلیف شرعی آنان وخدمت به کشور وملت است. ملت از دادن مالیات مطلقاً واز دادن پول آب وبرق وتلفن خودداری کنند واز آنچه اعانت به دولت است خودداری کنند که اعانت به دولت غاصب حرام وموجب غضب خداوند است. علمای اعلام بلاد وخطبای محترم وطلاب غیور وقضات ووکلای محترم دادگستری، اساتید دانشگاه ودانشگاهیان،بازاریان واصناف، کارگران وکشاورزان، سیاسیون محترم وسایر اقشار ملت ، مخلوع بودن شاه وغیرقانونی بودن مجلسین ودولت را اعلام نمایند که اگر سستی کنند ممکن است توطئه ای بر ضد کشور وملت به نتیجه برسد که همگی مسؤول آن خواهیم بود.»

پس از پیام امام(ره) تظاهرات وراهپیمایی ها علیه آن سراسر کشور را فرا گرفت. مردم همدان نیز با یک راهپیمایی گسترده که پیشاپیش آنان روحانیون وقضات در حرکت بودند مراتب انزجار خود را نسبت به دولت بختیار اعلام کردند.

راهپیمایان پس از گذشتن از خیابان های اکباتان وبلوار سپهبد زاهدی،خواجه رشید الدین وبو علی، در خیابان جهان نما در مقابل دادسرای همدان اجتماع کردند. در این محل نمایندگان روحانیون وقضات برای سخنرانی کردند وپس از برگزاری نماز جماعت متفرق شدند.

به دنبال تظاهرات مذکور کارکنان مخابرات استان همدان، اداره ی کل تعاون وامور روستاهای استان وآموزش وپرورش با انتشار اعلامیه ای ضمن مخالفت با دولت بختیار اعلام کردند که وزرای پست وتلگراف ، کشاورزی وآموزش وپرورش را به رسمیت نمی شناسند:

« ما کارکنان مخابرات استان همدان، به پیروی از امام خمینی، وزیر پست وتلگراف را که به وسیله ی دولت بختیار روی کار آمده به رسمیت نمی شناسیم.»

دانشجویان ودانش آموزان وکارکنان همدان نیز بابرپایی تظاهراتی پنج هزار نفری با دولت بختیار به مخالفت پرداختند وشعار می دادند:« به فرموده ی امام خمینی دولت بختیار ومجلسین غیرقانونی است.»

در این تظاهرات دختران وزنان نیزحضوری فعال داشتند.از سوی دیگر،

دانشگاهیان دانشگاه بوعلی با انتشار بیانیه ای بار دیگر به مخالفت با دولت بختیار وحمایت از نهضت تأکیدکردند:

« دانشگاهیان دانشگاه بوعلی سینا ضمن همراهی وپشتیبانی از مبارزات وخواست های ملت مبارز ایران که در قطعنامه ی هفده ماده ای راهپیمایی های باشکوه تاسوعا وعاشورا منعکس شده است وبا الهام از تعلیمات وراهنمایی های آیت الله العظمی خمینی – رهبر بزرگ مردم ایران- هرگونه سازش با رژیم استبدادی را محکوم می نماییم ودولت بختیار را قانونی نمی دانیم.»

 

زندگی و مبارزات آیت الله مدنی (11)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31