داعش از موصل به بیرون رانده شد و یکی از سختترین شکستهای جریان تروریستی تکفیری رقم خورد؛ همان طور که در حلب اینچنین شد. اما نباید فراموش کرد که شکست نظامی داعش متفاوت از شکست فکری آن است و برای این فتح مجاهدتهای بسیار باید کرد. تا مدارس وهابیت و جریانهای سلفی در صدد بازتولید خوارج هستند این روند ادامه خواهد داشت ولی اسم آن و شکل آن تغییر خواهد کرد.
یکی از اصلیترین راههای مقابله با تفکر تکفیری، مقابله رسانهای است، اما چرا و چگونه؟
روی سخن این یادداشت رسانههایی است که خود را ملزم به حرکت در جریان انقلاب اسلامی میدانند و اینکه چه رویکردی در قبال گروههای تروریستی باید داشته باشند.
بصورت کلی رسانهها در قبال حوادث تروریستی و گروههای تروریستی چند مدل واکنش از خود نشان میدهند
- متعلق به خود تروریستها هستند که عمیات تروریستی را یک موفقیت و پیروزی جلوه میدهند و با پیوست رسانهای سعی در تکمیل عملیات خود دارند مانند داعش که سعی میکند با انتشار فیلم جنایات خود ترس و دلهره را دردل مردم افزایش بدهد و با عملیات روانی بهرههای سیاسی عملیات خود را افزایش دهد.
- متعلق به جریانهای سیاسی حامی تروریستها هستند که سعی میکنند افکار عمومی را نسبت به دلایل عملیات همراه کنند تا حق را به تروریستها بدهند.
- رسانههایی که ادعای بیطرفی دارند و فقط به نشر خبر میپردازند. اگر چه این نوع رسانهها عملا وجود ندارند و اغلب با رفتارهای ظریف رسانهای مقاصد سیاسی خود را تامین میکنند، مانند آنچه بیبیسی دنبال میکند و در مدل خبری خود سعی میکند داعش را به عنوان یک گروه افراطی اسلامی به مخاطب معرفی کند تا مخاطب از هر مجموعهی اسلامی احساس خطر و نفرت بکند.
- رسانههای انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت که علاوه بر نشر صحیح خبر سعی می کنند در پازل رسانهای جریان تکفیری قرار نگیرند و در دل مردم ترس و واهمه ایجاد نکنند.
رسانههای جریان جبههی مقاومت نباید فراموش کنند که در کنار مخابره خبرهای پیروزی رزمندگان اسلام در عراق و سوریه و پرده برداشتن از چهرهی غیر انسانی تکفیریها وظیفهی مهم دیگری نیز بر دوش دارند و آن افشای ماهیت فکری ایشان است.
تا زمانی که تفکر تکفیری جریان دارد، عملیاتهای تروریستی متصور است و رسانه باید خود را ملزم بداند با ابزارها و قالبهای مختلفی در افشای ماهیت این تفکر اقدام کنند. اگر تفکر تکفیری با استدلال و منطق و با ابزار هنر برای مخاطبان هدف پنبهاش زده شود سختترین شبهات دیگر نخواهد توانست ذهنی را متزلل و دلی را مردد کند.
جوان مسلمانی که در معرض تبلیغات و دستگاه شستشوی مغزی تکفیریها قرار دارد، اگراو را نتوان با زبان منطق و استدلال قانع کرد خطر بازتولید انتحاری بالا خواهد بود.
رسانهی جبههی مقاومت نباید فقط پیروزیهای میدان نبرد را ببیند و مخابره کند، باید بتواند مبانی فکری تکفیری را به چالش بکشد! اگر یک تکفیری از لحاظ فکری به چالش کشیده شود با کمترین تلنگری شکسته خواهد شد و این همان چیزی است که تکفیریها از آن هراس دارند.
یکی از تجربههای خوب اول انقلاب در جریان سازمان مجاهدین، پخش دادگاههای ایشان از تلویزیون و همچنین اعترافات ایشان بود که سبب تزلزل در طرفداران سازمان میشد. البته این شگرد نیاز به بازطراحی دارد و دیگر امروز کارایی گذشته را قاعدتا ندارد ولی این پیام را برای رسانههای امروز دارد که اگر مدافعان حرم در خط مقدم نظامی میجنگند نیاز به خط شکن رسانهای برای افشای ماهیت فکری تکفیریها نیز داریم.