کینهورزی منافقین نسبت به صیاد
شهید صیاد شیرازی مقابل در منزل مسکونیاش واقع در تهران و در برابر دیدگان فرزندش ترور شد. که این ترور براساس کینه و دستور رژیم عراق از صیاد شیرازی و بالطبع استقبال مجاهدین خلق از منافع احتمالی آن طراحی و انجام شده است. این فرض به استناد مدارکی که پس از سقوط صدام به دست آمده به حقیقت نزدیکتر است. در ملاقات مسعود رجوی با سپهبد طاهر حبوش مسئول سرویس اطلاعات عراق که در اواسط سال 2001 صورت گرفت، اسنادی به دست آمد که نشان میداد ترور صیاد براساس کینه بوده است. وی با تشریح مناسبات سازمان و سرویسهای اطلاعاتی عراق آشکارا اعتراف میکند که دستور ترور صیاد شیرازی را به مجاهدین خلق صادر کرده است.
روایت ترور شهید صیاد شیرازی
«قرار بود پدرم من و برادرم را به مدرسه برساند. پدرم دو کیفی که همراهش بود را داخل ماشین قرار داد. من در پارکینگ را باز کردم. ماشین حدود ساعت 6:30 دقیقه از پارکینگ خارج شد. پدرم در ماشین منتظر آمدن برادرم بود. در لحظهای که مشغول بستن در بودم، مردی با لباس شهرداری و جارو به سمت پدرم آمد و نامهای را به دست او داد. پدرم شروع به خواندن نامه کرد. در همین حین آن مرد اسلحهای به سمت پدرم گرفت و چهار گلوله شلیک کرد. با شنیدن صدای تیر، به سمت ماشین دویدم و پدرم را غرق در خون دیدم. دیگر اعضای خانواده نیز به سرعت خودشان را به در منزل رساندند. پدرم را به بیمارستان رساندیم؛ اما به این دلیل که گلولهها به نقاط حساس بدنش اصابت کرده بود به شهادت رسید.»
پسر شهید
بخشی از پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت شهادت امیر سپهبد صیاد شیرازی
«...امیر سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداکار دین و قرآن، نظامی مؤمن و پارسا و پرهیزکار، سپهبد علی صیاد شیرازی امروز به دست منافقین مجرم و خونخوار و روسیاه به شهادت رسید.
این نه اولین و نه آخرین باری است که دلی نورانی و سرشار از عشق و ایمان و وفاداری به آرمانهای بلند الهی، هدف تیر خشم و عناد و عصبیت از سوی زمره جنایتکار و فاسدی که ادامه حیات خود را در خدمتگزاری به دشمنان اسلام دانسته است، قرار میگیرد و دست خائن خودفروختهای، نهال ثمربخش انسان والایی را قطع میکند. او مانند دیگر مردان حق از روزی که قدم در راه انقلاب نهاد، همواره سر و جان خود را برای نثار در راه خدا روی دست داشت.
سرزمینهای داغ خوزستان و گردنههای برافراشته کردستان، سالها شاهد آمادگی و فداکاری این انسان پاک نهاد و مصمم و شجاع بوده و جبهههای دفاع مقدس صدها خاطره از رشادت و از خودگذشتگی او حفظ کرده است.
خطر مرگ کوچکتر از آن است که بندگان صالح خدا را از راه او بازگرداند و عشق به منال دنیوی حقیرتر از آن است که در دل نورانی شایستگان جایی بیابد، کوردلان منافق بدانند که با این جنایتها روز به روز نفرت ملت ایران از آنان بیشتر خواهد شد و خون مردان پاکدامن و پارسا همچون صیاد شیرازی و شهید لاجوردی، بدنامی و سیاهرویی آنان را در تاریخ و در دل این ملت همیشگی خواهد کرد...»