جنگ تحميلي در تحليل گروهك منافقین (1)

Mersad

•سازمان مجاهدين خلق و جنگ تحميلي

مقدمه :

تغيير مواضع ايدئولوژيك و پذيرش تئوري و تحليل هاي ماديگرايانه ماركسيسم در سال 54 ، آغازي بود بر افول اختر كم فروغ سازمان مجاهدين خلق ايران و افتادن از چشم و دل مردم و از كف دادن اعتبار و احترام مردمي و جدا شدن از صف مبارزات اسلامي امت و فرو غلتيدن در گرداب خود مداري و ذهني گرايي .

و اينگونه شد كه همچون بسياري از گروه ها و سازمان هاي سياسي كوچك و بزرگ ، سازمان مجاهدين خلق از ايفاي نقشي مؤثر و مثبت در تكوين و تحقق انقلاب اسلامي عاجز ماند و عملاً و ناگزير ،‌ تنها نظاره گر پيروزي اصيل ترين و عظيم ترين انقلاب الهي _ انساني در چهارده قرن اخير به رهبري ابر مجاهد و مصلح عصر غيبت ، حضرت امام خميني بود .

خصلت عمده مجاهدين ، خود محوري و قدرت طلبي است ، از اين رو همواره درصدد كسب قدرت و حتي حكومت بوده اند و به همين جهت از اولين روز پيروزي انقلاب اسلامي ،سهم بزرگي از آن طلب مي كردند و با اتخاذ مواضع سياسي پيچيده و پر ابهام و روش هاي منافقانه مبتني بر تفكر چپ ، سعي در زمينه سازي براي دستيابي به هدف استراتژيك خود داشتند.

در اين طريق همچون همه گروه هاي چپ منافقين از ارتكاب هيچ عملي ابا نداشتند و مذهب اباحيت تنها مرامي بود كه بدان پايبند بوده و خود را متعصبانه متعهد به انجام احكام آن (لااباليگري در تمام امور) مي دانستند و اهداف تاكتيكي متعددي از جمله : جلب حمايت مردم و كسب مشروعيت سياسي ، بهره برداري از چهره هاي مبارز و مردمي سابق ، گسترش كليه فعاليت هاي سازمان در سطح كشور ، جذب نيروهاي جوان و نونهال ، جمع آوري اسلحه و تجهيزات از طريق مختلف ، تعيين عوامل نفوذي در كليه ارگان ها و نهادهاي كشور و ... را در نظر داشتند .

بنابراين همانگونه كه سياست امريكا در مقابله با انقلاب اسلامي ايجاب مي كرد ، مجاهدين وسيله اي مناسب براي تحقق مطامع و اهداف امريكا بودند . بر مبناي تحليل هاي سازمان سيا ، مجاهدين از مركزيتي مستحكم و مغرور و هواداراني متنوع و به ويژه كم سن و سال و با شرايط احساسي مناسب بهره مند بوده و با تجربيات مهم چريكي ، مسلحانه و زير زميني ، مجموعه اي هر چند منحرف ، ولي به هر حال قابل توجه تئوريك (سياسي _ ايدئولوژيك) با ظاهر و شعارهاي اسلامي و برخوردار از سابقه مبارزه با ديكتاتوري شاه ، به خوبي مي توانستند نقش نيروي انقلابي و حتي اسلامي عمده در مقابل انقلاب اسلامي و رهبري آن را ايفا كنند .

فراموش نكرده ايم كه بعد از افشاي عمومي ماهيت منافقين ، جرج بال معاون اسبق وزارت خارجه امريكا به ريگان هشدار داد كه بايد از رجوي و همدستانش حمايت بيشتري به عمل آورد .

 

به هر حال خط مشي سازمان در چارچوب عملياتي بر سه بخش زير استوار بود :

1.سال 1359 : سال افشاء باصطلاح ارتجاع .

2.سال 1360 : سال مقاومت انقلابي .

3.سال 1361 :‌ سال براندازي ارتجاع و جايگزيني نظام نوين .

سخن گفتن در اين باره آن هم اكنون كه همگان بر ماهيت و حقيقت اين گروه پي برده اند مجموعه اي جداگانه را لازم دارد ، به ويژه آن كه قصد ما در اين مختصر بررسي ديدگاهي است كه اين گروه در مورد جنگ تحميلي داشته و دارد .

در مورد تحليل هاي منافقين از جنگ ، آنچه كه خواهد آمد به عنوان جزئي از كل و مشتي نمونه خروار بايد ملاحظه شود ؛ چرا كه خط كلي همه اين تحليل ها و روح حاكم بر تمامي آنها همان خط كلي سازمان و روح حاكم بر آن است : " خط نفاق "‌ .

و جنگ مستعدترين زمينه اي بود كه مي توانست به سبب پيامدهايش مورد سوء استفاده قرار گيرد و كدام خط براي اين بهره گيري سوء‌ مناسب تر از خط نفاق ؟!!

 

•ماهيت جنگ تحميلي از ديدگاه مجاهدين خلق و عملكرد آنان در جبهه

در اين بخش از نشريات ، اعلاميه ها و همچنين تحليل هاي درون گروهي سازمان استفاده شده و طبيعي است كه در اين گفته ها اختلافات و يا تناقضاتي به چشم مي خورد ، چرا كه تحليل هاي سازمان بر حسب رده تشكيلاتي و توانايي درك موضع گيري هاي پيچيده سياسي ارائه مي شد .

از اين رو تحليلي كه از مركزيت صادر مي شد گاه تا 180 درجه تغيير مي كرد تا آن كه مردم آمادگي پذيرش آن را پيدا كنند . در زمينه جنگ نيز اين مسئله به وضوح مشاهده مي شود ، ما با استفاده از افشاگري يكي از اعضاي نادم كادر بالاي انجمن دانشجويان مسلمان دانشگاه ها بحث را دنبال مي كنيم .

در ابتداي جنگ تحليل دروني مجاهدين از آن چنين بود :

" جنگ ايران و عراق جنگي است ارتجاعي و ناعادلانه ، انگيزه ايران از اين جنگ صدور انقلاب است ،‌انگيزه عراق قطب شدن در منطقه و ادعاهاي مرزيست ... ولي چون (عراق) وابسته نيست ، اين كار از وي ساخته نيست .

اما به لحاظ حمايت هايي كه از دو كشور شده است ، كشورهايي نظير اردن و عربستان از عراق حمايت مي كنند و سازمان هاي مسلمان مرتجع نظير امل و ... از ايران ، حمايت سوريه از ايران به خاطر تضادهايش با رژيم عراق است و حمايت الجزاير كه رژيم ايران ادعا مي كند ، دروغ است ...

به لحاظ مسائل داخلي نيز چون مسائل داخلي ايران بيشتر است ، اگر جنگ دراز مدت بشود باعث سقوط رژيم ايران خواهد شد ، ولي عراق عليرغم داشتن يكسري مسائل داخلي ، چون قدرت سازماندهي دارد قادر است كه مسائلش را حل نمايد ... "

 

اين كه تحليل سازمان تا چه حد درست بوده و به واقعيت پيوسته ، امري است كه با گذشت سه سال از جنگ به خوبي معلوم شده است ، (از وابسته نبودن عراق ! و شكست ايران در دراز مدت ! و ...) اما جالب است كه سازمان در جزوه " شيوه تحليلي سياسي " خود مي گويد :

" اگر يك هوادار نتوانست تشخيص بدهد حكومتي آيا مردمي و انقلابي است و يا اين كه حكومتي مرتجع و وابسته است ، معيار شناخت حق آن است كه ببيند هم پيمان دو رژيم چه حكومت هايي هستند ، آيا رژيم هاي مترقي و انقلابي هستند و يا اين كه مرتجع و وابسته ."

 

گذشته از تناقض بين رهنمود فوق و تحليل درون سازماني مجاهدين در مورد جنگ ، در انظار خلق ، طرح مسئله به گونه اي ديگر است . در اطلاعيه مجاهدين خلق به تاريخ 20 شهريور 59 آمده است :

" سازمان مجاهدين خلق ايران ضمن ابراز تأسف شديد از همه خسارات مالي و جاني جنگ هاي غرب كشور و تسليت به تمامي خلق قهرمان ، بدين وسيله اعلام آمادگي مي كند تا چنانچه مقامات كشور مجاز نمايند در دفاع از مرزها و شهرها و هموطناني كه تحت تهاجم استبداد بعثي حاكم بر عراق و يا مزدوران شاه خائن (امثال پاليزبان) واقع شده اند ،‌ شركت كند ."

 

در اطلاعيه ديگري به تاريخ 23 مهر 59 مي گويند :

" مجاهدين خلق ايران از اين كه مراجعات و اقدامات سازمان جهت رفع اين ممانعت ها (ممانعت مسئولين از پذيرش اعضاء آنها به جبهه) و مساعدت به نيروهاي سازمان تا كنون بي نتيجه مانده و پاي تصفيه حساب هاي تفرقه افكنانه گروهي و انحصار طلبي به ميدان هاي جنگ و دفاع نيز كشيده شده ، بسيار متأسف بوده و از مقامات مسئول درخواست مي كند كه در اين شرايط حساس با رفع اينگونه ممانعت ها زمينه را براي انجام وظيفه ميهني و مردمي كليه نيروها فراهم آورند . "

 

اينان در بين خود جنگ را ارتجاعي و ناعادلانه مي خواندند و در اطلاعيه شان مسئولان را از اين كه مانع رفتن آنها به جبهه هستند سرزنش مي كردند ! حقا كه اينان مصداق واقعي "منافقين" هستند ، همانگونه كه قرآن كريم بيان مي دارد :

« و اذا لقوا الذين آمنوا قالوا آمنا و اذا خلوا الي شياطينهم قالوا انا معكم انا نحت مستهزؤن » ، " هنگامي كه (منافقين) مؤمنان را ملاقات مي كنند ، گويند ايمان آورديم و چون با شياطين خويش خلوت كنند مي گويند با شما هستيم و جز استهزاي (مؤمنان) هدفي نداريم. بقره/14

 

در نشريه مجاهد مورخ 10 آبان 59 ، در مقاله اي با عنوان‌ " مجاهدين خلق در جبهه هاي مقاومت " مي خوانيم :

" پس از شروع تجاوز آشكار عراق به ايران وظيفه انقلابي حكم مي كرد كه در كنار ساير مردم به دفاع از ميهن و مردم بپردازيم . ما تلاش مي كرديم كه تا آنجا كه به ما مربوط مي شود ، نه تنها مقاومت يكپارچه خلق را مخدوش نكنيم ، بلكه با برخوردهاي مسئولانه و حتي تحمل تضييقات ، محيط مناسبي را براي مقاومت تمام خلق فراهم آورده و راه بهره برداري هاي ارتجاعي و ضد انقلابي را حتي المقدور سد كرده و از برخورد متقابل و جوابگويي به اعمال غير انقلابي و غير مردمي انحصار طلبان اجتناب ورزيم . "

 

اما مدت ها بعد وقتي كه مشت ها باز شده ، مواضع روشن تر مي گردد و گوش ها آمادگي شنيدن حقايق بيشتري را پيدا مي كند و هم در جواب اعتراض پيكاري ها كه به منافقين خرده گرفته بودند كه چرا با اعلام شركت در جبهه ها به ارتجاع كمك مي كنيد ؟!! رجوي هدف هاي مجاهدين را از اتخاذ اين موضع در روزهاي شروع جنگ بدينگونه بر مي شمرد و ماهيت نفاق آميز سازمان را عيان مي سازد :

" فكر مي كنم احساسات سراسري توده هاي مردم در آن هنگام (هفته سوم جنگ) احتياجي به شرح ندارد و همه مي دانند كه كمترين شبهه ايجاد اخلال در جنگ و يا اصلي نمودن و يا حتي بيان ساير دردها و مشكلات در قبال آن از آنجا كه احساسات سراسري را جريحه دار مي نمود ، بهترين بهانه را به دست مرتجعين مي داد تا تحت الشعاع جنگ ، افكار عمومي را نسبت به انقلابيون مغشوش نموده و به آنها ضربه بزنند ."

مجاهد ، ش 114 ، 26/12/59 ، مصاحبه با مسعود رجوي

 

چند هفته پس از شروع جنگ كه بسياري از مسائل داخلي و خارجي عريان تر و مشخص تر شد ، تحليل دروني مجاهدين به اين صورت بود كه :

"‌درست است هم اكنون يك سري از كشورهاي مترقي از ايران و كشورهاي مرتجع از عراق حمايت مي كنند ، ولي باز اين تعيين كننده نيست ، يعني روابط نيستند كه ماهيت يك پديده را مشخص مي كنند ، بلكه ماهيت پديده است كه روابط آن را با ساير پديده ها مشخص مي سازد . اين روابط و حمايت ها را هم زياد نمي شود رويش حساب كرد و اينها فعلاً مقطعي هستند ."


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31