تروریسم‌پروری امریکا برای مهار و مقابله با ایران

Usa Zabanآقایان ارسلان مرشدی و مرتضی حسینی، کارشناس حقوق و کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی در مقاله‌ای که به اولین کنگره ملی ۱۷۰۰۰ شهید ترور کشور ارائه کردند، نوشتند: امریکا طی سالیان اخیر جمهوری اسلامی ایران را یکی از حامیان تروریسم خوانده و در این لیست قرار داده است. ضمن اینکه برخی از گروه‌هایی را که علیه ایران نیز دست به اقدام تروریستی می‌زنند، مانند گروهک جندالله، وارد این لیست کرده است. درحالی‌که نسبت به تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی و دیگر گروه‌های تروریستی متحد خود اقدامی نمی‌کند. شما می توانید در ادامه متن کامل آن را مشاهده کنید.

جستاری در تروریسم دولتی امریکا و نگاه دوگانه به گروه‌های تروریستی

چکیده:

وزارت امورخارجه امریکا هرساله و در اقدامی سنتی، لیستی از گروه‌های تروریستی و کشورهای حامی تروریسم منتشر می‌کند. این اقدام که در راستای دیپلماسی عمومی دولت ایالات متحده و با هدف دیپلماسی و انحراف افکار عمومی جهان صورت می‌گیرد همواره از رویکرد امریکا در تبیین تروریسم تا گنجاندن گروه‌ها و اسامی تروریستی مورد مناقشه و بحث‌برانگیز بوده است. امریکا طی سالیان اخیر جمهوری اسلامی ایران را یکی از حامیان تروریسم خوانده و در این لیست قرار داده است. ضمن اینکه برخی از گروه‌هایی را که علیه ایران نیز دست به اقدام تروریستی می‌زنند، مانند گروهک جندالله، وارد این لیست کرده است. درحالی‌که نسبت به تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی و دیگر گروه‌های تروریستی متحد خود اقدامی نمی‌کند. این نگاه وارونه و دوگانه امریکا به تروریسم همواره مورد انتقاد بسیار بوده است. مقاله حاضر می‌کوشد تا تروریسم‌پروری امریکا، با هدف مقابله با ایران، را مورد بررسی قرار داده و دراین‌میان به گروهک تروریستی جندالله و حمایت‌های کشورهای غربی از آن اشاره کند. ضمن این‌که کاوشی در تروریسم دولتی ایالات متحده نیز می‌نماید.

کلیدواژگان: تروریسم، تروریسم‌پروری، مقابله امنیتی، مهار دوگانه، باز تولید ترور

انحراف‌انگاری مفهوم تروریسم

وزارت امور خارجه امریکا در گزارش‌های سالیانه خود در مورد کشورهای حامی تروریسم، به مانند سال‌های قبل ایران را هم‌چنان فعال‌ترین کشور حامی تروریسم معرفی می‌کند. در این گزارش‌ها ایران متهم شده است که از گروه‌های مسلح و تروریستی در خاورمیانه و آسیای مرکزی حمایت می‌کند و با این کار مستقیماً بر تلاش‌های بین‌المللی برای تقویت صلح اثر منفی می‌گذارد، ثبات اقتصادی منطقه خلیج فارس را به خطر می‌اندازد و به رشد دموکراسی آسیب می‌زند.

ایران، اما همواره اتهامات مطرح شده در گزارش سالانه وزارت امور خارجه آمریكا در خصوص نقش خود در تروریسم را بی‌اساس خوانده و آن را محكوم كرده است. به باور تهران در شرایطی كه مصادیق رفتار آمریكا نشان می‌‌دهد این كشور بزرگ‌ترین حامی تروریسم طی سه‌ دهه اخیر بوده است، اما با فرافكنی و اتهام‌های واهی علیه سایر كشورها تلاش می‌‌كند بر اقدامات خود در این رابطه سرپوش بگذارد. تهران همواره با تأكید بر ضرورت جلوگیری از ایراد اتهامات بی‌اساس و مغرضانه به كشورها، به عنوان عاملان و حامیان فعالیت‌های تروریستی، هشدار داده است این روند می‌تواند تأثیرات نامطلوبی بر اطمینان و اعتماد متقابل بین‌‌المللی به عنوان عنصری اساسی در ثبات و امنیت جهانی داشته باشد.

قربانیان تروریسم امریکایی

امریکا همواره خود را به عنوان پیشرو در مبارزه با تروریسم مطرح ساخته و با تشکیل ائتلافی بین‌المللی از کشورهای متحدش رو به اقدامات عملی آورده است. نمود این اقدامات پس از حوادث تروریستی یازده سپتامبر و طرح دفاع پیش‌دستانه عینی شد. ایالات متحده برای تحقق این طرح، سال2001 به افغانستان و متعاقب آن، در سال2003، به بهانه مبارزه با تروریسم، به عراق حمله کرد. گزارش‌های متعدد نهادهای امنیتی نشان می‌دهد در طول این سال‌ها افغانستان و عراق، به جای مانده از نبرد ناتمام پیکار، در دامان تروریست‌ها افتاده است. جنگ با افغانستان و عراق در حالی وارد نهمین و هفتمین سال خود می‌شود که در طول این سال‌ها هزاران غیرنظامی افغانی و عراقی قربانی اقدامات تروریستی نیروهای ائتلاف شده‌اند. گشودن آتش بر روی منازل و افراد غیرنظامی تنها به خاطر احتمال وجود اعضای القاعده باعث افزایش میزان تلفات غیرنظامی شده است.

افشای نودهزار صفحه اسناد محرمانه امریکا، از سوی سایت ویکی لیکس، درباره جنگ افغانستان تنها گوشه‌ای از اقدامات تروریستی نیروهای ائتلاف به رهبری امریکا در این کشور است. با این حال، در سرتاسر دنیا نمونه‌های بسیاری در حمایت امریکا از تروریسم وجود دارد. حمایت از اقدامات تروریستی و جنایات گسترده رژیم صهیونیستی در قتل‌عام مردم فلسطین و لبنان، کشتار غیرنظامیان در پاکستان، به بهانه مبارزه با گروه تروریستی القاعده، حمایت از نسل‌کشی دولت یمن علیه شیعیان این کشور و دیگر اقدامات ریزودرشت دیگر تنها گوشه‌ای از کارنامه تروریستی این کشور است. این اقدامات تروریستی که با نام مبارزه با تروریسم صورت می‌گیرد چالش‌های فراوانی را در منطقه سبب شده است.

رویکرد وارونه امریکا به مبارزه با تروریسم به همراه نابسامانی‌های درهم‌تنیده امنیتی در خاورمیانه، شرایط را به جایی رسانده که نشانه‌هایی از اوج‌گیری دوباره تروریسم در منطقه شکل گرفته است. این نشانه‌ها و نیز فرار از پذیرش اشتباهات غیرمسئولانه در خاورمیانه و ظهور نسل جدید تروریست‌ها شکستی برای کاخ سفید است. امریکا، اما به جای بازنگری در رفتارهای غلط گذشته سعی می‌کند با فرافکنی و دیپلماسی فشار و انحراف افکار پای کشورهایی چون ایران را به حوزه اشتباهات استراتژیک خود باز کند. ارائه گزارش‌های سالانه در مورد حمایت ایران از تروریسم در حالی است که اقدامات امریکا سبب تشدید و توسعه نفوذ تروریسم در منطقه شده است. مطالعات صورت‌گرفته از سوی دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی امریکا بیانگر این حقیقت تلخ است که جهان، پس از سپتامبر2001 و آغاز نبرد جهانی با ترور بسیار ناامن‌تر شده است. این ناامنی را در عوامل بسیاری می‌توان جستجو کرد ولی از عمده‌ترین دلایل آن، نوع رویکرد نابهنجار کشورهای غربی، خصوصاً امریکا، در برخورد و تعریف غلط چنین مفاهیمی است. لشکرکشی امریکا به منطقه خاورمیانه و اشغال دو کشور عراق و افغانستان، دخالت نظامی در یمن، استقرار نیروهای امریکایی در تمامی کشورهای حوزه خلیج فارس و اغلب کشورهای آسیای مرکزی و حوزه قفقاز به بهانه مبارزه با تروریسم از جمله چنین اقدامات نابهنجاری بوده‌اند.

ایران؛ قربانی بزرگ تروریسم

با وجود چنین اقدامات نابهنجاری، امریکا در حالی انگشت اتهام حمایت از تروریسم را به سوی ایران نشانه رفته که ايران همواره از قربانيان تروريسم در جهان بوده است. ايران از ساليان دور با مسئله ترور مواجه بوده است، اما اين روند پس از پيروزي انقلاب اسلامي به شدت افزایش يافت. آمارها نشان مي‌دهد پس از پيروزي انقلاب اسلامي، بيش از 16‌هزار ايراني در عمليات‌های تروريستي جان خود را از دست داده‌اند .از این‌رو ترور و تروریسم، واژه‌هایي آشنا براي ايران و ایرانی‌اند.

اقدامات تروریستی كه از همان روزهاي نخست پيروزي انقلاب آغاز شد و هر روز با تغيير ماهيت حيات خود را ادامه مي‌‌دهد. ايران همواره قرباني حملات تروريستي سازمان يافته گروه‌های تروریستی، خصوصاً سازمان مجاهدين خلق، بوده است؛ گروهی که مورد حمایت امریکا و دیگر کشورهای غربی است. سازمان مجاهدین خلق با ترور شخصيت‌هاي سياسي و مذهبی ايران، در فاصله سال‌هاي1360تا 1363 در ليست سازمان‌هاي تروريستي بين‌المللي شناخته شده است. این سازمان در فاصله اين سال‌ها بیش از چندصد عمليات تروريستي در خاک ایران انجام داده است. از جمله قربانیان این اقدامات تروریستی محمدعلی رجایی، رئيس جمهور، و محمدجواد باهنر، نخست‌وزیر جمهوری اسلامی ایران، هستند که در شهوریور سال1360 در انفجار مقر نخست‌وزیر به شهادت رسیدند. هم‌چنين اين سازمان در مرداد1367 با پشتيباني هوايي عراق، حمله سراسري به ايران انجام داد که ناکام ماند؛ عملیاتی که با تجهیز و حمایت غرب صورت گرفت.

به واقع امریکا هرگز نمی‌تواند حمایت خود را از گروهک تروریستی منافقین چه آن‌زمان که در ایران دست به اقدامات تروریستی می‌زد، و یا حتی زمانی که عناصر آن از ایران گریختند و در امریکا و اروپا ساکن شدند یا به عراق رفته‌اند و هم‌چنان با حمایت امریکا در آن بسر می‌برند، انکار کند. امریکا هم‌چنین نمی‌تواند حمایت خود را از دیگر گروهک‌های تروریستی در کردستان، آذربایجان، خوزستان، گلستان و سیستان رد کند. البته درباره حمایت از گروهگ تروریستی جندالله اسناد به مراتب بیشتری وجود دارد که حمایت غرب و امریکا را از گروه عبدالمالک ریگی اثبات می‌کند. به واقع همان‌طورکه در اعترافات ریگی، قبل از اعدام، مطرح شد این امریکا بود که تروریست‌ها را در قالب القاعده و طالبان و گروه‌های تروریستی دیگر سازمان داد تا اهداف کلان منطقه‌ای خود را به بهانه مبارزه با تروریسم تأمین کند. در تأیید حمایت همه‌جانبه و پشتبیانی کامل امریکا از گروهک تروریستی جندالله، سایت نیوز استیس من، از قول مأمور سازمان سیا می‌نویسد، سازمان‌های جاسوسی امریکا و انگلیس در تجهیز و پشتیبانی عبدالمالک ریگی دست داشته‌‌اند.

هم‌چنان‌که آوریل2007 شبکه ABC نیز بیان کرد دولت امریکا در منطقه سیستان‌وبلوچستان، محرمانه از گروه‌های تروریستی حمایت می‌کند. این حمایت البته قدمتی به درازای عمر گروهک‌های تروریستی دارد. هنگامی‌که دیک چنی، معاون سابق رئیس‌‌جمهور امریکا، با پرویز مشرف، رئیس‌جمهور سابق پاکستان، در فوریه سال2008 دیدار کرد تشکیل ستاد محرمانه‌‌ای در برابر ایران از طریق گروهک جندالله، در دستور کار قرار گرفت. علاوه بر تروريسم سازمان‌يافته از سوي گروهک‌هايي چون جندالله، سازمان مجاهدين خلق و پژاك، ايران قرباني تروريسم دولتي از سوي قدرت مرکزی دولت امريكا نیز بوده است. در اين خصوص، مي‌توان به شليك موشک به هواپيماي مسافربري ايران در ژوئن1988، كه منجر به شهادت 290 نفر شد، و حمله به سكوهاي نفتي در خليج فارس در اكتبر همان سال و هم‌چنین حمله به ناوچه پیکان اشاره كرد كه در تمام موارد، ايالات متحده توسط ديوان بين‌المللي لاهه مجرم شناخته شد.

با این وجود، مهم‌ترين مسئله‌اي كه ايالات متحده بر مبناي آن متهم به اعمال تروريستي عليه جمهوري اسلامي ايران است، تهديد مدام به حمله نظامي به تأسیسات هسته‌ای و اخيراً حمله اتمی است. باراك اوباما، رئيس‌جمهور امريكا، سال گذشته در سخناني، در خصوص استراتژي بازنگري موضع هسته‌اي امريكا، کشورهای ايران و كره‌شمالي را از حملات احتمالي هسته‌اي اين كشور مستثني ندانست. اوباما گفت كه كشورها فقط در صورتي از واكنش هسته‌اي امريكا در امان هستند كه پايبند پيمان منع گسترش تسليحات كشتارجمعي باشند، بااین‌حال ايران و كره‌شمالي از جمله اين كشورها نيستند.

اقدامات غیرقانونی امریکا علیه ایران اگرچه در طول سه‌دهه گذشته تکرار شده، اما در طول دهه اخیر تشدید یافته است. چنان‌که نشريه كانترپانچ دراین‌باره دست به افشاگری زد و نوشت که بوش پسر، رئیس‌جمهور سابق امریکا، در طول دوران صدارتش حكمي براي انجام اقدامات تهاجمي سري عليه نظام ايران صادر كرد كه از نظر ابعاد غيرمنتظره بود. به نوشته اين نشريه، دستور سري بوش شامل اقدامات در يك منطقه گسترده جغرافيايي، از لبنان تا افغانستان، بوده و آزادي عمل بيشتر و جامعي ارائه مي‌كند و شامل ترور مقامات هدف‌‌گذاري شده مي‌شود. اين گزارش، به عنوان مثال، حاكي است گستردگي كار راه را براي حمايت كامل از شاخه نظامي سازمان مجاهدين خلق هموار كرده باوجودآن‌كه اين گروه در زمره گروه‌هاي تروريستي وزارت امور خارجه آمريكا قرار دارد. همين‌طور بودجه سري بدون محدوديت در اختيار جندالله قرار مي‌گيرد.

در طول این سال‌ها تعهد امریکا به حمایت از اقدامات تروریستی علیه ایران سبب شد تا تأمين بودجه برای چنین اقداماتی با مشكل مواجه نشد. بودجه سیصدميليون دلاري براي طراحی و اجرای اقدامات خرابکارانه علیه ایران مورد حمايت دو حزب در كنگره قرار می‌گیرد و طي تصويب آن حتی به شرايط نامناسب اقتصادي آمريكا هم توجهي نمی‌شود. چنین بودجه‌هایی همواره برای طیفی وسیع از عملیات‌های خرابکارنه و تروریستی در جغرافیای جمهوری اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است. حمله ‌هوایی نظامی از طبس تا جنگ نفتکش‌ها در خلیج فارس؛ حمایت تسلیحاتی و سیاسی از رژیم بعث عراق در جریان جنگ تحمیلی هشت‌ساله؛ حمایت از جریان تروریسم ضدایرانی از مجاهدین خلق تا طالبان و گروهک‌های جندالله و پژاک؛ تلاش گسترده برای ایجاد جنگ‌های قومی و فرقه‌ای در کردستان، گلستان، آذربایجان، خوزستان و سیستان؛ استفاده ابزاری از نهادها و مجامع بین‌المللی مانند آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، سازمان ملل و شورای حقوق بشری و نمونه‌هایی از این دست نشان‌دهنده اقدامات تروریستی امریکا علیه ایران بوده است.

مطالعه موردی؛ کارنامه سیاه تروریستی گروهک جندالله

گروهک جندالله که خود را «جنبش مقاومت مردمی ایران» می‌نامد، گروهی تروریستی شبه‌نظامی سنی مذهب بلوچ است. این گروهک سال1382 بنیانگذاری شد، بااین‌حال اولین عملیات تروریستی این گروهک دو سال بعد انجام شد. گروهک جندالله در اولین اقدام خود 23آذر1384 به کاروان رئیس جمهور، در جریان سفر استانی به سیستان و بلوچستان، در مناطق کویری سیستان (محور زابل‌ـ سراوان) حمله کرد که در جریان این حمله محافظ و راننده خودرو دکتر احمدی‌‌نژاد به شهادت رسیدند. حادثه تروریستی دیگری که توسط این گروه کمتر از یک ماه بعد و در 12دی ماه به وقوع پیوست حمله به پاسگاه مرزی گدار ناهوک سراوان بود که هشت سرباز مرزبان و رئیس پاسگاه گروگان گرفته شدند. پس از آن نیز سه تبعه ترک توسط این گروهک ربوده شده و برای آزادی آن‌ها مبلغ یک میلیون دلار طلب شد. پس از حادثه اخیر مبارزه با عملیات‌های تروریستی گروهک ریگی تشدید شد که در جریان آن در تاریخ 10بهمن همان سال تمامی سربازان به گروگان گرفته شده، آزاد شدند. احمد سریر، یکی از اعضای گروهک جندالله، نیز 23اسفند در پارک لاله زاهدان اعدام شد. دو روز پس از این ماجرا، حادثه تاسوکی توسط این گروهک به وقوع پیوست. در این حادثه بیست‌ودو نفر از مسافران عبوری محور زابل‌- زاهدان به شهادت رسیده و تعدادی نیز به گروگان گرفته شدند. در این حادثه هم‌چنین فرماندار زاهدان مجروح شد. پس از این حادثه، اسماعیل احمدی مقدم و مصطفی پورمحمدی دولت امریکا را مشوق گروهک ریگی در این عملیات نامیدند و آن را به سفارش نیروهای اطلاعاتی امریکا دانستند. گروهک ریگی 2فروردین1385 با انتشار فیلمی عنوان کرد در صورت آزاد نکردن پنج عضو این گروه، گروگان‌های واقعه تاسوکی را خواهد کشت. نکته جالب توجه در این حادثه، پوشش وسیع رسانه‌های غربی و پخش هم‌زمان جنایت‌های این گروهک از شبکه‌های CNN، VOA و BBC و دیگر شبکه‌ها بود. پس از این حادثه نیز این گروهک به شکلی لجام‌گسیخته به عملیات‌های تروریستی خود علیه افراد غیرنظامی و ترور و اسارت آن‌ها ادامه داد.

ایجاد قرارگاه بعثت در منطقه مرزی با پاکستان برای تثبیت بیشتر ضریب امنیتی منطقه از اقدامات جمهوری اسلامی پس از این رویداد بود. البته پس از آن نیز گروهک ریگی یکی از گروگان‌های غیرنظامی را در ۱۷اردیبهشت همان سال به شهادت رساند. مانور اقتدار 8اردیبهشت و رزمایش ضربت ذوالفقار نیز در 28مرداد همان سال با هدف سرکوب این گروهک برگزار شد. سپس در 6خرداد طی عملیاتی چهار گروگان این گروهک آزاد و چهارده عضو جندالله نیز به هلاکت رسیدند. در اسفند ماه این سال و در جریان حمله به مأموران نیروی انتظامی در تقاطع بلوارهای بزرگمهر و معلم شهر زاهدان چهار مأمور پلیس و یک غیرنظامی به شهادت رسیدند. ده روز پس از این حادثه، حمله دیگری توسط این گروهک شکل گرفت که در جریان آن اتوبوس حامل نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با خودروی حامل مواد منفجره در بلوار ثارالله زاهدان مورد سوء‌قصد قرار گرفت. در جریان این عملیات تروریستی نیز سیزده تن به شهادت رسیده و سی تن دیگر زخمی شدند. با این حال، اولین واکنش‌های جهانی به حملات تروریستی این گروهک پس از این حادثه رخ داد؛ سازمان ملل طی بیانیه‌ای این حمله را محکوم کرد. گروهک ریگی این حمله را عملیاتی تلافی‌جویانه در قبال اعدام اعضای گروهک نامید، اما نصرالله شنبه ‌زهی، دیگر عضو این گروهک، در ۳۰بهمن همان سال به جرم دخالت در بمب‌گذاری در محل انفجار اعدام شد، سه روز پیش از این نیز بمب صوتی در بلوار جمهوری شهر زاهدان منفجر شد که تلفاتی دربرنداشت. پس از این و در 8اسفند1385، طی حمله به پاسگاه مرزی نگور، دو مأمور مرزبانی به شهادت رسیده و چهارتن دیگر اسیر و به پاکستان منتقل شدند. 28تیر1386 نیز طی شبیخون به جمعی از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در روستای دومک، در منطقه کورین یازده مأمور سپاه پاسداران کشته و نُه تن دیگر زخمی شدند. حمله به خودروهای عبوری در 28مرداد در جاده چابهار به ایرانشهر که به گروگان‌گیری بیست‌ویک غیرنظامی و انتقال آن‌ها به پاکستان انجامید، عملیات دیگری بود؛ اما در پی همکاری اطلاعاتی و امنیتی ایران و پاکستان ظرف دوازده ساعت نیروهای نظامی پاکستان به محل انتقال گروگان‌ها یورش برده و با به هلاکت‌رساندن سرکرده و جمعی از اعضای گروهک ریگی گروگان‌ها را آزاد کردند. ترور روحانی شیعه، مهدی توکلی، در دهم مهرماه، در روستای افتخارآباد، شهرستان خاش به‌دست دو راکب اقدام دیگر گروهک ریگی بود. آخرین حادثه تروریستی این گروهک در سال1386 واقعه درگیری مسلحانه در مدرسه علمیه روستای چاه‌‌جمال شهرستان ایرانشهر بود. شش ماه بعد و در 23خرداد1387 اعضای این گروهک عملیات دیگری را ترتیب دادند که با حمله به پاسگاه مرزی منطقه سراوان اقدام به گروگان‌گیری شانزده مأمور مرزبانی و انتقال آن‌ها به پاکستان کردند که بعدها پانزده نفر از آن‌ها به شهادت رسیده و تنها یک نفر آزاد شد. چهار روز پس از این حمله نیز ابراهیم کریمی، معاون دادگستری سراوان، طی عملیاتی تروریستی به شهادت رسید. با تشدید عملیات‌های ضدتروریستی جمهوری اسلامی سه عضو این گروهک دستگیر و یکی از اعضای آن به نام علیرضا براهویی در زاهدان اعدام شد. در ششم مهر نیز فضل‌‌الله شهبازی، دادستان عمومی و انقلاب خاش، هدف ترور این گروه قرار گرفت که البته فقط زخمی شد. اما در 20آبان مولوی شیخ علی دهواری، امام جمعه مسجد صدیق اکبر شهرستان سراوان، در یک عملیات تروریستی توسط گروهک ریگی به شهادت رسید. پس از این حادثه نیز در 9دی ماه، حمله انتحاری به صبحگاه مشترک نیروی انتظامی شهرستان سراوان توسط عبدالغفور ریگی، برادر کوچک عبدالمالک، رخ داد که طی آن وی با انفجار بمب همراه خود چهار نفر از پرسنل نیروی انتظامی را شهید و دوازده نفر دیگر را نیز مجروح کرد. در 6بهمن نیز شبیخون به خودروی تدارکات نیروهای نظامی انجام شد. انفجار بمب صوتی در مسجد الغدیر زاهدان در 30بهمن، عملیات دیگری از گروهک جندالله بود که تنها خسارات اندکی به ساختمان مسجد رسید. پس از این حجم وسیع حملات تروریستی در 7خرداد1388 حمله انتحاری به مسجد علی‌بن‌‌ابیطالب شهر زاهدان حادثه دیگری بود که طی آن 25 نمازگزار شهید و 120تن دیگر زخمی شدند. رهبر انقلاب اسلامی، امریکا را در این بمب‌گذاری دخیل دانست. رئیس مجلس شورای اسلامی، نیز مسئولیت انفجار را از اهل سنت دور دانسته و به امریکا نسبت داد. سه نفر در ارتباط با این بمب‌گذاری، پیش از خاکسپاری قربانیان، به اتهام افساد فی‌الارض، دو روز پس از این انفجار، اعدام شدند، دو تن دیگر نیز در ۱۶خرداد اعدام شدند. عبدالحمید ریگی، برادر عبدالمالک و پانزده عضو دیگر گروهک نیز 25خرداد دستگیر شدند. پس از این حادثه یکی از خونین‌ترین حوادث تروریستی سال‌های اخیر توسط گروهک جندالله به وقوع پیوست.

حجم وسیع عملیات‌های تروریستی گروهک جندالله علیه ایران را وزارت امور خارجه امریکا نیز می‌پذیرد. چنان‌که بیانیه وزارت امورخارجه امريکا تأکید دارد که عمليات انتحاری این گروه در مهرماه سال۱۳۸۸ که دسته‌کم چهل کشته بر جای گذاشت، يکی از مرگبارترين حملات تروريستی از دهه۱۹۸۰ به بعد در ايران است. این حادثه با حمله انتخاری به نمایشگاه صنایع‌‌دستی شهرستان سرباز در 26مهر1388 صورت گرفت که طی آن 41تن شهید و 150تن دیگر مجروح شدند. در اين حادثه علاوه بر سردار سرتيپ پاسدار نورعلي شوشتري و سردار سرتيپ پاسدار محمدزاده، فرمانده سپاه‌پاسداران سیستان و بلوچستان، فرمانده سپاه ايرانشهر و سردار علي علويان، فرمانده تيپ پياده صاحب‌الزمان سپاه ثارالله، به همراه بسیاری از سران قبایل و طوایف سیستان‌وبلوچستان نيز به شهادت رسيدند. پس از این حادثه رئیس‌جمهور ایران، محمود احمدی‌‌نژاد، پاکستان را به کوتاهی در دستگیری اعضای این گروهک متهم کرد؛ وزیر کشور، مصطفی محمد نجار، برای انجام مذاکراتی در جهت دستگیری اعضای گروهک ریگی به پاکستان سفر کرد. دیگر حادثه خونین ترویستی این گروهک 24تیرماه در حمله انتحاری به مسجد جامع زهدان رخ داد که طی آن 27 نفر شهید و169 نفر دیگر مجرح شدند. این بمب‌گذاری در روز تولد امام حسین(ع) و روز پاسدار صورت گرفت. اولین انفجار در حالی رخ داد که مردم در حال خواندن دعای کمیل بودند و در جلوی درب ورودی مسجد عامل انتحاری خود را منفجر کرد. انفجار بعدی زمانی که مردم برای کمک‌رسانی به قربانیان انفجار اول آمده بودند، صورت گرفت. در انفجار اول تعدادی از مأمورین سپاه‌پاسداران که برای بازرسی در درب مسجد ایستاده بودند به شهادت رسیدند. این حملات انتحاری را دو عضو گروهک ریگی، با نام ‌های محمد و عبدالباسط ریگی، انجام دادند؛ این درحالی بود که بامداد سه ‌شنبه 4اسفند1388 طی یک عملیات پیچیده اطلاعاتی و امنیتی عبدالمالک ریگی به همراه نفر دوم این گروهک دستگیر شده بودند. پس از آن نیز عبدالمالک ريگی، رهبر گروهک جندالله، ۳۰خردادماه به اتهام محاربه و افساد فی‌الارض در زندان اوين به دار آويخته شد. دادسرای انقلاب اسلامی درباره اقدامات گروه جندالله گفت اين گروه به رهبری عبدالمالک ريگی از سال ۱۳۸۲ بیش از 35 مورد گروگانگيری از اتباع داخلی و خارجی و 25 مورد اخاذی و بيش از‪ 40 فقره عمليات راه‌بندی مسلحانه توأم با انفجار انجام داده است. البته ایران به موازات اقدامات امنیتی و اطلاعاتی علیه گروهک ریگی رویکرد مسالمت‌جویانه همراه با رأفت اسلامی در قبال این گروهک در پیش گرفته بود، به شکلی بود که پس از دستگیری ریگی، به پیشنهاد دولت، عفو عمومی در قبال این گروه به اجرا درآمد. دولت پیشنهاد عفو عمومی را به شرط خلع سلاح اعضای گروه و دست‌کشیدن از ترور و خشونت ارائه داد که با استقبال نیز همراه شد؛ چنان‌که تا اردیبهشت 1389 حدود 110 نفر از اعضای گروه این پیشنهاد را پذیرفته و تسلیم شدند.

حمایت‌های خارجی از جنایت‌های تروریستی

بازخوانی موضع‌گیری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در قبال اقدامات تروریستی گروهک جندالله نشان می‌دهد این جنایات همواره با استقبال حامیان غربی و عربی این گروهک همراه بوده است. گستره این استقبال نیز همواره طیف وسیعی از بسته‌های حمایتی‌ و پشتیبانی مالی، تسلیحاتی و رسانه‌ای را شامل می‌شد. البته این مسئله در مورد کشورهای منطقه نظیر عربستان با شورواشتیاق خاصی دنبال می‌شد؛ چنان‌که پوشش و پخش منظم فعالیت‌های تروریستی گروهک جندالله از سوی شبکه العربیه سبب شد تا این شبکه همنوا با شبکه‌های امریکایی و اسرائیلی این اقدامات تروریستی را «اقداماتی انقلابی و آزادی‌خواهانه» توصیف کند. اگرچه العربیه، دراین‌میان، همواره گوی سبقت را از دیگر رسانه‌ها ربوده و در پوشش خبری این فعالیت‌ها بیشترین و بهترین زمان را اختصاص می‌داد. ازاین‌رو پیشینه این حمایت‌ها نیز به خوبی تأییدکننده وابستگی این گروهک به خارج از کشور است. ملاقات ملاجلیل قنبرزهی با مپکو، ژنرال امریکایی، در فرودگاه قندهار و انفجار هفت بمب در یک هفته بعد در هفت نقطه زاهدان، دیدار سال بعد مولوی محمود و مولوی صلاح‌‌الدین با پنج تن از نیروهای اطلاعات و امنیت ارتش پاکستان (آی.اس.آی) در کویته و اخذ پول و مقادیر قابل توجهی تجهیزات و مهمات، گوشه دیگری از دخالت‌‌های آشکار خارجی و دست‌های مخرب امنیتی است؛ البته حمایت این دست‌های پیدا و پنهان را اعضای این گروهک نیز تأیید کرده‌اند چنان‌که عبدالحمید، برادر بازداشت‌شده و معدوم ریگی، نیز در دادگاه به ارتباط عبدالمالک با نیروهای امریکایی اذعان کرد.

از سوی دیگر، مجاورت نیروهای امریکایی در آن‌سوی مرزهای مشترک ایران با افغانستان و پاکستان به بهانه مقابله با القاعده و طالبان، زمینه دخالت و حمایت هرچه بیشتر از گروهک‌‌های‌ تروریستی که علیه ایران فعالیت دارند، را فراهم کرده است. اعترافات عبدالمالک در زندان نیز تأییدی دیگر براین مسئله است، بنابر اعترافات وی، امریکا به او و گروهش قول همکاری و حمایت داده بود با این حال حامیان این جنایت‌ها نیز در اعترافاتی این حمایت‌ها و پشتیبانی از گروهک ریگی را تأیید کرده‌اند. چنان‌که ژنرال اسلم‌بیگ، رئیس سابق ستاد ارتش پاکستان، در گفتگویی اظهار داشته بود روستای مرزی مند، محل ارتباط امریکایی‌‌ها و اعضای گروهک جندالله بوده و کمک‌های امریکایی‌‌ها از طریق دو بندر پاکستانی «کوت کلمت» و «جیوانی» وارد منطقه می‌‌شده ‌است. این سخنان رئیس سابق ستاد ارتش پاکستان تأیید نکته‌ای است که بارها مقامات ایران برآن تأکید داشتند؛ ایران همواره اظهار داشته که مختصات حملات تروریستی صورت گرفته توسط این گروه با حمایت و پشتیبانی خارجی صورت می‌گیرد. تهران انگشت این همکاری مغرضانه را به سوی سیا، اس.آی.اس، موساد، آی.اس.آی و البته نیروهای ناتو (ایساف) نشانه می‌گرفت. واین مارسن، افسر سابق نیروی دریایی امریكا، نیز با انتشار اطلاعاتی از نقش شركت خصوصی و امنیتی بلك‌واتر در حملات گروهك تروریستی جندالله در ایران پرده برداشت. وی که اکنون خبرنگاری را در پیش گرفته و پایگاه اطلاع‌رسانی «واین مارسن ریپورت» را اداره می‌کند بیان کرده است شركت خصوصی و امنیتی بلك‌واتر در حملات گروهك تروریستی جندالله در ایران و حملات تروریستی علیه شیعیان پاكستان، عراق و هم‌چنین در حملات افغانستان و مناطق دیگر دست داشته است. این اعتراف در حالی بود که پس از دستگیری عبدالمالک ریگی نیز وزارت اطلاعات در اسنادی اعلام کرد شركت بلك‌واتر با كمك و همكاری سازمان سیا از گروه‌های تروریستی در بلوچستانِ پاكستان مانند گروهک جندالله كه در ایران حملاتی انجام می‌دهد، حمایت می‌كرد. ازاین‌رو سیاست یک بام و دوهوای مبارزه با تروریسم امریکا در حالی است که این کشور از یک‌سو از عملیات‌های جاسوسی و تروریستی حمایت می‌کند و از سوی دیگر نسبت به دیگر گروه‌های تروریستی موضعی انفعال‌نگر دارد؛ امریکا در حالی گروهک جندالله را در لیست گروه‌های سیاه تروریستی قرار داده که سایر گروهک‌های تروریستی در سایه امن حمایت و هدایت این کشور قرار دارند. از جمله این گروهک‌ها گروهک تروریستی تندر است که عملیات‌های متعددی از جمله انفجار حسینیه شهدای شیراز را از امریکا هدایت کرده است. البته این رویکرد دوگانه و متعارض تنها به امریکا محدود نیست و در مورد دیگر هم‌پیمانان این کشور نیز صدق می‌کند. چنان‌که به گفته وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، کشور انگلیس نیز علاوه بر انجام عملیات جاسوسی در ایران، در حمایت و تأمین مالی برخی از گروه‌های تروریستی مخالف دولت ایران دست دارد. این درحالی‌است‌که چندی پیش نیز رئیس سازمان ضدجاسوسی بریتانیا اعلام کرده بود این سازمان در حال انجام عملیات جاسوسی با هدف توقف برنامه هسته‌‌ای ایران است. جان سائرز، رئیس سازمان MI6، پیش از بیانیه وزارت امورخارجه امریکا، در سخنانی برای اولین بار خواستار رهیافتی اطلاعاتی و امنیتی برای توقف گسترش برنامه‌‌های اتمی جمهوری اسلامی ایران شده بود.

با این حال، اقدام وزارت امورخارجه امریکا در قراردادن نام گروهک جندالله در لیست گروه‌های تروریستی زمانی صورت گرفت که دو روز پس از آن، وضعیت حقوق بشر امریکا در نشست شورای حقوق بشر مورد بررسی قرار گرفت. در این نشست نماینده ایالات متحده در شورای حقوق بشر سازمان ملل به انتقاد اعضای شورا درباره سیاست‌های کشورش در عراق و افغانستان، رفتار با زندانیان در زندان ابوغریب بغداد و نیز زندان گوانتانامو در کوبا و دیگر مسائل مرتبط پاسخ داد. نماینده جمهوری اسلامی ایران هم در این اجلاس از سیاست سازمان اطلاعات مرکزی امریکا، در نوع مبارزه با تروریسم، انتقاد کرد و گفت باید به قربانیان این‌گونه عملیات‌ها، غرامت پرداخته شود. ازاین‌رو به نظر می‌رسد که امریکا با تروریست‌خواندن گروهک ریگی سعی داشته تا دامن خود را از اتهام کمک و حمایت از این گروهک مبرا سازد. به واقع، واشنگتن سعی داشت تا با این فرار رو به جلو دولت باراک اوباما را از انتقادات حمایت از تروریستم رها ساخته و تمام اعتراضات را متوجه دولت جورج بوشِ پسر بداند. البته این اقدام امریکا در قراردادن نام گروهک تروریستی جندالله در فهرست گروه‌های تروریستی در حالی صورت گرفت که عبدالمالک ریگی پس از ملاقات‌های مکرر با مقامات امنیتی امریکا در منطقه و در آستانه ملاقات با یک مقام ارشد سیاسی امریکا، بازداشت و به حمایت همه‌جانبه این دولت از گروه خود اعتراف کرده بود. ازاین‌رو نمی‌توان با چنین فرافکنی‌های رسانه‌ای پیوندهای مستحکم بین سرویس‌های امنیتی امریکا و اسرائیل و گروهک جندالله را نادیده انگاشت؛ پیوندهایی که بارها در قالب حمایت‌های مالی، تسلیحاتی و رسانه‌ای مورد اعتراف اعضای دو طرف قرار گرفته است. براین‌مبنا به نظر می‌رسد که این اقدام هم نمی‌تواند از بار انتقادات وسیع علیه امریکا در حمایت از تروریسم کم کند؛ مضاف بر این‌که عملیات‌های وسیع و گسترده جمهوری اسلامی ایران در راه مبارزه با تروریسم که به دستگیری و اعدام سرکرده گروهک جندالله انجامید، عملاً این گروهک را ناتوان و مضمحلل ساخت. مبارزه با گروهک جندالله تا جایی ادامه داشت که قدرت عملیاتی این گروهک تنها به بیانیه‌دادن تنزل یافت و قدرت سازماندهی عملیات تروریستی را به شکل چشمگیری از دست داد. از این منظر، موساد و سیا نیک دریافتند حمایت از یک گروهک در حال مرگ، که خطر خاصی را متوجه امنیت ملی ایران نمی‌کند، توجیه مالی و تسلیحاتی ندارد.

امریکا؛ نماد تروریسم دولتی

تروريسم دولتي از مهم‌ترين شاخه‌هاي تروريسم است كه به گمان بسياري از صاحب‌نظران سياسي منشاء و منبع بسياري از انواع دیگر تروريسم‌ در جهان امروز است. اين نوع تروريسم نه از سوي گروه‌ها يا سازمان‌هاي تروريستي كه از سوي دولت‌ها صورت مي‌گيرد. تعاريف مختلفي از تروريسم و تروريسم دولتي ارائه شده است؛ بااين‌حال فرهنگ علوم سياسي در مورد تروريسم دولتي مي‌گويد، سياست تهديد و مداخله خشن و قهرآميز يك دولت در امور دولت‌هاي ديگر و تخلف از قوانين بين‌المللي و منشور ملل متحد. ويليام دي‌پرديو، در سال1989، در اثر خود به نام تروريسم و دولت، ويژگي‌هاي تروريسم دولتي را به این شرح بيان كرده است:

  1. حمله مسلحانه نيروي نظامي يك دولت به هدف‌هايي از دولت ديگر كه در آن جان مردم به خطر افتد؛
  2. اشغال نظامي يك كشور، خواه به صورت كنترل مستقيم و خواه از طريق ايجاد پايگاه؛
  3. عمليات سري و پنهاني يك دولت براي بي‌ثباتي يا ساقط‌كردن دولت ديگر؛
  4. استفاده از مزدوران نظامي توسط يك دولت براي ساقط‌كردن حكومت كشور ديگر؛
  5. حمايت و پشتيباني از دولت‌هايي كه حق تعيين سرنوشت مردم را نفي مي‌كنند؛
  6. فروش اسلحه در جهت ادامه جنگ‌هاي منطقه‌اي؛
  7. گسترش يا آزمايش تسليحات داراي قدرت تخريبي بالا كه در تمام شرايط احتمالي موجب كشتارجمعي و تخريب محيط زيست مي‌شود.

برای هرکدام از این موارد می‌توان مصادیق گوناگونی از اقدامات ایالات متحده را نام برد. به واقع تطبیق هرکدام از این مصادیق با اقدامات امریکا نشان از تروریسم دولتی این کشور است. حمله مسلحانه و اشغال نظامی افغانستان و عراق، عملیات سری در ایران، سوریه و لبنان برای ساقط‌کردن حکومت مرکزی، استفاده از نیروهای نظامی برای اضمحلال حکومت پاکستان، حمایت تام‌وتمام از رژیم صهیونیستی، فروش تسلحیات نظامی به اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج فارس در جهت راه‌اندازی مسابقه تسلیحاتی و استفاده و بکارگیری از تسلحیات هسته‌ای علیه ژاپن در جنگ دوم جهانی نمونه‌هایی از ویژگی‌های تروریسم دولتی امریکاست. ازاین‌رو با نگاهي به اقدامات ايالات متحده خصوصاً در دهه اخير به نام مبارزه با تروريسم مي‌توان گفت این اقدامات عموماً در راستاي گسترش تروريسم دولتي اين كشور بوده است. ازاین‌رو به نظر می‌رسد که ارائه این گزارش از سوی امریکا در راستای توجیه و فرافکنی چنین اقداماتی انجام می‌گیرد. ایالات متحده به مانند دیگر عرصه‌های مداخله‌گرایانه خود، وزنه مبارزه با تروریسم را به مثابه ابزار فشاری علیه ایران همواره مورد استفاده قرار می‌دهد. سوءاستفاده امريكا از مقوله مبارزه با تروريسم جهت دخالت در امور داخلي ایران در حالی مطرح می‌شود که این کشور خود بزرگ‌ترین حامی تروریسم است.

فرار رو به جلوی امریکا

با بازخوانی روند تحولات دوران پساجنگ سرد می‌توان نتیجه گرفت مفهوم مبارزه با تروریسم با مسائل سیاسی پیوندی ناعجین خورده است. این پیوند چنان در ساختار سیاسی ادبیات غرب استحکام یافته، که به مثابه یکی از حوزه‌های اعمال قدرت هژمونیک جلوه کرده است. این مفهوم در پیوند با سیاست، قدرت و ثروت و البته رسانه معنایی دگرگون یافته و مورد استفاده ابزاری کشورهای بسیاری واقع شده است؛ کشورهایی که با تجمیع مؤلفه های قدرت، حاکمیت بلامنازع جهانی خود را در چارچوب یک هژمونی فراگیر جستجو کرده و مبارزه با تروریسم را در زیرمجموعه منافع و مصالح خود تعریف می‌کنند. همین تعبیر خودخواسته از این مقوله باعث شد تا دو جنگ تمام عیار در سال‌های2001و2003 علیه افغانستان و عراق توسط امریکا و دیگر هم‌پیمانان ائتلاف به راه انداخته شود.

ایالات متحده به مانند دیگر عرصه‌های تأثیرگذاری و مداخله‌گرایانه خود، وزنه مبارزه با تروریسم را به مثابه ابزار فشاری علیه کشورها همواره مورد استفاده قرار می‌دهد. سوءاستفاده امريكا از مقوله مبارزه با تروريسم جهت دخالت در امور داخلي ساير كشورها، تصويب قوانين مداخله‌‌جويانه و انجام عمليات نظامي كه موجب تقويت تروريسم و ايجاد مشكل در امنيت منطقه‌‌اي و جهاني شده و نيز ارائه گزارش‌های سالانه از روند تروریسم در دیگر کشورها از سویی و نقض گسترده حقوق بشر توسط اين كشور در زندان‌‌هاي گوانتانامو، ابوغريب، هلمند و زندان‌‌هاي مخفي در برخي كشورهاي اروپايي از سوی دیگر و هم‌چنين تصويب تحريم‌‌هاي ناعادلانه عليه كشورهاي و از همه مهم‌تر نادیده‌گرفتن نقض حقوق بشر در کشورهای حامی و بانی تروریسم دولتی نظیر رژیم صهیونیستی بخشی از کارکرد دوگانه مبارزه با تروریسم امریکاست.

این روند پس از حوادث سپتامبر2001 تشدید شد و مفهوم مبارزه با تروریسم کارکردی فراتر از ابزار فشار در جهت تأمین منافع کلان ملی ایالات متحده به خود گرفت. به‌طوری‌که مفهوم مبارزه با تروریسم به پای ثابت اسناد استراتژی امنیت ملی ایالات متحده برای بارگذاری پروژه‌های امنیتی، خصوصاً در جغرافیای امنیتی و سیاسی خاورمیانه، مبدل شد. این راهبری‌های سیاسی و امنیتی در بدو امر با توجیه تحقق پروژه خاورمیانه بزرگ و بعدها خاورمیانه جدید بارگذاری شد، اما با سقط جنین این پروژه، کاخ‌سفید در نگاهی کلان‌تر در راستای تحقق نظام هژمونیک خود به غوغاسالاری پیرامون آن پرداخت. ارائه گزارش‌های سالانه درباره تروریسم و کشورهای حامی آن فراری روبه‌جلو از سوی امریکا برای عدم‌پذیرش اشتباهات فاحش در این زمینه است. البته دراین‌میان یکی از مخاطبان این غوغاسالاری امریکا، ایران است که هرساله نامش به عنوان فعال‌ترین کشور حامی تروریسم تمدید می‌شود.

رویکرد یک بام و دو هوا

بازتعریف مسائل کلان ژئواستراتژیکی و ژئوپلتیکی، خصوصاً پس از جنگ سرد، و اصرار ایالات متحده در بازسازی این گفتمان فراموش شده بر سر روابط واشنگتن و تهران در بسیاری از زمینه‌ها به تثبیت معیارهای مشروط و دوگانه انجامیده است. در واقع بازخوانی مکانیسم رفتاری و نحله‌های گفتاری امریکا در مفاهیم روابط بین‌الملل به این خاستگاه می‌رسد که در قاموس متعارض اتازونی‌ها همواره تز «یا با ما، یا علیه ما» جایگاه خاصی دارد. اگرچه تثبیت این دیدگاه به دهه1980 و تدوین پروژه قرن نو امریکایی برمی‌گردد و تیم اجرایی فعلی حاکم بر کاخ سفید همواره نوک پیکان انتقادات خود را در این مقوله به سوی نومحافظه‌کاران قبلی نشانه می‌گیرند، اما ترجمه رفتارها و گفتارهای کنونی کمتر نشانی از پایبندی به مانیفست ادعایی آنان دارد.

دکترین بحث‌برانگیز «دوست خوب، دشمن بد» طی دو دوره صدارت جمهوری‌خواهان بر ارکان اجرایی و تصمیم‌سازی امریکا هزینه و لطمات بعضاً جبران‌ناپذیری را بر وجهه این کشور وارد آورد. این دکترین در پاره‌ای از موارد به انسدادهای خطرناکی منجر شد. با درک این خطرات بود که باراک اوباما در اظهارات و اعلانات انتخاباتی خود به نکوهش و سرزنش آن پرداخت، اما بسامدهای رفتاری اقدامات یک ساله‌ونیم اخیر او نشانی از وفاداری و تعهد به آن گفته‌ها را ندارد. اوباما که از هر تریبونی ضرورت گفتگو و مذاکره، حتی با منتقدان و مخالفان امریکا، را مطرح می‌کند، باید بپذیرد آمريکا نه تنها براي بهبود وجهه خود بلکه براي درک قوانين و قواعد جديد و فرصت‌ها در بازي ملت‌ها به گفتگوی عملی نه تعارف رسانه‌ای با ديگر کشورها نیاز دارد؛ لازمه یک گفتگوی نتیجه‌بخش نیز اتهام‌زنی و فرافکنی نیست. واقعیت امر این است که از پشت هر عینکی که به دنیای فعلی نگاه کنیم، باید بپذیریم دنیای کنونی ناامن‌تر و خطرسازتر از گذشته شده است و این شاید به واسطه شکست سیاست‌های سلطه‌گرایانه باشد، اما معلول برآورده نشدن اشتیاق کشورها به مؤلفه امنیت است. لازمه زیستن در چنین زیست‌بوم امنیتی تطابق با سیل اشتیاق‌های جدید و البته دشوار است، چراکه بسیاری از کشورهای دنیا، دوران بیداری سیاسی را تجربه می‌کنند.

اوباما اگر خواستار تغییر و گفتگوی نتیجه‌بخش است باید امریکا را تافته جدا بافته دنیای کنونی نداند. او باید اعلام کند امریکا نیز نه تمام که بخشی از دنیایی است که در جستجوی آرامش و امنیت است. آن هم امنیتی دسته‌جمعی در رهرو همکاری با کشورهای تأثیرگذاری که قابلیت‌ها و فاکتورهای فراهم‌سازی مقوله امنیت را دارند. اوباما باید صراحتاً خواست فکری خود در شنیدن راهبردهای کشورهای دیگر عملی کند. انفعال وی در قبال چنین رفتارهای نابهنجاری به مثابۀ راه‌رفتن روي پوست موز و نابسامانی‌های امنیتی جدید است.

هرکه با امریکا نیست، تروریست است!

جورج بوش پسر بعد از حادثه یازدهم سپتامبر2001 در نطقي اظهار داشت؛ هرکه در جنگ عليه ترور ايالات متحده با ما نيست، تروريست است. همین جمله عصری را در تاریخ سیاسی امریکا پایه‌گذاری کرد که طلوع آن با آغاز لجام‌گسیخته جنگ جهانی با ترور و غروب آن به یک بحران مالی جهانی رسید؛ عصری که روند افول قدرت هشت‌پای مهاجم امریکایی را تسریع بخشید.

اوباما که در نطق‌های انتخاباتی خود بارها از بدبینی نسبت به دیگر کشورها از سوی جمهوری‌خواهان انتقاد کرده بود و از لزوم تغییر و گفتمانی متفاوت در نحوه برخورد و تعامل با دیگر کشورها سخن رانده بود، خیلی زود وعده‌های انتخاباتی خود را فراموش کرد و به مانند دیگر اسلاف خود راه تحریم، تهدید و توهین را در پیش گرفت. گنجاندن نام ایران در لیست کشورهای ناقض حقوق بشر و حامی تروریسم تنها یکی از این رهروی‌های تکراری وی است. ازاین‌رو بررسی تطبیقی آن گفته‌ها و این رفتارهای اوباما مضحک است تا جایی‌که روزنامه لس‌آنجلس تایمز پس از ارائه گزارش سالانه وزارت خارجه امریکا در این مورد می‌نویسد لیست کشورهای حامی تروریسم متعلق به وزارت امورخارجه امریکا یکی از بزرگ‌ترین موارد خنده‌دار سیاست خارجی واشنگتن است. خنده‌دار بودن این اقدام امریکا زمانی نمود بیشتری می‌یابد که این معیارهای مشروط و دوگانه حاکم بر سیاست خارجی امریکا از یک رویکرد عقلانی و منطقی به دور بوده و به نوعی بازخوردی از راهبرد یک بام و دو هواست. راهبردی که نه تنها امریکا که دیگر کشورهای اروپایی که خود حامیان و بانیان تروریسم‌اند، تنها به واسطه سلطه و سیطره بر رسانه‌های گروهی کارنامه تروریستی آن‌ها ناخوانده باقی می‌ماند.

دیپلماسی فشار و انحراف افکار

همنوایی با نظام هژمونی‌طلب امریکا و سکوت و انفعال در برابر سیاست‌های تهاجم‌طلبانه این کشور نموداری از دوستی خوب و شریکی استراتژیک در مبارزه با تروریسم خودساخته است؛ مقاومت و اصطکاک در برابر دیپلماسی یک‌جانبه و توسعه‌طلبانه کاخ‌سفید در اصرار بر راهبری آزادی‌خواهی به مثابه تروریست‌بودن است. چنین پارادوکس‌های رفتاری کاخ‌سفید جدا از این‌که نمی‌تواند به تثبیت خواسته‌های نامشروع چنین رژیم‌هایی منجر شود؛ بر طبق معاهدات و کنوانسیون‌های بین‌المللی عملاً این چنین اقداماتی آن هم در برابر کشوری نظیر ایران فاقد وجاهت و بار حقوقی و قانونی است چراکه ایران خود از کشورهایی است که بیشترین هزینه و صدمه را در راه مبارزه با تروریسم پرداخته است. بن‌بست رفتاری امریکا را نمی‌توان در چنین توجیهات بی‌پشتوانه‌ای جستجو کرد زیرا این‌ها تنها تلاشی نافرجام برای پاک‌کردن صورت مسئله از سوی بانیان سیاست‌هایی است که با اعمال راهبردهای نابهنجار و غیرمسئولانه در تنگناهای مخاطره‌آمیزی قرار گرفته‌اند.

نهادینه‌شدن چنین رویکردهای اشتباهی به عمیق‌تر‌شدن چالش‌های فراروی این کشور، به همراه نابسامانی‌های درهم‌تنیده شده امنیتی در خاورمیانه، شرایط را به جایی رسانده که نشانه‌های افول هژمونی کاخ سفید هویدا گردید. فرار از پذیرش اشتباهات غیرمسئولانه امریکا در خاورمیانه و ظهور نسل تجدید ساختاریافته از تروریست‌ها که پیامد این اقدامات است شکستی برای کاخ‌سفید است که در عوض بازنگری رفتارهای غلط گذشته سعی می‌کند با فرافکنی و دیپلماسی فشار و انحراف افکار پای کشورهایی چون ایران را به حوزه اشتباهات استراتژیک خود باز کند.

نتیجه‌گیری

ماهیت چنین رویکرد دوگانه‌ایی در مواجه با تروریسم از سوی امریکا بایسته‌های خود را در جایی دیگر بروز می‌دهد؛ جایی‌که به خوبی می‌توان دریافت اصولاً مقوله‌ای به نام حمایت از تروریسم در این حوزه کارکردی نداشته و چنین اقدامی صرفاً اهرم فشاری اقتصادی و سیاسی بر علیه کشورهایی چون ایران است که با مطامع توسعه‌طلبانه امریکا چالش و سایش دارند. در اینجاست که مسئله رنگ و بویی سیاسی و امنیتی به خود گرفته و به اهرمی برای تعدیل مطالبات در مذاکرات و حفظ فضای سنگین بر بستر سیاسی ایران تبدیل می‌شود. کوبیدن پتک حامی تروریست‌ بودن عملاً راهی برای گذر از بن‌بست‌های دیپلماتیک است که هیچ رابطه‌ای با مفهوم تروریسم ندارد. درک این مسئله هم آن‌چنان غامض و پیچیده نیست، آن‌گاه که بتوان دریافت اگر قرار بود با انگشت‌نماکردن حامیان تروریسم و اعمال فشارهای همه‌جانبه گامی مثبت در راه ترویج آزادی برداشته شود، طبیعتاً در طول این سال‌ها حداقل می‌بایست گام‌هایی روبه‌جلو برداشته شود و این یعنی جهان کنونی باید امن‌تر از وضعیت فعلی باشد. درحالی‌که گزارش‌ها و مطالعات صورت‌گرفته، حتی از سوی دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی امریکا، بیانگر این حقیقت تلخ است که جهان، حداقل پس از سپتامبر2001 و کشیدن شمشیر برهنه نبرد با ترور و گسترش آزادی بسیار ناامن‌تر از گذشته شده است. این ناامنیِ فزون‌یافته را در عوامل بسیاری می‌توان جستجو کرد ولی به یقین یکی از عمده‌ترین این دلایل نوع رویکرد نابهنجار کشورهای غربی خصوصاً امریکا در برخورد و تعریف غلط چنین مفاهیمی است.

کتاب‌نامه

شاهاك، ايسرائيل، 1375، نژادپرستى دولت اسرائيل، ترجمه‏ امان‏الله ترجمان، تهران: توس.

حسين، فتحى‌على، 1988،« اختطاف الطائرات و الارهاب الدولى»، مجله‏ السياسية‌الدولية، ش 93، ص 229.

عبدالهادى، عبدالعزيز مخيمر، 1986، الارهاب الدولى،قاهره: دارالنهضة العربيه.

صفاتاج، مجيد، 1380، ماجراى فلسطين و اسرائيل، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى.

ليليانتال، آلفرد. م، 1379، ارتباط صهيونيستى، ترجمه‏ سيدابوالقاسم حسينى، تهران: مركز نشر آثار پژوهشگاه فرهنگ و انديشه‏ اسلامى.

ابوذكرى، وجيه، 1987، الارهابيون الأول: جيراننا الجدد، قاهره: المكتب المصرى الحديث.

طنطاوى، حسين، 1974، الصهيونية و العنف، قاهره: مطبوعات الشعب.

كيالى، عبدالوهاب محمد، 1985، موسوعة السياسة؛ الارهاب الصهيونى الاسرائيلى، قاهره: المؤسسة العربية للدراسات و النشر، جلد اول.

عزالدين، احمد جلال، 1984، الارهاب‌الدولى و انعكاساته على‌الامن القومى‌المصرى، مصر: اكاديميه ناصر العسكريه العليا.

NewAmerican.Mardor,Munya,Haganah.NewYork: Library, 1964 , P. 34.

Coin,NewYork:.Liliental,Alfred,The other side of the Devin Adair, 1965, PP. 37-38.

Berger Elmer,1995, Who Know Better Must Say So! New York: Council for Judaism. American.

Arnold Toynbee, 1954, London:. Kirk Geroge, The Middle East Affairs, 1945-1950, Survey 1939-1946, ed. by of InternationalPress, pp. 248-286. Oxford University.

Morris, Eric, et al,1987, Terrorisme: Threat and Response, Houndmills: MC Millan press, p.27.

Alexander, Yonah, 1976, International Terrorism: National, Regional and Global Perspectives, NewYork: Praeger Pulishers.

I-ACT, 2013, BurkinFaso and CTED Workshop on Inter-Agency Coordination, Ouagadougou, Burkina Faso.

I-ACT, 2013, Capacity-building workshop on preventing and countering radicalization that leads to terrorism, Abuja, Nigeria.

CTITF, Briefing to Member States, New York (UNHQ), 26 April:

Conference on border-control cooperation in the Sahel and the Maghreb, Rabat, Morocco, 13-15 March 2013.

UNCCT, 2013, International Conference on National and Regional Counter-Terrorism Strategies, Bogota, Colombia.

International Conference to promote counter-terrorism collaboration between National, Regional and International Centres and Initiatives, Riyadh, Saudi Arabia, 16-17 February 2013.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31