مریم رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین تابستان امسال در ژستی انسان دوستانه اما سیاسی یا بهتر بگوییم منافقانه، پیام تسلیتی به مردم فلسطین و محمود عباس ارسال کرد و کشته شدن تعدادی از فلسطینیها در اردوگاهی در حومه دمشق را به آنها تسلیت گفت و با یورش شدید لفظی به دمشق، علت اصلی و نوایای داخلی و حقیقی خود را از اقدام خود نشان داد.
حال سه ماه پس از آن واقعه باز هم موضوع فلسطین و این بار حملات همه جانبه صهونیستها طی یک هفته اخیر به مردم غزه مطرح میگردد.
لیکن آنچه که در ارتباط با موضوع مذکور جلب توجه مینماید موضع گروهک تروریستی منافقین در قبال جنایتهای جاری رژیم اشغالگر در نوار غزه است.
موضوع همكاری و ارتباط سازمان مجاهدین خلق(منافقین) و رژیم اشغالگر قدس از جمله موضوعاتی بوده است که از سالیان گذشته تاکنون توسط محافل سیاسی و رسانهای منطقه مطرح بوده است. حمایت مالی رژیم صهیونیستی از رسانه این گروه، همکاری در افشای برنامه هستهای ایران و جاسوسی به نفع دشمن، موضع گیریهای معاندانه منافقین در قبال گروههای مقاومت اسلامی ضد صهیونیستی و ... هیچ شکی درباره این روابط دوجانبه برجای نمیگذارد.
نزدیک به یک هفته از حملات سخت صهیونیستها به مردم بی سرپناه و تحت محاصره غزه می گذرد و تاکنون بیش از 80 تن از کودکان و زنان و مردان فلسطینی کشته و صدها تن دیگر زخمی شده اند و هزاران باب منزل و اماکن تجاری از بین رفته است در حالیکه گروهک تروریستی منافقین که در رسانههای خود ادعای حمایت از جنبشهای مقاومت و آزادی خواه را دارد تاکنون هیچ بیانیه یا موضع گیری درباره تحولات غزه و کشتار مردم آن صادر نکرده است.
شاید انتظار صدور بیانیه و اعلام موضع از سوی گروهک نفاق در قبال این جنایات توقعی گزاف و بیهوده باشد به ویژه آنکه اگر بدانیم رسانه های رسمی منافقین در پوشش اخبار فلسطین از سالیان قبل تاکنون هیچ اشاره ای به تجاوزات صهیونیست ها علیه فلسطینیها نداشته است و تنها به ذکر مسائل به شکلی کلی کرده است و حتی در جنگ اخیر نیز با زیرکی به دنبال القای این مطلب بوده است که اسرائیل در حال حمایت از خود در برابر حملات فلسطینی ها و گروه های مقاومت است.
آنچه در این میان باعث گردید تا به طور بیهوده به دنبال شنیدن اعلام موضع از سوی منافقین باشیم شاید همان پیام تسلیت چندی پیش مریم رجوی سرکرده منافقین به محمود عباس به مناسبت کشته شدن چند فلسطینی در اردوگاه الیرموک در دمشق بوده است.
مریم رجوی که به دنبال استفاده از هر فرصتی برای تاختن به نظام بشار اسد است. کشته شدن 20 فلسطینی مسلح وابسته به تروریستهای ارتش آزاد سوریه در الیرموک را در سریعترین زمان ممکن به عباس تسلیت گفت و ادعا کرد کشته شدگان افرادی بی دفاع بوده اند. مسأله ای که نگاه سیاسی و فرصت طلبانه منافقین – و نه انسانی آنها - را به حوادث فلسطین و منطقه اثبات می کند.
اما آنجا که پای صهیونیست ها در کشتار بیش از 80 زن و کودک فلسطینی (تا این لحظه) به میان می آید سرکرده تروریست ها، مهر تأییدی بر حمایت های خود از رژیم اشغالگر قدس می زند و نشان می دهد که گروهک منافقین با پرونده فلسطین به شکل سیاسی برخورد می کند تا تنها منافع متقابل خود را با صهیونیست ها تأمین کند و ادعای حمایتش از جنبش های مردمی و آزادی خواه دروغی بیش نیست.
منافقین تنها به حملات متقابل در غزه اشاره میکنند و نامی از متجاوز به میان نمیآورند
البته نگاه ضد فلسطینی گروهک نفاق به موضوع مقاومت اسلامی - عربی مردم مظلوم این کشور محدود به نسل کشی جاری در غزه نبوده است. نگاهی به شعارهای مطرح شده و مطالب نگاشته شده توسط این گروه ضد بشری در حوادث فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 نشان می دهد که موضوع فلسطین و مقاومت مردم آن نه تنها کوچک ترین اهمیتی برای گروه رجوی ندارد بلکه آنان به دنبال تخریب روابط میان دو ملت ایران و فلسطین و ایجاد فضای بی تفاوتی در کشور در قبال موضوع اول جهان اسلام از طریق سر دادن شعارهای هنجار شکن همچون نه غزه، نه لبنان است.
انعکاس شعار فتنهگون «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» در سایت منافقین با گذشت یک سال از فتنه سال 88
حال می توان به این پرسش پاسخ داد که چه اتفاقی روی می دهد که مریم رجوی برای کشته شدن 20 فلسطینی مسلح وابسته به تروریست های سوری به ملت فلسطین و محمود عباس پیام تسلیت ارسال می کند و سخت ترین اتهامات را متوجه بشار اسد می کند اما در مقابل جنایات مستمر چند روز گذشته اشغالگران، لب های های خود را به هم دوخته است.
سکوت منافقین در مقابل کشتار مردم غزه علاوه بر آنچه که در ابتدای این نوشتار ذکر شد تنها بر یک مطلب دلالت صریح و آشکار دارد و آن ارتباط این گروهک ضد بشری با تروریست های حاکم بر سرزمین های اشغالی است. اینجاست که حتی موضوع سکوت منافقین در برابر فیلم صهیونیستی موهن علیه رسول اکرم(ص) که چندی پیش با واکنش همه مسلمانان جهان روبه رو شد و جماعت رجوی کوچک ترین اشاره ای به آن نداشت توجیه می یابد.