ترور و دفاع مشروع (8)

Teror Defaemashroo

محقق حلّي با تخصيص بابي به دفاع ، دفاع مشروع و مسائل مربوط به آن را وارد مرحله جديدي كرد و پس از ايشان فقيهان در پايان كتاب " الحدود " بابي را به احكام دفاع مشروع اختصاص داده اند و همان فروعاتي را كه محقق حلي مورد بحث قرار داده با اندكي تغيير در عبارت تكرار كرده اند . عده اي از فقيهان نيز در شرح " الشرايع " به مباني و ادله اين فروعات اشاره كرده اند . اين روند تا عصر حاضر ادامه داشت .

از فقيهان معاصر ، امام خميني (1) ابتكار تازه اي در مسئله ايجاد كرد و آن اين كه هر دو نوع دفاع يعني دفاع سازمان يافته در برابر متجاوزان به سرزمين و امت اسلامي و دفاع فردي و گروهي در مقابل متجاوز به نفس و ناموس و اموال را در يكجا مورد بحث قرار داد و در مفهوم تجاوز نيز قائل به توسعه شد و تجاوز را تنها در تجاوز فيزيكي تفسير نكرد و هر نوع سلطه اجنبي اعم از فرهنگي ، اقتصادي و سياسي را از مصاديق تجاوز به شمار آورد .

 

2. دلايل دفاع مشروع سازمان يافته سرزميني در فقه شيعه

مشروعيت دفاع از سرزمين ، از نگاه فقيهان شيعه امري مسلم و روشن است ، به همين جهت فقيهان كمتر به طرح و بررسي ادله مشروعيت پرداخته و تنها به ذكر احكام و مصاديق آن بسنده كرده اند و ما در اين قسمت به طور مختصر به دلايل مشروعيت دفاع مي پردازيم .

براي اثبات مشروعيت دفاع به ادله چهارگانه معروف يعني قرآن ، روايات ، ‌اجماع و عقل استدلال شده است . (2) از آنجا كه اجماع در اينگونه موارد كه مداركي از قرآن و سنت براي اثبات مدعي وجود دارد ، اجماع مدركي است و كاشف از نظر معصوم نيست ، لذا از طرح و بررسي آن خودداري كرده و سه دليل ديگر را به طور مختصر توضيح مي دهيم .

 

1 – 2. قرآن :

مهمترين و اصيل ترين منبع براي اثبات احكام شرعي قرآن مجيد است . فقيهان اهل بيت (ع) در كتاب " جهاد " براي اثبات مشروعيت جهاد دفاعي به آيات قرآن استدلال كرده اند ، اين آيات را به دو دسته مي توان تقسيم كرد :

1. آياتي كه دلالت بر مشروعيت مطلق دفاع و مقابله به مثل در روابط فردي و دفاع سرزميني دارند ، شامل دفاع فردي و سازمان يافته است .

2. آياتي كه در مورد جهاد دفاعي هستند .

و ما اينك از هر يك از دو دسته آيات ، نمونه هايي را نقل مي كنيم :

 

الف) آياتي كه دلالت بر مشروعيت مطلق دفاع دارند :

1. الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ  " ماه حرام در برابر ماه حرام است ، حرمت شكني ها را بايد مقابله به مثل كرد ، پس هر كس كه ستم بر شما كرد به همانگونه كه بر شما ستم مي كند بر او ستم روا داريد و از خداوند پروا كنيد و بدانيد كه او با پرهيزگاران است ." (بقره/194)

 

به دو قسمت آيه مي توان براي مشروعيت مطلق دفاع استدلال كرد :

اول : « وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ » :‌

اين قسمت آيه به طور مستقل بر مشروعيت دفاع دلالت دارد . اين جمله از دو كلمه تشكيل شده " حرمات " و " قصاص "، كيفيت استدلال به آيه منوط به روشن شدن اين دو كلمه است. طبرسي نوشته است :

" حرمات جمع حرمت است و حرمت به چيزي گويند كه حفظ و حراست آن لازم و بي احترامي به آن حرام است ." (3)

 

علامه طباطبايي نوشته است :

" حرمات چيزي است كه بي احترامي به آن حرام و تكريم آن لازم است و منظور از حرمات حرمت ماه حرام و حرمت حرم و حرمت مسجدالحرام است ." (4)

 

اما كلمه " قصاص " در لغت آمده است : « قاص قصاصاً و مقاصة ... جازاه و فعل بمثل ما فعل » (5) قصاص به معناي مجازات ، ممائلت و مساوات در انجام عمل است ‌، مفسران نيز قصاص را به همين معني تفسير كرده اند .

 

برسوي در روح البيان نوشته است :

" قصاص آن است كه با انسان كاري كنند مثل كاري كه خودش با ديگران كرده ." (6)

 

انظار مفسران در تفسير اين قسمت از آيه را در دو نظريه ذيل مي توان دسته بندي كرد :

1. منظور از كلمه حرمات ، حرمت ماه هاي حرام و حرم و مسجد الحرام است . مرحوم طبرسي و علامه طباطبايي ، حرمات را به سه مورد فوق تطبيق كرده اند .

علامه طباطبايي نوشته است :

" اگر با جنگ در ماه حرام حرمت آن را شكستند .... مؤمنان هم مي توانند در ماه حرام با آنان بجنگند و مقابله به مثل نمايند . " (7)

 

منظور آيه اين است كه اگر مشركان در اين ماههاي حرام به حريم شما تجاوز كردند ، شما هم مي توانيد مقابله به مثل كنيد و از سرزمين خود دفاع كنيد . پس شكستن حرمت اين ماهها در حقيقت به معناي شكستن حرمت مؤمنان و آغاز نمودن جنگ و تجاوز در اين ماهها است .

2. منظور از حرمات هر نوع حرمتي است و اختصاص به ماههاي حرام ندارد ، بعضي از مفسران بر اين تعميم در تفسير حرمات تصريح كرده اند .

شوكاني نوشته است :

" مراد آيه آن است كه هر حرمتي قصاص دارد ، پس اگر كسي نسبت به شما حرمتي را شكست ، شما نيز مي توانيد از باب قصاص نسبت به او هتك حرمت كنيد ." (8)

 

مؤيد تفسير دوم جمله بعد است ، چرا كه جمله «‌ فمن اعتدي ...» به منزله استدلال براي اين جمله نيست ، (9) بلكه به دليل " فاء " تفريع ، متفرع بر اين جمله است و چون جمله «‌ فمن اعتدي » مطلق است ، اين جمله هم بايد مطلق باشد تا بتوان اين حكم مطلق را از آن استنتاج كرد .

 

بنابراين اين جمله دلالت بر مشروعيت اصل دفاع و مقابله به مثل در هر گونه حركت شكني و تجاوز از سوي متجاوزان دارد و شامل جهاد دفاعي و دفاع از نفس و مال مي شود و اختصاصي به ماههاي حرام ، حرم و مسجدالحرام ندارد

 

دوم : « فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ » :‌

اين جمله متفرع بر جمله قبل و از آن قابل استنتاج است ، ‌در عين حال خود اين جمله نيز به طور مستقل بر قاعده كلي مقابله به مثل دلالت دارد و شكي نيست كه همه انواع دفاع به ويژه دفاع سرزميني از مصاديق روشن مقابله به مثل هستند .

 

2. وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرينَ  ، (نحل/126)

اين آيه خطاب به مسلمانان است و منظور از عقاب مجازات مشركين و كفار است ، در مقابل مجازاتي كه مشركان نسبت به مؤمنان در برابر ايمان به خدا و ترك بت هاي آنان روا داشتند .

آيه فوق دستور مي دهد كه اگر خواستيد آنان را مجازات كنيد ، موظف به رعايت تناسب و مقابله به مثل هستيد و نبايد از اين حد تجاوز كنيد .

محتواي اين آيه مشابه محتواي آيه پيشين است . با اين تفاوت كه آيه پيشين ظاهر در يك حكم تعليقي است كه هنوز موضوع آن تحقق نيافته است و قبل از تحقق تجاوز ، آيه دستور مي دهد كه اگر به شما تجاوز شد شما هم از خود دفاع كرده و مقابله به مثل كنيد ، ولي در اين آيه از آنجا كه تعبير عقاب استفاده شده ، گوياي آن است كه تجاوز و تعدي اوليه انجام گرفته ، شما هم حق داريد مقابله به مثل كرده و آنان را دفع كرده و مجازات نماييد . منتها بايد مجازات شما نسبت به او ،‌ متناسب با تعدي و عمل تجاوزكارانه او نسبت به شما باشد .

قرائن فراواني در آيه وجود دارد كه نشان مي دهد يكي از مصاديق روشن آيه همان دفاع سازمان يافته از سرزمين است و اختصاص به دفاع فردي يا گروهي از نفس و عرض ندارد . در اينجا به بعضي از قرائن اشاره مي كنيم :

الف) ذيل آيه مي فرمايد : « لا تك في ضيق مما يمكرون » ، اين ذيل نشان مي دهد كه آيه فوق به روابط ميان مسلمانان و مشركان مربوط است و به مسائل شخصي مربوط نيست .

ب) شأن نزول آيه نيز نشان مي دهد كه آيه فوق در مورد دفاع سازمان يافته است ، در تفسير علي بن ابراهيم در مورد شأن نزول آيه مي خوانيم :

" در جنگ احمد رسول خدا پرسيد چه كسي از عمويم حمزه خبر دارد ؟ ... حارث ابن صمت و امام علي وقتي بدن حمزه را قطعه قطعه ديدند راضي نشدند برگردند و اين خبر ناگوار را به رسول خدا بدهند . در اينجا بود كه رسول خدا خودش بالاي سر حمزه آمد و چون پيكر قطعه قطعه وي را ديد گريست و فرمود : هرگز تا كنون جايي بدتر از اينجا نايستاده بودم . اگر بر قريش دست يابم هفتاد تن از آنان را خواهم كشت !‌

در اين هنگام جبرئيل آيه فوق را نازل كرده كه :‌ « اگر عقوبت كرديد همانگونه كه مورد عقوبت قرار گرفته اند متجاوز را عقوبت كنيد و اگر صبر كنيد براي شكيبايان بهتر است .» پيامبر خدا (ص) فرمود : صبر مي كنم ." (10)

 

شأن نزول نشان مي دهد كه آيه مورد بحث مربوط به جنگ و دفاع سازمان يافته است .

 

3. وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنتَصِرُونَ * وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ * وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُوْلَئِكَ مَا عَلَيْهِم مِّن سَبِيلٍ  ، " و كساني كه چون به آنان تعدي رسد ياري مي جويند (و به انتقام برمي خيزند) و جزاي هر بدي ، بدي همانند آن است . پس هر كس كه عفو و نيكوكاري پيشه كند پاداش او بر خداوند است ، به راستي او ستمگران را دوست ندارد و هر كس بعد از ستمي كه ديده است ، ياري جويد (انتقام گيرد) اينانند كه بر آنان ايرادي نيست ." ( شوري/39 – 40)

 

منظور آيه آن است كه در هر حال مؤمنان در برابر ظلم مقاومت مي كنند و زير بار ستم نمي روند ،‌ حال يا با كمك گرفتن از ديگران در برابر متجاوز دفاع مي كند و يا افراد به منظور دفاع در برابر متجاوز با هم متحد و هماهنگ مي شوند .

بي ترديد جمله « وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا » اطلاق دارد و شامل هر نوع دفاعي مي شود ، دفاع فردي و دفاع سازمان يافته (جهاد دفاعي) بلكه آيات قبل و بعد اين جمله بر جهاد دفاعي تأكيد بيشتري دارد و آن را روشن تر و بارزتر مطرح ساخته اند . بنابراين آيه نخست ، اصل حق دفاع و مقابله را به انسان مورد تجاوز مي دهد تا از خود دفاع كند و از دشمن انتقام بگيرد و حتي در اين كار از ديگران هم كمك بگيرد و يا افراد در مقابل دشمن متجاوز متحد بشوند .

آيه دوم تناسب بين تجاوز و دفاع را مطرح ساخته و اظهار مي كند كه عكس العمل شخص مورد تجاوز بايد مثل و مساوي تجاوز شخص متجاوز باشد . تعبير « وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا » در آيات متعددي در قرآن آمده است . (11) ليكن قرائن موجود در قبل و بعد اين آيات ، نشان مي دهد كه اين جملات مربوط به مجازات هاي اخروي است ، خداوند كيفر همان عمل را بدون كم و كاست مي دهد . ولي آيه مورد بحث مربوط به مقابله به مثل و دفاع در دنياست .

 

پی نوشت:

 

1. تحرير الوسيله ، ج 1 ، ص 484

2. همان

3. مجمع البيان ، ج 1 و 2 ، ص 287

4. الميزان ، ج 2 ، ص 63

5. روح المعاني ، ج 2 ، ص 49

6. روح البيان ، ج 1 ، ص 283

7. الميزان في تفسير القرآن ، ج 2 ، ص 63

8. فتح الغدير ، ج 1 ، ص 192

9. علامه طباطبايي جمله « فمن اعتدي عليكم » را به منزله استدلال گرفته. الميزان في تفسير القرآن ، ج 2 ، ص 63 .

10. تفسير نور الثقلين ، ج 3 ، ص 95

11. انعام/160 . يونس/27. غافر/40 . قصص/84 .

 

 

ترور و دفاع مشروع (7)

ترور و دفاع مشروع (۶)

ترور و دفاع مشروع (۵)

ترور و دفاع مشروع (۴)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31