طبقهبندی سیستمها و اقدامات تروریستی کاری مفید جهت تقویت تحلیلها در حوزه تروریسم و همچنین افزایش دقت در تدوین راهبردها و در نهایت تصمیمگیریها در مواجهه با اقدامات و سیستمهای تروریستی به فراخور تأثیر و اهمیت آنها میباشد.
تاکنون دستهبندیهای مختلفی از تروریسم ارائه شده است. تحقیقا امکان طبقهبندی و دستهبندی تروریسم به صورت نظری در اَشکال مختلف و گسترده وجود دارد، به گونهای که ممکن است برخی از این طبقات یا دستهها در عالم خارج مصادیقی نداشته باشند و یا مصادیق آن بسیار محدود و بدون اهمیت تلقی گردند. با توجه به ملاحظات پیشگفته، تروریسم و اقدامات تروریستی را میتوان به سه مجموعه اصلی به شرح زیر تقسیم کرد:
1. تروریسم دولتی؛ 2. تروریسم شورشی؛ 3. تروریسم جنایی.
تروریسم دولتی
چنانچه دولتها به عامل مستقیم اقدامات تروریستی و با ایجاد سازمانهای تروریستی در درون تشکیلات خود تبدیل گردند، میتوان آنرا در چارچوب تروریسم دولتی قرار داد. بنابراین چنانچه اعضای یک تشکیلات از اتباع کشور تحت حاکمیت دولت مورد نظر نباشند و به طور مستقیم از آن دولت فرمان نگیرند، چنین تشکیلاتی در مجموعه تروریسم دولتی قرار نمیگیرد.
به عبارتی دیگر تروریسم دولتی به استفاده دولتها از خشونت و سرکوب علیه گروهها یا مردم آن کشور یا یک کشور دیگر اطلاق میشود. این نوع تروریسم میتواند توسط خود نیروهای رسمی حکومت مانند پلیس یا ارتش انجام شود؛ مانند اسرائیل علیه مردم فلسطین. یا انجام آن به گروههای تروریستی و شبهنظامی مورد حمایت دولت سپرده شود.
تروریسم دولتی عموما متوجه دولتهای دیگر و یا سازمانهای فراملی و یا اتباع و سازمانهای کشور خود میباشد و هدف اصلی آن معطوف به قدرت و منافع و امنیت حکومت و یا کشور مورد نظر است.
تروریسم دولتی را میتوان به «تروریسم موردی»، «راهبرد تروریستی» و «دولت تروریستی» تقسیمبندی نمود.
تروریسم موردی، مربوط به دولتهایی است که بر حسب موارد خاص اقدامات تروریستی انجام میدهند. اما راهبرد تروریستی، مربوط به دولتهایی است که در راه دستیابی به اهداف و منافع مهم خود به راهبرد تروریسممحور تکیه دارد و در نهایت دولت تروریستی، دولتی است که موجودیت آن با سازمانها، روشها و اقدامات تروریستی حفظ میگردد.
ویلیام دی پردیو( Perdue) در سال 1989 در اثر خود به نام «تروریسم و دولت»، ویژگیهای تروریسم دولتی را به شرح زیر بیان کرده است:
1. اقدامات سیاسی یک دولت نسبت به مردمش برای اعمال سلطه از طریق ایجاد وحشت که ممکن است از راه کنترل مطبوعات و رسانهها، شکنجه و آزار، محاکمات غیرعادلانه، منع گردهمائیها و اعدامهای سریع تحقق یابد؛
2. حمله مسلحانه نیروی نظامی یک دولت به هدفهائی از دولت دیگر که در آن جان مردم به خطر افتد؛
3. تلاش برای از بین بردن مأموران دولتهای دیگر؛
4. اشغال نظامی یک کشور، خواه به صورت کنترل مستقیم و خواه از طریق ایجاد پایگاه عملیاتی؛
5. عملیات سری و پنهانی یک دولت برای ثبات یا ساقط کردن دولت دیگر؛
6. تبلیغات مبتنی بر مطالبی بیاساس توسط یک دولت، خواه به منظور بیثبات کردن دولت دیگر و خواه جلب حمایت عمومی از نیروهای نظامی، سیاسی یا اقتصادی هدایت شده در کشور دیگر باشد؛
7. عملیات نظامی یا مانورهای انجام شده توسط یک دولت در خارج از سرزمین یا آبهای سرزمینی آن دولت؛
8. استفاده از مزدوران نظامی توسط یک دولت برای ساقط کردن حکومت کشور دیگر؛
10. حمایت و پشتیبانی از دولتهایی که حق تعیین سرنوشت مردم را نفی میکنند؛
11. فروش اسلحه در جهت ادامه جنگهای منطقهای، با وجود تلاشهائی که برای یافتن راهحل سیاسی و فیصله مسالمتآمیز اختلافات در جریان است؛
12. انتقال تسلیحات اتمی توسط یک دولت به سرزمین یا آبهای سرزمینی یا فضای دولتهای دیگر و یا در آبها و فضای بینالمللی؛
13. گسترش یا آزمایش تسلیحات دارای قدرت تخریبی زیاد که در تمام شرایط احتمالی، موجب کشتار جمعی و تخریب محیط زیست میشود.
«برایان جنکینس» که از خبرنگاران مشهور در معضل تروریسم است از تروریسم دولتی به عنوان «جنگ از طریق قائم مقام» یاد میکند. وی میگوید: «این کشورها (پیروان تروریسم دولتی) بر محدودیتهای جنگهای متعارف واقفند. بنابراین ترجیح میدهند از امکانات سازمانهای تروریستی، که خود راساً آنها را ایجاد کردهاند یا تغذیه مالی آنها را بر عهده دارند، برای تهدید دشمن یا اخلال در ثبات سیاسی و اقتصادی آن کشور یا ایجاد بیثباتی سیاسی و اقتصادی در آن مملکت بهره گیرند.» جنکینس معتقد است که این شکل از تروریسم به سرمایهگذاری بسیار کمتری نسبت به یک جنگ متعارف نیاز دارد، دشمن را از پای میاندازد و میتوان ارتباط با تروریستها را به طور کلی منکر شد.
بنابراین دخالت دولت یا دولتها در اعمال تروریستی دو گونه است:
1. به صورت مستقیم؛ یعنی خود دولت اعمال تروریستی را علیه دولت دیگر انجام میدهد. در حال حاضر دولت ایالات متحده آمریکا یکی از بزرگترین تروریست دولتی است که به چندین کشور لشکرکشی نظامی نموده (مانند عراق، افغانستان و...) و باعث کشته شدن هزارن مرد و زن بیگناه گردیده است؛
2. به صورت غیرمستقیم؛ یعنی به وسیله فرستادن کمکهای مادی مانند اینکه اسلحه، مهمات و وسایل پیشرفته نظامی در اختیار گروههای مخالف دولت مذکور قرار داده شود یا گستردن چتر حمایت معنوی از گروههای مزبور مانند حمایت سیاسی، اقتصادی یا تبلیغاتی.
به اعتقاد مولفان کتاب« فرهنگ اصطلاحات سیاسی و استراتژیک»، سه مقوله را باید از تروریسم دولتی استثنا نمود:
1. گروههای آزادی بخش ملی؛
2. گروههای انقلابی؛
3. گروههای قومی یا مذهبی.
مصادیق تروریسم دولتی
مطابق آنچه در تعریف تروریسم دولتی بیان شد مصادیق عمده تروریسم دولتی در عصر حاضر، کشورهای آمریکا و اسرائیل هستند. برای برشمردن اَعمال تروریستی دو دولت مذکور، شاید نیاز به نگاشتن چندین کتاب باشد و به طور خلاصه برخی از اعمال مزبور را که به وسیله آمریکا ارتکاب یافتهاند، چنین میتوان خلاصه نمود:
1. حمله به یک کارخانه داروسازی در سودان به بهانه تولید بمب شیمیایی در این کارخانه. به نوشته هفتهنامه انگلیسی آبزرور، بیل کلینتون، رئیسجمهور وقت آمریکا، در هنگام صدور دستور حمله موشکی به این کارخانه، مطلع بود که این جا محلی غیرنظامی است. نتیجه پروازهای شناسایی آمریکا بر فراز این کارخانه نشان میداد که اثری از گاز اعصاب وی ایکس در این کارخانه وجود ندارد. دو کارشناس انگلیسی نیز تأکید کردهاند که این کارخانه هیچ نقش نظامی نداشته است؛
2. حمله به افغانستان و کشتار دهها هزار نفر مردم غیرنظامی و بیگناه؛
3. انفجار بمب در سال ۱۹۸۲ میلادی در مجاورت یک مسجد در بیروت به دستور دونالد رامسفلد، وزیر دفاع وقت و فرستاده ویژه ریگان به خاورمیانه در آن زمان با همکاری مأموران اطلاعاتی انگلیس. نتیجه این انفجار کشتهشدن ۸۰ نفر و زخمی گشتن ۲۵۰ نفر بود؛
4. انجام کودتای نظامی در ایران در ۲۸ مرداد۱۳۳۲ برای برگرداندن شاه به حکومت و سقوط دولت دکتر مصدق؛
۵. حمایت مالی، سیاسی و تبلیغاتی از سازمان تروریستی مجاهدین خلق(منافقین) و امثال آنها در ترور سپهبد قرهنی، شهید مطهری، شهید قدوسی، شهدای محراب، شهدای هفتم تیر، شهدای هشتم شهریور، شهید صیاد شیرازی و دهها عملیات تروریستی دیگر و نیز انجام عملیاتهای آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان به وسیله منافقین برای شکست حکومت ایران با حمایت مالی و نظامی عراق و حمایت سیاسی و تبلیغاتی آمریکا؛
۶. حمایت از رژیم تروریستی اسرائیل و جلوگیری از صدور یا اجرای قطعنامههای شورای امنیت یا سازمان ملل علیه این کشور و دادن مجوز ترور رهبران فلسطینی به رؤسای این حکومت، مانند صدور مجوز ترور ابوعلی مصطفی، دبیرکل جبهه خلق برای آزادی فلسطین به وسیله جرج بوش دوم؛
۷. مشارکت در اَعمال تروریستی اسرائیل علیه مردم لبنان و فلسطین مانند حمله هلیکوپترهای آمریکایی در سال ۱۹۹۶ به یک آمبولانس در لبنان و حمایت نظامی و مالی از اسرائیل؛ مثلاً گلولههای خمپارههای آمریکایی که بر دهکده کانا فرود آمدند به وسیله ارتش میلیشیای لبنان، متحد اسرائیل، شلیک شد؛
8. بمباران هستهای دو شهر ژاپن که بیش از صدها هزار نفر مردم بیگناه و غیرنظامی را قتلعام کرد و دست کم دو نسل از مردم این کشور را با بیماریهای ناشناخته ناشی از عواقب زیانبار سلاحهای اتمی درگیر کرد؛
۹. ده سال جنایت در ویتنام، کشتن هزاران نفر از مردم بیدفاع و غیرنظامی به وسیله تخلیه گازهای شیمیایی با هواپیماهای سمپاشی، سر بریدن مظنونان بدون محاکمه و استفاده از پیکر زنده ویتکنگها به عنوان سیبل (هدف) برای آموزش سربازان یا مزدوران محلی خود؛
۱۰. طراحی و اجرای کودتا به دستور نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا، به وسیله ریچارد هلمند، رئیس سیا، علیه سالوادور آلنده، رئیسجمهور منتخب مردم شیلی و کشتار وفاداران وی؛
۱۱. اعتراف ریچارد هلمز، رئیس سیا، به تشکیل نیروهایی در کوبا تحت حمایت آمریکا برای اعتصاب، درهم کوبیدن و آسیبهای نیشکر، منجفر کردن تأسیسات برق و ...؛
۱۲. طراحی کودتای نوژه علیه حکومت ایران و تشویق و تجهیز عراق برای حمله به ایران؛
۱۳. حمله رزمناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران در تاریخ 12تیر1367.
• بعضی از اعمال تروریستی رژیم اسرائیل را نیز این چنین میتوان خلاصه کرد:
تروریسم پدیدهای است که تا اعماق اندیشه و روح صهیونیستها ریشه دوانیده است. سران آنها درباره رفتارها و دیدگاههای خود، کتابهای مفصلی تألیف کردهاند. ژابونتسکی میگوید:
«تورات و شمشیر از آسمان بر ما نازل شد.»
مناخمبگین میگوید: «برادر من باش، والاّ میکشمت.»
در کتابهای رهبران اسرائیل، به طور مفصل و با دقت، درباره عقاید اصولی (ایدئولوژیک) سازمانهای تروریستی صهیونیسم و تاریخچه تأسیس و سازمانیابی آنها و هدفهایی که تعقیب میکردند، بحث شده است. همچنین، جنایتهایی که مرتکب شدند و حتی شکنجههایی که اعمال میکردند، در نهایت گستاخی و به روشنی، بدون هیچگونه احساس شرم یا ترس یا تردید، وصف شده است. اگر گفته شود که چنین میراث هراسانگیزی که از تروریسم صهیونیستی بر جای مانده است، در هیچیک از میراثهای سیاسینظامی ملتی از ملل عالم دیده نمیشود، اغراق نشده است. همین که این حقیقتها با چنین صراحت و روشنی از طرف رهبران تروریسم صهیونیستی، یا کسانی که خود شنیعترین جنایتهای ضد بشری را، نه تنها برضد انسانهای دیگر، بلکه علیه خود یهودیان، چنانچه منافع صهیونیسم ایجاب کند، مرتکب شدهاند، فاش میشود، پدیدهای است که خرد و وجدان انسانی نمیتواند به آسانی آن را بپذیرد.
از لابهلای کتابهای تروریستهای صهیونیست، میتوان دریافت که عقیده صهیونیسم بر مسائل مقدماتی زیر استوار شده است:
1. ایمان مطلق به نظامیگری و پرورش نسلهای بعدی صهیونیستها، به گونهای که بخشی از شخصیت آنها شود؛
2. نقض مطلق حقوق طبیعی عربها، تا حدی که جنایت براندازی نژاد عرب برای صهیونیستها، در حد خودکار مطلوبی شود؛
3. توجیه به کارگیری هر شیوه و وسیلهای، هر قدر که جنایتکارانه باشد، برای محقق کردن هدفهای (به اصطلاح) مقدس صهیونیسم در سرزمین اسرائیل، تا جایی که کشتن و ترور و ایجاد وحشت، از مسائل عادی و روزمره شود؛
4. تکیه بر یک قانون عالی، یعنی حق مطلق را به خود دادن، به طوری که صهیونیستها را در یک جهت و سایر نوع بشر را در جهتی دیگر و پستتر از آنان قرار میدهد؛
5. هدف از پذیرش و ورود به کهنوت صهیونیستی (باور داشتن عقاید صهیونیستی)، نجات میهن یهودی است. در نتیجه کینه کورکورانه در خصوص عربها (مسلمانان)، بخشی از ایمان در میآید، و راه تحقق آرمان والای صهیونیسم، پاکسازی سرزمین اسرائیل از وجود آنان میشود؛
6. جاسوسی از دیگران، تا جایی که از دست زدن به هیچ جنایتی برای عملی کردن هدفهای خود رویگردان نشوند؛
7. ایمان به آنکه انتقال غیرقانونی یهودیان به فلسطین، به هر شیوه و وسیلهای که انجام شود، تنها یک مرحله از جمله اسکان صهیونیستی است.
علل بیشماری وجود دارد که این مجموعه ترسآور، عقاید صهیونیسم را در هر یک از منابع و میراث تروریستی صهیونیسم روشن میکند.
این تکیهگاههای اصلی عقیده تروریسم صهیونیستی، با مراجعه به دو مسأله، بیشتر روشن میشود:
1. تاریخ واقعی شکلگیری سازمانهای تروریستی مادر، که سایر سازمانها از آنها منشعب شده است.
2. مخفیانه بودن تشکیلات آنها. هر چند سازمانهای تروریستی، گوناگون و متعدد بودند، اما در اینجا تأکید بر تکیهگاههای عقیدتی است که در جمع، چیزی را تشکیل میدهد که میتوان به حق آن را فلسفه تروریسم صهیونیستی یا تروریسم دولتی اسرائیل نامید. این فلسفه تا به امروز ذهنیت ناخود آگاه صهیونیسم را تشکیل میدهد و هنوز هم هیچ تغییری در آن روی نداده است. مهمترین سازمانهای صهیونیستی در این راستا به وجود آمده و فعالیت تروریستی خود را ادامه میدهند. سازمانهایی هم به نام سازمان مادر شناخته میشوند، مانند هاگانا، هاشومیر و موساد. دو سازمان اول، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در اروپای شرقی شکل گرفتند و تنها هدف آنها، حمله به فلسطین و بیرون راندن مسلمانان از آن سرزمین و هراسافکنی بود. سازمان اخیر نیز پس از تشکیل رژیم صهیونیستی به وجود آمد و هدف آن، ترور رهبران مبارز فلسطینی و به طور کل تصفیه چهرههای بارز مخالف صهیونیستها در جهان بود. دیگر سازمانهای تروریستی عبارتاند از: ایرگون، پالماخ، دستههای کار و اشترن.
کسانی که بخواهند واقعیت را درباره تروریسم رسمی و دولتی اسرائیل و جنایتهای گروههای تروریستی صهیونیستی و سازمان جاسوسی اسراییل کشف کنند، باید به کتاب المنتقمون (انتقامگیری)، نوشته نویسنده اسرائیلی بارزوهار مراجعه کنند. در این کتاب، مجموعهای از فعالیتهای دستههای تروریستی صهیونیستی پس از پایان جنگ جهانی دوم و نیز کشتار تعداد بسیاری از رهبران مقاومت فلسطین به نمایش گذاشته شده است. در این کتاب، همه اقدامات تروریستی رژیم صهیونیستی و دستههای صهیونیستی وابسته به آن، بهویژه اقدامات تروریستی آن پس از انقلاب اسلامی ایران ذکر نشده است. لذا، در زیر به چند نمونه از آن اشاره میشود.
با شروع انقلاب اسلامی ایران و آغاز دهه هشتاد، هدفهای تروریستی رژیم صهیونیستی ابعاد وسیعتر و فراتری به خود گرفت. یعنی نه تنها مبارزان فلسطینی را هدف گرفت، بلکه مبارزین مسلمان انقلابی دیگر کشورها، به ویژه لبنانی را در دستور کارهای تروریستی خود قرار داد. آنها با اعزام تیمهای تروریستی و واحدهای ویژه کماندویی به دیگر کشورها موفق به ترور و یا ربایش برخی از رهبران مقاومت فلسطین و دیگر گروههای مسلمان انقلابی شدند. بهویژه، با فعال شدن مقاومت اسلامی ضدصهیونیستی در لبنان، ترور و دستگیری رهبران مقاومت اسلامی و حزبالله لبنان در اولویت یکم اقدامات تروریستی رژیم صهیونیستی قرار گرفت.
درسال 1948 میلادی، شیخ راغب حرب، امام جماعت شهرک جبشیت لبنان مورد هدف تروریستی نیروهای اسرائیلی قرار گرفت و به شهادت رسید. در سال 1988 میلادی، ابوجهاد، دومین شخصیت جنبش فتح و از طرفداران خط مبارزه مسلحانه با رژیم صهیونیستی در سازمان آزادیبخش فلسطین، طی یک برنامهریزی دقیق تروریستی از سوی سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) در تونس به قتل رسید. پس از مدتی نیز ابوایاذ، مرد شماره سه فتح به وسیله تروریستهای مسلح اسرائیل به قتل رسید. در سال 1989 میلادی، کماندوهای اسرائیلی که با هلیکوپتر از داخل سرزمینهای اشغالی فلسطین به جنوب لبنان آمده بودند، یکی از روحانیون برجسته لبنانی وابسته به مقاومت اسلامی لبنان و امام جمعه شهرک جبشیت لبنان به نام شیخ عبدالکریم عبید را از منزل شخصیاش در این شهرک ربودند و به داخل اسراییل منتقل کردند. در سال 1991 میلادی، مصادف با 27 بهمن 1370 شمسی، رژیم صهیونیستی در یک عملیات هوایی، با دو هلیکوپتر موسوم به آپاچی، اتومبیل سیدعباس موسوی، روحانی برجسته و دبیرکل حزبالله لبنان و همسر و فرزندش را که پس از مراسم بزرگداشت شهادت شیخ راغب حرب، از جنوب لبنان عازم بیروت بودند، مورد هدف چندین موشک ناو قرار داد و آنها را به همراه عده دیگری از مردم جنوب لبنان به شهادت رساند. در تاریخ سیویکم اردیبهشت 1372 شمسی، در ساعت 2:30 بامداد، یک گروه تروریستی و کماندویی رژیم صهیونیستی، با استفاده از دو فروند هلیکوپتر نظامی، از طریق ساحل وارد خاک لبنان شدند. آنها پس از عبور از منطقه و ارتفاعات کوهستانی لبنان، با استفاده از دو دستگاه ماشین سواری جیپ به روستای قصر بنا، واقع در منطقه بقاع لبنان رفتند و به منزل مصطفی دیرانی، مسئول مقاومت مؤمنه جنبش امل لبنان یورش بردند و وی را ربودند و به فلسطین اشغالی منتقل کردند. پس از این عملیات، رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی، در مصاحبهای، مسئولیت اجرای این عملیات را بر عهده گرفت.
از این زمان به بعد، اخبار بسیاری حکایت از این دارد که رژیم صهیونیستی به آموزش نیروهای ویژه کماندویی و تشکیل گروههای تروریستی، برای ترور یا ربودن رهبران حزبالله و مقاومت اسلامی لبنان و رهبران و اعضای گروههای اسلامی فلسطین اقدام کرده است. از جمله، ترور سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان که خنثی شد. نیز ترور دکتر فتحی شقاقی، دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین، در26اکتبر1995 میلادی (4آبان1374 شمسی) به وسیله عوامل اسرائیل در کشور مالت مورد اصابت پنج گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. همچنین، مهندس یحیی عیاش، از مبارزان فعال عضو جنبش حماس، به وسیله تلفن همراهی که بمبگذاری شده بود، به شهادت رسید. خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی این جنبش نیز به وسیلهی مواد سمی مورد سوءِقصد قرار گرفت که سریعاً به بیمارستان منتقل شد و از این اقدام تروریستی اسرائیل جان سالم به در برد.
پرونده رژیم صهیونیستی از زمان تأسیس تاکنون، پر از اقدامات تروریستی است. به گونهای که حتی برخی اسرائیلیها را به انتقاد واداشته است. مارتین پوپر، فیلسوف اسرائیلی، در کتابش به نام جهان و اسراییل چنین نوشته است:
«فاسدترین آموزش میان آموزشها و تعالیم سست بنیاد آن است که میگوید تاریخ را تنها قدرت و نه چیز دیگر میسازد. این نظریه در طرز تفکر ملتها و حکومتهای آنها نفوذ کرده و از ایمان به مصونیت، چیزی جز الفاظ مکرر نمانده است.»
پس از آن به انتقاد از کارهای شنیع تروریستی برضد عربها میپردازد و درباره کشتار دیریاسین چنین میگوید: «این جا جنایت از آن ما بود، بلکه به خصوص از آن ما بود. جنایت یهودیان علیه روح و معنویت. امروزه نمیتوانم درباره آنچه رخ داد فکر کنم و این احساس گناه در من ایجاد نشود.»
۱. در سال ۲۰۰۱ حمله به چهل (۴۰) مرکز کلیدی مناطق خودگردان حکومت عرفات و ترور ۲۶ شخصیت فلسطینی، در کابینه امنیتی اسرائیل به تصویب رسید.
۲. پس از گلوله باران دهکده قانا به وسیله ارتش میلیشای لبنان(متحد اسرائیل)، مردم این دهکده جلوی دفتر نمایندگی سازمان ملل در بیروت برای شکایت جمع شدند. هلیکوپترهای اسرائیل چند صد نفر از آنها را به رگبار بستند و کشتند.
3. در سال ۱۹۶۷ اسرائیل عمداً با جتهای جنگی و اژدرافکن به یک کشتی آمریکایی به نام لیبرتی در شبهجزیره سینا حمله کرد و حتی با مسلسل، قایقهای نجات غریق آن را نیز به رگبار بست و ۳۱ ملوان آمریکایی کشته و ۱۷۰ نفر زخمی شدند.
۴. انفجار کارخانه تولید سوخت جامد انواع موشکهای عراقی، از جمله کندر ۲، در عصر روز ۱۷اوت۱۹۸۹ در حله عراق و کشته شدن ۷۰۰ و زخمی شدن ۸۰۰ کارگر مصری آن.
۵. قتلعام سکنه دیریاسین در ۹آوریل۱۹۴۸ و کشتن ۲۴۵ نفر زن، مرد و کودک به وسیله گروه مسلح آیرگون به ریاست مناخیم بگین.
۶. تشکیل اردوگاه ابوزینما در جزیره سینا برای نگهداری خانواده (زن، شوهر، پدر، مادر، برادر، خواهر و فرزند) فدائیانی که مورد سوءِظن به همکاری فلسطینیان مبارز واقع شده ولی هنوز دستگیر نشدهاند. شرایط زندگی آنها در این اردوگاه بسیار بدتر از گروگانهای معمولی است.
۷. کشتار مردم دهکده فلسطینی قیبیّه در خاک اردن به وسیله واحد ۱۰۱ به فرماندهی آریل شارون در ۱۴اکتبر۱۹۵۴.
۸. قتلعام خانیونیه و بنیسلا در خاک مصر به وسیله واحد ۱۰۱ به فرماندهی آریل شارون در ۳۱اوت۱۹۵۵.
۹. ترور لردموین، وزیر مشاور در امور خاورمیانه انگلیس در نوامبر ۱۹۴۴ در قاهره به وسیله گروه اشترن به فرماندهی اسحاق شامیر.
۱۰. کشتن کنت برنادوت، میانجی سازمان ملل متحد در بیتالمقدس به وسیله گروه مذکور در ۱۷سپتامبر۱۹۴۸.
۱۱. ترور بشیر جمیل، رئیسجمهور لبنان، به دستور اسرائیل به وسیله نیروهای کتائب، گروه تحت حمایت و متحد اسرائیل، در ۱۴سپتامبر۱۹۸۲.
۱۲. قتلعام بیش از دو هزار نفر از غیرنظامیان و خانوادههای رزمندگان فلسطینی عزیمت کرده از بیروت بر اساس آتش توافق شده با فیلیپ حبیب، فرستاده آمریکا در اردوگاههای صبرا و شتیلا به دستور اسرائیل و به وسیله متحدان اسرائیل، یعنی گروه سعد حداد و حزب کتائب ۱۶سپتامبر۱۹۸۲.
۱۳. کشتار سکنه کفر قاسم، خانیونس، اردوگاه آژانس و اردوگاه سازمان ملل در رفح.
۱۴. ترور دانشمندان آلمان غربی در مصر.
۱۵. ترور در کشورهای عربی مجاور لبنان، اردن، سوریه و مصر و عملیات تروریستی در اروپا.
۱۶. عملیات تروریستی قبل از سال ۱۹۴۷: ترور اعراب، ترور انگلیسیهای ساکن فلسطین، ترور مقامات دولتی فلسطین و ترور یهودیان.
۱۷. ربودن هواپیمای سوری و نشاندن آن در فرودگاه له در ۱۲دسامبر۱۹۵۴.
۱۸. جاسوسی، خرابکاری در تأسیسات اقتصادی مصر و ترور انگلیسیها برای تیره کردن روابط مصر با انگلیس که به قضیه لاوان مشهور است.
۱۹. به آتش کشیدن مسجدالاقصی.
منبع: ماهنامه راه نما