برای نجات همرزمانش از چنگال کومله، در کمین آن‌ها افتاد

9907687

گروه‌هاي ضدانقلاب از جمله حزب دمكرات كردستان با جلب حمايت دولت عراق، مبارزه نظامی گسترده‌ای عليه دولت جمهوری اسلامی ايران به راه انداخت. از نخستين روزهای پيروزی انقلاب اسلامي، دخالت‌های دولت عراق در امور داخلی ايران آغاز شد. به تدريج جنگ تبليغاتی شديدی از سوی عراق عليه جمهوری اسلامی ايران آغاز شد. كشمكش‌های تازه‌ای بين دو كشور ايران و عراق شروع شد. بغداد درصدد تقويت گروه‌های ضدانقلاب كردستان ايران كه زمزمه جدايی ‌خواهي را آغاز كرده بودند، برآمد و با ارسال اسلحه و پول، كمك‌های قابل ملاحظه‌ای در اختيار آن‌ها قرار داد. صدام در تيرماه 1359 به مناسبت دوازدهمين سالگرد به قدرت رسيدن حزب بعث در عراق، اظهار داشت: «ما به مبارزات خلق‌های ايران عليه ديدگاه‌های عقب‌افتاده و خودكامه... درود مي‌فرستيم.»

شهید غلامرضا پیشه در 2فروردین1335 در خانواده‌ای مذهبی و ساده‌زیست در نجف‌شهر متولد شد. پدرش کشاورز و مادرش خانه‌دار بود. آن‌ها شش برادر و چهار خواهر بودند.

او تحصیلات خود را تا کلاس ششم دبستان ادامه داد. در دوران انقلاب فعالیت قابل توجهی داشت و به دلیل علاقه شدیدش به فعالیت‌‌های انقلابی، وارد سپاه پاسداران شد. با شروع درگیری‌های داخلی در کردستان غلامرضا راهی کردستان شد.

سرانجام غلامرضا پیشه در 9اردیبهشت1359 در درگیری با عوامل گروهک تروریستی کومله و دمکرات حین آزادسازی شهر سنندج، بر اثر اصابت گلوله به قلبش به شهادت رسید.

آنچه در ادامه می‌خوانید شرحی است بر گفت‌وگوی بنیاد هابیلیان با خواهر شهید غلامرضا پیشه(معصومه پیشه):

غلامرضا فرزند اول خانواده بود. او برای کمک به پدر روزها را در زمین کشاورزی کار می‌کرد و برای اینکه از درس غافل نباشد، در کلاس‌های شبانه شرکت می‌کرد، تا کلاس ششم دبستان درس خواند، سپس به دلیل نبود امکانات درس را رها کرد.

او بسیار مهربان بود و احترام زیادی برای پدر و مادرم قائل می‌شد. زمانی که آن‌ها از در وارد می‌شدند، همیشه تمام‌قد به احترامشان می‌ایستاد. زمانی که وقت بیشتری داشت، در کار خانه به مادرم کمک می‌کرد؛ حتی آشپزی هم می‌کرد. توجه زیادی به یتیم‌ها داشت. در همسایگی ما چند فرزند یتیم زندگی می‌کردند، برادرم هر چه برای ما می‌خرید، دقیقا همان را برای بچه‌های یتیم همسایه نیز خریداری می‌کرد.

اهمیت زیادی به نماز می‌داد و همیشه سعی می‌کرد تا این اهمیت در ما نیز نهانیده شود. موقع اذان با اینکه ما هنوز به سن تکلیف نرسیده بودیم، ما را با خود همراه می‌کرد، با او وضو می‌گرفتیم و به نماز می‌ایستادیم. غلامرضا با صدای بلند نماز می‌خواند و ما نیز تکرار می‌کردیم.

بیست ساله بود که انقلاب شد. در راهپیمایی‌ها شرکت داشت. اعلامیه‌های امام‌خمینی(ره) و نوارهای سخنرانی ایشان و آیت‌الله کافی را در خانه داشت، آن‌ها را در انبار علوفه دام‌ها نگهداری می‌کرد و با ضبط کوچکی که داشت، آن‌ها را گوش می‌داد. گاهی هم به ما می‌گفت که به صحبت‌ها گوش کنیم. اوایل انقلاب بود و ما هنوز امام را نمی‌شناختیم.

او مدام از آیت‌الله طالقانی، شکنجه او توسط ساواک، امام‌خمینی(ره) و تبعید ایشان و انقلاب برای ما می‌گفت. از ما می‌خواست که ادامه دهنده راه این افراد باشیم. معمولا خودش اعلامیه‌ها را توزیع می‌کرد.

خاطرم هست طرفداران شاه در خیابان‌ها جشن و پایکوبی داشتند، غلامرضا به ما می‌گفت: «مبادا دنباله‌رو این افراد باشید.»

زمانی عده‌ای مجسمه شاه را در سیرجان پایین آوردند و غلامرضا جزو همان افراد بود.

وقتی انقلاب پیروز شد، آنجا متوجه شدیم، امام‌خمینی(ره) که برادرم دائما برایمان توصیف و تعریف می‌کرد، چه شخصیتی است.

با پیروزی انقلاب، غلامرضا وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد؛ اما ما اطلاع نداشتیم تا اینکه یک روز با لباس سپاه به خانه آمد و وقتی مادرم پرسید که این چه لباسی هست که پوشیدی؟ غلامرضا آنجا به ما گفت: «این لباس سپاه پاسداران است.»

بعد از مدتی گفت که باید برای ماموریت به کردستان برود. دو سال در کردستان بود. خاطرم هست، یکبار که به مرخصی آمده بود، برای ما داستان پاسداری را گفت که توسط ضدانقلاب گروگان گرفته شده و مورد شکنجه قرار گرفته بود. بعدها متوجه شدیم که آن پاسدار، غلامرضا بوده است.

آخرین باری که به مرخصی آمد، یک هفته پیشمان ماند. چند روز قبل از رفتنش به کردستان، با دوستانش به بهشت زهرا رفت. جمعه بود. مکانی در بهشت زهرا به دوستانش نشان داد و گفت: «این جمعه اینجا ایستاده‌ام؛ اما جمعه هفته آینده من در این مکان خوابیده‌ام.» دوستانش با تعجب از او پرسیده بودند: «می‌خواهی اینجا استراحت کنی؟» برادرم گفت: «من در این مکان زیر خاک می‌خوابم.»

زمانی هم که از ما خداحافظی می‌کرد، گفت: «شاید این آخرین ماموریتم باشد. شاید دیگر در این دنیا نباشم که بخواهم به ماموریت بروم.» درست یک هفته بعد در در همان مکان به خاک سپرده شد.

سپاه اصفهان در درگیری با عوامل گروهک تروریستی کومله و دمکرات در شهر سنندج، تحت محاصره قرار گرفته بودند. غلامرضا و همرزمانش به کمک بچه‌های سپاه اصفهان رفتند که در راه در کمین کومله و دمکرات گرفتار شدند. درگیری شدیدی آنجا رخ داد. غلامرضا بر اثر اصابت گلوله به قلبش زخمی شد و به مدت شش ساعت زنده بود. بعد از درگیری که همرزمانش به سراغ او رفتند، هنوز زنده بود، به گفته همرزمانش آخرین صحبت‌های او این بود که امام‌خمینی(ره) و انقلاب را تنها نگذارید و بعد هم با گفتن چند بار ذکر "بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم" در راه انتقال به سنندج به شهادت رسید.

از سپاه پاسداران به خانه ما آمدند و از پدرم خواستند تا برای شناسایی غلامرضا همراهشان برود. پدرم هم رو به آسمان کرد و گفت: «الله اکبر، الحمدلله، غلامرضا به شهادت رسیده است.» آن‌ها گفتند که شما از کجا با خبر شدید؟ پدرم گفت: «دیشب خوابش را دیدم.»

مادرم نیز دائما می‌گفت: «الهی شکر. الحمدلله. افتخار می‌کنم فرزندم را در راه اسلام دادم. شما هم از شهادت برادرتان ناراحت نباشید.»

مراسم تشییع پیکرش با استقبال مردم در سیرجان و بعد هم نجف‌شهر برگزار شد و برادرم در گلزار شهدای نجف‌شهر به خاک سپرده شد.»


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛

ترور شهید عشرت اسکندری بر سر سفره صبحانه

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛

ترور شهید عشرت اسکندری بر سر سفره صبحانه

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان