امانتداری
همسرم بعد از ازدواج در بانک ملت شعبه فرهنگسرا(کشتارگاه سابق) تهران به عنوان تحویلدار مشغول بهکار شد. آن زمان پولها را با گونی جابهجا و شمارش میکردند. شعبه کشتارگاه بدترین شعبه در تهران بود؛ اما مسئولینش آنقدر به او اعتماد داشتند که گونی پول را تحویل میدادند و میرفتند. همسرم خودش تمام پولها را شمارش میکرد و حسابها را انجام میداد. او به بیتالمال خیلی حساس بود. گاهی که خودکار محل کار در جیب کتش جا میماند، اجازه استفاده از آن را نمیداد و میگفت: «بیتالمال است. از خودکارهای خودتان استفاده کنید.»
همسر شهید مجتبی توانگر دهقان
اهمیت به برپایی نماز
هنگام نماز صبح با صدای بلند قرآن میخواند. زمانی که به او میگفتم بچهها خواب هستند، میگفت: «اگر از الان برای نماز صبح بیدار نشوند، پس کی میخواهند نمازخوان شوند؟» هیچ وقت برای نمازخواندن ساعت را تنظیم نمیکرد. همیشه نمازهایش را با نماز مسجد هماهنگ میکرد. در محل کارش نماز جماعت برگزار میشد و او به عنوان پیش نماز میایستاد.
همسر شهید ذکریا قورچیبیگی
عشق به امام(ره)
زمانی که پرویز برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت، هنوز انقلاب پیروز نشده بود و در ایران نگهداری عکس امامخمینی(ره) جرم محسوب میشد؛ اما برادرم در عکسهایی که از آمریکا میفرستاد، همیشه طوری عکس میگرفت که تصویر امامخمینی(ره) که به دیوار نصب کرده بود نیز در کادر باشد. حتی در آمریکا هم عشق و ارادتش به ایران و امامخمینی(ره) را از دست نداده بود.
برادر شهید پرویز شعبانی