انفجار ششم تير

آغاز علني مرحله نظامي سازمان ، پيامدهای فوری مختلفي به همراه داشت :

تنفر عميق مردم از اين حرکت و توقع آنها از دولت در سرکوب قاطع منافقين ، برخورد محکم و ترديد ناپذير مقامات قضايي ، کميته و سپاه که متناسب با افکار عمومي عمل کردند ، چنان ضربه ای به سازمان زد که به هيچ عنوان تصورش را نمي کرد .

درگيريهای پراکنده مسلحانه و اقدام به بمب گذاری و آمادگي برای ترورهای گسترده توسط سازمان از فردای سي ام خرداد آغاز شد . « روز دوم تير ماه يک بمب در سالن راه آهن قم در لحظه پياده و سوار شدن مسافرين منفجر گرديد و 7 شهيد و بيش از 50 زخمي به جای گذاشت . روز سوم تير با هوشياری مردم يک بمب قوی در جنب يک هنرستان دخترانه در تهران کشف و خنثي مي شود . »

روز جمعه پنجم تير انتخابات ميان دوره ای مجلس شورای اسلامي در 19 شهر کشور برگزار شد و حضور گسترده مردم در نمازهای جمعه در آن روز با تظاهرات و شعارهای گروههای مختلف مردم در مخالفت با بني صدر و سازمان همراه بود . آية الله خامنه ای امام جمعه تهران در سخنان خود ضمن ارائه تحليلي از عملکرد سازمان خطاب به سران سازمان گفت :

من سوابق و ضعف های آنها را مي دانم و خود آنها مي دانند که ما به خوبي آنها را مي شناسيم . من مي گويم که خودتان را در تاريخ رسوا کرديد و حرفهای [ قبلي ] خود را تخطئه نموديد ...

شما ای مجاهدين خلق مقابله خود را با دولت و حکومت اسلامي به حساب مقابله با ارتجاع مي گذاريد . ارتجاع با منطق اسلام يا منطق کمونيسم ؟ ارتجاع در منطق اسلام يعني ارتداد و شماها هستيد که مرتجعيد .

وی همچنين در سخنان خود جوانان و نوجوانان هوادار سازمان را به تفکر و توجه به واقعيات و پذيرش نصايح خير خواهان فراخواند و آنان را از دنباله روی بدفرجام سران سازمان تحذير نمود .

بعدها سودابه سديفي ، مشاور بني صدر ، پس از دستگيری اعتراف کرد که پس از عزل قانوني رييس جمهور و پنهان شدن او ، بني صدر به رجوی پيام داد که « بايد شروع به زدن رأس های آنها | = حاکميت نظام جمهوری اسلامي | نمود ، چاره ديگری نيست . »

حسين نواب صفوی يکي از رابطهای اصلي بني صدر و سازمان نيز بعد از بازداشت ، به رغم اينکه تاکيد داشت که بني صدر برای مقابله با نظام بر « بسيج مردم » تکيه مي کرد ، با ترديد تصريح کرد که اين نکته هم مطرح شد که « اگر نتوانيم مردم را بسيج کنيم ، بايد اينها را فلج کرد ، يک چيزی در همين حدود ، شايد گفت بايد سران را از بين برد . »

رجوی بعد از اختلاف با بني صدر ديدگاه های او را در مورد ترورهای سال 60 چنين تبين مي نمايد :

« آقای بني صدر به خوبي به ياد دارند که در آن اوايل ... رفسنجاني را در شمار « خمسه خبيثه » واجب القتل دانسته و به تاکيد خواستار آن بودند که در رديف بهشتي ملعون - که هر دو نفر به اضافه سه نفر ديگر دستشان تا مرفق به خون و جنايت آلوده بود – مهدورالدم و شايسته مجازات شناخته شود . »

رجوی در بياني ديگر با تحقير ديدگاه بني صدر مي نويسد :

... آنچه بني صدر از مبارزه مسلحانه مجاهدين انتظار داشت ، اساسا چيزی جز دفع شر تعدادی از مهره های بالای رژيم نبود ...

رييس جمهور معزول که خود به دستاويزی برای شورش مسلحانه سازمان تبديل شده بود ، با تاکيد يا در واقع اعلام موافقت خود با آغاز ترور مسئولان بلند پايه نظام جمهوری اسلامي ، تسريع در اقدام برنامه ريزی شده قبلي سازمان را خواستار شده بود . روز ششم تير ماه سخنراني آية الله خامنه ای در مسجد اباذر تهران قرار داده شده بود ، پروژه حذف رهبران اصلي جريان پيرو خط امام توسط سازمان کليد خورد . خوشبختانه امام جمعه محبوب تهران و نماينده امام در شورايعالي دفاع از اين سوء قصد که مي توانست به فاجعه ای بزرگ منجر شود ، بر اثر کامل عمل نکردن بمب ، جان سالم به در برد ، ولي جراحات شديدی بر ايشان وارد گشت . بر اساس خبر منتشره در همان زمان ، آية الله خامنه ای « از نقطه بالای کتف راست و بالای ران سمت راست » مجروح شد و « استخوان ترقوه » او شکست و چند رگ و عصب دست راست وی نيز قطع شده بود .

روزنامه کيهان به مديريت حجة الاسلام سيد محمد خاتمي در سرمقاله خود با عنوان « توده های مردم از ماجرای ترور خامنه ای مي گويند » چنين نوشت :

ديروز بخش وسيعي از مردم در مقابل بيمارستان جمع شده بودند ... دست به دعا برداشته بودند و با چشم های اشک آلود از خدای خود مي خواستند که امام جمعه تهران زنده بماند و توطئه آمريکا نقش بر آب گردد ... از هر کس و هر دسته ای که سوال مي کرديم ، مردم بلافاصله پاسخ مي دادند که اين کار ، کار جنبشي ها | = سازمان | است ... عمو حسين گفت مگر در نماز جمعه اين هفته شرکت نکرديد ؟ در آنجا آقای خامنه ای به سران مجاهدين گفت شما ها را خوب مي شناسيم ، شما ها کار آمريکا را آسان کرديد ... اما معلوم بود که جنبشي ها نمي توانستند کيفر آقای خامنه ای را في المجلس ادا کنند ! لذا « به زودی و به طور مضاعف» يعني در همين ديروز به مسجد اباذر رفتند و در ضبط صوت مواد منفجره گذاشتند .

حضرت امام خميني (ره) طي پيامي خطاب به آية الله خامنه ای ، ترور شخصيت های انقلاب را موجب افزايش قدرت مقاومت در صفوف فشرده ملت توصيف کرده و ضمن اشاره تلويحي ولي روشن به مسئوليت منافقين در اين اقدام ، در مورد ابعاد و آثار آن چنين نگاشت :

اکنون دشمنان انقلاب به سوء قصد شما که از سلاله رسول اکرم (ص) و خاندان حسين بن علي (ع) هستيد و جرمي جز خدمت به اسلام و کشور اسلامي نداريد و سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمي آموزنده ، در محراب و خطيبي توانا در جمعه و جماعات و راهنمايي دلسوز در صحنه انقلاب مي باشيد ، آن قدر از بينش سياسي بي نصيبند که بي درنگ پس از سخنان شما در مجلس و [ نماز ] جمعه و پيشگاه ملت به اين جنايت دست زدند و به کسي سوء قصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمين جهان طنين انداز است ... آيا با اين اعمال وحشيانه و جرايم ناشيانه وقت آن نرسيده است که جوانان عزيز فريب خورده از دام خيانت اينان رها شوند و پدران و مادران ، جوانان عزيز خود را فدای اميال جنايتکاران نکنند و آنان را از شرکت در جنايات آنان بر حذر دارند ؟

آية الله بهشتي؛ رئيس ديوانعالي کشور ، محمد علي رجايي ؛ نخست وزير ، مجلس شورای اسلامي و ساير نهادهای انقلابي و آقای منتظری در پيام های جداگانه ای ضمن محکوم کردن سوء قصد به آيةالله خامنه ای منافقين را به تلويح مسئول اين اقدام بر شمردند .

اما سازمان رسما مسئوليت سوء قصد به آية الله خامنه ای را بر عهده نگرفت و حتي بر قسمتي از بدنه داخلي ضبط صوت انفجاری با ماژيک نوشته شده بود : « هديه گروه فرقان » ، و جزوه ای نيز با امضای اين گروه درباره اين سوء قصد انتشار يافت . در حالي که موسس و اعضای اصلي اين گروه در سال 58 و 59 شناسايي و دستگير شده بودند و هيچ تشکيلاتي از اين گروه در سال 1360 در داخل کشور وجود نداشت که قادر به انجام يک اقدام مسلحانه باشد . در برخي از اعلاميه ها و جزوات قبلي اين گروه از بنيانگذاران و ايدئولوژی سازمان تجليل و اعلام حمايت شده بود . و قرائن معدودی هم در مورد ارتباط تشکيلاتي سازمان بافرقان وجود داشت ، اما آشکار بود که سازمان در همان آغاز عمليات تروريستي خود _ در تير ماه 60 _ با طرح نام گروه فرقان و انتشار اطلاعيه جعلي به نام آن گروه ، کوشيد تا هم چهره تروريستي خود را پنهان کند و هم علاوه بر انحراف افکار عمومي ، مسئولان امنيتي و انتظامي را نيز گمراه نمايد .

معاون وقت دادستان انقلاب در خاطرات خود تصريح کرده است که « جواد قديری يکي از طراحان انفجار مسجد اباذر بود . » وی که نام کاملش محمد جواد قديری مدرس است و از اعضای قديمي و مهم سازمان و نفوذی در کميته انقلاب مستقر در اداره دوم ستاد ارتش بود ، بعد از سوء قصد نافرجام به آية الله خامنه ای متواري شد و از کشور گريخت . و در سال 1364 ، نام قديری در ليست شورای مرکزی سازمان به عنوان « عضو مرکزيت » درج گرديد . در همان زمان در اغلب خبرهای مطبوعات و واکنش های اقشار مختلف مردم و گروههای سياسي ، بدون کمترين ترديدی ، سازمان مسئول انفجار مسجد اباذر معرفي و شناخته مي شد . بعدها نيز در بيانيه وزارت خارجه آمريکا درباره سازمان ، مجروح شدن آية الله خامنه ای يکي از مجموعه اقدامات تروريستي سازمان خوانده شد . سازمان نيز در نفي اين واقعيت مجدداً اعلام نمود که سوء قصد به آية الله خامنه ای « قبل از شروع مبارزه مسلحانه مجاهدين » توسط گروه فرقان انجام شده « که هيچ ربطي به مجاهدين نداشت . » کاملا آشکار است که سازمان بنا به دلايل سياسي ، حقوقي و تبليغاتي ، به رغم پذيرش رسمي مسئوليت بسياری از اقدامات تروريستي بعدی خود ، همچنان مايل و قادر نيست که به نقش خود در انفجار ششم تير اعتراف نمايد .