) خاتمی و فضای سیاسی ایران
خاتمی در زمره نادر روحانیونی بود که در شعارها و برنامه های خود مفاهیم مدرنی از جمله جامعه مدنی ، که بر اساس آن تکثیر اندیشه ها ، سلایق و منافع گروه ها و همزیستی بین آنها بر مبنای قانون پذیرفته شده است ، استفاده کرد .(1)
این برنامه بسیاری از گروه های فرصت طلب داخلی و اپوزیسیون خارجی را به فکر حمایت از ایشان به منظور پیشبرد اهداف خود واداشت ، پس از پیروزی حجت الاسلام و المسلمین خاتمی در انتخابات با توجه به برنامه های گروهی که از ایشان حمایت می کرد ، فضای سیاسی کشور تا حدودی تغییر یافت و گروه های سیاسی زیادی در گوشه و کنار کشور به فعالیت های سیاسی و فرهنگی علنی و غیر علنی پرداختند .
پیروزی چشمگیر خاتمی در انتخابات به گفته یکی از روزنامه های تهران فضای " آرزوهای برزگ " را پدید آورد ، بدین ترتیب که تمام جناح ها و گروه های سیاسی درون نظام با احساس تغییر اوضاع به دست و پا افتادند تا خود را برای ثبت نام به عنوان یک حزب سیاسی آماده کنند .
کهنه سیاستمداران درصدد تجدید حیات احزاب قدیمی برآمدند و فرصت طلبان جدید هم به قصد تأسیس احزاب جدید به تکاپو افتادند ، بدیهی بود که در این شرایط منافقین هم درصدد باز سازی و تقویت نیروهای سیاسی و نظامی خود به منظور بهره برداری هر چه بیشتر از شرایط پیش آمده بنمایند .
هر چند در این دوره هم سربازان گمنام حضرت ولی عصر (عج) تمامی تحرکات دشمن را زیر نظر داشتند و مسئولین نظام نیز نسبت به نفوذ منافقین در ارکان نظام حساس بودند ، اما در شرایط پیش آمده پس از دوم خرداد و با توجه به اوضاع جدید در کشور ، تلقینات رهبران سازمان منافقین برای اعضای خود درباره مرحله ضعف رژیم جمهوری اسلامی ایران و تبیین آن برای کادرهای پایین منافقین که سال ها دور از کشور و تحت شرایط سخت بودند ، معنای دیگری یافت و آنها را برای انجام عملیات تروریستی به منظور انتقام از مسئولین کشور و تبلیغات علی ایران جسورتر می کرد .
3) تحلیل منافقین از اوضاع جدید جمهوری اسلامی
شورای ملی مقاومت (2) وابسته به منافقین با برگزاری نشستهایی در آمریکا ، آلمان ، انگلیس ، سوئد ، هلند و عراق شرایط پیش آمده پس از دوم خرداد سال 1376 را مرحله پایانی حیات رژیم دانسته و در اطراف آن سخنرانی کردند .
آنها ترور ناجوانمردانهت سید اسدالله لاجوردی (3) و سپهبد صیاد شیرازی (4) را دلیل این مدعای خود عنوان می کردند ، اعضای سازمان منافقین به طور کلی افرادی از لحاظ ایدئولوژی ضعیف و از نظر اجتماعی سرخورده و تهی از احساس بودند که برای ابراز شخصیت خود و یافتن محلی برای انجام عملیات تروریستی به این سازمان جهنمی پیوسته و بدون آگاهی از شرایط داخلی جامعه ایران و میزان تنفر عمومی از این سازمان با شعار حمایت از مردم دست به جنایت می زدند .
با توجه به مراتب فوق چندین عامل باعث شد که منافقین بعد از انتخابات خرداد سال 1376 حملات تروریستی خود را گسترش دهند ، از منظر داخلی اندیشه ها ، شعارها و برنامه های آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهوری برگزیده مردم ، ضریب همگرایی ملی را به میزان چشمگیری بالا رده و ارتباط شهروندان و آحاد جامعه را با حاکمیت رسمی کشور تقویت کرده و همچنین شعار صلح و آزادی خاتمی ، منافقین را از این جهت خلع سلاح نموده بود .
مهمتر از همه آن که توجه ویژه رئیس جمهور خاتمی به نسل جوان و سمپاتی شدید جوانان و نوجوانان از ایشان ، منافقین را نسبت به جذب نسل دوم انقلاب و کسانی که وقایع ، رویدادها و جریانات دهه اول را به خوبی درک نکرده اند ، به شدت مأیوس و ناامید کرده بود .
علاوه بر این در سطح منطقه ای نیز بهبود روابط ایران و عراق ، مسئله استقرار سازمان را در عراق به مشکل حاد و بحرانی تبدیل نموده و موجودیت سازمانی و حیات عملیاتی منافقین را با تهدید جدی مواجه کرد ، در سطح بین المللی نیز خاتمی با شعارها ، برنامه ها و عملکرد خود به نظام جمهوری اسلامی ایران جایگاهی خاص بخشید و دیگر جایی برای منافقین باقی نگذاشت .
مشروعیت بین المللی نظام جمهوری اسلامی افزایش چشم گیری یافت و روند همگرایی و نزدیکی با ایران از سوی دولت ها و قدرت های خارجی و همچنین مراجع بین المللی شتاب قابل توجهی پیدا کرد .
در جریان این تحولات ، گروهک منافقین از سوی آمریکا و کشورهای اروپایی تروریست شناخته شد و بدین ترتیب منافقین شانس خود را برای جلب افکار عمومی از دست رفته دیدند ، بدین ترتیب منافقین خاتمی و برنامه های او را در تضاد و تقابل مستقیم با حیات و موجودیت خود ارزیابی کردند . (5)
سازمان مجاهدین (منافقین) برای رویارویی با این مسئله اعلام کرد که رأی 20 میلیونی مردم به خاتمی دروغین است و به همین دلیل مرحله جدیدی برای به سقوط کشاندن رژیم جمهوری اسلامی آغاز شده است . (6)
البته این تحلیل های غلط و برنامه هایی که بر اساس آن داشتند ، همیشه با شکست روبرو شده و این بار نیز منافقین پس از مشاهده همبستگی و مقاومت ملت مسلمان ایران در رسیدن به اهداف خود ناکام ماندند .
عامل دیگری که باعث می شد منافقین به تحرک بیشتری بپردازند ، بهبودی نسبی روابط ایران و عراق طی این سال ها بود ، تحلیل عمومی این بود که منافقین روزهای خوشی را در پیش ندارند ، جوی که به تازگی (اواخر دهه 70 شمسی) در روابط ایران و عراق به وجود آمده بود بالطبع بر سرنوشت این سازمان تأثیر می گذاشت .لذا این گروهک به طوی جدی و به انحای مختلف سعی می نمود در روند مثبت عادی سازی روابط ایران و عراق سنگ اندازی کند .(7)
چون سازمان می دانست از آن پس محدودیت های پی در پی گریبانگیر آنان شده و حتی امکان دارد صدام برای حفظ منافع خود آنها را نیز قربانی کند ، بنابراین تمام تلاش سازمان از انجام عملیات تروریستی در داخل خاک کشور یکی برای نشان دادن کارآیی خود به صدام و دیگر ایجاد تنش بین جمهوری اسلامی ایران و عراق ارزیابی می شد .
اقدامات منافقین در این دوره علیه جمهوری اسلامی ایران در دو بعد داخلی و خارجی صورت می پذیرفت و در بعد خارجی منافقین با تبلیغات علیه جمهوری اسلامی و متهم کردن ایران به نقض حقوق بشر ، تلاش برای دستیابی به سلاح های هسته ای و کشتار جمعی ، برپایی تظاهرات در هنگام سفر مسئولین کشور به دیگر کشورها و برگزاری میتینگ های سیاسی در شهرهای مختلف اروپایی و آمریکایی برای نشان دادن حیات خود و جلب حمایت و کمک های کشورهای غربی از یک طرف ، نفوذ در دولتمردان اروپایی و آمریکایی و القای نظرات و برنامه های خود به آنان به انحای گوناگون از جمله کارشکنی در امر اعطای وام به ایران ، تشویق شرکت های خارجی به عدم معامله و سرمایه گذاری در کشور از طرف دیگر ، با ملت ایران مقابله می کردند .
در بعد داخلی نیز منافقین علاوه بر تبلیغات علیه نظام و دامن زدن به نارضایتی ها به اقداماتی تروریستی مانند هدف قرار دادن شهرها با خمپاره پرداختند ، در حالی که هم زمان آنها در رسانه هایشان خود را حامی مردم و از خود مردم می دانستند ، ترور مسئولین نظام نیز یکی دیگر از برنامه های منافقین بود که باید در داخل کشور اجرا می شد .
4) ترور شهید سید اسدالله لاجوردی
در این بین شاید از مهمترین اهداف منافقین ترور شهید سید اسدالله لاجوردی بود ، در واقع کینه منافقین از ایشان حتی به سال های پیش از انقلاب باز می گشت ، زمانی که منافقین خود را مارکسیست اعلام کرده و دین اسلام را به عنوان استراتژی مبارزه کنار گذاشتند ، منافقین که آن زمان علیه رژیم شاه مبارزه می کردند شاید هیچگاه نفهمیدند که با این عمل چه ضربه مهلکی به جریان مبارزه علیه حکومت پهلوی وارد آوردند .
شهید لاجوردی که زمانی با بعضی از نیروهای مذهبی سازمان مجاهدین ارتباطی داشت (7) ، زمانی که در اسفند ماه سال 1353 به زندان افتاد و تغییر مواضع ایدئولوژیک آنان را مشاهده کرد با همراهی دیگر نیروهای مذهبی و علما در زندان به مقابله با آنان پرداخته و هرگونه ارتباط با این مارکسیست های مسلمان را تحریم کردند .
در بعد از انقلاب که شهید لاجوردی به دادستانی انقلاب رفت ، با توجه به تحرکات و اقدامات منافقین در سال های آغازین انقلاب ، ایشان که شناخت کاملی از این برنامه های سازمان و اهداف آن داشت به مقابله با آنان پرداخت .
شناخت عمیق شهید لاجوردی از مواضع التقاطی منافقین و برنامه های آنان ، ایشان و دیگر دوستانش در دادستانی انقلاب را به برخورد قاطع با منافقین کشاند ، این شدت عمل به گونه ای بود که بعضی افراد و مسئولین دولت در آن زمان _ که از ماهیت منافقین اطلاعاتی نداشته و یا دل در گرو آنها داشتند _ به این اقدامات شهید لاجوردی در برخورد با منافقین اعتراض می کردند .
دستگیری گسترده اعضای سازمان منافقین پیش از حرکت نظامی آنان در سی ام خرداد 1360 _ که اعلان جنگ مسلحانه به نظام اسلامی داده بودند – یکی از علل عدم موفقیت منافقین به شمار می آید که آن را مدیون شهید لاجوردی و دیگر همکاران ایشان در آن زمان می باشیم .
اقدام سریع و غافلگیر کننده ایشان در بازداشت بسیاری از اعضا و سمپات های منافقین پس از این جریان ، شهید لاجوردی را به عنوان دشمن شماره یک سران منافقین تبدیل کرد و تخم کینه را در دل های آنان کاشت .
بنابراین به محض این که فرصتی برای تنفس مجدد پیدا نمودند ، ترور شهید لاجوردی را ضروری ترین برنامه و مهمتر از هر اقدامی دانسته ، به طوری که حتی عواقب بین المللی آن را برای خود پذیرفتند ، این شدت بغض و کینه منافقین درستی اقدامات شهید لاجوردی علیه منافقین را در اوایل دهه شصت به خوبی نشان می دهد .
سید اسدالله لاجوردی سرانجام هدف بعض و کینه منافقین گشت ، منافقین برای نشان دادن حضور خود و این که سازمان منفعل نمی باشد با استفاده از شرایط سیاسی کشور ، یار دیرینه انقلاب شهید لاجوردی را ترور نمودند .
ایشان پس از کنارگیری از مناصب دولتی خود در حالی که بدون محافظ به محل کسب خود در بازار تهران می رفت ، در ظهر یکم شهریور 1377 هدف گلوه های مسلسل دژخیمان ناجوانمردانه قرار گرفت و به شهادت رسید .
از دیگر کسانی که همراه وی به شهادت رسیدند یکی آقای اصغر رئیس اسماعیلی مدیر سابق دادستانی کل و دیگری زین العابدین مسعودی کارمند وزارت دفاع بود ، همچنین در این حادثه آقای علی اصغر فاضل مدیر دفتر رئیس دیوان عالی کشور نیز زخمی شد .
تروریست های اعزامی از عراق دو نفر بودند که برای بار دوم به تهران اعزام شدند ، آنها در مرتبه اول موفق به اجرای برنامه ترور نشده و به عراق بازگشتند ، در مرتبه دوم منافقین تروریست علی اکبر علی اکبری و مزدور منافق دیگری این عمل پلید را انجام دادند .
که اولی با خوردن سیانور دست به خودکشی زد و دیگری با حکم دادستان انقلاب اسلامی محکوم به اعدام شد ، وی پیش از اعدام چگونگی انجام این عملیات و اهدافی که سران سازمان از انجام این ترور داشتند را به صورت مبسوط بیان نمود .
سازمان منافقین بلافاصله پس از دریافت این خبر با جسارت آن را به عهده گرفته و منافق ضارب شهید لاجوردی را قهرمان ملی خود اعلام کردهت و به همین مناسبت به برپایی تظاهرات و تجمعات در سطح اروپا و آمریکا اقدام نموده و به مسرت آن را انتقام سازمان منافقین عنوان کردند .
بعد از اقدام تروریستی منافقین در به شهادت رساندن اسدالله لاجوردی و سکوت کشورهای اروپایی آقای خرازی وزیر امور خارجه طی مصاحبه ای در سوم شهریور همان سال از دولت های غربی و اروپایی خواست از ادامه فعالیت مجاهدین خلق در کشورهای خود به طور جدی جلوگیری کنند و عنوان نمود :
" باعث تأسف است که در اروپا و آمریکا تحت نام های مختلف به مجاهدین اجازه داده می شود که دفتر نمایندگی و نشریه داشته باشند و آزادانه به جمع آوری کمک های نقدی و فعالیت های سیاسی و تبلیغی مشغول باشند و در واقع عملیات تروریستی خود را در ایران برنامه ریزی کنند ."
منافقین پس از این اقدام تروریستی در کنار سکوت مجامع بین الملی و محافل حقوق بشر اروپایی در حمایت از این اقدام در چند شهر بزرگ اروپایی اقدام به راهپیمایی و سر دادن شعار علیه جمهوری اسلامی نمودند ، بدون این که اعتراضی به آنها شده و یا دولتی مانع کار آنها شود .
تنها در دیدار وزیران خارجه ایران و انگلیس در حاشیه پنجاه و سومین مجمع عمومی سازمان ملل رابین کوک حوادث تروریستی اخیر (ترور شهید سید اسدالله لاجوردی) در داخل ایران به وسیله سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را محکوم کرد .(9)
این مبحث را به ذکر گوشه ای از پیام رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای که درباره شهادت شهید اسدالله لاجوردی این یار دیرینه انقلاب بیان نمودند و سخنان حاج احمد قدیریان یکی از همرزمان ایشان به پایان می بریم :
" شهادت لاجوردی که از چهره های منور انقلاب بود بار دیگر ارج و قدر سربازان دیرین اسلام و مبارزان سخت کوش راه آزادی را در خاطره ها زنده ساخت ، منافقان کوردل با این جنایت عمق کینه خود را نسبت به یاران صادق امام امت و خدمتگذاران حقیقی مردم آشکار کردند .... " (10)
حاج احمد قدیریان از دوستان و همرزمان شهید لاجوردی در سال های آغازین انقلاب در برخورد با منافقین در مراسمی که به مناسبت پنجمین سالگرد شهادت اسدالله لاجوردی برگزار شده بود ، درباره ویژگی های شخصیتی و اخلاقی ایشان گفت :
" .... شهید لاجوردی همواره فشارها را تحمل می کرد و در آن سال ها می گفت که برخی افراد به من می گویند چرا با منافقین برخورد می کنی ، اما نمی گفتند چرا با این منافقان با نقاب برخورد نمی کنی ."
ایشان همچنین ادامه دادند : " شهید لاجوردی جریان منافقین را به خوبی شناسایی و ردیابی کرده بود ."
منافقین که ترور مسئولین نظام را سرلوحه فعالیت های خود قرار داده بودند با پوشش های دیگر پس از اقدام به ترور ناموفق آقای محسن رفیق دوست در مهر ماه سال 1377 و اقدام به بمب گذاری و خمپاره اندازی در چند نقطه تهران که به ادعای خودشان مراکز نظامی و اطلاعاتی بود ، نمودند .
از جمله در شامگاه روز یکشنبه 12/11/77 چندین انفجار خیابان شهید عراقی را در تهران لرزاند و به چندین دستگاه اتومبیل و چند واحد مسکونی آسیب وارد آمد ، منافقین نیز با افتخار طی انتشار اعلامیه هایی و همچنین در روزنامه های خود مسئولیت این حملات را به عهده می گرفتند .
تیم های ترور سازمان منافقین پس از نفوذ از مرزهای غربی به داخل کشور به کمک سمپات های داخلی خود اقدام به برنامه ریزی برای انجام عملیات تروریستی می نمودند .
_____________________________
1- حمیدرضا جلایی پور ، پس از دوم خرداد ، انتشارات کویر ، تهران 1378 ، ص 35
2- شورای ملی مقاومت پس از فرار مسعود رجوی و اعضای سازمان از اتحاد با بنی صدر و دیگر گروه های ضد انقلاب پدید آمد ، اما به دلیل رفتار مستبدانه و غیر مسئولانه سران منافقین این اتحاد دیری نپایید و تمامی گروه های دیگر از آن جدا شدند و فقط چند سازمان دست نشانده که توسط خود مسعود رجوی تأسیس شده بود عنوان شورای ملی را یدک می کشند .
3- شهید سید اسدالله لاجوردی در سال 1314 هجری شمسی در تهران به دنیا آمد ، وی تحصیل دروس رسمی و حوزوی را هم زمان آغاز کرد و بعدها برای کسب معاش در بازار تهران مشغول به کار شد ، شهید لاجوردی در اوایل دهه چهل به عضویت شورای مرکزی جمعیت های مؤتلفه اسلامی در آمد و در سال 1343 به دلیل مرتبط بودن با اعدام انقلابی حسنعلی منصور دستگیر شد و دو سال به زندان محکوم شد .
ایشان در سال 1348 یک بار دیگر دستگیر شد و شکنجه های فراوانی دید ، وی از عوامل اصلی انفجار دفتر هواپیمایی اسرائیل در تهران بود ، آخرین بار ایشان در سال 1353 دستگیر و به 18 سال زندان محکوم که با پیروزی انقلاب اسلامی از زندان آزاد شد . اولین سمت شهید لاجوردی در نظام جمهوری اسلامی ایران ، دادستان انقلاب اسلامی تهران بود ، ایشان همچنین سال ها ریاست سازمان زندان های کشور را بر عهده داشت . شهید لاجوردی در تاریخ یکم شهریور 1377 هنگامی که با دوچرخه عازم محل کارش در بازار تهران بود ، توسط منافقین به شهادت رسید . (یاران امام به روایت اسناد ساواک ، شهید اسدالله لاجوردی ، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ، تهران 1377)
4- شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در سال 1323 هجری شمسی در شهرستان درگز ( شمال خراسان) دیده به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی را در گرگان، مشهد و تهران گزراند و سپس در سال 1343 وارد دانشکده افسری شد ، در سال 1346 پس از اخذ درجه لیسانس از دانشگاه افسری فارغ التحصیل و برای طی دوره مقدماتی توپخانه به اصفهان اعزام شد و در این پایگاه با همراهی بعضی از دوستان انجمن اسلامی و تشکیلات مذهبی را برقرار کرد .
شهید صیاد شیرازی در ادامه تحصیلات برای طی دوره تخصصی توپخانه به آمریکا عزیمت کرد و پس از بازگشت به عنوان استاد در مرکز آموزش توپخانه اصفهان به تدریس پرداخت ، ایشان هم زمان با تعدادی از دوستان فعالیت های انقلابی خود را گسترش داد تا این که به زندان افتاد و تا روز پیروزی انقلاب در زندان بود ، بعد از پیروزی انقلاب ایشان به همراه حضرت آیت الله خامنه ای کار سازماندهی ارتش را آغاز کرد .
با آغاز بحران کردستان شهید صیاد شیرازی به یاری دکتر چمران موفق به بازگرداندن امنیت به این مناطق شد ، وی به دلیل مخالفت با سیاست های بنی صدر مدتی لغو درجه می شد و تا پایان ریاست جمهوری وی به سپاه می رفت ، ایشان در تاریخ 9/7/60 با حکم حضرت امام خمینی (ره) به عنوان فرماندهی نیروی زمینی ارتش انتخاب شد و پس از نشان دادن لیاقت و شجاعت فراوان از خود در دوران جنگ در تاریخ 23/4/65 از سوی حضرت امام خمینی (ره) طی حکمی به عضویت شورای عالی دفاع مقدس منصوب شد و در تاریخ 18/2/66 به درجه سرتیپی ارتقاء یافت . اوج شجاعت و مدیریت عملیات نظامی از سوی ایشان در عملیات مرصاد بود که طی آن منافقین را تار و مار نمود ، وی در مهر ماه 1368 به سمت معاونت بازرسی ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح منصوب شد .
امیر شجاع اسلام در شهریور سال 1372 با حکم فرمانده معظم کل قوا حضرت آیت الله خامنه ای به سمت جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح منصوب گردید و در 16/1/1378 هم زمان با عید خجسته غدیر با حکم مقام معظم رهبری به درجه سرلشکری نائل آمد ، اما تنها پنج روز پس از آن در تاریخ 21/1/78 به دست منافقین کوردل به شهادت رسید . ( صیاد دل ها ، یادنامه امیر سپهبد علی صیاد شیرازی ، به کوشش سرهنگ احمد حسینیان ، سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، تهران 1378 ، ص 17 – 26)
5- نشریه عصر ما ، شماره 103
6- روزنامه جمهوری اسلامی 27/4/1377
7- روزنامه جمهوری اسلامی ، 27/4/1377
8- یاران امام به روایت اسناد ساواک ، شهید سید اسدالله لاجوردی ، پیشین ، ص 245
9- روزنامه اطلاعات 4/7/1377
10- روزنامه جمهوری اسلامی 3/6/1377
