هفتم اکتبر 2012 (شانزدهم مهر1391) مصادف بود با یازدهمین سال تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان، جنگی که تاکنون بیش از 2هزار سرباز آمریکایی در آن کشته شدهاند.
در 11سپتامبر2001، 2هزار و977 نفر در نیویورک کشته شدند. حدود 700 نفر از این تعداد، فقط از کارکنان یک شرکت («کانتورفیتز جرالد») بودند. 343 آتشنشان و امدادگر و همچنین 60 افسر پلیس در این حمله جان خود را از دست دادند. فقط 291 جسد «سالم» پیدا شد. به بیش از نیمی از خانوادههایی که عزیزانشان را در آن روز از دست داده بودند، تکهای از اجساد هم تحویل داده نشد. طی سه ماه، 300 آتشنشان به علت مشکلات تنفسی به مرخصی پزشکی رفتند، تقریباً نیممیلیون نیویورکی به علت اختلال تنشزای پس از رویداد، تحت درمان قرار دارند و از آن زمان 1000 امدادرسان اضطراری به علت بیماریهای حاد مربوط به فعالیتهای پاکسازی جان خود را از دست دادهاند.
«وال استریت» 6 روز تعطیل شد و در نتیجه مستقیم 11 سپتامبر بیش از 146 هزار و 100 نفر شغل خود را از دست دادند. در طول نخستین ماه پس از حادثه، نیویورک به تنهایی متحمل بیش از 105 میلیارد دلار خسارت اقتصادی شد.
آیا ارزشش را داشت؟
پس از آن آمریکا جنگ به راه انداخت ولی نه فقط با عراق و افغانستان؛ آمریکا به پاکستان، یمن و سومالی هم حمله کرد. درنتیجه این حملات آزادی، حریم خصوصی و حقوق مدنی شهروندان ایالات متحده که دیرزمانی تضمین شده بود، به نام «امنیت ملی» از بین رفت.
«عملیات آزادسازی عراق» رسماً هشت سال و هشت ماه طول کشید. تا دسامبر سال 2011(آذر 1390)، 4 هزار و 486 نظامی آمریکایی و 318 نظامی غیرآمریکایی که در عراق میجنگیدند کشته شدند، یعنی 1827 نفر بیشتر از کشتهشدگان 11 سپتامبر. در افغانستان هنوز بر طبل جنگ میکوبند. «عملیات آزادی پایدار» تا سال 2014 (1393) (دقیقاً یک قرن پس از شروع جنگ جهانی اول) پایان نخواهد پذیرفت.
تاکنون، افغانستان جان 3 هزار و 196 سرباز را گرفته است؛ 2 هزار و 130 آمریکایی، 433 انگلیسی و 158 کانادایی. تعداد نیروهایی که در افغانستان کشته شدهاند نیز بیشتر از جانباختگان آمریکایی است. بنابراین در ازای 2 هزار و 977 نفری که در 11 سپتامبر جان خود را از دست دادند، 8 هزار نظامی در عراق و افغانستان کشته شدهاند.
آیا ارزشش را داشت؟
پس از آن اوضاع بدتر شد. هنگامی که سربازان از تئاتر عملیاتها برگشتند تعداد تلفات افزایش پیدا کرد. در ازای مرگ هر نیرو در عراق و افغانستان، 25 سرباز خودکشی کردهاند. طی شش ماه اول سال2012، 187 مورد خودکشی در ارتش گزارش شده است؛ 55 نفر از نیروی هوایی، 32 تفنگدار دریایی، 39 سرباز نیروی دریایی و 5 نیروی گارد ساحلی. هرچند، تأثیر فزاینده استقرار چندباره در عراق و افغانستان و اختلال تنشزای پس از رویداد و موارد دیگر باعث مرگ دهها هزار نفر دیگر از سربازان شده است.
در آمریکا بهطور میانگین هر سال 6 هزار و500 مورد خودکشی از میان سربازان بازگشته از جنگ ثبت میشود، هر 80 دقیقه یک سرباز. وزارت امور سربازان بازنشسته (آمریکا) ادعا میکند هر روز 18 مورد خودکشی در میان این سربازان رخ میدهد و در برابر هر خودکشی موفق، 20 مورد اقدام به خودکشی ناکام میماند. ارتش آمریکا فقط این آمارها را منتشر میکند و مشخص نیست که آیا این آمار نیروهایی را که درحالحاضر در افغانستان و عراق فعال هستند هم شامل میشود یا اینکه تنها سربازان بازنشسته از دیگر جنگها مشمول آن میشوند.
چنانچه فرض کنیم از میان نیروهایی که درحالحاضر در عراق و افغانستان فعال هستند روزانه فقط یک نفر خودکشی کند (حداقل میزانی که میتوان فرض کرد)، بیش از 4 هزار نفر را باید به تعداد کشته شدگانی که در بالا ذکر شد، افزود و اگر فرض کنیم تنها نیمی از 6 هزار و 500 سربازی که هر سال در آمریکا خودکشی میکنند در عراق و افغانستان جنگیده باشند، باید 36 هزار نفر را به کل آمار تلفات جنگهای عراق و افغانستان اضافه کرد. اگر تعداد خودکشیها را 4 هزار نفر در نظر بگیریم، نسبت تلفات سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان به کشته شدگان 11 سپتامبر میشود 4 به 1 و اگر این تعداد را 40 هزار نفر [4 هزار + 36 هزار نفر] فرض کنیم، نسبت فوق میشود 16 به 1.
علیرغم آنکه فقط 1درصد آمریکاییها در جنگ عراق و افغانستان شرکت کردهاند، آنها 20درصد از میزان خودکشی در ایالات متحده را تشکیل میدهند. میزان تلفات سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان هرچند مثلاً نسبت به جنگهای جهانی خیلی کمتر است (در جنگ جهانی اول بهطور میانگین 57درصد کل سربازانی که آمریکا اعزام کرده بود کشته شدند و در جنگ جهانی دوم بیش از 55 میلیون نفر از سربازها و مردم غیرنظامی کشته شدند) اما شمار زیاد سربازان مجروح گواهی است بر کارآیی پزشکی جدید در نجات جان افرادی که در گذشته قطعاً در چنین جنگهایی جان خود را از دست میدادند.
البته مواردی که ذکر شده فقط تلفات نیروهای ائتلاف است. شمار رسمی قربانیان در عراق از سال 2004 در رقم 100 هزار، گیر کرده و از آن تاریخ، به روز نشده است. اما در سال 2007(1386) یک مؤسسه افکارسنجی مستقل در انگلستان (مؤسسه ORB) تخمین زد حدود یکونیم میلیون عراقی در جنگ آمریکا علیه کشورشان کشته شدهاند. این گزارش تحقیق رسمی مؤسسه «لانست» را تأیید کرد که پیشتر برآورد کرده بود بین سالهای 2003 تا 2006(1382 تا 1385)، 665 هزار تا یک میلیون عراقی در جنگ کشته شدهاند. هرچند جنگ به مدت پنج سال دیگر ادامه پیدا کرد، اما تحقیقات در مورد آمار کشتهشدگان عراق، مسلماً به علت انتقاد شدید آمریکا، دیگر تکرار نشد.
همچنین در مورد تلفات مردم افغانستان در جنگ علیه این کشور آماری ارائه نشده است.
آیا ارزشش را داشت؟
اجازه بدهید جنگهای مخفیانه در پاکستان، یمن و سومالی را از قلم نیاندازیم. از آنجا که برنامه حمله با هواپیماهای بدون سرنشین مخفیانه است، تعداد کشتهشدگان نیز مسلماً پایین خواهد بود. هرچند، میدانیم که در یمن از سال 2002(1381) هواپیماهای بدون سرنشین تا هزار و 26 نفر از مردان، زنان و کودکان(حداقل 34 کودک) را کشتهاند. از سال 2007(1386)، 170 سومالیایی را پهبادهای آمریکا کشتهاند.
طبق گزارشها، در پاکستان 3 هزار و 341 نفر (حداقل 176 کودک) در اثر حملات هواپیماهای بدون سرنشین کشته، حداقل هزار و 336 نفر مجروح شدهاند. نسبت مجروحین به کشتهشدگان نشان میدهد که هواپیماهای بدون سرنشین، به لحاظ دقت، چه قدر مرگآور هستند. آنها چنان مانند چاقوی جراحی دقیق عمل میکنند که زخم برجا نمیگذارند، پهبادها هرکه را که در تیررسشان باشد بادقت تکهتکه میکنند.
اما در مورد هزینه دستگیرکردن، انتقال به زندانهای خارج از آمریکا و شکنجه؛ برای نگهداری فقط یک زندانی در بازداشتگاه گوانتانامو در کوبا سالانه 800 هزار دلار از جیب مالیاتدهندگان آمریکایی هزینه میشود. بیش از 100 هزار نفر را در عراق و بیشتر آنها را در زندان مخوف ابوغریب، بازداشت کردند. هزاران نفر بیشتر از این تعداد را در افغانستان و در زندان بگرام یا شکنجهگاه بدنام «سالت پیت (پیت نمک)» در شمال کابل در بازداشت نگه داشتهاند. در این بازداشتگاهها، مأمورین زندانیها را پیش از آنکه با کشتی به زندانهای حتی مخوفتر در اقصینقاط جهان منتقل کنند، بهطور فیزیکی و روانی مورد آزار قرار میدهند.
آیا ارزشش را داشت؟
در مورد هزینهای که جنگ افغانستان و عراق بر اقتصاد ایالات متحده تحمیل کرده چه طور؟ در سال 2003(1382)، جورج دبلیو بوش تخمین زد که جنگ افغانستان و عراق بین 50 تا 60 میلیارد دلارهزینه در بر خواهد داشت. با این حال، تحقیقی که «مؤسسه مطالعات بینالملل واتسون» وابسته به «دانشگاه براون» (آمریکا) در سال 2011(1390) انجام داده بود، برآورد کرد هزینه نهایی جنگ افغانستان و عراق، بدون درنظرگرفتن هزینههای پزشکی سربازان بازگشتی یا کمک برای بازسازی افغانستان، چیزی حدود 4/4 تریلیارد دلار هزینه داشته است. «جوزف استيگليتز»، استاد «دانشگاه استانفورد» و برنده جايزه نوبل اقتصاد در سال 2001(1380)، تخمین زده است جنگ عراق تنها 2/2 تریلیارد دلار هزینه در بر داشته است. تمام این هزینهها را دولت آمریکا با پشتوانه پولهایی انجام داده که از صندوقهای بینالمللی قرض گفته است. بالا رفتن سرسامآور بدهی ایالات متحده از 6/4 تریلیارد دلار در مارس سال 2003(اسفند 1381) به بیشتر از 16 تریلیارد دلار در 1اکتبر2012(10مهر1391) این واقعیت را نشان میدهد. اگر افکار عمومی آمریکا و 22/5 میلیون نفر بیکار ایالات متحده (به آمار رسمی بیکاری در آمریکا توجه نکنید!) از بهایی که برای جنگهای افغانستان و عراق میپردازند اطلاع داشتند، باز هم حاضر بودند با این اشتیاق از آن حمایت کنند؟
آیا ارزشش را داشت؟
پی نوشت
- Tanya Cariina Hsu پژوهشگر و تحلیلگر سیاسی.