اسدالله لاجوردی (5)

 

غلامعلی پاشازاده

ساواک لاجوردی را از اعضای سازمان مرکزی و فعالان سرسخت هیئت های مؤتلفه معرفی می کند ، اما موجبات ائتلاف هیئت های مذهبی را به احزاب سیاسی از قبیل جبهه ی ملی ، نهضت آزادی و حزب زحمتکشان ملت ایران نسبت می دهد

 

Lajevardi03

« فصل سوم »

 

همگام با نهضت انقلابی

 

• نخستین تجربه ی زندان

حاج صادق امانی از نخستین افرادی بود که در تحقیقات ساواک در ارتباط با قتل منصور شناسایی شد . از آنجا که وی شوهر خواهر لاجوردی بود ، مأموران برای دستیابی به او ، منزل لاجوردی را در خیابان مولوی بازرسی و خودش را هم بازداشت کردند. (1) [8/11/1343]

 

اما با این که لاجوردی از اعضای اصلی مؤتلفه بود و در اعدام انقلابی منصور هم دست داشت ، توانست در بازجویی ها خود را بی اطلاع جلوه دهد و بعد از هفده یا هجده روز از زندان شهربانی آزاد شد . (2)

 

پس از آزادی لاجوردی ، ساواک به تحقیقات خود درباره ی ترور منصور ادامه داد و سرانجام دریافت که این اقدام مسلحانه توسط جمعیت مؤتلفه ی اسلامی طراحی و اجرا شده است ، به همین دلیل بار دیگر لاجوردی در 13 اسفند 1343 به عنوان عضو کمیته ی مرکزی مؤتلفه دستگیر و در زندان قزل قلعه محبوس شد . (3)

 

ساواک در پی شناسایی تشکیلات هیئت مؤتلفه بود ، آنها می خواستند بدانند مؤتلفه در فعالیت های سیاسی ، از جمله چاپ اعلامیه ی اصناف در اعتراض به تبعید امام ، چاپ اعلامیه ی سالروز فاجعه ی قم و فیضیه چه نقشی داشته است و پس از ترور نخست وزیر ، چه برنامه هایی پیش رو دارد .

مأموران ساواک ، شکنجه ی زندانیان را بهترین و سریع ترین راه برای دستیابی به این اطلاعات می دانستند ، ولی بررسی متن بازجویی ها نشان می دهد که لاجوردی به رغم آزارهای شدید روحی و جسمی تا چه اندازه از خود مقاومت نشان داده است تا جایی که مدت ها حتی از شناسایی نام مؤتلفه ، برای تشکیلاتی که خود از اعضای کمیته ی مرکزی آن بود ، سر باز می زد و می گفت :

" این اولین بار است که چنین اسمی را می شنود ! ولی شوهر خواهرش حاج صادق ، او را به جلسه ای می برده که در آن در مورد سرنوشت انسان بحث می شده است ." (4)

 

انکار لاجوردی نزدیک به ده روز ادامه داشت تا این که در خلال بازجویی ها متوجه شد ساواک به اطلاعات مهمی درباره ی مؤتلفه دست یافته است ، بنابراین از طفره رفتن در مورد این نام دست کشید ، ولی سعی داشت فعالیت های این جمعیت را صرفاً به فعالیت های مذهبی منحصر سازد . او در بازجویی ها می گوید :

" من ، صادق امانی ، اسلامی ، مدرسی و عسگری ، پس از آشنایی با هم تشکیل جلسه دادیم و فقط به منظور نظم و یاد گرفتن مسائل مذهبی و دستور گرفتن از مراجع با هم جمع شدیم ." (5)

 

Lajevardi 15

لاجوردی با این توضیحات منکر فعالیت های سیاسی مؤتلفه می شد . حتی چاپ اعلامیه ی اصناف و بازرگانان در اعتراض به تبعید امام و اعلامیه های سالروز فاجعه ی قم و فاجعه ی فیضیه به امضای مؤتلفه را رد می کرد . او به هیچ وجه حاضر نبود در این مورد مسئولیتی را به عهده بگیرد و در مورد کارهای سیاسی خود می گفت :

" آقای خمینی را یک بار در روز آزادی در تهران دیده بودم و تماس با ایشان نداشتم ، اعلامیه علما و مراجع تقلید را در حدود پنج ، شش برگ توزیع می کردم و شاید دو سه بار این عمل را انجام دادم ... اعلامیه ی آقای خمینی مربوط به کاپیتولاسیون یا مصونیت سیاسی آمریکایی ها ، من در حدود سه برگ آن را از جلسه ی هیئت مؤتلفه برداشته ام و یادم نیست به کسی داده باشم ." (6)

 

درباره ی سازمان مالی هیئت مؤتلفه نیز ضمن اظهار بی اطلاعی ، تنها آقای شفیق را صندوقدار هیئت معرفی و تأکید می کند : " من در هیئت مؤتلفه سمتی نداشتم ." (7)

 

پس از اتمام بازجویی های ساواک در تاریخ 6/2/1344 لاجوردی از زندن قزل قلعه به پادگان عشرت آباد تحویل داده شد و تا چهارم خرداد آن سال ، امکان ملاقات خانواده برای او میسر نبود . بانو لاجوردی درباره ی امکان ملاقات هایی که آن زمان هفته ای یک بار و به مدت پانزده دقیقه برایشان مقدور می شد ، می گویند :

" ... ما از صبح می دویدیم تا مقدمات ملاقات را فراهم کنیم تا بعدازظهر که از زندان بر می گشتیم ، فقط پانزده دقیقه سید اسدالله را ببینیم ... ما از همین دیدارهای پانزده دقیقه ای خیلی خوشحال بودیم و آنجا اظهار شادی می کردیم ... ما با روحیه ای شاد می رفتیم و آنجا بساط بگو بخند راه می انداختیم و خلاصه مواظب بودیم که یک وقت خدای نکرده دشمن شاد شود و حالتی پیش نیاید که ساواکی ها و زندانبان بخواهند در حق ما ترحم کنند ...." (8)

 

بانو لاجوردی که در آن زمان به رغم سن کم دارای دو فرزند بود ، درباره ی وضعیت خانواده در نخستین سال های مبارزات همسرش می گوید :

" این نکته هم مهم بود که در آن زمان کمتر خانواده ای با مبارزات سیاسی آشنا بود و غالباً افرادی مثل لاجوردی به عنوان خرابکار معرفی می شدند . من با سن پایینم طوری رفتار می کردم که در جمع دوستان ، آشنایان و فامیل هیچ کس حق نداشت با حالت ترحم به خانواده مان نگاه کند یا بخواهد دلسوزی بیجایی داشته باشد ." (9)

 

اندکی پس از اولین ملاقات لاجوردی با خانواده اش ، ساواک گزارش بازجویی او را ارائه داد (10) در این گزارش اتهام لاجوردی " اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت " و تنها سابقه ی مضره اش " هفت روز بازداشت در زمان دستگیری حاج صادق امان " ذکر شده بود . در متن این گزارش نتیجه ی کتمان های لاجوردی و دوستانش به خوبی مشاهده می شود .

 

Lajevardi07

ساواک لاجوردی را از اعضای سازمان مرکزی و فعالان سرسخت هیئت های مؤتلفه معرفی می کند ، اما موجبات ائتلاف هیئت های مذهبی را به احزاب سیاسی از قبیل جبهه ی ملی ، نهضت آزادی و حزب زحمتکشان ملت ایران نسبت می دهد . (11) گرچه ساواک در اظهار نظر خود در مورد لاجوردی حق داشت ، ولی در نسبت دادن هیئت مؤتلفه به احزاب یاد شده ، آشکارا دچار اشتباه شده بود .

 

در حالی که پرونده ی لاجوردی برای صدور حکم تکمیل می شد ، صادق امانی به همراه بخارایی ، نیک نژاد و صفار هرندی در تاریخ 26/3/1344 به اعدام محکوم شدند . چند هفته بعد یعنی در 12 تیر همان سال ، گزارشی به سازمان اطلاعات و امنیت کشور رسید که اسدالله لاجوردی ، علی حبیب اللهیان ، عزت الله خلیلی ، ابوالفضل توکلی بینا ، مهدی احمدی ، مهدی شفیق ، سید محمود میرفندرسکی ، حسن پوربختیاری ، سید محمود کوچ محتشم ، حسین مافی نژاد ، قازقازانی و محمد صادق اصفهانی ، یعنی تمام سران مؤتلفه که در زندان به سر می بردند دست به اعتصاب غذا زده اند ،(12) اما در مورد درخواست های زندانیان در گزارش ها و اسناد به جای مانده از ساواک اطلاعاتی وجود ندارد .

 

در 20 تیر 1344 اداره ی دادرسی ارتش ، بار دیگر از لاجوردی بازجویی کرد و سؤالات سابق را در مورد هیئت مؤتلفه ی اسلامی و فعالیت های آن تکرار کرد . لاجوردی این بار نیز از قبول نام مؤتلفه برای تشکیلاتی که در آن فعالیت می کرد خودداری نمود و این اقدام خود را در بازجویی های قبلی ، برای رهایی از شکنجه های ساواک دانست .

بنا بر اظهارات او در این بازجویی ، در جلسات او و دوستانش فقط درباره ی مسائل دینی بحث می شده و هیچگونه مباحث دیگری وجود نداشته است . او فعالیت سیاسی خود را به طور اتفاقی و در حد توزیع چند برگ از اعلامیه های مراجع ، آن هم به دفعات محدود می داند . (13)

 

بعد از بازجویی ها ، لاجوردی و سایر اعضای مؤتلفه فرجام خواهی کردند ، ولی تقاضای آنها در 7 اسفند رد شد و به دنبال آن ، دادستانی نیروهای مسلح شاهنشاهی در 16/12/1344 حکم آنها را صادر کرد . به موجب این حکم ، سید محمود میرفندرسکی ، مهدی شفیق ، محمد صادق اسلامی و ابوالفضل توکلی بینا ، هر کدام به دو سال و عزت الله خلیلی و لاجوردی به هیجده ماه حبس تأدیبی با احتساب بازداشت قبلی محکوم شدند . (14)

 

Lajevardi09

لاجوردی پس از پایان محکومیت خود ، در تاریخ 2/6/1345 به همراه عزت الله خلیلی از زندان آزاد و همان روز دستور زیر در مورد او صادر شد :

" نامبرده که به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی و اهانت به رئیس مملکت به هجده ماه حبس محکوم و بازداشت شده بود ، روز 2/6/1345 پس از طی محکومیت از زندان آزاد گردیده است ، علی هذا خواهشمند است دستور فرمایید با استفاده از امکانات موجود و منابع مربوطه ، اعمال و رفتار و تماس وی را تحت نظر قرار داده و به محض مشاهده ی هرگونه عمل خلاف و مشکوکی مراتب را به این اداره ی کل اعلام دارند ." (15)

 

 

پی نوشت:

 

1. سند شماره 2 از مجموعه حاضر

2. سند شماره 4 از مجموعه حاضر

3. یاران امام به روایت اسناد ساواک ، شهید لاجوردی ، ص 5

4. همان ، ص 9 و 12

5. همان ، ص 12

6. همان ، ص 19

7. همان

8. میثم رشیدی مهرآبادی ، پیشین ، ص 22 – 23

9. همان

10. یاران امام به روایت اسناد ساواک ، شهید لاجوردی ، ص 4

11. همان ، ص 33 – 34

12. همان

13. همان ، ص 43 – 51

14. همان ، ص 53

15. یاران امام به روایت اسناد ساواک ، شهید لاجوردی ، ص 59

 

اسدالله لاجوردی (4)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31