الف – سه شنبه یکم تیر ماه 1389 باقي مانده نیروهای آمریکائی مستقر در پادگان اشرف مواضع خود را ترک کرده و آنها را به نیروهای عراقی و پلیس اين کشور واگذار نمودند و از این پس نیروهای پلیس عراق مسئولیت این پادگان را بطور کامل بر عهده خواهند داشت و از اين حيث کنترل دولت عراق بر اردوگاه اشرف باز هم بيشتر خواهد شد.
اگر چه منافقين از زماني که کنترل نسبي اردوگاه اشرف – يک سال قبل – به پليس عراق داده شد، تلاش سياسي گستردهاي را براي دخالت دولتهاي اروپايي و آمريکا به جهت اعمال نظارت بيشتر بر ارودگاه اشرف و کمرنگ کردن حضور نيروهاي عراقي در اين اردوگاه آغاز نمودند اما دامنه تسلط دولت عراق بر اشرف به گونهاي پيش رفت که عليرغم تمام دست و پا زدنهاي منافقين، باقي مانده نيروهاي آمريکايي بدون مقاومت و با رضايت اقدام به تخليه اين اردوگاه کردند. اين روزها با نگاهي به سايتهاي زنجيره اي منافقين، شدت ترس و استيصال آنها از تکميل شدن پروسه تسلط دولت عراق براين اردوگاه، به خوبي آشکار است. پيامها و نامه نگاريهاي برخي پارلمانترهاي کشورهاي اروپايي و تاييد حمايت از ماندگاري اين اردوگاه درعراق، که با فريبکاري سران منافقين پشت سر هم اخذ ميشود و اخبار آن برروي سايتهاي منافقين گذاشته ميشود، نشان دهنده تلاش مذبوحانهاي است که سرکردگان اين فرقهآغاز کردهاند تا مانع از اجرا شدن تصميم دولت عراق براي اخراج آنها شود.
مرور هفتههاي اخير سايتهاي زنجيرهاي منافقين نشان از رشد آمار حمايتهاي کاغذي برخي اعضاي پارلمانهاي اروپايي از اين فرقه دارد که البته با بزرگ نمايي خاصي از سوي منافقين، به عنوان حمايت تمام اعضاي پارلمان مذکور درج ميشود. بي شک تجربههاي گذشته براي سران اين فرقه درس عبرت نشده و در حال حاضر اوج فلاکت و سردرگمي سران اين گروهک باعث رجوع به روشهاي تکراري دهه 60 براي اين سازمان شده است؛ روشهايي که در گذشته، تنها فايدهاش براي منافقين حمايتهاي رسانهاي و تاييد و تمجيد پارلمانترهاي اروپايي بود؛ پارلمانترهايي که امروز هيچ اسم و رسمي از آنها نيست و از نمد حرفهاي آنها هم هيچ گاه براي منافقين کلاهي بافته نشد و حکايت تاييدهاي امروز سياسيون اروپايي نيز قصه تکراري گذشته است. با اين تفارت که تاييدات آن روزگار سياسيون اروپايي در دوراني انجام ميشد که صدام همه جوره پشت و پناه منافقين بود اما در روزگار حاضر چون از صدام خبري نيست، تاييدات سياسيون اروپايي نيزبايد بيش از گذشته باشد!
ب – در طول سالهاي حضور منافقين در عراق و علي الخصوص در زمان حيات ولي نعمت رجوي – صدام – اوضاع و احوال بسيار بر وفق مراد سران منافقين بود و کمکهاي صدام از زمين و آسمان به اين فرقه ميرسيد. در طول سالهايي که صدام برمسند قدرت بود، 17 پايگاه نظامي به اين گروهک تروريستي داد که از دل همين پايگاهها حملات تروريستي زيادي بر عليه مردم ايران ساماندهي شد. ساماندهي بسياري از عملیات های ترور و خرابکاری، به ویژه ترور رزمندگان و فرماندهان نظامی در داخل ایران، جاسوسی از تحرکات نظامی ایران، انجام تبلیغات مسموم از طریق رادیوی اختصاصی این گروه در عراق و نیز شایعه سازی برای تحت الشعاع قرار دادن حمایت های مردمی از جبههها، سرکوبهاي وحشيانه مردم عراق در شمال و جنوب اين کشور، از دل همين پايگاهها دنبال شد.
با سقوط صدام و بازپس گيري تمام پايگاههايي که در اختيار منافقين بود، حملات وحشيانه و تروريستي منافقين بر عليه مردم کشورمان و مردم عراق تا حدود زياد متوقف شد اما تمرکز منافقين در اردوگاه اشرف باعث توقف رفتارها و مشي تروريستي اين فرقه نشد، به گونهاي که سازماندهي بسياري از تفرقه افکنيها، آموزش ساير تروريستهاي موجود در عراق براي انجام عمليات تروريستي در داخل خاک عراق،حمايت از مخالفان دولت مرکزي و قانوني عراق، برگزاري نشستهاي فرقهاي و تحريک آميز ميان اعضاي برخي قبايل و سوء استفاده از آن بر عليه دولت عراق، ايجاد ملجأ و پناهگاه امن براي باقي ماندههاي حزب بعث و نفوذ در برخي رسانههاي عراقي براي ايجاد خط تفرقه و آشوب در عراق، تنها بخشهايي از فعاليتهاي غير قانوني اين فرقه تا کنون بوده است.
بي شک برچيده شدن پايگاههاي منافقين – غير از پايگاه اشرف – دليل خوبي بود تا مناسبات و تروريسم نظامي منافقين درعراق با محدوديت جدي مواجه شود و محاصره اين اردوگاه توسط آمريکاييها و خلع سلاح نيروهاي اين فرقه نيز دليل خوبي بود تا تمام تحرکات اين فرقه براي به شهادت رساندن مردم ايران و عراق به پايان برسد. اين محدوديت باعث شد تا منافقين بر پدال به اصطلاح اقدامات ديپلوماتيک بيشتر فشار بياورند. اقداماتي که بيشتر بر مدار دخالتهاي آشکار اين فرقه در امور سياسي عراق، تلاش براي ايجاد شکاف و تفرقه ميان دو دولت ايران و عراق وحمايت از گروههاي تروريستي ديگر بود. با حضور تام و تمام پليس عراق در اين اردوگاه، راه بسياري از مواجب بگيران عراقي و عرب اين فرقه هم به پادگان اشرف مسدود شد. از آنجايي که در طول 4 دههاي که از ايجاد اين گروه تروريستي ميگذرد، آرامش، نوع دوستي و خدمت به ملت و انسانيت در اين فرقه به هيچ عنوان معنا و مفهومي نداشته است، مسلما در شرايط فعلي نيز که اعضاي اين فرقه در حصارهاي ايزوله شدهاي قرار دارند، باز هم نميتوان اميدوار بود که اعضاي اين فرقه دست از پا خطا نکنند و زندگي آرامي را بگذرانند. تاکيدات قانون اساسي عراق براي ممنوعيت حضور هر گروه تروريستي در خاک اين کشور، سابقه تروريستي و کارنامه سياه اين فرقه در کشتار 25 هزار نفر از مردم عراق، حمايت و هم دستي با رژيم گذشته عراق، اشغال يکي از حاصلخيز ترين اراضي خاک عراق و دلايل متعدد ديگري وجود دارد که دولت عراق مجاب شود بدون واهمه از فشارهاي حاميان اين فرقه، در تسريع اخراج اين فرقه اقدام کند.
بنابراين براي اقدام به اخراج منافقين دلايل دولت عراق به اندازه کافي منطقي و معقول هست که در اخراج اين فرقه تعجيل کند.