تظاهرات قهرمانانه مردم اهواز بر علیه تجزیه طلبان مردم قهرمان ایران با پایمردی وصف ناشدنی در مقابل توطئه های دشمنان و تجزیه طلبان می ایستند.سازمان مجاهدین اطلاعیه داد که از خواستهای تجزیه طلبان حمایت می کند.
انقلاب ازدواج خبر این است که سازمان مجاهدین تصمیم گرفته که با پیوند فامیلی و عشیره ای با اعراب سنی هم جوار قرارگاه اشرف ،پناهندگی و تابعیت عراق را برای نیروهایش به دست آورد! این موضوع چند ماه است که مطرح می باشد و تا کنون چندین بار، از کانالهای مختلف اخبارش به خارج از تشکیلات مجاهدین راه یافته بود ، لیکن اخیراً یکی از اهالی استان دیاله که طی ماههای اخیر با سازمان مجاهدین همکاری داشته است ، جزئیات دقیقی از این مسئله را افشاء نمود و تصریح کرد که تعدادی از زنان و مردان عضو سازمان مجاهدین در شرف ازدواج با
« قسمت سوم مصاحبه با شاهدان » فرهاد پاکار از کرمانشاه : من به خاطر مشکلات مالی و وعده وعیدهای دروغین منافقین که می گفتند ماهیانه 500 دلار به شما حقوق می دهیم از مرز پاکستان به قرارگاه اشرف رفتم ، بعد از ورود ما تعدادی برگه آوردند و گفتند باید اینها را امضا کنید . در ضمن قبل از آن گفته بودند هر کس بخواهد به اروپا اعزام می شود ، ولی در موقع امضای برگه ها فهمیدیم که باید همانجا بمانیم ، به همین جهت لباس نظامی پوشیدیم و به مدت یک هفته به قرنطینه رفتیم . هر چند ما اعتراض کردیم که می
مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد15 من ابراهیم ماجلانی هستم. در تهران در یک کارگاه خیاطی مشغول کار بودم که یک خانمی تماس گرفت و گفتند که بیا ترکیه، دوستت با تو کار دارد که من هم رفتم ترکیه. بعد دیدم آنجا یک صحبتهایی از منافقین و از اینجور صحبتها می کنند که من قبول نکردم، بعد دو نفر که آنجا بودند، صحبت می کردند و می گفتند که برویم آنجا و بعد از دو سه ماه به شما کیس سیاسی می دهند، بعد می روید کشورهای اروپایی کار می کنید و می توانید در عرض مثلاً دو سال پول خوبی در بیاورید و از این حرفها که ما هم گول خوردیم و قبول کردیم و رفتیم به
« قسمت دوم مصاحبه با شاهدان » علیرضا اسپندار فرد ، از کرج : من مدت 9 ماه در قرارگاه اشرف شکنجه شدم ، یک بار در سال 80 دست به خودکشی زدم که متأسفانه آنها فهمیدند و در همان لحظات آخر از خودکشی من جلوگیری کردند . مسئله خودکشی ، مسئله جدیدی نبود ، زیرا خیلی ها از شدت فشارهای روحی و روانی و فرار از شکنجه های آنان اقدام به خودکشی می کردند ، یکی از این قربانیان جوانی به نام سهیل بود که در زمان پراکندگی ( جنگ آمریکا علیه عراق ) به دلیل فشارهای فراوانی که نتوانست تحمل کند با اسلحه خودش ، خودکشی کرد .
مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد14 من حمید کاظم پور هستم، با اسم مستعار ایرج در سازمان بودم. رفتیم ترکیه برای کاریابی که گیر یکی از بچه های سازمان افتادیم. بعد رفتیم سازمان و به ما می گفتند زن، زندگی، بچه، اگر هم نخواستی، بعد از شش ماه می توانی هر کشوری بروی. ما قبول کردیم و توی ترکیه کمی بهمان رسیدند و ما قبول کردیم و گفتیم باشد. مسئله ای نیست. بعد رفتیم سازمان. موقعی که رفتیم سازمان چشمتان روز بد نبیند می گفتند دو سال باید بمانید نه زنی نه بچه ای نه چیزی. بعد یک ذره رفتیم توی نشستهایشان
مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد13 من عیسی بلوچی هستم فرزند آدم و در شهرستان نیک شهر متولد شدم، اهل سیستان و بلوچستان هستم. از دبی با سازمان آشنا شدم و سازمان ما را به خاطر بردن به اروپا برای کار و در آوردن سرمایه گول زد. گفت شما را می برم به عراق. یک بار از دبی من از دست اینها فرار کردم و خودم را به سفارت معرفی کردم و دوباره برگشتم به ایران، بعد از شش ماه این سازمان دوباره با ما تماس گرفت و به ما گفت بیا شما را می بریم به اروپا، ما سه نفر بودیم از آنجا رفتیم پاکستان، من با عمویم و یکی از اقوامم به اسم خسرو بلوچ اقوامی و رسول
مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد12 من ملابخش حسین زهی هستم از سیستان و بلوچستان من یک تقاضایی دارم از دوستان خودم که آنجا پیش منافقین هستند، منافقین کفار ما را گول زده بودند. یک مردی بود به نام تاج محمد که ما را گول زد و از پاکستان به هوای خارج ما را برد و گفت به شما زبان انگلیسی یاد خواهیم داد، بعد ما را بردند آنجا و گفتند که شش ماه می مانید، بعد از آن شما را می فرستیم کشورهای خارجی که کار سیاسی کنید. ما رفتیم آنجا از این چیزها خبری نبود، ما را بردند آنجا، ما قبول نکردیم تا یک مدتی، ما را توی زندان کردند رضا مرادی بود، رضا
مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد11 به نام خدا فرشته رهایی که ما را از دست این کودکان 60 ساله رهایی بخشید، من پیامم برای کسانی که توی دستگاه منافقین هستند، این است که دور این عنکبوتهای جهنمی را خط بکشند. بیایند به دامان ملت ایران، چون این به نفع آنهاست. تا کی می توانند دور این افراد حلقه بزنند و مثل سگهای وحشی دم تکان بدهند؟ آیا اینها مبارزند؟ کسانی که در دستگاه خدا دارند دخالت می کنند، یعنی اینقدر وحشی و پست هستند که حتی به حیوانات و پرنده ها هم رحم نمی کردند چه برسد به انسانها. اینجانب
مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد10 من یبر قنواتی هستم از بندر ماهشهر. در ماه رمضان سال 1378، از طریق یک هوادار به سازمان وصل شدم و با سه نفر قاچاقچی وارد عراق شدم و طی یک مدت در بغداد بودم. بعد من را به کمپ اشرف بردند و بعد از مراحل ضد اطلاعات، قرنطینه و ورودی، وارد پذیرش مجاهدین شدم. بعد از چند مدتی اولین اختلافی که با سازمان پیدا کردم، لعیا خیابانی مرا صدا زد و چون ارشد خانواده ام بودم، از من درخواست کرد که بروم دو تا خواهرهایم را به سازمان بیاورم که من مخالفت کردم و از آنجا نسبت به من بی اعتماد شدند.