آیا انقلاب مصادره شده است(3)

در اينجا معلوم نيست چرا آقاي ملكي چند نامه ابتدايي حضرت امام در شروع نهضت كه برخوردي نصيحت منشانه و به گونه اي اتمام حجت با سران رژيم شاه داشته اند را به عنوان نقطه ضعف نهضت نوپاي اسلامي قلمداد مي كنند. در حالي كه در همان نامه ها امام به صورتي صريح، شاه و حكومتش را مخاطب قرار داده و مواضع خود را اعلام داشته است. صراحتي كه هرگز در نامه هاي مكرر و متعدد امثال دكتر مصدق (كه احتمالا مورد وثوق آقاي ملكي به عنوان مبارز واقعي بوده و هست) به چشم نمي خورد. دقت كنيد به اين جملات حضرت امام كه آقاي ملكي از نامه ايشان به شاه شاهد مثال آورده است:

«... انتظار مي رود به تبعيت از قوانين محكم اسلام و قوانين مملكتي اصلاح اين امر به اسرع وقت نماييد و مراقبت كنيد كه نظاير آن تكرار نشود و اگر ابهامي در نظر جنابعالي است مشرف به آستانه قم شويد تا هر گونه ابهامي حضوراً رفع شود و مطالبي كه به صلاح مملكت است و نوشتني نيست!!! تذكر داده شود...»(14)

اين صراحت كه حضرت امام به صورتي علني، شاه مملكت را با آن كبكبه و دبدبه به قم فرا مي خواند تا مطالب لازم را به او تذكر دهد، چه نقطه ضعفي را بر ايشان مترتب مي سازد؟ اين در حالي است كه ملي گراياني همچون دكتر مصدق جز با كلام جان نثارانه با شاه سخن نمي گفتند و همواره افتخار خود مي دانستند كه به حضور ملوكانه شرفياب شوند. وگرنه چگونه به خود جرات مي دادند كه مثل امام به اعليحضرت بگويند: «... اصلاح اين امر به اسرع وقت نماييد و مراقبت كنيد كه نظاير آن تكرار نشود...»(15)

از آن گذشته، حتماً جناب ملكي بايستي مطلع باشند كه هر انقلاب و نهضتي لااقل اگر بخواهد مردمي باشد، ناگهان و دفعتا با هفت تير كشي و جار و جنجال و انفجار و داد و بيداد شروع نمي شود و نياز به زمينه چيني و بسترسازي دارد كه به هيچوجه با بازي هاي كودكانه و شعر و شعار جور درنمي آيد. مگر الگوهاي مبارزاتي خود آقاي ملكي همچون مهندس بازرگان و دكتر مصدق و پيش از آنان، ميرزا تقي خان اميركبير با اسلحه كشيدن و گلوله با شاه حرف زدند؟ مگر خود مشروطيت و مشروطه خواهان كه از نظر ايشان اعتبار صدساله اين ملت براي آزاديخواهي و عدالت محسوب مي شوند، ابتدا به ساكن با مبارزه مسلحانه به ميدان آمدند؟

مگر بنيانگذاران همين مجاهدين خلق كه حتما از نظر آقاي ملكي همان «انقلابيون راستين» هستند، يعني محمد حنيف نژاد و سعيد محسن كه ابتدا در نهضت آزادي به رهبري مهندس بازرگان فعاليت مي كردند، در آن سالها جز به مبارزه پارلماني تحت لواي رژيم شاهنشاهي و با حضور شاه، اعتقاد ديگري داشتند؟ اين در حالي است كه بنا به نوشته خود جناب ملكي، حضرت امام در همان گام دوم پس از نصيحت به شاه عيد سال 42 را به عنوان اعتراض به لوايح ششگانه شاه «عزاي عمومي» اعلام كرده و مبارزه تازه آغاز شده را آشتي ناپذيرتر مي كند. شرايط حوزه هاي ديني را بايد جناب ملكي بهتر از امثال من بدانند كه چگونه هر اظهارنظر سياسي با تكفير مواجه مي شد و حضرت امام خميني(ره)، در چه شرايط دشواري تصميم داشتند اين حوزه هاي سنتي راكد را وارد مبارزات سياسي كنند، با اين بينش عميق كه ملت مسلمان و شيعه مذهب و بشدت معتقد ايران را جز به نيروي حرف و سخن و عمل روحانيون نمي توان به مبارزه با رژيم شاه فراخواند. اين واقعيت را همان مبارزات به قول جناب ملكي از صدر مشروطيت براي هر محقق و تحليلگر سياسي-اجتماعي روشن مي سازد.

Ema

حركت به قول آقاي ملكي نصيحت گرانه و موضع راهنمايي حضرت امام خميني(ره)، چنان تاثيري در حوزه هاي علميه خصوصا حوزه قم بر جاي مي گذارد كه رژيم شاه مجبور مي شود همه ادعا و تظاهر مذهبي ساليان خود را به كناري بگذارد و عملي انجام دهد كه هرگز در طول حكومت پهلوي دوم مسبوق به سابقه نبود، يعني با كماندوهايش به مدرسه فيضيه قم حمله كند و طلاب آن جا را به خاك و خون بكشد. اين در حالي بود كه همچنان مبارزان مورد وثوق جناب ملكي، يعني جبهه مليون و نهضت آزادي ها از جمله سران اوليه مجاهدين خلق به مبارزات پارلماني خود و تعاملات سياسي با رژيم شاه مشغول بودند. اين فاجعه را خود محمد ملكي در مقاله شان چنين بيان مي كند:

«... پس از جرياناتي كه در سال 1341 به نام نهضت روحانيت اتفاق افتاد و منجر به لغو مصوبه انجمن هاي ايالتي و ولايتي شد و اعلام اينكه روحانيت در فروردين سال 42 عيد ندارد و عزادار است واقعه قابل تأملي اتفاق مي افتد و آن حمله به مدرسه فيضيه قم در روز دوم فروردين 42 برابر با 25 شوال 1382 سالگرد شهادت حضرت امام صادق(ع) از سوي عوامل رژيم به سركردگي مولوي رئيس ساواك تهران است. مسلماً دستگاه هاي اطلاعاتي ساواك و استراتژيست هاي نظام شاهي مي دانستند اين اعمال عكس العمل هايي را ايجاد مي كند و باتوجه به نزديك بودن ماه محرم حوادثي در پيش خواهد بود. وقتي لباس شخصي هاي شاه حادثه دردناك مدرسه فيضيه را به وجود آوردند گروهي از مردم به خانه آيت الله خميني مي روند و ايشان مطالبي مي فرمايند كه بسيار جالب است:

... ناراحت و نگران نشويد، مضطرب نگرديد، ترس و هراس را از خود دور كنيد، شما پيرو پيشواياني هستيد كه در برابر مصائب و فجايع صبر و استقامت كردند كه آنچه ما امروز مي بينيم نسبت به آن چيزي نيست. پيشوايان بزرگوار ما حوادثي چون روز عاشورا و شب يازدهم محرم را پشت سر گذاشته اند! و در راه دين خدا يك چنان مصائبي را تحمل كرده اند شما امروز چه مي گوييد؟ از چه مي ترسيد؟ براي چه مضطربيد؟ عيب است براي كساني كه ادعاي پيروي از حضرت امير(ع) و امام حسين(ع) را دارند. در برابر اين نوع اعمال رسوا و فضاحت آميز دستگاه حاكمه خود را ببازند. دستگاه حاكمه با ارتكاب اين جنايت خود را رسوا و مفتضح ساخت و ماهيت چنگيزي خود را به خوبي نشان داد. دستگاه جبار با دست زدن به اين فاجعه شكست و نابودي خود را حتمي ساخت. ما پيروز شديم. ما ازخدا مي خواستيم اين دستگاه ماهيت خود را بروز دهد و خود را رسوا كند. بزرگان اسلام ما در راه حفظ اسلام و احكام قرآن كريم كشته شدند، زندان رفتند، فداكاري ها كردند تا توانستند اسلام را تا به امروز حفظ كنند و به دست ما برسانند. امروز وظيفه ما است كه در برابر خطراتي كه متوجه اسلام و مسلمين مي باشد براي تحمل هرگونه ناملايمات آماده باشيم تا بتوانيم دست خائنين به اسلام را قطع نماييم و جلوي اغراض و مطامع آنها را بگيريم...»

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(14) به نقل از كتاب نهضت روحانيت، علي دواني، ص 58

(15) همان


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31