آیا انقلاب مصادره شده است (4)

ماجراي اعلاميه امام(ره)عليه رفراندوم

البته آقاي ملكي به هيچوجه به دلايل اصلي حمله مسلحانه رژيم شاه به حوزه علميه قم اشاره اي نمي كند و از آن مي گذرد، در حالي كه پاسخ بسياري از پرسش هاي ايشان در همان مطالبي است كه سهوا يا عمداً ناديده گرفته اند و از قضا در همان منابع ايشان از جمله كتاب «نهضت امام خميني» سيدحميد روحاني به تفضيل موجود است.

قضيه از اين قرار است كه پس از ماجراي انجمن هاي ايالتي و ولايتي، حضرت امام خميني(ره) به مخالفت با لوايح شش گانه شاه (همان انقلاب سفيد) برمي خيزد و در جلسه اي هم ساير آيات عظام را به اين مخالفت فرا مي خوانند. به قسمتي از سخنان امام در آن جلسه توجه نماييد و خود قضاوت كنيد:

«دستگاه حاكمه براي اغوا و اغفال ملت دام وسيعي گسترده... اگر ما در مقابل به بيدار كردن و متوجه ساختن توده مردم اقدام نكنيم و از افتادن آنها به دام استعماري كه برايشان گسترده اند، جلوگيري نماييم، ملت اسلام در معرض فنا و نيستي قرار خواهند گرفت... ما اگر بتوانيم در مقابل اين دسيسه ها و توطئه هاي شاه فقط مردم را بيدار و آگاه سازيم و نگذاريم كه گول بخورند و تحت تأثير برنامه هاي فريبنده او قرار بگيرند حتماً او را با شكست مواجه خواهيم ساخت... در عين حال راه دشوار و خطرناكي در پيش داريم...»(16)

پس از اين قرار مي شود كه رفراندوم شاه براي تصويب لوايح شش گانه توسط كليه مراجع حاضر در آن جلسه تحريم شود و خود امام هم با صدور اطلاعيه مفصلي ضمن افشاي توطئه استعمار و رژيم دست نشانده اش، رفراندوم قلابي را تحريم مي كنند.

بامداد روز سه شنبه دوم بهمن ماه 1341 اعلاميه امام خميني مبني بر تحريم رفراندوم قلابي شاه به يكباره در تهران و شهرستانها توسط همان روحانيون و طلاب مبارزي كه به نظر آقاي ملكي و هم فكرانشان تا نزديكي پيروزي انقلاب 57 مي ترسيدند از جايشان تكان بخورند! در سطح وسيعي تكثير و پخش مي شود. اين نخستين ضربه اي بود كه مستقيماً بر پايه هاي رژيم شاه وارد مي آمد. به دنبال همين اعلاميه بود كه تظاهرات بي سابقه اي در همان روز در اعتراض به رفراندوم در تهران صورت گرفت كه به زد و خورد با پليس انجاميد و عده زيادي از روحانيون مبارز و مردم مسلمان دستگير شدند.

 

Emam2

به دنبال پخش اعلاميه امام عليه رفراندوم، بعد از ظهر روز سه شنبه بازار قم نيز تعطيل گشت و بازاريان جهت پشتيباني از علما و مقابله با رفراندوم شاه، به منازل آيات عظام رفتند. فرداي آن روز نيز شهر قم شاهد تعطيل رسمي سراسري و چشمگيري بود.

عصر روز چهارشنبه سوم بهمن 1341 تعداد زيادي از روحانيون مبارز تهران در منزل مرحوم آيت الله غروي اجتماع كرده بودند تا درباره مقابله و مبارزه با رفراندوم ضداسلامي شاه نقشه درستي طرح كنند كه مورد هجوم ماموران ساواك و شهرباني به سركردگي سرهنگ طاهري قرار گرفتند و پس از ضرب و شتم و توهين، همگي دستگير و روانه زندان شدند. در همان روز مزدوران شاه به سركردگي سرتيپ حكيمي به دانشگاه تهران هم يورش بردند و پس از به هم ريختن و در هم شكستن وسايل دانشجويان، آنها را مجروح ساخته و سپس از دانشگاه خارج شدند.

از همين روست كه از روز 5بهمن (روز قبل از رفراندوم)، حكومت نظامي در شهر اعلام مي شود و تمامي خيابانها و ميادين در اشغال قواي نظامي ارتش در مي آيد.

هفتم بهمن يعني يك روز پس از رفراندوم، ماه رمضان آغاز شد. ا مام خميني پيش از فرا رسيدن ماه رمضان، در جلسه علماي قم پيشنهاد داده بودند كه براي اظهار انزجار و مخالفت با اعمال غيرقانوني و عوام فريبانه كه به نام «انقلاب سفيد شاه و مردم» در دست اجراست، مراسم نماز جماعت و وعظ و تبليغ و غيره در سراسر كشور در اين ماه مبارك تعطيل شود و اين اعتصاب به وسيله اطلاعيه اي در سراسر كشور منعكس گردد. با موافقت علماي قم و با پخش اعلاميه مزبور، مساجد تهران، قم، اصفهان و شيراز و بسياري از شهرها در آغاز ماه رمضان به يكباره تعطيل شد و رژيم شاه را به سختي به وحشت و اضطراب افكند. (اين همان مبارزه منفي و نافرماني مدني نيست كه امروزه لقلقه زبان بسياري از مدعيان شده است؟!!)

پس از ماه رمضان امام خميني با سخنراني شديدالحني در عيد فطر حتي لحن نصيحت آميز مورد نظر آقاي ملكي را به زباني تند و پرخاشجويانه و مبارزه طلبانه بدل نمودند. ايشان در آن سخنراني گفتند: «... شما آقايان محترم در هر مقامي كه هستيد با كمال متانت و استقامت، در مقابل كارهاي خلاف شرع و قانون اين دستگاه بايستيد. از اين سرنيزه هاي زنگ زده و پوسيده نترسيد. اين سرنيزه ها به زودي خواهد شكست، دستگاه حاكمه با سرنيزه نمي تواند در مقابل خواست يك ملت بزرگ مقاومت كند، دير يا زود شكست مي خورد. اگر با بردن عده زيادي از علما و خطبا به زندان، آنها را از سخن گفتن بازداشتند، ساير آقايان روحانيون كه هنوز توقيف نشده اند، سخن خواهند گفت و مردم را متوجه خواهند كرد، مگر مي شود زبان روحانيت را بريد؟...» (17)

با نزديك شدن عيد نوروز 1342 در نشست مقامات روحاني قم، حضرت امام پيشنهاد دادند كه عيد نوروز از سوي علماي سراسر ايران، عزا اعلام شود و بدينوسيله افكار ملت اسلام به خطرهايي كه از ناحيه رژيم شاه متوجه ايران و اسلام است، جلب گردد. اين پيشنهاد تاريخي با موافقت و استقبال همه علماي حاضر در آن نشست روبرو گرديد. فورا نيروهاي نهضت يعني همان طلاب و روحانيون مبارز و هواداران امام خميني كه آقاي ملكي و دوستانشان همچنان معتقدند تا حوالي پيروزي انقلاب خواب بوده اند و اين ديگر نيروهاي سياسي بوده اند كه انقلاب را به پيش برده اند!! به كار افتادند و ظرف 24 ساعت پيام امام را براي تمامي روحانيون مشهد و شيراز و تهران و تبريز و اصفهان و... فرستادند.

امام در پيام تاريخي خود نوشته بودند: «... دستگاه حاكمه مي خواهد با تمام كوشش به هدم احكام ضروريه اسلام قيام و به دنبال آن مطالبي است كه اسلام را به خطر مي اندازد. لذا اينجانب عيد نوروز را به عنوان عزا و تسليت به امام عصر(عج) جلوس مي كنم و به مردم اعلام خطر مي نمايم. مقتضي است حضرات آقايان نيز همين رويه را اتخاذ فرمايند تا ملت مسلمان از مصيبت هاي وارده بر اسلام و مسلمين اطلاع حاصل نمايند.» (18)

امام در پيام ديگري با عنوان «روحانيت اسلام امسال عيد ندارد» مبارزه را وارد مرحله نويني كردند و مفاد آن را از مخالفت با لوايح شش گانه، به موضوعاتي همچون خطر آمريكا و اسراييل و موجوديت رژيم كه با اسلام و روحانيت در تعارض است، كشاندند. به دنبال اين پيام است كه براي اولين بار روحانيون مبارز تهران هم ضمن صدور اعلاميه اي، نوروز 42 را عزا اعلام كردند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(16) بررسي و تحليل نهضت امام خميني- سيدحميد روحاني

(17) همان

(18) همان


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31