آیا انقلاب مصادره شده است(5)

حمله كماندوهاي شاه به فيضيه

به نوشته كتاب بررسي و تحليل نهضت امام خميني(تاليف سيدحميد روحاني) كه مكرر در مقاله آقاي ملكي مورد استناد قرار گرفته است، امام به خطبا و گويندگان قم دستور مي دهند كه از فرصت استفاده كرده و در ايام نوروز كه بسياري از روستانشينان از دوردست ترين نقاط ايران براي زيارت به قم مي آيند، در مجالسي كه به مناسبت شهادت حضرت امام صادق(ع) برپا مي شود در راه بيداري و آگاهي توده هاي روستانشين و باخبر ساختن آنان به اوضاع نابسامان كشور و خيانت شاه، تمام نيروي خود را به كار اندازند.

از همين روست كه هنگام تحويل سال نو، در حالي كه صحن مطهر حضرت معصومه(ع) از انبوه جمعيت موج مي زد و هزاران نفر نيز داخل حرم و مسجد بالاسر و مسجد اعظم كه مجاور حرم بود، گرد آمده بودند و در انتظار تحويل سال 42 بودند، ناگهان به وسيله طلاب انقلابي حوزه علميه قم كه به وسيله روحانيون مبارز سازماندهي شده بودند، در لحظه اي كه چراغ هاي حرم مطهر به علامت تحويل سال خاموش و روشن گرديد، صدها نسخه اعلاميه امام و تراكت هايي كه بازگوكننده جنايات رژيم شاه و عيد نداشتن ملت مسلمان بود، در فضاي صحن و حرم پخش شد و بر روي سر و دست مردم ريخته شد. اين نخستين بار بود كه طلاب حوزه علميه قم به چنين عملياتي دست مي زدند، عملياتي كه در سالهاي بعد نيز عليرغم بسيج نيروهاي ساواك به كرات انجام گرفت.

از جمله اعلاميه هايي كه در آن روز پخش گرديد، اين جملات حضرت امام خميني بر آن نقش بسته بود: «دستگاه حاكمه ايران به احكام مقدسه اسلام تجاوز كرد... ما بايد به نفع يهود و آمريكا هتك شويم، به زندان برويم، معدوم گرديم... آنها اسلام و روحانيت را براي اجراي مقاصد خود مضر و مانع مي دانند، اين سد بايد بدست دولت هاي مستبد شكسته شود... موجوديت دستگاه رهين شكستن اين سد است، قرآن و روحانيت بايد سركوب شود... من اين عيد را براي جامعه مسلمين عزا اعلام مي كنم تا مسلمين را از خطرهايي كه براي قرآن و مملكت قرآن در پيش است آگاه كنم و من به دستگاه جابره اعلام خطر مي كنم. من به خداي تعالي از انقلاب سياه... نگران هستم... من چاره در اين مي بينم كه اين دولت مستبد به جرم تخلف از احكام اسلام و تجاوز به قانون اساسي كنار برود و دولتي كه پاي بند به احكام اسلام و غمخوارملت ايران باشد، بيايد. بارالها من تكليف فعلي خود را ادا كردم. اللهم قد بلغت و اگر زنده ماندم تكليف بعدي خود را به خواست خداوند ادا خواهم كرد.»(19)

 

اين چنين بود كه رژيم شاه ناچار شد تمامي ظاهرسازي خود و اسلام پناهي اش را زير پا بگذارد و به حوزه علميه يورش ببرد و با روحانيون و طلابي وارد نبرد شود كه بنا به نوشته آقاي ملكي و هم پالكي هايشان، اساساً در اين انقلاب به هيچوجه نقشي نداشتند!! حمله كماندوهاي شاه فقط منحصر به روز 2 فروردين 42 نشد و فرداي آن روز هم ادامه يافت. در اين حملات، طلاب مدرسه فيضيه فقط قربانيان دست و پا بسته اي نبودند بلكه به شهادت ناظران عيني و اسناد ساواك، مقابله جانانه اي با مزدوران شاه كردند و چندين بار آنها را تا درب مدرسه به عقب نشيني واداشتند و حتي در اين نبرد، بايد ياد دانش آموزان مبارز آن روز دبيرستان دين و دانش (نخستين كانون مبارزاتي كه درون حوزه علميه قم براي آشنايي طلاب با علوم جديد و در واقع زمينه وحدت حوزه و دانشگاه در سال 1336 توسط دكتر بهشتي بنياد گذارده شده بود) را گرامي داريم كه در خارج از مدرسه فيضيه با دستهاي خالي بر مزدوران شاه يورش بردند و به ياري طلاب فيضيه شتافتند. (اين دبيرستان چندي بعد بوسيله رژيم شاه تعطيل شد)

Taleghani01

حمله كماندوهاي شاه تنها به مدرسه فيضيه منحصر نگشت و در تبريز، مدرسه علميه طالبيه را هم در برگرفت. شاهدان عيني آن روز در قم نقل مي كنند (به نقل از كتاب بررسي و تحليل نهضت امام خميني- سيد حميد روحاني) حضرت امام در همان لحظه اي كه خبر يورش به مدرسه فيضيه را شنيدند، بي درنگ از اندروني خارج شدند و پس از دلگرمي به مردمي كه در آنجا اجتماع كرده بودند، قصد عزيمت به مدرسه را اعلام كردند و گفتند: «آنها با من كار دارند، من بايد به فيضيه بروم و ببينم به طلبه هايم چه مي گذرد.»

كه با التماس و ناله و قسم دادن حاضرين از اين تصميم منصرف شدند و سخناني ايراد كردند كه در آن شرايط خطير فقط از زبان رهبري چون ايشان مي توانست بيرون بيايد:

«... ناراحت و نگران نشويد، مضطرب نگرديد، ترس و هراس را از خود دور كنيد، شما پيرو پيشواياني هستيد كه در برابر مصائب و فجايع صبر و استقامت كردند كه آنچه ما امروز مي بينيم نسبت به آن چيزي نيست. پيشوايان بزرگوار ما حوادثي چون روز عاشورا و شب يازدهم محرم را پشت سر گذاشته اند! و در راه دين خدا يك چنان مصائبي را تحمل كرده اند شما امروز چه مي گوييد؟ از چه مي ترسيد؟ براي چه مضطربيد؟ عيب است براي كساني كه ادعاي پيروي از حضرت امير(ع) و امام حسين(ع) را دارند. در برابر اين نوع اعمال رسوا و فضاحت آميز دستگاه حاكمه خود را ببازند...»(20)

نمي دانم از نظر آقاي ملكي ديگر با چه صراحت و لحن و بياني يك رهبر سياسي در شرايطي كه فقط چند ماهي از آغاز نهضت نوپايش مي گذرد، مي تواند يك رژيم ديكتاتوري سراپا مسلح و ددمنش را به مبارزه بطلبد و هوادارانش را به اميد پيروزي، نيرو و توان ببخشد. فقط يك بار ديگر اين سخنان امام را مرور كنيد و خود را در شرايطي بگذاريد كه مدرسه فيضيه هنوز پر از پيكرهاي به خون آغشته طلاب انقلابي بود و كماندوهاي شاه همه جا را به تصرف خود درآورده بودند. اين تازه فقط بخشي از اقدام شجاعانه آن ايام امام است كه آقاي ملكي ظاهراً براي ارائه نقطه ضعفي در مقاله شان آورده اند، در حالي كه اگر همه موضع گيري ها و اعلاميه هايي كه امام در مورد فاجعه فيضيه و در همان يكي دو ماه فروردين و ارديبهشت سال 42 صادر كردند (كه در همان كتاب ياد شده هم موجود است) را مرور نماييد به عمق و ريشه نهضتي كه دنباله اش به سالهاي 56 و 57 كشيده شد، پي خواهيد برد. امام در قدم بعدي براي عميق تر كردن نهضت در همان صبح روز بعد از حمله كماندوهاي رژيم شاه به فيضيه، يعني سوم فروردين 1342 مردم را به بازديد از مدرسه در خون تپيده فيضيه دعوت كردند و آنان را به عيادت از روحانيون مجروح فراخواندند و خود نيز در آنجا حضور يافتند كه به اين ترتيب يك شبه ره صدساله پيموده شد و افشاي ماهيت ضداسلامي و ضدانساني رژيم شاه براي مردم عام كه شايد سالها تلاش لازم داشت، با بهره گيري از تماشاي جنايات خونين شاه در فيضيه يك روزه به پايان برده شد و به پيروزي و موفقيت بزرگي دست يافت. نهضت امام خميني دراين كوره سوزان آبديده تر گشت و انقلاب به پيش رفت.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(19) بررسي و تحليل نهضت امام خميني - سيد حميد روحاني

(20) همان


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31