ترور در ادبيات سياسي به اعمال و اقدامات خشونت آميز جهت نيل به مقاصد سياسي با هدف از ميان برداشتن رقبا اطلاق ميشود و تروريسم کاربرد سيستماتيک ارعاب يا خشونت پيش بيني ناپذير بر ضد حکومت ها، مردمان يا افراد براي دستيابي به يک هدف سياسي است؛ بنابراين تروريسم نظريه مند شدن اقدام ترور و در واقع عمل تروريستي محسوب مي شود.
در دوران قديم تروريسم در واقع جايگزيني براي مبارزه بوده است، مبارزه هايي که در سطح قدرت سياسي به منظور هموار کردن موانع فيزيکي بر سر راه رسيدن به قدرت صورت مي گرفت و تروريسم به صورت سنتي اتفاق مي افتاد اما با سرعت گرفتن روند دموکراتيزاسيون جوامع و کشورها اين پديده سيستماتيک تر شده و دامنه آن نيز گسترش پيدا کرده است و مردم عادي جامعه را نيز در برگرفته است، به اين ترتيب مردم عادي بي گناه در بين ماجرا قرباني شده اند که يا بهطور تصادفي بهعنوان ابزاري براي رسيدن به يک هدف انتخاب شده اند يا آنکه صرفاً بهطور اتفاقي در موقعيتهاي تروريستي حضور داشته اند، لذا در تروريسم مدرن با افزايش تعداد قربانيان روبهرو مي شويم. بنابراين با تسامح مي توان گفت در جهان امروز، پديده سياسي تروريسم به عنوان عامل محرکه تحولات سياسي، اجتماعي، اقتصادي جايگزين پديده هاي سياسي شناخته شده مثل انقلابات، جنگ ها، کودتاها، شورش ها و .... شده است و زندگي سياسي در سطوح مختلف آن را به چالش کشيده است. در هرحال تروريسم به هر نوعي که باشد، خشونتآميز بودن، ايجاد رعب و وحشت و انگيزه سياسي از خصايص مشترك كليه اقدامات تروريستي محسوب ميشود. همين امر باعث ميشود تروريسم اصولاً معارض بنياديترين حق بشري يعني حق بر حيات و سلامتي قرار گيرد. از سوي ديگر تروريسم ناقض حق امنيت شخصي افراد است كه در ماده 3 اعلاميه جهاني حقوق بشر و بند 1 ماده 9 ميثاق بينالمللي حقوق مدني و سياسي به آن تصريح شده است. به درستي واژه امنيت، بحق زندگي به دور از ترس و واهمه دلالت دارد و اين مهم در مقدمه «ميثاق بين المللي حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي» و « ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي» مورد تأکيد قرار گرفته است و با توجه به اين که تروريسم منجر به گسترش رعب و وحشت در جامعه مي گردد، اين عمل برخلاف موازين مورد تأکيد در ميثاقهاي مذکور است، علاوه بر اين موارد در اعلاميه جهاني حقوق بشر اسلامي نيز، کرامت انسان مورد توجه قرار گرفته است و بي شک اقدامات تروريسمي کرامت انساني را خدشه دار مي نمايد و اينگونه منجر به نقض فاحش حقوق بشرمي گردد.
شايان ذکر است آمريکا که خود را سردمدار حقوق بشر و مدعي مبارزه با تروريسم معرفي مي کند، خود مولد تروريسم و ناقض اصلي حقوق بشر و حاکميت ديگر کشورها در دنيا ست، زيرا جنايات آمريکايي ها در کشتار صدها هزار نفر از مردم هيروشيما و ويتنام، کمکهاي آمريکا به صدام، ديکتاتور عراق در جريان حمله شيميايي به روستاي حلبچه، حمايت از حمله عربستان سعودي به مردم بيگناه يمن و حمايت از رژيم صهيونيستي در کشتار زنان و کودکان بيگناه فلسطين، حمايت عملي از رشد افراطگرايي و تروريسم و حمايت از داعش و ديگر گروه هاي تروريستي بر کسي پوشيده نيست، با اين وجود آمريکا در گزارش سالانه وزارت خارجه خود در مورد موضوع تروريسم جهاني در سال 2015 ، ايران را در صدر کشورهاي حامي تروريسم قرار داده و گفته است ايران از گروه هاي مختلف تروريستي جهان حمايت مالي ، آموزشي و تسليحاتي مي کند. اين در حالي است که ملت ايران خود بزرگترين قرباني تروريسم است، زيرا ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي بهطور گسترده با فعاليت هاي گروههاي تروريستي مواجه شده است و هزاران تن قرباني اقدامات تروريستي وخشونت بار شده اند چراکه با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، نظام جمهوري اسلامي بعنوان الگويي از حاکميت ديني برپايه ارزشها و آرمان هاي عدالت خواهانه تاسيس شد . اين ويژگي سبب خصومتورزي دشمنان انقلاب و تضاد ايدئولوژي هاي انحرافي با اصل نظام جمهوري اسلامي گرديد. ازاين رو پيوندي ناگسستني ميان گروههاي تروريستي و قدرت هاي استکباري مخالف نظام بوجود آمد، به همين دليل ، درهمه جريان هاي تروريستي در ايران ، رد پاي بيگانگان بچشم مي خورد.
درواقع پديده شوم و ضد بشري تروريسم، موضوعي آشنا و ملموس براي ما ايرانيان که همواره از قربانيان اصلي آن هستيم، است. چراکه جمهوري اسلامي ايران بيش از 17000 نفر از شهروندان و مقامات سياسي خود را در مواجهه با گروههاي مختلف تروريستي ازدست داده است که بيش از 12 هزار نفرآنان به دست عوامل گروهک منافقين موسوم به مجاهدين خلق شهيد شده و بقيه نيز به دست عوامل گروهک هاي ديگر وابسته به دشمنان از جمله فرقان، کومله، دموکرات، توده، اشرار، پژاک، جندا... (عبدالمالک ريگي)، خلق عرب، خلق بلوچ و تندر به شهادت رسيدهاند. همچنين جانبازان ترور نيز براساس آمارها بيش از 5 هزار نفرند که از اين تعداد نيز 4 هزار نفر به دست منافقين زخمي شدهاند. در اين راستا مي توان به بمب گذاري و انفجار دفتر نخست وزيري و نهاد رياست جمهوري ايران و به شهادت رساندن رئيس جمهور و نخست وزير وقت، اقدام به ترور رهبر معظم انقلاب اسلامي، حضرت آيت الله خامنه اي در مسجد ابوذر ، انفجار مقر حزب جمهوري اسلامي که به شهادت 72 تن از شخصيت ها و مسئولان نظام از جمله مسئول قوه قضائيه وقت ايران منجر شد و همچنين ترور شماري از فرماندهان سپاه و ارتش، شهداي محراب و... اشاره کرد. لازم به ذکر است اقدامات تروريستي تحت حمايت آمريکا و انگليس برضد ايران در سالهاي اخير ابعاد جديدي بهخود گرفت و وارد عرصه ترور دانشمندان و نخبگان ايران بويژه در ارتباط با موضوع هسته اي شده است. در مجموع مي توان گفت در سال هاي اخير با پررنگ شدن نقش تروريسم در سياست خارجي آمريکا و متحدان غربي اش، همواره از گروه هاي تروريستي به عنوان ابزار و اهرم فشار بر جمهوري اسلامي با هدف بي ثبات ساختن نظم سياسي موجود استفاده شده است و مجامع بين المللي از جمله شوراي امنيت بارها درجريان اسناد و مدارک اين اقدامات قرار گرفته اند اما هيچگاه پاسخگوي حمايت هاي غرب از تروريسم نبوده اند و همين امر باعث شده است که اين افراد و گروهک ها بهصورت آزادانه در آمريکا و بعضي از کشورها زندگي کنند بدون اينکه هيچ برخوردي با آنها شود و در ضمن نام بسياري از آنها از ليست گروههاي تروريستي خارج شده است که اين امر خود ناقض قوانين بين المللي است. فرجام سخن اينکه ، جمهوري اسلامي ايران يکي از کشورهايي است که پديدهي تروريسم با امنيت ملي و بينالمللي آن پيوند خورده و همواره از تروريسم آسيب ديده؛ در عين حالي که از ابزارهاي نظامي و تاکتيکي در کوتاه مدت براي مقابله با مظاهر تروريسم بهره گرفته، سياستهايي را اتخاذ كرده است که بتواند در بلند مدت از بهوجود آمدن اقدامات تروريستي پيشگيري و عوامل بهوجود آورنده اقدامات تروريستي را مهار نمايد. همچنين ضمن اشاره به اين که جمهوري اسلامي ايران در پرتو صلح عادلانه جهاني براي مقابله با تروريسم، سياست جهان بدون تروريسم را مطرح و در اين زمينه هم پيشقدم بوده و اين رويکرد را به جهانيان ارائه كرده است.