"آفتاب مطهر"(6)

شهید آیت الله مطهری این مسیر را شناخت و دل به آن سپرد و وقتی این معرفت را به دست آورد با خدای خویش پیمان بست و از او خواست که مرگش را شهادت در راه خودش قرار دهد. او از آغاز جوانی خواهان شهادت بود ، فرق شهید مطهری با دیگر شهدای راه خدا این است که او برای رهایی دل های مؤمنان از گزند ملحدان و زندیقان شهید شد .

Bookroom.ir File 3945

• عطش عملی و معنوی :

یکی از رموز موفقیت شهید مطهری این است که در دامن پدری پارسا تربیت شد و در خانواده ای نشو و نما یافت که جویبار فضیلت در آن جاری بود ، این ویژگی در شکوفایی او به مثابه انسانی مؤمن ، پرهیزگار و خوش نیت ، تأثیر به سزایی داشت .

شهید مطهری در دوران جوانی ، هنگامی که تحصیل را آغاز کرد ، دارای عطش و شوقی شگفت برای رسیدن به کمال انسانی بود ، کمال در دو عرصه معرفت و فضیلت . وی عاشق دانش و معرفت بود ، به گونه ای که در جوانی ، کاری جز فرا گرفتن علوم و معارف نداشت . او حاضر بود از هر گونه لذت زندگی ، انس با خانواده و همه آنچه هر انسانی در زندگی اش به ویژه در روزگار جوانی دارد ، چشم پوشد تا در تحصیل دانش پیشرفت کند .

مهاجرت او از مشهد به قم و سفرهایش برای تحصیل علم ، به ویژه به اصفهان ، نشانگر عطشی سیری ناپذیر و شوقی بی مانند است که از همان اوان نوجوانی و جوانی به آموختن دانش و معرفت داشت .

ولی این تنها یک بعد قضیه است ، وی تنها به فرا گرفتن دانش اهتمام نمی ورزید ، بلکه همدوش معرفت ، خواهان فضیلت و معنویت بود . او هر جای که می رفت در پی شناسایی استادان اخلاق و عرفان بود ، تا با آنان ارتباط برقرار کند و از محضرشان بهره گیرد ، خدای متعالی نیز او را از افاضات استادانی بهره مند ساخت که اگر نگوییم بی نظیر ، کم نظیر بودند . (1)

یکی از این استادان امام خمینی (ره) بود که شهید مطهری موفق شد در محفل درسی و اخلاقی او حضور یابد . این استاد در کنار مقامات علمی ، نوآوری و پژوهش در فقه و اصول ، فضیلت های معنوی برجسته ای داشت .

او (امام خمینی) در مدرسه فیضیه به تدریس اخلاق می پرداخت و اهل دل و جویندگان مقامات معنوی ، با اشتیاقی شگفت در آن حضور می یافتند و حتی برخی از آنان در پای درس اخلاق ، آن قدر گریه می کردند که از هوش می رفتند .

شهید مطهری از این فیوضات پربار تربیتی و اخلاقی بهره برد و میان امام و او پیوند عاطفی و انسی ویژه برقرار بود . (2) به همین دلیل مطهری در سخنان و نوشته هایش ، وقتی به نام این بزرگوار می رسید ، لفظ روحی فداه را به کار می برد .

مطهری در قم از محضر علامه طباطبایی نیز بهره گرفت و افزون بر جنبه های علمی و فلسفی ، در جهات معنوی ، از این مفسر برجسته و فیلسوف عالی مقام تأثیر پذیرفت . او به علامه علاقه بسیار داشت و این به دلیل امتیازات ملکوتی و اخلاقی استادش بود . (3) شهید مطهری در برخی سخنرانی ها و یادداشت های خود به این ارتباط علمی و عاطفی اشاره می کند .

استاد مطهری به استادان ، با وجود توانایی های بسیار آنان ، بسنده نکرد و کوشید با هر کسی که از کمالات ملکوتی بهره ای داشت ارتباط برقرار کند . یکی از آنان مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی است که در اصفهان ساکن بود . بنده توفیق دیدار با این مرد خدا را داشتم ، گرچه موفق نشدم از حوزه درسی وی بهره ببرم .

او انسان وارسته ای بود که رفتار ، حرکات ، سکنات و حتی سیمای نورانی اش دارای جاذبه و آموزندگی ویژه ای بود . وی در اصفهان نهج البلاغه تدریس می کرد و شهید مطهری در اثر انس با این معلم مهذب ، در اقیانوس نهج البلاغه به غواصی پرداخت و کوشید مطالعاتی درباره این کتاب شریف انجام دهد .

حاج میرزا علی آقا روحانی ، بزرگواری بود که در اصفهان به منبر می رفت و می کوشید با استناد به قرآن ، حدیث و نهج البلاغه موعظه کند . سخنان وی چون از اعماق دلی پاک و نفسی مزکی برمی خاست ، بر دلها می نشست و بسیار اثر بخش بود . وقتی او مضامین نهج البلاغه را با بیانی شیوا می خواند ، اشک از دیدگانش سرازیر می گردید و شنوندگان نیز به شدت منقلب می شدند .

شهید مطهری از چنین وارستگانی بهره می گرفت ، او برای استفاده از محضر میرزا علی آقا ، بار سفر می بست ، به اصفهان می رفت و مدت ها در این شهر اقامت می گزید ، تا از پرتو افشانی های وی بهره مند شود . (4)

شهید مطهری با اشخاص دیگری که در عتبات عالیات یا شهرهای ایران بودند ارتباط برقرار می کرد ، تا از مصاحبت و معاشرت با آنان برخوردار شود . جوانان باید عطش علمی و اشتیاق به معارف و همچنین عشق به خودسازی و معنویت را از این دانشمند شهید بیاموزند .

اگر مطهری به مقاماتی والا و شایسته دست یافت و خداوند این همه به عمر او برکت داد ، به این دلیل بود که وی در علم و عمل ، با تحمل زحمت و رنج بسیار پیشرفت کرد و به موازات آن از فضیلت های اخلاقی و خصلت های معنوی غافل نبود .

Motahary2جوانان امروز باید قدر امکانات و شرایط خویش را بدانند و این بخش از زندگی استاد مطهری برایشان سرمشق خوبی باشد ، در فراگیری دانش های دینی و دیگر علوم سودمند برای جامعه کوتاهی نکنند و در تقوا و رشد معنوی نیز از هیچ کوششی دریغ نورزند .

این بخش از زندگی آن متفکر شهید ، ثمراتی ارزشمند داشت و در پرتو پرورش های خانوادگی ، تحصیلات در علوم نقلی و عقلی و تربیت های پرمایه استادان ، خداوند عمری با برکت به وی بخشید . او دارای توانی شگفت انگیز در اظهار نظر و شناخت دردها و معضلات بود و چون این بعد علمی و آموزشی را با خودسازی قرین ساخته بود ، به مرتبه بالایی از یقین و اطمینان قلبی دست یافته بود .

میان این باور عمیق قلبی و اعتقادات امثال ما ، فاصله بسیار است . اگر انسان بخواهد کامل شود ، نباید تنها به تحصیلات و برخی آموزش ها بسنده کند . عمل به دستورات الهی بسیار مهم است ، چه در مسائل فردی و چه اجتماعی .

طبیعی است که وقتی یقین و توکل به خداوند با مهارت های علمی و قدرت تحلیل های فکری و فلسفی ترکیب شود ، می تواند محصولات ارزنده ای به ارمغان آورد . کیمیای معنوی ناشی از این تلاش های علمی و عملی ، انسان های بسیاری را به سوی حق و دیانت هدایت کرده است . (5)

• عمر با برکت :

زندگی در این جهان نوعی داد و ستد است ، آدمی به طور مداوم سرمایه هایی را می دهد و در برابر آن چیزهایی می گیرد و جز این ، زیستن در دنیا امکان پذیر نیست . گران بهاترین سرمایه ای که در دست داریم عمر ماست که با آن می توان مصالح دنیا و آخرت را به دست آورد . ما دائم این ثروت مهم را هزینه می کنیم ، ولی در مقابل چه به دست می آوریم ؟ بسته به این که برای چه چیزهایی ارزش قائل هستیم ، می توانیم این گوهر گرانبها را برای اموری ارزنده تر و پایدارتر هزینه کنیم .

برخی افراد این هدیه ارزشمن الهی را صرف لذت های زودگذر و امور فناپذیر می کنند که نه تنها نتیجه ای مثبت به همراه نخواهد داشت ، بلکه به دلیل بیهودگی و گاهی خلافکاری ، دچار خسارت های معنوی و اخروی نیز می شوند . این افراد همانهایی هستند که به تعبیر قرآن در غفلت به سر می برند .

عده ای نیز دل خود را به این خوش کرده اند که در برابر عمری که تلف کرده اند ، مال و منال یا جاه و مقامی به دست آورده اند ، آنان گمان می کنند موفق هستند ، در حالی که با واقعیت فاصله دارند ، چنین اشخاصی دچار توهم هستند . قرآن درباره اینگونه انسان ها می فرماید :

« قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا * أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا ، بگو آیا شما را آگاه کنیم که کردار چه کسانی بیش از همه به زیان شان بود ؟ آنان که تلاش شان در زندگی دنیا تباه گردید و می پنداشتند کاری نیکو می کردند ، آنان به آیات پروردگارشان ایمان نیاوردند ، پس اعمال شان ناچیز شد و ما در روز قیامت برای این افراد منزلتی قائل نیستیم ."

(کهف/103 – 105)

افزون بر این افراد ، گروهی نیز هستند که برای عمر خویش ارزش هایی پایدار قائل اند ، در این زمینه باید گفت : هر کسی به اندازه شناخت و بینشی که به آفریدگار هستی و وجود خویش دارد ، برای عمر خودش اعتباری در نظر می گیرد و می کوشد آن را در جاهایی هزینه کند که زیانکار نشود .

روی آوردن به دانش ، فنون ، اختراعات ، ابتکارات ، هنرها و اینگونه تلاش ها و مهارت ها ، نخستین چیزهایی است که در این راستا توجه بشر را به خود جلب می کند و او تصمیم می گیرد عمر خویش را در تحصیل ، کسب مهارت و فراگیری این معارف علمی و ذوقی به کار برد .

آنگاه به اختراعی دست می یابد ، هنری می آفریند ، آثاری بر جای می نهد ، نوشته هایی برای استفاده دیگران تدوین می کند ، در پدیده های فیزیکی و زیستی جهان می کاود و دستاورد پژوهش ها ، دقت ها و زحمت های خود را در اختیار دیگران می گذارد .

در واقع ژرف کاوی ها و کوشش های این مشاهیر است که میراث علمی ، فرهنگی و هنری انسان را پدید می آورد . این کارها سودمند و ماندنی است و نشانگر این که آدمی برای عمر خود ارزش قائل بوده که آن را در راه این امور هزینه کرده است .

دانشمندان ، حکیمان ، هنرمندان و ... از دیر باز به این واقعیت پی برده اند و جان و هستی خویش را برای رسیدن به آن فدا کرده اند و انرژی و توان خویش را به کار برده اند ، ولی در واقع این تلاش ها نیز نارساست .

به لحاظ منطق و برهان ، درست نیست که انسان عمر خود را بدهد تا به خیال خودش ، آثار علمی بر جای گذارد و نام نیک و شهرت به دست آورد ، زیرا دیگر خودش زنده نیست تا محصول کوشش خویش را ببیند .

انبیاء و اولیای الهی به ما نوید داده اند که انسان می تواند در دوران عمرش آثاری ابدی و زوال ناپذیر بر جای گذارد و در سرای جاوید و عالم برزخ از بهره ها و محصولات آنها برخوردار شود و به سعادت ابدی و حیاط طیبه دست یابد ، قرآن کریم از این داد و ستد مفید و با برکت چنین خبر داده است :

« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ * ُتؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ * يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ، ای کسانی که ایمان آورده اید ، آیا شما را به تجارتی رهایی بخش از عذابی دردناک راهنمایی کنم ؟ به خدا و فرستاده اش ایمان بیاورید و در راه خدا با مال و جان خویش جهاد کنید . این برای شما بهتر است اگر دانا باشید .

او گناهان شما را می آمرزد و به باغ هایی که در آن نهرها جاری است و نیز خانه هایی خوش و پاکیزه در بهشتی جاوید داخل می کند و این پیروزی بزرگی است . نعمتی دیگر که دوستش دارید نصرتی است از جانب خداوند و فتحی بزرگ ، پس مؤمنان را به این امور بشارت ده .»

(صف/13- 10)

  1 اکنون که باید در این بازار دنیا به داد و ستد بپردازیم و کالایمان را از ما خواهند گرفت ، چه بهتر که در برابر آن کالایی ابدی به دست آوریم . شرط آن این است که عمر خویش را در راه خدا بگذرانیم و آن را در راه خشنودی خدا هزینه کنیم .

جهاد با مال و جان در راه خدا سعادت جاویدان را به ارمغان می آورد ، کسانی که چنین عمل می کنند ، دستورات خدا را در جهان اجرا کرده ، برای خدا به پا می خیزند ، برای او گام بر می دارند، زیستن آنان برای خشنودی حق است و برای او ، از جان خویش دست می شویند. البته همگان یکسان نیستند و پایه معرفت و ایمان افرادی که این راه را بر می گزیده اند ، متفاوت است .

نازل ترین مرتبه ایمان این است که انسان تکالیف واجب را انجام دهد و از گناهان بزرگ دوری جوید تا در روز قیامت آمرزیده شود و به بهشت رود ، ولی این مرتبه با درجات اولیای خدا بسیار فاصله دارد و عقل بشری نمی تواند اختلافش را درک کند . در این میان کسانی که به قله ها رسیده اند ، معرفتی کامل به دست آورده اند و عمرشان را به درستی ارزیابی کرده اند .

البته شمار این افراد اندک است ، ولی به هر روی در هر امتی اشخاصی بوده اند که همتی بس بلند داشته اند و در راه رسیدن به قله های فضیلت کوشیده اند . انسان وقتی وارد این عرصه از معرفت می شود ، به جهانی دیگر گام می نهد و افقی دیگر به رویش گشوده می شود و با پیمودن هر مرحله ای از کمال وارد حیاتی دیگر گونه می شود :

« أَوَ مَن كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ، آیا آن کسی که مرده بود و ما زنده اش ساختیم و نوری فرا راهش داشتیم تا بدان در میان مردم راه خود را بیابد ، همانند کسی است که به تاریکی گرفتار است و راه رهایی را نمی داند ؟ کردار کافران اینگونه در نظرشان آراسته شده است .»

(انعام/122)

این نورانیت و معنویت حیاتی دیگر به انسان می بخشد ، تا آنجا که چشم دل به نور الهی باز می شود و جلال و شکوه پروردگار را می نگرد . چنین انسانی به دستاوردهای دنیایی بی اعتناست و حتی از لذت های دنیوی دل خوشی ندارد ، بلکه همواره مشتاق پرواز از این قفس است ، زیرا جهانی را شناخته و دیده است که سرشار از بهجت و سرور و لذت وصف ناپذیر است ، دنیای فانی برای او بسیار تنگ است .

شهید آیت الله مطهری این مسیر را شناخت و دل به آن سپرد و وقتی این معرفت را به دست آورد با خدای خویش پیمان بست و از او خواست که مرگش را شهادت در راه خودش قرار دهد. او از آغاز جوانی خواهان شهادت بود ، فرق شهید مطهری با دیگر شهدای راه خدا این است که او برای رهایی دل های مؤمنان از گزند ملحدان و زندیقان شهید شد .

او عمر خویش را در راهی هزینه کرد که اسلام بماند و مردم در طریق قرار گیرند و آثاری بر جای نهاد که مردم با استفاده از آنها بر معرفت و معنویت خود بیفزایند ، وی با خدا پیمان بست که لحظات زندگی و تمام هم و غم خود را برای احیای حقایق قرآنی صرف کند . اینها نیز از رازهای موفقیت شهید مطهری است که خداوند به او توفیق داد وارد این عرصه شود.(6)

پی نوشت:

1. سخنرانی به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت مطهری ، در جمع طلاب مدرسه معصومیه ، 10/12/1379

2. همان سخنرانی

3. همان سخنرانی

4. درباره این شخصیت بنگرید به کتاب ناصح صالح ، با مقدمه علامه حسن حسن زاده عاملی .

5. همان سخنرانی

6. سخنرانی در دانشگاه شریف ، 11/2/1371

 

"آفتاب مطهر"(۵)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31