چقدر غصه میخوریم برای رفتن شهدای سلامتمان، برای آنها که مرگ را در آغوش میگیرند تا ما همراه زندگی بمانیم، خود را از زندگی، زیستن و خانواده محروم میکنند تا ما بدانیم برای سلامت مردان و زنان این مرز و بوم، نازنین جانهایی رخ در نقاب خاک کشیدهاند. اما با غم پر غرور نبودنشان چه کنیم؟ غم نبودنشان سخت است، درست مثل خبر از راه رسیدن پیکر مدافعان حرم، شهدای دفاع مقدس یا تشییع پیکر یکی از شهدای مظلوم ترور. تاریخ نشان داده که ما ملت شهادتیم و این را صدها هزار بار به اثبات رساندهایم.
تجربه خنده مستانه گرگها از شهادت فرزندان این مرز و بوم اما چیز جدیدی نیست و به امروز و دیروز ربط ندارد و عمری به بلندای بیش از چهار دهه دارد. اخیرا هم با شهادت یک پزشک و رزمنده دوران دفاع مقدس مجالی پیش ساخت برای لجنپراکنی آنها که با ما نیستند و بر ما شدهاند تا عقده بیسیطره بودنشان در ایران را این بار در شهادت یکی دیگر از عزیزان این آب و خاک فریاد بزنند. یکی از دهها شهید سلامت این روزها، دکتر مظفر ربیعی پزشک مازندرانی و جانباز شیمیایی دوران دفاع مقدس بود که با وجود تنگی نفس شدید و علیرغم بازنشسته بودن، به خدمت بازگشت و برای سلامت بیمارانش از جان خود گذشت، پزشکی که دشمنان همزبان این آب و خاک بعد از خبر شهادتش، هلهلهکنان، از او به عنوان جلاد! نام بردند. آن هم به دلیل سالها قبل و حضور او در دوران دفاع مقدس و در راه آزادی وطن.
سابقه این نفرت پراکنی، ابراز خوشحالی از شهادت خادمان ملت و امثال آن چه از جانب منافقین کوردل و چه از جانب ضدانقلاب فراری، چیز تازهای نیست. این شهادتها در راه وطن، برای هر مسئلهای که باشد، مستمسک شادمانی دشمنانی است که تنها وجه تمایزشان با دشمنان خارجی این است که به زبان فارسی سخن میگویند اما گاه عقده و کینههایشان از این ملت، صدها برابر بیشتر از دشمنان بیگانه است.
همه میدانیم وطن پرستی خلق و خوی پسندیده و مقدسی است که در هر جای دنیا از آن به نیکی یاد میشود و هر بشری کم یا زیاد از آن بهرهمند است اما در مرام خائنان وطن، وطنپرستی زمانی معنا دارد که در اصل برای تحقق اهداف منافقین یا ضد انقلاب باشد و در نهایت بتوان با کاور وطنپرستی آن را توجیه کرد؛ بمبگذاری، ترورهای کور مردم کوچه و بازار، خرابکاری، آتشزدن مردم، جاسوسی برای صدام و آمریکا و رژیم اسرائیل و حتی تجاوز به تکتک زنان گروهک! را به خوبی میتوان با چند جمله و اطلاعیه خوش رنگ و لعاب سیاسی یا خطابه آتشین همراه با استفاده از چاشنی پر و پیمان «مردم» توجیه کرد و بعدها از آن به عنوان یک سند وطنپرستی یاد کرد و رگ گردن هم برایش متورم ساخت؛ گویا معنای مردم، وطنپرستی و شهادت کاملا معکوس شده است. زیرا منافقین از سربازان وظیفهای که در مقابل متجاوزان به خاک وطن، ایستادگی کرده و به شهادت رسیدهاند به عنوان «مرگ مزدوران رژیم در مرز میرجاوه» یاد میکنند، از شهادت مدافعان حریم و بارگاه حضرت زینب به عنوان مرگ نیروهای سرکوبگر رژیم یاد میکنند، جوری که گویی به جای داعش و گروههای تروریستی، آنها مرزهای اسلام را لگدمال کرده و جنایتهایشان دنیا را به حیرت وا داشته است. به جای تمجید از از شهدای سلامت، این جان بازی را که در تمام کشورهای درگیر با کرونا وجود دارد را به عنوان کمبود و عدم کفایت نظام تعبیر میکنند و البته چشم بر کمبودهای افسانهای بهداشت و دارو و ناتوانی سران و اربابان خود در کشورهای مطبوعشان میبندند و خفقان میگیرند. زیباترین جلوه ایثار و وطندوستی که در همه کشورهای کره خاکی یکسان است، از نظر منافقین به عنوان مرگ مزدوران رژیم یاد میشود!
از منظر منافقین و هر که با ما بود خوب است و هر که با ما نبود، حتما بر ما است و هیچ کار خیر و تلاشش نباید به چشم دیده شود.
غمخواران مردم ایران نه منافقین مزدوری هستند که امروز در فلاکت بارترین دوران خود هستند، نه ضدانقلابی که برای چند دلار بیشتر مقابل دوربین اجارهای دشمنان ایران دلقک بازی در میآورند و نه رسانههای لندنی و سعودی که در تفسیرهایشان، کرونای ایرانی با کرونای آمریکایی و اروپایی زمین تا آسمان تفاوت میکند.
غم این ملت روی دوش همین ملت و همین مردم است که سالها در این کشور بودهاند و با خوشی و سختیاش شاد شده و اشک ریختهاند. ما یاد گرفتهایم قوی باشیم، قوی و بزرگ و مقاوم در برابر مشکلات، تحریمها، رنجها و در این میان همیشه مصیبت عزیزانمان را به چشم دیدهایم و به دوش کشیدهایم؛ در سالهای انقلاب، سالهای تثبیت انقلاب، دوران ترورهای کور منافقین و ضدانقلاب، سالهای دفاع مقدس، دفاع از حریم اهل بیت، بلاهای طبیعی و ... . ما روزها و سالهای بسیار سختتر از کورنا را پشت سر گذاشتهایم و حالا هم بر غم وداع رفتگان کرونا و شهدای سلامت نشستهایم؛ شهدایی غریب و مظلوم که حتی نمیتوانیم در مراسم خاکسپاری و ختمشان حضور یابیم. غربت شهادت آیا از این بیشتر هم میشود؟
ما یاد گرفتهایم همیشه خودمان باشیم و با توکل به پروردگار، قدم به قدم جلو برویم. این روزها نیز میگذرد و ما ملت سربلند تاریخ، باز هم سربلند خواهیم بود. این زمستان که قطعا سختترین زمستان روزگار نیست، میگذرد و روسیاهیاش به ذغال میماند. به آنهایی که مقابل این ملت تیغ و تیر کشیدند، برای تحریم ها کف زدند و شدند دلقک سیرک آمریکا، انگلیس، سعودی و رژیم اشغالگر قدس.