•مجموعه صفات :
ضروري است در اينجا مجموعه ويژگي ها و صفاتي را كه در بالا گذشت بار ديگر مد نظر قرار دهيم تا موضع اين دشمنان دوست نما را بهتر و مسئوليت خطير خويش را در مقابل آنان بيشتر احساس كنيم ، دقت كنيد مجموع صفات چنين بود :
1. تزلزل در عقيده و ايدئولوژي . 2. مرض دروني و عداوت با اسلام. 3. حسد و كينه توزي با اهل ايمان . 4. وحشت از قدرت اتحاد و انسجام ملت .5. عدم شناخت صحيح و آگاهي اصيل نيست به اسلام . 6. قساوت دلي و بير رحم بودن . 7. ارزش براي اصالت اقتصاد و مادي گري . 8. سعي در به كفر كشاندن مؤمنين . 9. به فراموشي سپردن خدا و مبداء آفرينش .10. اصطلاحات علمي و كلمات جذاب. 11. ادعاي بي اساس و بلف هاي زيركانه . 12. ايجاد صحنه هاي ساختگي و تبليغات كاذب . 13. دروغ پردازي . 14. قناعت به شعارهاي زيبا و خودداري از عمل . 15. خيانت كاري .16. موعظه هاي پوچ و بدون عمل . 17. پيمان شكني .18. به استهزء گرفتن اهل ايمان .19. بهانه جويي و عذر تراشي غير موجه .20. جو سازي و غائله آفريني و دامن زدن به ناامني و اغتشاش . 21. اهانت و تكذيب خدا و رسول . 22. بوقلمون صفتي و چند چهره گي . 23. تظاهر و رياكاري و قدرت نمايي و قهرمان سازي. 24. ايجاد شايعه و شك و شبهه و وسوسه و وضع متشنج در ميان مردم . 25. مخفي كاري و جاسوسي و تشكيل جلسات سري براي اعمال و هدف هاي شوم و ضد مردمي . 26. خودداري از كار و كوشش و خدمات انساني . 27. به بازي گرفتن مسلمانان و اعمال و رفتار آنان . 28. ايجاد سدها و موانع بر سر راه حركت انقلابي و صراط مستقيم ملت . 29. همبستگي با كفار و دشمنان اسلام . 30 . گمراه بودن و ديگران را نيز به گمراهي و انحراف از مكتب توحيد كشاندن .
حال خواننده عزيز ! كسي كه خود گمراه است و ديگران را هم به گمراهي مي كشاند ، دروغ مي گويد و خيانت مي كند ، تزلزل فكر و عقيده در قول و عمل دارد ، به دشمن وابسته است و در باطن فاسق و فاجر است ، چه اصالت و رسالتي را مي تواند عهده دار باشد ؟
و چه افرادي را مي تواند راهبري كند ؟ جز اين كه حيات مادي و معنوي خود و ديگران را به تباهي و سياهي بكشاند و به اسفل السافلين سقوط نمايد !
تقاضا مي شود ويژگي هاي فوق را باز همچنان مطالعه كنيد و به آن بينديشيد و آنگاه با وجداني پاك و تصميمي عاقلانه و قاطعانه به قضاوت بنشينيد كه بهترين قاضي وجدان است و قبل از يوم تبلي السرائر ، بسياري از حقايق را بر ملا مي سازد و طبعاً انسان را به خزي دنيا و نكتب اين جهان مبتلا مي سازد .
•مسئوليت ما :
در شرايط كنوني جامعه ما كه قشري يا اقشاري به چنين بلاهايي مبتلا شده اند و بسياري را هم مبتلا گردانيده اند ، رسالت اسلامي و مسئوليت انساني ما در اين زمينه چيست ؟ وظايف زير احساس و پيشنهاد مي گردد :
1. ارشاد و سازندگي : اولين شيوه اي است كه اسلام در برابر هر قشر و گروهي و در مقابل هر مرام و مسلكي آن را مقرر مي دارد و بسياري از منافقين رده دوم و سوم و تيپ دنباله رو را ممكن است از اين راه چنانچه با منطق و جدال احسن انجام شود از آتش سوزان نفاق و شقاق رهايي بخشيد و به آغوش گرم اسلام باز گرداند .
البته روشن است كه اين شيوه در صورتي امكان پذير است كه مرض قلب و خدا فراموشي آنان به حدي نرسيده باشد كه خدا هم آنان را رها و فراموش كرده باشد ، چه اين كه خداي مهربان فرموده است : " ايما عبد عصاني و كلته الي نفسه ثم لم ابالي فياي وادهلك ؛ هر بنده اي پس از ناديده گرفتن حقايق بينات و راه هدايت ، در برابر من سر به عصيان و انحراف بردارد او را به خود وا مي گذارم و آنگاه به هر دره اي سقوط كند و هلاك گردد ، باكي ندارم ! " (1)
در اينجا ضروري است باز پيام نوروز سال 59 پيشواي دلسوز اسلامي امام امت را يادآور شويم كه : " اسلام خود مكتبي است غني كه هرگز احتياجي به ضميمه كردن بعضي از مكاتب با آن نيست و همه بايد بدانند كه التقاطي فكر كردن، خيانتي بزرگ به اسلام و مسلمين است كه نتيجه و ثمره تلخ آن نوع تفكر در سال هاي آينده روشن مي گردد ...
2. شناساندن چهره اصيل اسلام : معرفي مباني ايدئولوژي و انساني آن ، بازشناسي موازين اجتماعي و معيارهاي سياسي و اقتصادي اسلام راه مؤثري است كه مي تواند جوانان فريب زرق و برق الفاظ و اصطلاحات منافقين خورده را به حركت و بيداري آورد تا از طرفي هم خود اسلام را بپذيرند و از طرف ديگر از آن اسلام و مسلماني را كه دشمنان به او شناسانده اند باز گردد و بافندگي هاي آنان افشا شود .
3. وظيفه ديگر معرفي چهره هاي منافقين است ، همان طور كه قرآن و حديث اين كار را كرده و بيان كرده است كه آنان به قرآن ايمان ندارند . با خدا و رسول مكر و حيله مي كنند ، خود را مصلح مي دانند در حالي كه مفسد و مخربند . عمل آنان شيطاني است ، مشاعر خود را از دست داده اند و در طغيان و عصيان فرو رفته اند . ضلالت و گمراهي را بر هدايت و صلاح برگزيده اند و سرانجام بصيرت و شعور خود را از دست داده اند و در ظلمات و ضلالت سير مي كنند . (2)
و بالاخره چنان كه قرآن مي فرمايد : " بشر المنافقين بان لهم عذابا اليما ... ؛ عذاب و دردناك و ذلت بار الهي در انتظار آنان است . " (3)
پيامبر اسلام درباره معرفي منافق مي فرمايد : " مثل المنافق مثل جذع النخل ، اراد صاحبه ان ينتفع به في بعض بنائه فلم يستقيم له الموضع الذي اراد فحوله في موضع آخرله فكان ذلك ان احرقه بالنار ؛ داستان منافق مثل وضع شاخه خرمايي است كه كسي آن را براي استفاده در ساختمان از درخت بريده باشد ، اما براي آن كار مناسب و مستقيم از كار در نمي آيد . ناچار تصميم مي گيرد آن را در موضع ديگري به كار برده كه به خاطر كجي و اعواج بدان كار موفق نمي شود و بالاخره آخرين چاره سوزاندن و از بين بردن آن شاخه است ." (4)
پيامبر بزرگوار اسلام وضع منافقين را در لباس يك مثال ديگر بدين گونه بيان مي كند : " ان مثلهم مثل الشاة العابرة بين الغنمين متحيره فنظر الي هذه و الي هذه لا تدري ايهما تتبع ؛ داستان منافقين مثل داستان گوسفندي است كه در ميان دو گله گوسفند متحير و سرگردان واقع شده ، گاهي به اين گله نگاه مي كند و گاهي متوجه ديگري مي گردد و متحير است كه به سوي كدام روي آورد و جزو آن گردد و از آن متابعت كند ." (5)
باري كيفر چنين افرادي را مضافاً بر آنچه از نظر قرآن بيان شد امام صادق (ع) هم اعلام مي دارد : " من لقي المسلمين بوجهين و لسانين ، جاء يوم القيامه و له لسانان من نار ؛ هر كس با ملت مسلمان با دو چهره و دو زبان برخورد كند ، روز قيامت با دو زبان آتشين مبعوث مي گردد . (6)
به هر حال معرفي چهره هاي منافقين يكي از وظايف مهمي است كه مسلمانان متعهد و طلايه داران فكري جامعه بايد بدان اقدام كنند و چهره هاي پليد و خبيث اين عناصر ضد اسلامي و ضد انساني را به همگان معرفي نمايند .
4. مسئوليت ديگر اين است كه مسلمانان متعهد و مطيع خدا و رسول ، چنانچه مراحل و اقدامات فوق مؤثر نيافتند با منافقين مبارزه منفي نمايند . بدين نحو كه آنان را از خود و جامعه خود طرد و نفي نمايند .
چنانچه قرآن كريم مي فرمايد : " و لا تطع الكافرين و المنافقين و دعم اذاهم ... ؛ از كافرين و منافقين اطاعت مكن ، آنان را رها كن و به حال خود واگذار و در مورد آزار آنان هم پافشاري به خرج مده ، به خدا توكل كن كه خداوند وكيل و مدافع خوبي خواهد بود . " (7)
اميرالمؤمنين علي (ع) مي فرمايد : " احذركم اهل النفاق ؛ شما را به شدت از منافقين برحذر مي دارم ، از آنان بپرهيزيد و آنان را از جمع خود طرح و نفي نماييد ." (8)
5. پس از اين مراحل نوبت مبارزه مثبت و مستقيم مي رسد و اين كار براي وقتي است كه منافقين جبهه توطئه و تخريب مي گيرند و دست به آشوب و اغتشاش مي زنند كه قهراً صدمات اين ضربات متوجه اسلام و حكومت اسلام مي گردد .
اينجاست كه قرآن با صراحت و قاطعيت فرمان مي دهد : " يا ايها النبي جاهد الكفار و المنافقين و اغلظ عليهم ... ؛ اي پيامبر ! مبارزه و نبرد بي امان خود را عليه سران كفر و نفاق آغاز كن با آنان با شدت و قاطعيت در ستيز و حال كه ارشاد و مسالمت مؤثر نيفتاد ، شمشير و سلاح خويش را بر روي آنان دركش ، كه آنان دست از سركشي و توطئه بر نمي دارند و جايگاه شان نيز دوزخ خواهد بود ." (9)
در اينجا اين مقاله را به پايان مي بريم و از درگاه مقدس و كبريايي خداوند كه پيوسته باب رحمت و غفرانش به روي همه گشوده است خواستاريم كه جوانان ساده دل و ناآگاه ما را كه وسوسه هاي الخناس و القائات شياطين آنان را به كام اغفال و انحراف لغزانده است به مرز صلاح و سداد راهبري فرمايد و قبل از آن كه تازيانه عقاب و كيفر الهي بر آنان فرود بارد ، به آغوش باز اسلام محمد ، علي و همه امامان و پيشوايان و طلايه داران و شاهدان شهيد باز گردند و چهره توبت و انابت به خاك سايند و آبهاي رفته از جوي را باز گردانند كه : " فماذا بعد الحق الا الضلال ؛ آنچه غير حق است جز ضلالت و گمراهي و تباهي چيز ديگري نخواهد بود ." (10)
پی نوشت:
1. وسائل الشيعه ، ج 18 ، ص 186
2. آيات 8 تا 18 ، سوره بقره
3. نساء / 137
4. اصول كافي ، ج 2 ، ص 396
5. منهج ، ج 3 ، ص 137
6. اصول كافي ، ج 2 ، ص 343
7. احزاب / 48
8. نهج البلاغه ، خطبه 185
9. توبه / 73
10. يونس / 32