در سال 60 به دنبال شدت گرفتن اختلافات میان بنی صدر و نخست وزیر مکتبی ، شهید رجایی و نیز اختلاف میان بنی صدر و مجلس شورای اسلامی و بلاتکلیف ماندن برخی از وزارتخانه ها ، بنی صدر با طرح شعار بن بست و رفراندوم می کوشد آنها را پلی برای رسیدن به اهدافش کند .
از اینرو چنین مطرح کرده که کشور به بن بست رسیده و سالم ترین راه بدون بحران این است که همه موافقت کنند تا به مردم مراجعه کنیم و با آرای عمومی آنچه باید بشود ، بشود . روزنامه انقلاب ، 30 اردیبهشت 60
وی در توجیه پیشنهاد خود با عوام فریبی خاصی گفت :
" اگر میزان رأی ملت است ، در یک محیط آرام این مردم را عاقل و بالغ و هوشیار تلقی بکنید و جواب معقول بدهند و الا ناسزا گفتن ما را از میدان به در نمی کند ، من مشیرالدوله نیستم که در بروم .
اگر میزان رأی ملت است و من به عنوان رئیس جمهور موقعیت خودم را در خطر می بینم ، حق دارم پیشنهاد بکنم این میزان اظهار بشود یا خیر ؟ اگر چنین حقی دارم آقا جواب من تهدید است ؟
ما در این جمهوری پذیرفته ایم که انقلاب کردیم ، برای این که رژیمی سر کار بود که مردم را به حساب نمی آورد و رأی آنها را نمی پذیرفت ، ما گفتیم نه ، مردم حق دارند و کشور مال مردم است ، میزان رأی مردم است .... خوب اگر این طور است بگذارید رأی مردم معلوم بشود ."
روزنامه کیهان ، 10 خرداد 60 ، ص 10
پس از این پیشنهاد ، روزنامه های زنجیره ای وارد ماجرا شدند و با حمایت همه جانبه از پیشنهاد چنین وانمود کردند که تنها راه نجات کشور از بن بست مراجعه به آرای عمومی است .
یک روز پس از این پیشنهاد روزنامه میزان وابسته به نهضت آزادی نوشت : " برای حل مسائل کشور به آرای عمومی مراجعه کنیم ." 31 اردیبهشت 60
پس از آن نشریه رنجبر نیز با بنی صدر و روزنامه های هم فکر او هم آوا شد و نوشت :
" به اعتقاد ما این رفراندوم فرصتی خواهد بود تا بار دیگر مردم ما که تنفر کامل خود را از دار و دسته مستبد حاکم کنونی به طور روزمره نشان می دهند ، خواست و عزم خود را به حراست از استقلال و آزادی و دیگر دستاوردهای انقلاب وسیعاً اعلام و برکناری دولت رجایی و سرنگونی دستگاه مستبدین حاکم را رسماً خواستار شوند ." نشریه رنجبر ، شماره 182 ، سال 60
و سپس مخالفان رفراندوم را به باد تمسخر گرفت :
" از همه سو ، از پشت تریبون نماز جمعه و از بالای تخت دیوان عالی کشور ، بانک آشنای تکفیر به هوا برخاست و همچنان ادامه دارد ، رفراندوم ؟ این دیگر کدام ره آورد تمدن و فرهنگ کثیف غربی است ؟ ما که ولایت فقیه داریم ، رفراندوم می خواهیم چه کار ؟ ما که قیم مردم داریم ، مراجعه به آرای عمومی می خواهیم چه کار ؟ مردم موقعی خوبند که با رأیشان صندوق های حزب جمهوری را پر کنند ...... " نشریه رنجبر ، شماره 182 ، سال 60
این عبارات ناظر به فرمایشات حضرت امام و شهید بهشتی رئیس دیوان عالی کشور بود ، زیرا امام فرموده بودند :
" اشتباه نکنید ، شما به بن بست رسیده اید ، مملکت اسلامی به بن بست نمی رسد ، ملت ، من و تو نیستیم ، ملت آنها هستند که در جبهه هستند ، در کوچه و بازار هستند ، اگر پا از اسلام کنار بگذارید این کاسب ها که اینجا نشسته اند با تمام قوا با شما مخالفت می کنند ."
روزنامه کیهان ، 7 خرداد 60
شهید بهشتی نیز طی مصاحبه ای اظهار داشت :
" در قانون اساسی وظایف و اختیارات رئیس جمهور مشخص شده است و هر جا توضیح و تفصیل لازم باشد ، باید از طریق قوانین مفصل مصوب مجلس شورای اسلامی نقاط مجمل آن روشن شود و هر جا از نظر انطباق با قانون اساسی یا ابهام روبرو شدند باید شورای نگهبان نظر دهد و در این رابطه نه برداشت و نظر رئیس جمهور ملاک است و نه دیگران .....
هر جا در فهم و برداشت قانون اساسی نظراتشان با مجلس مغایر باشد طبق قانون اساسی رأی شورای نگهبان قطعی است و نباید ایشان با مجلس روی رأی خود پافشاری کنند ، این مطلب همان بیان روشن امام امت است ."
روزنامه کیهان ، 21 خرداد 60 ، ص 14
هیئت حل اختلاف سه قوه نیز طی بیانیه ای سخنان بنی صدر را محکوم کرد و نوشت :
" طرح اینگونه مسائل توسط مسئولان و درج آن توسط روزنامه ها ممکن است در ذهن کسانی این توهم را به وجود آورد که بحران و بن بست وجود دارد ، در صورتی که در کشور اسلامی با داشتن نظام قانونی مورد حمایت عموم مردم هرگز بن بستی وجود نخواهد داشت ." روزنامه کیهان ، 12 خرداد 60
آقای سید محمد خاتمی رئیس جمهور کنونی نیز که آن روز مقام نمایندگی ولی فقیه در روزنامه کیهان را بر عهده داشت طی سه شماره " یادداشت " در این روزنامه با استفاده از پیشنهاد بنی صدر هرگونه بن بست را منتفی دانست و نوشت :
" احترام به افکار و آرای عمومی ، گردن نهادن به قانون مورد قبول مردم است و هرگونه وسیله سازی از افکار عمومی با ایجاد جو کاذب تبلیغاتی ، پشت کردن به مردم و بی احترامی به آرای آنان است ، طرح مسئله ای به نام بن بست نیز چیزی جز یک هیاهو که به ایجاد جو ، آنگاه سوء استفاده از احساسات مردم می انجامد ، نیست زیرا :
اولاً بن بست در جایی است که ملاک مشترک برای رفع اختلاف و کشف حق و باطل وجود نداشته باشد ، در حالی که قانون اساسی این خون بهای گرانقدر شهیدان اسلام که به تصویب است و تأیید امام رسیده است در دست ماست .
چرا ما به خود حق می دهیم که تمام ملت را در خود خلاصه شده ببینیم و اختلاف میان مسئولان رده بالا را اختلاف میان مردم به حساب آوریم و سخت گیری های غیر قانونی خود را به صورت یک بن بست معرفی کنیم و برای شکستن این بن بست موهوم بر روی قانون اساسی پل بزنیم ؟ !
ثانیاً در ورای قانون ، امام امت هست که مشروعیت قانون و مقامات قانونی نیز مرهون رهبری اسلامی اوست ، رهبری که در نفس گیرترین تنگناها با موضع گیری های قاطع خویش انقلاب را به پیش رانده است و حضور او در صحنه حتی به نیرومندترین قدرت های شیطانی روزگار که تمام تلاش خویش را مصروف در بند نگه داشتن ایران می کردند ، اجازه نداده است که برای این مردم و این انقلاب بن بست ایجاد کند .
چرا نتواند با اتکا به پشتیبانی بی دریغ این مردم مشکلات این چنانی را که پاره ای آن را بن بست به حساب می آورند ، از سر راه بردارد ، تا امام هست و قانون اساسی وجود دارد ، بن بستی پیش روی ملت نیست ، بن بست هنگامی به وجود می آید که پیوند میان امام و امت را بگسلند و قانون را از اعتبار بیندازند ." روزنامه کیهان ، 14 خرداد 60
وی سپس راهکار قانونی برای خروج از بن بست را ارائه می دهد و می گوید :
" هنگامی که اختلاف ناشی از ابهام در قانون اساسی باشد به حکم همین قانون و به استناد رأی مردم و تصویب امام تنها شورای نگهبان است که با تفسیری که به دست می دهد ، می تواند تکلیف را روشن کند و هیچ کس و هیچ مقام دیگر حق صدور حکم در این باره را ندارد و اگر حکمی از سوی شورای نگهبان صادر شد هیچ کس نباید از آن سر باز زند .... و احترام به رأی ملت دقیقاً گردن نهادن به مصوبات آن چنانی است ." روزنامه کیهان ، 14 خرداد 60
آیت الله ربانی املشی نیز در پاسخ به اظهارات بنی صدر اظهار داشت :
" پیش کشیدن مسئله رفراندوم یک امر غیر قانونی است ، اگر بناست که سال 60 سال قانون باشد ، چرا کسانی که از این امر حمایت می کنند خود از این مسئله غمض عین می کنند و بر خلاف قانون امری را پیشنهاد می کنند .
قانون اساسی رفراندوم را در موارد خاصی پیش بینی کرده است و رفراندوم تنها باید در همان موارد باشد ، اگر ما بخواهیم از محدوده قانون اساسی تجاوز کنیم و تقاضایی جز تقاضای اجرای قانون اساسی داشته باشیم جز اعتراض سیاسی و نظارت شخصی را بر مردم تحمیل کردن ، نام دیگری نمی تواند داشته باشد ....
کسی تردید ندارد که آقای رئیس جمهور طرفدارانی دارد و باز کسی تردید ندارد که بعضی گروه های سیاسی فعلاً مصلحت می دانند که زیر چتر آقای رئیس جمهور باشند و اگر رفراندوم باشد ، یقیناً این جمعیت به حمایت از آن رفراندوم برخواهند خواست .
اما از این طرف یک اکثریت ملت آن مردمی که انقلاب کرده اند ، آن مردمی که شهید داده اند ، آیا آرام می نشینند و اگر بخواهند آرام ننشینند آیا جز این معنی است که فعلاً از دشمنان خارجی صرف نظر کنند و آن را نادید بگیرند و به مبارزات داخلی بپردازند ؟
آیا سزاوار است کسی مردم را دعوت کند که بیایند از این همه دشمن خارجی که فعلاً با ما مشغول مبارزه هستند غمض عین کنیم و به آنها اجازه هرگونه فعالیت بدهیم و به اختلافات داخلی بپردازیم ؟ ! "
روزنامه جمهوری اسلامی ، 18 خرداد 60 ، ص 5
سرانجام ملت ایران در یک رفراندوم عملی شرکت جست و از مجلس و مسئولان قضایی خواستند تا عدم کفایت سیاسی بنی صدر را اعلام و او را به دلیل خیانت هایش محاکمه کنند .
پس از حرکت مردمی مجلس تشکیل شد و به طرح عدم کفایت رئیس جمهور رأی مثبت داد و در نتیجه خط آمریکا در کشور شکست سختی خورد و مردم نشان دادند که هرگز به بن بست نخواهند رسید .