یکی از رایجترین سرگرمیهای احزاب حاکم بر کشورهای امپریالیستی به نمایش گذاشتن مترسک استکبار در کنگره ها و مجامع عمومی شان می باشد . هر کجا کنگره یا کنفرانسی از این احزاب برگزار می شود ، حتما نماینده ای از سوی مترسک استکبار را می آورند تا او ضمن قرائت یک پیام و اعلام همبستگی با آن حزب و دار و دسته و پرده پوشی بر ماهیت این جریانات استکباری ، از آنها درخواست پشیمانی نماید و این حافظین نظام استعماری بتوانند با صدور قطعنامه ای همدردی خود را با تروریست ها ابراز نمایند .
برشمردن لیست این قبیل مجالس و خوش رقصی نمایندگان منافقین در آنها سخن را به درازا خواهن کشاند و در اینجا صرفا به منظور آشکار کردن گوشه ای از این جریانات به یک نمونه اشاره می کنیم که خود مشتی از خروار است .
کنگره حزب سوسیالیست ایتالیا یکی از احزاب شریک در هیئت حاکمه این کشور امپریالیستی ، تشکیل می گردد و طبق معمول نمایندگان مترسک استکبار هم در آن شرکت می جویند . درباره نحوه شرکت سردمدار تروریست ها در این کنگره مجله کوریردلاسرا می نویسد:
همچون صدام حسین رئیس جمهور عراق ، مسعود رجوی را می توان به عنوان دشمن شماره یک آیت الله خمینی محسوب کرد . اولی تقریبا از 4 سال پیش با او در جبهه جنگ خارجی است و دیگری به طور مدام و مضاعفی او را در جبهه های غیرقابل رویت جنگ داخلی مشغول کرده است . (او) در کنار هیئت های خارجی ، اما با یک تفتوت نشسته است : کاملا توسط حلقه ای از محافظین مامورین دیگوس (پلیس ضد انقلابی ایتالیا) که مسئولین حفاظا از سلامت وی می باشند ، تحت مراقبت قرار دارد . به محض اینکه از جایش تغییر مکان می دهد و با وجود اینکه قدم زدن مشخص شده خطری ندارد ، ولی این عده او را با دقت تمام دنبال و مواظبت می نمایند.
سردمدار تروریست ها در این کنگره ضمن خوش رقصی برای هر کسی که از راه می رسد ، در مصاحبه ای با ارگان حزب یاد شده در پاسخ به این سوال که چه انتظاری از کشورهای اروپایی دارید با وقاحت تمام می گوید:
« حالا وقت آن رسیده تا به حمایتهای سیاسی و معنوی جنبه علمی داده شود ، به عبارت دیگر ضرورت دارد که سیاستهای جنگ افروزانه خمینی محکوم گردد و لازم است تا این محکومیت ، تحریم اقتصادی را به دنبال داشته باشد.
این جنایتکار فراری ، که پا در جای پای کارتر گذاشته و درخواست تحریم اقتصادی جمهوری اسلامی را نموده است ، گوئی نمی داند که ارباب بزرگ او آمریکا ، با تمام قدرت جهانی اش و اعمال محاصره اقتصادی و نظامی جمهوری اسلامی و به راه انداختن جنگ تجاوزگرانه به دست صدام ، مدتها قبل بخت خود را در مقابله با انقلاب اسلامی آزمود و جز شکست نصیبی نبرد . او نمی داند که امت مسلمان ایران در محاصره اقتصادی فرزند رمضان و در محاصره نظامی فرزند عاشورا است و با اتکاء به خدای یگانه تا کنون توانسته بر همه مشکلات و دسائس فائق آید و این تقلاهای مذبوحانه ، حتی چنانچه با اجابت فعالانه اربابان منافقین نیز همراه گردد ، کوچکترین تاثیری نخواهد کرد . بگذار جنایتکاران فراری در پناه پلیس استکبار خوش رقصی کنند . رسواتر خواهند شد.
نابودی نفاق
« امروز و روزهای آینده روز شکست جریان دشمنان قسم خورده اسلام است ، روز شکست جریانی است که همیشه قلب مرا می آزارد ، شکست جریانی است که بسیار خطرناک تر از تمامی جنایتهای رژیم پهلوی در طول حکومت ننگینشان بود . روز شکست جریانی است انحرافی ، که حضور به موقع شما ، پایه های آن را لرزاند و فروریخت . دوستان عزیزم بسیار دقت کنید و کاملا بهوش باشید و هوشیارانه با آرامش کامل ولی با تمام توان در صحنه باشید که بی شما هیچ کس ، هیچ نمی تواند بکند ، و با شما ، همه دشمنان رسول اکرم و ائمه اطهار نابود خواهند شد . »
امام خمینی
جمع بندی : نابودی نفاق
فلیضحکوا قلیلاً و لیبکوا کثیراً جزاء بما کانوا یکسبون
التوبه - 82
اکنون آنها ( منافقین ) باید خنده کم و گریه بسیار کنند که به مجازات سخت اعمال خود خواهند رسید
سوره مبارکه توبه - آیه 82
در این فصل به اختصار عملکرد جنایتبار و ریاکارانه گروهک منافقین مورد بررسی قرار گرفت و گام به گام از دسائس و جنایات آنان علیه امت اسلام پرده برداشته شد . دیدیم که اهل نفاق پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی علیرغم ضدیت باطنی با این نظام الهی ، چگونه با تظاهر به مسلمان نمائی و پیروی از امام امت کوشیدندتا چهره واقعی خود را از دید مردم مسلمان ایران مخفی کنند . دیدیم که چگونه و با چه ترفندهایی تشکیلات جهنمی و عنکبوتی نفاق شکل گرفت و منافقین برای فریب جوانان خام و سبکسر از چه حیله هایی استفاده نمودند . دیدیم که این دار و دسته جنایتکار چگونه به بهانه مبارزه با آمریکا ، ماشین آدمکشی نفاق را مسلح نمود و با سرقت و اختفای اسلحه خود را آماده ارتکاب جنایات بعدی ساخت . مشاهده کردیم که چگونه این دار و دسته وابسته خود را در اختیار استکبار شرق و غرب قرار داد و برای کسب مقام نوکری استکباری جهانی حتی از جاسوسی به نفع شوروی نیز ابا نکرد . دیدم که چگونه منافقین برای تشکیل جبهه متحد کفر و نفاق با جریانات التقاطی ، مارکسیستها و لیبرالها به وحدت رسیدند . مشاهده کردیم که این دار و دسته چگونه و با چه بهانه هایی کوشیدند تا جامعه را به تشنج کشیده، شرایط را برای پیاده کردن توطئه آمریکا آماده نماید . جنایات 30 خرداد و 5 مهر اجمالا مورد بررسی قرار گرفت و بر دعاوی دروغین اهل نفاق مهر بطلان کوبیده شد .
دیدیم که تروریسم گسترده منافقین چگونه شکل گرفت و چه جنایاتی به دست این گروهک ضد انقلابی صورت پذیرفت . به شهادت رساندن مسئولان میهن اسلامی ، روحانیون معظم و متعهد ، اعضای جان بر کف نهادهای انقلابی و بالاخره امت شهید پرور ایران را شاهد شدیم و دیدم که این جتایتکاران چگونه در خدمت به اربابان آمریکائیشان مترسک استکبار را برپا نمودند و در آغوش امپریالیسم قرار گرفتند و بالاخره مشاهده کردیم که این دار و دسته خود فروخته چگونه در خلرج از کشور به خوش رقصی برای اربابانشان پرداخته اند .
چهره دوم
نفاق دو چهره دارد . یک چره اش آن است که در ظاهر می نمایاند و چهره واقعی اش آن است که در پس این نقاب ، نهفته دارد . برای شناختن ماهیت واقعی نفاق باید نقاب ظاهری اش را را درید و چهره کریهی را که پشت این نقاب پنهان کرده عیان نمود . نفاق تظاهر به مسلمانی می کرد ، اما مسلمان نبود . تظاهر به ضدیت با امپریالیسم می کرد ، اما وابسته به استکبار جهانی بود . تظاهر به مظلومیت و بیگناهی می کرد ، اما ظالم و گنهکار بود . تظاهر به خونخواهی می کرد ، اما دستش تا مفرق به خون امت شهید پرور و مسلمان آلوده بود . تظاهر به مسالمت می کرد ، اما در مرکز همه تشنجات قرار داشت و آنها را می آفرید و سنگ آزادی خواهی به سینه می زد ، لیکن از عر مستبدی مستبدتر بود . به یک کلام چهره ظاهری اش یک چیز را نمایش می داد و باطن پلیدش چیز دیگری بود .
منافقین با نفاقی فریبنده ، قریب به دو سال و نیم به تدارک توطئه شومی مشغول شدند که نتایجش پس از سی خرداد 1360 معلوم گردید . آدمکشی ، راهزنی ، خیانت ، فریب ، وابستگی و جنایت ، کارنامه سیاه نفاق را تشکیل می دهد و این است آن چهره کریهی که در پشت ظاهر فریبنده پنهان شده بود . این است ماهیت واقعی آن افعی زهراگینی که در بوستان انقلاب اسلامی مخفی شده بود تا در فرصت مناسب زهر کشنده خود را بر پیکر امت حزب الله بریزد .
نفاق پدیده ای نو و تازه نیست . بشریت از ابتدا تا کنون بدان مبتلا بوده است . شکل ساده نفاق ، دوروئی و ریاکاری و تسلیم شدن به نفس اماره و فاصله گرفتن از انسانیت است . هر کسی که نفس خود را در چشمه گوارای آیات الهی نشسته باشد و بجای تسلیم در برابر الله ، اسیر هواهای نفسانی باشد ، نطفه های نفاق را در درون خویش پرورانده است . اما همین نفاق ، وقتی از حالت فردی خارج شده و سازمان یافته می گردد ، وقتی به صورت یک جریان در می آید ، جامعه بشری را در معرض انحطاط قرار می دهد . اسلام نیز از صدر تا کنون ، به منافقین مبتلا بوده است . از مدینه تا تهران تاریخ اسلام منافقین بسیاری را به خود دیده و از دسائس آن لطمات فراوان خورده است . لیکن نفاق ، چون هر باطل دیگری بنیانی سست دارد .
امروز چه باقی مانده است از آن تشکیلات به اصطلاح عریض و طویل منافقین ، از آن جنجال و هیاهو ، از آن شعارهای فریبنده ، از آن به اصطلاح واحدها ! گروهان ! گردان ها ! از آن جنایات و مفاسد و از آن ادعاها و القاب تو خالی ، امروز چه برجا مانده است ؟ هیچ ! بجز مشتی جنایتکار پناهنده در دامان استکبار جهانی ، بجز مشتی عنصر خزیده در سوراخها ، بجز خیل نادمین و فریب خوردگان پشیمان در زندانها ، بجز استخوانهای پوسیده آدمکشانی که به سزای اعمال پلید خود رسیده اند ، به راستی چه بجا مانده است ؟ امروز به راستی دار و دسته نفاق در اذهان مردم مسلمان ایران چه بجا گذاشته است چه خاطره ای تلخ از کشتار و آدمکشی ، آتش سوزی و خراب کردن مساجد و بمب اندازی به درون منازل ؟ آری منافقین باید خنده کم و گریه بسیار کنند . این است سرنوشت نفاق و این است آنچه خداوند وعده فرموده است .
« ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار »
نساء - 145
کارنامه سیاه (37)