« منافقین و جنگ تحمیلی 7 »

14 Esfand

« فصل دوم »

توطئه های منافقین در طول جنگ تحمیلی

اگر چه امام و امت همواره در سنگر مبارزه با استعمارگران با قامتی راست و مشتی گرده کرده چون کوه ایستاده و توانسته بودند شیطان بزرگ را در سرنگونی رژیم 2500 ساله شاهنشاهی ، سقوط دولت موقت ، تسخیر لانه جاسوسی ، تحریم اقتصادی و..... مرحله به مرحله به عقب برانند ؛

اما شیطان بزرگ به واسطه وجود ذخیره ای ذی نفوذ خود در مراکز حساس تصمیم گیری و جو تبلیغاتی استعماری که توسط جناح آمریکایی در آن برهه از انقلاب در جامعه وجود داشت ، نه تنها امید خود را قطع نکرده بود بلکه به ذخیره های خود کاملاً امید بسته بود.

لذا از تجربه های چندین ده ساله خود سود جسته و با شیوه های خاص تبلیغاتی ، ذخیره های خود را در پست های حساس و کلیدی جایگزین کرده و در نتیجه زمام امور را به دست گیرد .

این توطئه را می توان به سه مرحله تقسیم نمود :

اولاً در انتخابات ریاست جمهوری ، مشخصاً با کاندید نمودن سه عنصر ذخیره خود بنی صدر ، قطب زاده و مدنی توانست این پست حساس را به خود اختصاص دهد .

ثانیاً در نظر داشت با به دست آوردن اکثریت کرسی در مجلس و هماهنگ نمودن مجلس با ریاست جمهوری شیرازه سیاست آینده کشور را به دست گیرد .

ثانیاً با در دست داشتن پست ریاست جمهوری و اکثریت کرسی های مجلس آخرین و مهمترین پست حساس و سرنوشت ساز یعنی نخست وزیری را به دست گرفته و بالمال کلیت نظام را از آن خود ساخته و با هماهنگ نمودن این سه ، به هدف استعماری خود برسد .

که در آن صورت با توطئه های دقیق و برنامه ریزی شده طی رفراندوم و امثالهم مجلس را منحل و سران اصلی و مردمی انقلاب را منزوی و یا قبل عام نموده و بالاخره تمامی ایران را همچون گذشته منتهی با شیوه ای کاملاً جدید تحت سلطه نوین خود در آورد .

اما خوشخبتانه اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان مردم با الهام از رهنمودهای امام امت از همان ابتدا به نقشه های شوم شیطان بزرگ و ذخیره های امپریالیستی اش پی برده و هرگز اجازه ندادند که یکی دیگر از ذخیره های امپریالیسم در پست حساس نخست وزیری جای گیرد .

بلکه در جهت انتخاب نخست وزیری مسلمان ، متقی ، مردمی ، خط امامی ، حزب اللهی و ضد امپریالیستی تلاش ها و کوشش های چشمگیری نمودند ، جناح آمریکایی ها و در رأس آن بنی صدر خائن متقلابلاً با توطئه ها و سدهای مختلف مانع از یک انتخاب اصیل و مردمی می شدند .

بالاخره مجلس شورای اسلامی پس از خنثی نمودن تمامی نقشه های آمریکا در تاریخ 20 مرداد 59 برادر شهید رجایی را به عنوان اولین نخست وزیر انقلابی جمهوری اسلامی ایران برگزید .

با چنین انتخابی بزرگترین سد در برابر دنیای استعمار و ایادی داخلی اش گذاشته شد ، به طوری که از بدو شروع کار دنیای استعمار و در رأس آن شیطان بزرگ احساس خطر کردند و آژیر خطر با به صدا در آورد ، این خصومت آن چنان شدید بود که ریگان ریاست جمهور وقت آمریکا در تاریخ 12 بهمن 59 روز پس از انتخابات از انتخاب برادر رجایی اعلام کرد که خواستار تغییر دولت رجایی است .(1)

ستون پنجم شیطان بزرگ نیز برای ایجاد جبهه درونی در جهت به وجود آوردن یک دولت میانه رو در مقابل دولت شهید رجایی گام های خود را بر می داشت و از پس هر گامی به سرعت خود می افزود .

بر این اساس در روز 2 شهریور 59 یعنی 12 روز پس از انتخاب برادر رجایی ، بنی صدر گفت اگر دیدم این دولت دولتی است که خط من را ندارد من باید به مردم بگویم که این دولت ، دولت من نیست .

و این سخنان توطئه آمیز در شرایطی بود که دولت شهید رجایی هنوز هیچ فرصتی نیافته بود که کاری را از پیش برد و به درد این ملت مظلوم و ستمدیده رسیدگی نماید ، از آن پس در میان مردم شایع کردند که دولت رجایی دولتی است که تخصص ندارد و لذا قادر به چرخاندن چرخ های عظیم مملکت نیست .

شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی که عمق مسئله و توطئه را خوب دریافته بود فرمودند : کابینه رجایی کابینه متخصص هاست ، وزیر نفت مهندس نفت است ، گناهش این است که بچه خانی آباد است .

واقع مطلب همین است که شهید مظلوم فرموده اند و الا معنا ندارد ، که هنوز یک ماه از تشکیل دولت انقلابی نگذشته باشد و در نتیجه فرصت کافی برای اثبات کارآیی و تخصص خود نیافته است که مسئله تخصص توسط جناح آمریکایی علم می شود .

اصولاً مسئله ، مسئله تخصص و تعهد و غیرو نبود ، بلکه مسئله آمریکا بود که احساس خطر می کرد و لا غیر .

توطئه از پس توطئه سر بیرون می آورد ، بنی صدر در 17 شهریور آنگاه در روز عاشورا طی سخنرانی بر علیه دولت شهید رجایی و خط امام هدف عالیه ریگان را دنبال می نمود .

در روز عاشورا هواداران از خدا بی خبر همراه با سوت و کف زدن شعار می دادند که بنی صدر حمایتت می کنیم ، بنی صدر افشا کن ، به توطئه تضعیف دولت انقلابی آن هم در قالب افشاگری پر و بال می دادند .(2)

22 بهمن 59 در راستای همین خط ، بنی صدر یک سخنرانی در میدان آزادی انجام داد و طی آن به اقتصاد فلج و سایر نارسایی ها توجه خاص کرد و آنها را نه از جانب شیطان بزرگ و پی آمد طبیعی جنگ تحمیلی ، بلکه از عدم کفایت دولت انقلابی شهید رجایی دانست .

منافقین در این سخنرانی به طور وسیع و گسترده و تشکیلاتی شرکت کردند ، به طوری که افرادی را گمارده بودند که در طول سخنرانی با مراکز سازمان تماس دائمی گرفته و اخبار را رد و بدل نمایند .

در انتهای سخنرانی اقدام به یک راهپیمایی کردند و شعارهای تندی بر علیه مسئولان کشور و به ویژه شهید مظلوم و شهید رجایی می دادند و در این واقعه هر کس زبان به اعتراض می گشود او را حزب اللهی و چماقدار خطاب می کردند و علاوه بر این که اجازه حرف زدن به او نمی دادند سخت مورد ضرب و شتم خود قرار می دادند .

توطئه 14 اسفند 1359 :

حوادث لحظه به لحظه حدت و شدت بیشتری می یافت ، رو در رویی گروه های سه جناح موجود در ایران ، جناح روسی ، جناح آمریکایی و جناح نه شرقی و نه غربی موسم به حزب الله به اوج خود می رسید ، آهنگ و حرکت و شتاب رو به رشدی به خود گرفته بود .

قانون جنگل حاکم شده بود ، هر کس و هر گروهی هر کاری که میل داشتند انجام می دادند ، قانون تنازع بقاء مصداق جدیدی یافته بود ، یک مشت حیوان صفت سر سپرده که مأموریتی جز تخریب و جنگ و جدال نداشتند تلاش می کردند که با برقراری قانون جنگل و با تکیه بر حمایت های خارجی حریفان را از میدان به در سازند و حکومت را به دست گیرند .

قانون شکنی خود قانون شده بود ، مردم حزب الله کاملاً از وضع نابسامان موجود نگران و مشوش خاطر بودند ، اما بنابر مصالح کشور و فرمانبرداری از امام و در جهت حفظ قانون و حرمت آن هرگز با گروهک ها مقابله به مثل نمی کردند .

بلکه صرفاً از قوای دولتی انتظار دخالت و برچیدن بساط دکان های شرقی و غربی را داشتند ، همین امر سبب شده بود که گروهک ها به خیال باطل تصور کنند که دولت از پایگاه وسیع توده ای بی بهره است .

همه مردم و ناظران سیاسی به خوبی درک کرده بودند که جمع جناح شرقی و غربی با جناح نه شرقی و نه غربی محال است ، این واقعیت را نیز جناح آمریکایی و جناح شرقی به نیکی دریافته بودند .

تمامی گروه ها تلاش می کردند که حداکثر توان و قوای خود را گرد آورند تا با حجیم نشان دادن خود حریف را مغلوب روحی و یا نظامی نمایند ، بر این اساس جناح آمریکایی نیز ضمن گردآوری تمام قوای خود تلاش می کرد که جهت لرزاندن بدن حریفان آنان را در معرض حوادث از پیش طرح ریزی شده قرار دهند و کم و کیف نیروهای خود را برآورده سازند .

در آن روزهای حساس و سرنوشت ساز تمامی گروهک های وابسته به آمریکا اعم از جبهه ملی ، نهضت آزادی ، حزب رنجبران ، چریک های اقلیت ، دمکرات ها ، سلطنت طلب ها ، لیبرال ها ، روشنفکران غرب گرا همگی دست یگانگی و وحدت به یکدیگر دادند و واقعه اسفبار 14 اسفند 59 را خلق کردند .

حوادثی که تا آن زمان به وقوع پیوسته بود هر کدام به نوبه خود درسی و دستاوردی برای جناح آمریکایی به همراه داشت ، اما حوادث روز 14 اسفند 59 جایگاه ویژه سرنوشت سازی را در تحلیل ها و برآوردهای کمی و کیفی از نیروهای موجود برای آنان داشت .

روز 14 اسفند 59 که در دانشگاه تهران تمامی هواداران جناح متحد آمریکایی و به ویژه منافقین در طول سخنرانی بنی صدر توانسته بودند که با ضرب و شتم و قلع و قمع و کشتن چندین نفر از خواهران و برادران حزب اللهی نمایش قدرت و ضرب شستی به جناح نه شرقی و نه غربی بدهند .

در این روز جناح نه شرقی و نه غربی چهار شهید و چندین مجروح به انقلاب تقدیم کرد ، برادران و خواهران شهید و مجروحی که علاوه بر خوردن زخم های عمیق چاقو ، دشنه ، خنجر از طبقات فوقانی سالن دانشگاه با سر به پایین پرتاب شده بودند و با وحشیانه ترین شکل به شهادت رسیده بودند .

شکست ظاهری برادران حزب اللهی در فاجعه 14 اسفند یکی از الطاف خفیه پروردگار بود که شامل حال امت شهید پرور ایران شد ، چرا که جناح آمریکایی و به ویژه منافقین و بنی صدر پس از این پیروزی ظاهری آن را معیار سنجش تقویت نیروهای خودی و تضعیف نیروهای حزب اللهی در سراسر ایران قرار دادند .

و چنین تحلیل کردند که در تمامی میتینگ ها و تظاهرات هایی که قبلاً ترتیب می دادند با ورود حزب الله به صحنه شکست می خوردند و آنی طول نمی کشید که نیروهای حزب الله پیروزمندانه تمامی نیروهای جناح آمریکایی را از صحنه خارج می کردند و خود مستقر می شدند .

اما در جریان 14 اسفند دانشگاه ، نیروهای حزب اللهی در اقلیت بودند در صورتی که نیروهای جناح آمریکایی اکثریت را داشتند ، این مصداق و نمونه را به کلیت جامعه و مردم ایران تعمیم می دادند ، آنگاه نتیجه می گرفتند که در کل ایران وضع به همین شکل تغییر یافته ؛

یعنی جبهه حق و نیروهای حزب اللهی که از نظر آقایان نیروهای ناآگاه قلمداد می شدند ، طی دو سال فعالیت و تبلیغات شوم جناح آمریکایی دست از شعار نه شرقی و نه غربی و روحانیت پیشرو و امام امت برداشته و به سوی سازمان های ضد انقلابی روی آورده اند و در این مورد نوشتند :

" مصدق و سخنرانی رئیس جمهور در دانشگاه می گذرد هنوز این مسئله و قضایای بعد از آن مورد توجه بسیاری از مردم میهن ماست ، اهمیت موضوع صرف نظر از دلایل متعدد آن بیشتر از این جهت است که سیاست شوم اعمال سرکوب و چماق داری که از فردای انقلاب به عنوان وجه مکمل سیاست عوام فریبی و دروغ توسط جناح و حزب ارتجاعی حاکم به کار گرفته می شد ، اکنون و بعد از 2 سال از عمر آن و به خاطر آگاهی روز افزون مردم ابعاد بسیار گسترده تری را به خود گرفته است ." مجاهد ، ش 114 ، س 2 ، 26 اسفند 59

" اما بعد از واقعه ( واقعه 14 اسفند 59 ) زعمای حزب و حامیان پشت پرده چماق داری که حربه راکند دیدند ." مأخذ فوق ، ص 45

" حمایت از رفراندوم پیشنهادی رئیس جمهور گفتیم که انحصار طلبان و مرتجعین که اکنون در اوج انزوا و ایزولاسیون در جامعه و در بین توده مردم به سر می برند به هیچ وجه حاضر نخواهند بود ." مجاهد شماره 124 ، ص 2

" حدت و شدت تلاش های انحصار طلبان در مقطع کنونی نیز دقیقاً به معنای انزوا و ایزولاسیون بی سابقه آنان در میان توده های مردم است که اکنون بیش از هر زمان دیگر به ماهیت و نتایج عملکردهای واپسگرایانه مرتجعین پی برده و به آنان پشت کرده اند ." مجاهد شماره 122 ، 7 اردیبهشت 60

تحلیل سازمان این بود که بنی صدر هم نیز در این مدت توانسته است که با ایجاد انواع و اقسام تهمت ها ( شکنجه ، غارت ، کمبود مواد غذایی ، نارسایی های اقتصادی ناشی از جنگ و ... ) و بلبشوهای سیاسی مردم و اوضاع سیاسی مملکت را به سود خود تمام کند .

به ویژه آن که با نفوذی که بنی صدر در ارتش پیدا کرده ، توانسته است بین ارتش و سپاه اختلاف شدیدی به وجود بیاورد ، به طوری که در صورت لزوم ( جنگ مسلحانه ) ارتش به نفع بنی صدر وارد میدان خواهد شد و سپاه که هنوز به سلاح های سنگین مجهز نشده است ، یارای مقاومت ندارد و سرکوب خواهد شد .

از سوی دیگر از لحاظ بین المللی نیز جمهوری اسلامی ایران در ضعف کامل به سر می برد و به جز چند کشور مرتجع ! چون سوریه و لیبی و الجزایر از او دفاع نمی کنند ، در صورتی که تمامی دنیای شرق و به ویژه دنیای غرب از رژیم جمهوری اسلامی متنفرند و چشم دیدن آن را ندارند ، لذا تا تنور گرم است باید نان را خوب چسباند .

خوشبختانه بر اثر همین اشتباه و به خواست خدا ،امر به آنان مشتبه شد که زمان و شرایط و برآیند نیروهای هوادار خود و نیروهای حزب اللهی برای مطرح کردن رژیم جمهوری اسلامی به عنوان تضاد اصلی و برداشتن آخرین گام برای سرنگونی آن در جهت مأموریت آمریکایی فرا رسیده است .

به این دلیل طرح مشی مسلحانه را در صدر کارهای خود قرار دادند و در تاریخ 26 اسفند 59 یعنی 12 روز پس از جریان 14 اسفند در نشریه خود برای اولین بار به طور جدی جنگ مسلحانه را تبلیغ می کنند و می نویسند :

" اما چنانچه یک چاره جویی مشترک ملی دست های انحصار طلبان را از سیطره بر قوای مملکت و مقدرات انقلاب و مردم کوتاه نکند و چنانچه به تعطیل ارتجاعی دانشگاه ها ، به آزار زحمت کشان شهر ، به پس ندادن حقوق کارگران و دهقانان ، به سرکوب آزادی ها ، به محاصره و بمباران مردم کردستان و .... خاتمه داده نشود ، همان طور که در امجدیه نیز گفتیم در پایان عهد چماقداری دیگر به طور عمده به راهی جز خشونت های تروریستی و تحمیل جنگ فراگیر داخلی نخواهد گردید و این چیزی است که این روزها دیگر کمتر کسی در آن تردید دارد ."

پیام نوروزی رجوی ، مجاهد ش 114 ، 26 اسفند 59

سیاست نفاق افکنانه منافقین بر این اساس بود که مخالفت مردم را به مخالفت حزب انحصار طلب ( منظور حزب جمهوری اسلامی ) و پاسداران و عده ای کمیته ای و حزب اللهی تعبیر می کرد و هرگز نمی پذیرفت یا پذیرفته بود اما نمی خواست مطرح سازد که این مردمند که مخالف سیاست ها و عملکردهای آمریکایی منافقین هستند .

اما پس از فعل و انفعالات فوق سازمان و بنی صدر و به طور کلی جناح غربی باور کردند که دیگر مخالفت ها و مقاومت های پراکنده ای که در گوشه و کنار در برابر آنان صورت می گیرد جز از سوی عده معدودی از انحصار طلبان ( منظور جناح نه شرقی و نه غربی ) نیست که با نیروی کم قدرت حکومتی را قبضه کرده اند .

بر اساس این تصور باطل که هنوز هم بدان مبتلا هستند ، راه نجات را در آماده کردن مردم برای قیام و تغییر و تحول و براندازی جمهوری اسلامی دانستند و این خط مشی را چنین بیان کردند :

" در یک نگرش انقلابی و به خصوص بر اساس ایدئولوژی توحیدی هرگز تمام راهها به روی مردمی که آهنگ و اراده انقلاب و حرکت و پیشرفت داشته باشند بسته نمی شود و حتی در سخت ترین شرایط نومید کننده نیز که چه بسا در ارزیابی ها و محاسبات معمول گریزگاه و راه نجاتی به نظر نرسد به شرط دارا بودن همان آمادگی و اراده حرکت رهایی بخش و تن ندادن و تسلیم نشدن به وضع موجود راههایی پیدا گشوده می گردد که چه بسا در محاسبات قبلی اصلاً به آن حساب نیامده اند ....

این حقیقت تجربه ای اثبات شده است که علاوه بر نمونه های جهانی در میهن خود ما نیز در جریان همین خیزش و انقلابی که رژیم شاه را به زباله دان تاریخ فرستاد عیناً تجربه شده است و به خاطر داریم که چگونه رژیم شاه کوشیده بود تا با سلطه و دیکتاتوری سبعانه و سفاکانه خود و ایجاد روحیه ترس و یأس در مردم خود را شکست ناپذیر و جاودانه قلمداد کند .

مهم این است که مردم آماده و مصمم و به تغییر و حرکت و پیشرفت باشند و مهم این است که عناصر و نیروهای آگاه و متعهدی باشند که مسئولیت خود در جهت آگاه و آماده کردن مردم قیام کنند .

مجاهد ش 122 ، 14 اسفند 59 ، ص 2

در مقابل توطئه های جناح آمریکایی جناح نه شرقی نه غربی و در رأس آن امام امت همراه با امت شهید پرور ایران سعی و تلاش فراوانی می نمودند که با کاهش جنگ و جدال های درونی و به وجود آوردن یک راه حل مسالمت آمیز بتوانند همچنان جنگ را به عنوان مسئله اصلی در میان توده های مردم مطرح سازند .

______________________

1- لازم به تذکر است که اگر چه ریگان در تاریخ 12 بهمن 59 خواستار براندازی دولت شهید رجایی شد ، اما باید نیک توجه نمود که اصولاً شیطان بزرگ و به تبع آن ایادی درونیش از همان ابتدا مخالف دولت انقلابی شهید رجایی و خواستار برقراری یک دولت میانه رو بودند .

2- یاد آور می شویم که رژیم بعثی صهیونیستی عراق همگام با جریان درونی در راستای خواست ریگان در 31 شهریور 59 با یورش از زمین و دریا و هوا جنگ را شروع کرد و مشکلات عظیم اقتصادی را به ارمغان آورد و این شرایط و مشکلات در زمانی بود که فقط 40 روز از نخست وزیری شهید رجایی می گذشت .


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان