عاملین ترور و اسناد جنایت:
حسن دست خوش
نام مستعار: حسن زاده
فرمانده واحد تروریستی
|
نادر میرزایی مهماندوست
نام مستعار: نادر پور
عضو واحد تروریستی
|
رضا مولائی
نام مستعار: پرویز پرویزی
عضو واحد تروریستی
|
1.اظهارات محمد حسن مس فروشان فرمانده یکی از واحدهای بخش ویژه نظامی منافقین در زمینه چگونگی به شهادت رسیدن و عاملین ترور برادران کرمی، بخشی و عباسی:
" افراد واحد ...: حسن (با نام مستعار حسنی و حسن زاده) فرمانده ترور .... نادر (با نام مستعار نادرپور) عضو تیم ترور ... پرویز (با نام مستعار پرویزی) راننده تیم ترور...
مکان (آدرس و کروکی): البته آدرس دقیق آن را نمی دانم، ولی آن طور که حسن فرمانده این ترور در جمع مطرح کرد بدین صورت بود که خیابان میرداماد، میدان محسنی در مسیر رودخانه (که در این مسیر ترور صورت گرفته) که میخورد به خیابان پرستو و شریعتی...
شیوه عمل تروریست ها: ماشین تروریستها یک پیکان سبزرنگ بوده که پس از شناسایی گشت کمیته که از قرار معلوم مشغول بردن صندوق انتخاباتی به بیمارستانی در همان حوالی بوده و تعداد پاسداران گشت 6 نفر بوده است، حسن فرمانده تیم دستور میدهد که آن را تعقیب کنند و پرویز آن را تعقیب کرده و در مسیر رودخانه به آن میرسند و حسن از پشت با ژ3 و نادر هم با یوزی از جلو ماشین کمیته را در حالتی که کاملاً در موازات آن قرار گرفته بودند، به رگبار میبندند .... که حدود 9 تیر ژ3 و تعداد زیادی تیر یوزی (دقیقاً نمی دانم چند تا بوده، احتمال دارد یک خشاب را خالی کرده باشد شاید هم کمتر) به طرف گشت کمیته شلیک میکنند.
نتیجه عملیات تروریستی: آن طور که نصرالله میگفت که رادیو گفته که 4 نفر شهید شده اند و 2 نفر زخمی و خود حسن هم میگفت احتمالاً همه شان شهید شده اند، چون به همه آنها تیر خورده..."
2.اظهارات لطیف جوانمردی یکی از فرماندهان واحدهای تروریستی بخش ویژه نظامی در رابطه با اهداف منافقین از به راه انداختن جنایات مزبور در روز انتخابات:
" اهدافی که در روز انتخابات شهید رجایی، منافقین با انجام عملیات و ترورهای کور خویش دنبال مینمود، متفاوت بود ! از جمله این که با این ترورها مردم حزب الله در آن روز ترسیده و به پای صندوقهای رأی نروند که البته این هدف تحت عنوان ایجاد بهانه برای توده مردم مطرح میشد. هدف دیگر منافقین که هدفی سیاسی شمرده میشد نشان دادن چهره نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام بی ثبات و متزلزل در سطح خارج و داخل کشور. و این که مردم با این انتخابات مخالف میباشند، در صورتی که این اعمال نه از میان مردم بود و نه بر طبق خواسته آنها، این جنایات و ترورها چیزی بود که از فکر مریض سران منافقین بیرون آمده بود و توسط بازوهای نظامی آن جامه عمل میپوشید ."
دشمنان مأیوس شدند!
امتی که در مقابل تانکها و مسلسلهای مزدوران شاه به پیروزی رسید و پوزه امپریالیسم آمریکا را به خاک مالید، در مقابل این تحرکات مزورانه و ابلهانه میدان را خالی نکرد و با حضور مستمر و تعیین کننده خود در صحنه مشت محکمی بر دهان مزدوران استکبار جهانی زد و نظام جمهوری اسلامی را که با خونهای عزیزانش به ثمر رسانده بود با ایثار و شهادت دیگر فرزندان رشید و جانبازش در خط اصیل امام و انقلاب به پیش برد.
سردمداران منافقین تروریسم در آن زمان برای خوش رقصی در مقابل اربابان شان در صدد به راه انداختن ماشین کوکی تروریسم برآمدند با این تصور که در نظر استکبار به عنوان یک نیروی قابل اتکاء برای براندازی حکومت اسلامی قلمداد گردند و خوراک تبلیغاتی بوقهای وابسته به آنان را تأمین نمایند و .... اما علیرغم تمامی تلاشهای مذبوحانه و جنایات بی شرمانهای که مرتکب شدند، پس از برگزاری سالم انتخابات، لحن منافقانه بوقها و لجن پراکنیهای امپریالیستی – صهیونیستی که بی شرمانه در روزهای قبل از انتخابات برای نظام جمهوری اسلامی اجل و سر رسید تعیین کرده بودند، مأیوسانه تغییر یافت و همگی مفتضحانه اشتباهات فاحش در محاسبات و معادلات خود که بر اساس دعاوی پوچ سران فراری گروهکهای تروریست انجام گرفته بود، پی بردند ؛ البته بدون این که اعتراف صریحی به این کج اندیشیهای بد اندیشانه خود بنمایند.
حال چه کسی میتواند نقش مؤثر خون و حماسه نیروهای جان بر کف کمیتههای انقلاب اسلامی را در مأیوس کردن دشمنان و حصول این پیروزیها فراموش کند و یاد و خاطره کرمی ها، بخشیها و عباسیها را ارج ننهد و راهشان را تداوم نبخشد ؟!
شهید جلیل عباسی
شغل: پاسدار کمیته انقلاب اسلامی منطقه 4
سن: 22 سال
وضعيت تأهل: مجرد
محل شهادت: خیابان شریعتی، ابتدای خیابان شهید دستجردی
تاريخ شهادت: 2/5/1360
زندگينامه
فروردین ماه سال 1338 در یکی از توابع رودبار نوزادی پا به عرصه زندگی گذاشت که نامش را جلیل نهادند. او تا سن 8 سالگی به دور از خانواده تحت سرپرستی مادربزرگ خود پرورش یافت و آنگاه پس از مدتی به تهران مهاجرت نمود و با تحمل سختی و مشقت بسیار در گذران زندگی، تحصیلات خودش را تا اخذ مدرک دیپلم به پایان رساند. هنوز 5 ماه بیشتر دوره آموزشی را در پایگاه نیروی دریایی حسن رود در بندرانزلی نگذرانده بود که امواج پر تلاطم نهضت، او را به صفوف مبارزان کشاند و او به دنبال ترک محل کار خود در نیروی دریایی به تهران مراجعت نمود و فعالیتهای گستردهای را همراه با سایر دوستانش در جهت تبلیغ و ترویج اسلام و پیامهای آگاهی بخش امام خمینی آغاز نمود.
او در کلاسهای آموزش قرآن و ایدئولوژی اسلامی که در مجالس مختلف برگزار میشد فعالانه شرکت کرد و با تشکیل کتابخانه در شبستان مسجد محل در جهت رونق بخشیدن به این سنگر مقدس برآمد. با اوج گیری حرکتهای مبارزاتی مردم علیه رژیم خائن و وابسته شاه، برادر عباسی به همراه سایر همسنگرانش به پخش و تکثیر اعلامیه و نوارهای امام امت پرداخت و به این وسیله بذر " استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی " را در اذهان مردم افشاند و با شور و ایمان در صحنه راهپیماییها و تظاهرات پر شکوه امت شهید پرور حضور یافت.
وی بلافاصله پس از پیروزی در کمیته محل به پاسداری مشغول شد و با تأسیس انجمن اسلامی در مسجد، زمینه را برای گسترش ابعاد فعالیتهای خود و سایر برادران و خواهران آماده نمود که نمایش فیلم در مدارس و مساجد، بسیج نیروها برای شرکت در جهاد سازندگی، تشکیل شرکت تعاونی، رسیدگی و کمک به محرومین و مستضعفین، ورزش، کوهنوردی و شنا را میتوان به عنوان زمینههای مختلف فعالیت این مرکز به شمار آورد.
شهید جلیل عباسی پس از چندی به عضویت کمیته انقلاب اسلامی منطقه 4 در آمد و تلاش بی وقفه خود را در چارچوب وظایف و مسئولیتهای این نهاد مردمی استمرار بخشید.
خصوصیات اخلاقی او برای سایرین همچون الگو و نمونهای ممتاز به شمار میرفت. وی فردی مهربان، هوشیار و دلسوز بود. حالت توسلش در نماز و دعا هیچگاه قطع نمی شد و از گیرایی عجیبی برخوردار بود. او با احساس مسئولیت و خلوص نیت کار میکرد و پاداشی جز شهادت در راه خدا را انتظار نمی کشید. لذا با کم کردن میزان وابستگی افراد خانواده به خود و ساده زیستی همواره خویشتن را برای این سفر الهی آماده مینمود.
شهادتنامه
بعدازظهر روز انتخابات دومین ریاست جمهوری اسلامی (شهید محمد علی رجایی) برادر جلیل عباسی با 4 تن دیگر از برادران به منظور حفاظت از انتظامات و صندوقهای رأی گیری به گشت اعزام میشود و در جریان توطئه به رگبار بسته شدن خودروی واحد گشت از پشت مورد اصابت گلوله منافقین تروریست قرار میگیرد.
طبق اعلام پزشکی قانونی علائم زیر در معاینه پیکر غرقه به خون وی مشخص گردیده است:
" 1) سوراخی به قطر تقریبی 8 میلیمتر با حاشیه سوخته که محل ورود گلوله است و در ناحیه پشت سمت چپ و در حدود دنده ششم قرار گرفته است. مسیر آن با میله فلزی بررسی شد. 2) سوراخ خروجی در ناحیه بالای بازوی راست به قطر 2×1 شانتی متر، 3) ناحیه بالا و عقب سر متلاشی شده و تیر از آن خارج گردیده، به علت متلاشی شدن پوست و استخوانها تعیین نوح اسلحه و ورود و خروج آن میسر نیست. 4) سوراخ ورودی دست چپ که سوراخ خروجی آن در کف دست ملاحظه میشود... "
و به این ترتیب برادر جلیل عباسی به همراه برادر روح الله (فریبرز) کرمی و برادر امیر عباس بخشی مؤخر، رأیهای خود را که ساعاتی پیش از شهادت به نام برادر محمد علی رجائی به صندوق ریخته بودند، با نثار خون خویش تضمین نمودند و با زبان روزه در ماه مبارک رمضان به میهمانی خدا شتافتند تا در کنار یکدیگر و دوشادوش سایر شهدای انقلاب اسلامی به افطار بنشینند و از فضل و رحمت جاویدان الهی برخوردار گردند.
بی تردید حماسه زندگی این رزمندگان و سایر دلاوران اسلام همچون سندی پر افتخار و راهگشا برای امت حزب الله در تاریخ باقی خواهد ماند و شهادت مظلومانه آنان ننگ و نفرین ابدی را برای تمامی کافران معاند و منافقان سیه دل به دنبال خواهد داشت.
مزار شهید: بهشت زهرا، قطعه 24، ردیف 87، شماره 8