در باب ریشهیابی و چرایی بروز درگیری مسلحانه 30خرداد1360 از سوی منافقین، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد؛ اما آنچه که شاید اصلیترین دلیل و ریشه این واقعه باشد، به کمی قبلتر؛ یعنی به زمان پیروزی انقلاب باز میگردد. زمانیکه انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی(ره) و حرکت مردم ایران به پیروزی رسید و گروهها و احزابی همچون سازمان مجاهدین خلق(منافقین) به فکر سهمخواهی از انقلاب افتادند. انقلابی که در مساجد و با رهبری روحانیت پایهریزی و سپس به پیروزی رسید و جهان را متأثر کرد، فرصت خوبی برای جاماندگان از قافله انقلاب از جمله منافقین بود تا خود را در پیروزی انقلاب دخیل بدانند و بهتبع آن به فکر سهمخواهی باشند.
اين گروهک که با ايدئولوژي مبتني بر ماركسيسم، خود را پیرو اسلام راستین معرفی میکرد، سعی داشت جایگاهی برای خود در انقلاب دستوپا کند، اما با هوشیاری مردم و رهبر مواجه شد. امام خمینی(ره) که میدانست در پس تفکر این گروه، انقلاب از اسلام ناب فاصله میگیرد، به آنها گوشزد میکرد که دست از تفکرات منحرف خود بردارند و به دامن انقلاب بیایند.
البته این تفکرات قبل از انقلاب برای حضرت امام نمایان شده بود، ازجمله در جلساتی که دو تن از نمایندگان این تشکیلات به نامهای «تراب حقشناس» و «حسین احمدی روحانی» در سال 1351 با امام در نجف داشتند. سخنان امام در این رابطه جای بسی تأمل دارد: «بعضي از اين آقاياني كه ادعاي اسلامي ميكنند آمدند در نجف. يكيشان بيست و چند روز آمد در يك جایي؛ من فرصت دادم به او تا حرفهايش را بزند؛ او به خيال خودش كه ميخواهد من را اغفال كند! معالاسف از ايران هم بعضي از آقايان كه تحتتأثير آنها واقع شده بودند «خداوند رحمتشان كند» آنها را هم اغفال كرده بودند، آنها هم به من كاغذ سفارش نوشته بودند... كه اينها «انّهم فتية»، قضية اصحاب كهف. من گوش كردم به حرفهاي اينها كه ببينم اينها چه ميگويند. تمام حرفهاشان هم از قرآن بود و از نهجالبلاغه... اين آمده بود كه من را بازي بدهد؛ من همراهي كنم با ايشان. من هيچ راجعبه اينها حرف نزدم. همهاش را گوش كردم.»1
آنها چون میدانستند امام از چه جایگاهی در بین مردم برخوردار است، ایشان را رهبر خود معرفی میکردند و وانمود میکردند که خلاف رأی ایشان عمل نمیکنند و بههمین دلیل بود که میخواستند تأیید امام را در مورد اعمال و کردار خود بگیرند (مانند مبارزه مسلحانه). سرکردگان این گروهک، زمانی که دیدند با این نوع تفکر نمیتوانند جایگاهی در حکومت جدید اسلامی و بین مردم، بهویژه نزد امام خمینی(ره) بهدست آورند، به هجمههای شدید علیه انقلاب و رهبران انقلاب روی آوردند. سران این گروه، عنوان میکردند که ما نباید تضاد خود را با جمهوری اسلامی آشکار کنیم، چون تضاد اصلی ما با امپریالیسم به سرکردگی آمریکا است؛ اما به گفته اعضای این تشکیلات، تماسها و ارتباطات و زد و بندهایی از سوی رهبران این تشکیلات با امپریالیسم به سرکردگی آمریکا وجود داشت.2 حتی این گروهک با گروهکهایی که ضدیت آنها با اسلام آشکار شدهبود و به گفته خودشان بدترین بلاها را بر سر آنها آورده بود، مانند «پیکار»، علیه جمهوری اسلامی و ملت بیگناه آن همپیاله شده بودند.
این انحرافات بهیکباره اتفاق نیفتاد، بلکه ریشههای آن را باید از ابتدای تأسیس این گروهک دنبال کرد. البته شاید نامحسوستر و بههمین دلایل بود که این تشکیلات روزبهروز منحرفتر شده و جمهوری اسلامی و مردم آن را مورد هجمه خود قرار داد. اوج این حملات وحشیانه، در حوادث 30خرداد1360 تبلور یافت.
پس از چندی اقدامات تحریکآمیز و زورآزمایی خیابانی در برابر نظام اسلامی که از همان اوان پس از پیروزی انقلاب آغاز شده بود، در غائله 14اسفند1359 تقریبا گروهک منافقین بهشکل جدیتری مخالفت خود را با جمهوری اسلامی ابراز کرد؛ آنها سعی میکردند با مظلومنمایی مقدمهای برای شورش مسلحانه خود آماده سازند. یکی از این مظلومنماییها این بود که در تظاهرات خودجوش مردم علیهشان به نیروهای خود میگفتند که چاقو بخورید یا اینکه برخی از نیروهای خود را میکشتند و آن را به گردن حکومت میانداختند تا راه اعمال خشونتآمیز آنها باز شود.3 نظر آنها این بود که باید زمانی اعمال اصلی خود را شروع کنند که آمادگی ذهنی و شرایط عینی وجود داشته باشد.
گروهک منافقین بعد از بركناري بنيصدر از فرماندهي كل قوا توسط امام رسماً با صدور اطلاعيهاي از وي حمايت كرد و با تظاهرات پراكنده در بعضي نقاط كشور مقدمات شورش عليه نظام را آغاز نمود. پس از تصويب بررسي طرح عدم كفايت سياسي بنيصدر در مجلس شوراي اسلامي، تشکیلات منافقین كه ميپنداشت بهانه و فرصت مناسبي براي اعلام شورش عليه امام و نظام جمهوري اسلامي بهدست آورده است بهسرعت بهتدارك و آمادهسازي يك حركت مسلحانه وسيع و گسترده در 30خرداد1360 شدند.
عصر روز سيام خرداد، درگيريهاي وسيع و گستردهاي توسط دستههاي مسلح سازماندهي شده ميليشيا و هواداران منافقین در سطح شهر تهران رخ داد و در بعضي شهرهای دیگر کشور نيز اقدامات مشابهي از سوي عوامل منافقین انجام شد. گروهک منافقین با صدور اطلاعیهای رسما ورود خود به مبارزه مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی ایران را اعلام کرد تا بهزعم رجوی، ایران به لبنان تبدیل شود.4
تعداد این افراد بیش از چندهزار نفر نبود. طبق گزارش خبرگزاری رویترز حدود 3هزار نفر از افرادي كه به سازمان چريكي مجاهدين خلق(منافقین) تعلق دارند خيابانها را بستند و تعدادي اتومبيل و موتورسيكلت را آتش زدند و عليه حكومت اسلامي به شعار دادن پرداختند.5
شروع تظاهرات، ساعت چهار بعدازظهر تعیین شده بود و مکانهای تظاهرات تهران عبارت بودند از: خیابان انقلاب، میدان فردوسی، خیابان طالقانی، منیریه، خیابان ولیعصر، میدان ولیعصر، بلوار کشاورز، میدان فلسطین، خیابان نظامآباد و پل سیدخندان.6
مسئوليت و هدايت تظاهرات بهعهده بخش اجتماعي و زير نظر محمد ضابطي بود. هواداران تشكيلاتي، در تيمهاي 3 تا 5نفره سازماندهي و به يكي از سلاحهاي سرد مسلح شده بودند. ردههاي بالاتر، داراي سلاح گرم بودند. چاقو، چماق، تيغ موكتبري، قمه، پنجهبوكس و فلفل، براي پاشيدن به چشمان مخالفان، از وسايلي بود كه اغلب هواداران به دستور تشكيلات با خود حمل ميكردند.7
تظاهرکنندگان در چند خیابان، ازجمله خیابان سهروردی به اتومبیلهای سواری و اتوبوسها حمله کردند و تعداد زیادی از شیشههای اتومبیلهای مردم را خرد و به ساختمانهای مردم و اموال بیتالمال خسارت وارد کردند. افراد منافقین، به مردم حزباللهی و پاسداران حمله کرده و با سلاحهای خود، آنها را شهید یا مجروح میکردند. بهعنوان مثال؛ شکم یکی از پاسداران توسط منافقین با تیغ موکتبری دریده شدهبود یا این جنایتکاران در خیابان سهروردی به کتابدار کتابخانه مسجد حضرت علی(ع) بهنام «سیدخلیل حسینی» حمله کرده و شاهرگ او را بریدند و وی را بهشهادت رساندند. همچنین در خیابانهای مختلف تهران، ازجمله ولیعصر، نظامآباد، طالقانی، میدان فردوسی و... این جنایتکاران، علاوهبر حمله به مردم، به اموال عمومی و خصوصی نظیر اتوبوسها، بانکها، اتومبیلها، مغازهها نیز آسیب رسانده و آنها را آتش میزدند. اولين خبر منتشره در مورد تعداد تلفات 30 خرداد تهران، بيش از 16تن كشته و دهها مجروح بود. هشت تن از مجروحين نيز فرداي آن روز بهعلت شدت جراحات وارده در بيمارستان فوت كردند.8
منافقین برای آتش زدن اماکن عمومی و خصوصی از بمبهای دستساز، سهراهی، کوکتلمولوتف و... نیز استفاده میکردند.9 دختران میلیشیا در این درگیریها نیز نقش بسیار پررنگی داشتند.
صداي آمريكا در خبر خود، وقايع 30 خرداد تهران را از زمان روي كار آمدن جمهوري اسلامي، بيسابقه توصيف كرد و اعلان نمود كه در خلال درگيريهاي آن روز، دستِكم 30نفر كشته و 200 نفر مجروح گرديدند. خيابانهاي محل درگيري در تهران وضعيت غريبي پيدا كرده بود، چهرههاي ملتهب، مغازههاي تعطيل شده، اتوبوسهاي به آتش كشيده شده و دود لاستيكهاي سوخته، چهره اين مناطق را دگرگون كرده بود.
هواداران منافقین و اغلب همان ميليشياي معروف، بههمراه جمعي از هواداران ديگر گروهها، در كوچه و خيابان، افرادي را كه از نظر شکل ظاهري به حزباللهيها شبيه بودند، كتك زده و از آنها ميخواستند كه بهنفع بنيصدر و سازمان، شعار دهند. چوب و سنگ بر سر و روي افراد مقاوم ميريختند و با كارد و چاقو و تيغ موكتبري، صورت و بدن آنها را زخمي ميكردند.10
حضور گروههاي مختلف مردم و پاسداران در خيابانهاي اصلي و مركزي شهر، كمكم وضع را دگرگون كرد و دستگيري مهاجمان آغاز شد. بهگفته مردم، منافقین با پوشیدن لباس مبدل و تیراندازی بهسمت آنها، سعی در بدنامکردن پاسداران داشتند که موفق نشدند. از حدود ساعت 7بعدازظهر، هواداران باقيمانده كه مبهوت از اين شكست بودند، با انفعال و سردرگمي، متفرق شدند و فضاي شهر تحت كنترل نيروهاي انتظامي آرام گرفت.11
همزمان در چند شهر مانند اصفهان، همدان، اروميه، شيراز، اهواز، اراك، زاهدان، مسجدسليمان، بندرعباس، آمل، بجنورد، کرج، اردبیل، مشهد و دیگر شهرها نيز درگيريهاي پراكنده مشابهي در سطوح كوچكتري رخ داد كه طي آنها نيز دهها تن از مردم بیگناه و پاسداران مخلص مجروح و چند تن كشته شدند.12
این اقدامات خشونتآمیز، درحالی از سوی تشکیلات مرتجع منافقین صورت گرفت که آنها در همهجا داعیه پشتیبانی و حمایت از خلق ایران را داشتند.
اعترافات برخی از اعضای دستگیرشده این گروهک درخصوص شورش 30 خرداد، خود گواه متقنی از خشونت و رفتار تروریستی این گروهک میباشد. چند تن از افراد دستگیرشده بعد از این حادثه، شرح مفصلی از برنامهها و اقدامات اعضا و هواداران این تشکیلات تروریستی را فاش میکنند.
مرتضی ناصحپور: «در جریان 30خرداد سال 60 به چشم دیدم که در چهارراه ولیعصر-طالقانی، چگونه نیروهای سازمان هرکس را که عبور میکرد، چاقو میزدند. در آن روز افراد سازمان اجازه حمل هر سلاحی را داشتند. من در آن جریان، مثله کردن مردم حزبالله را شنیدم و به آتش کشیدن مینیبوس در میدان فردوسی را دیدم. عدهای از افراد تشکیلات مسلح به سلاح گرم بودند».
غلامرضا بیکمحمدی: «در اطراف میدان فردوسی، سر برادر پاسداری را بریدند و وقتی چاقو در شکم برادر حزباللهی میکردند چندبار میچرخاندند».
حمیدرضا رفیعی: «در 30خرداد هرکس که ریش داشت توسط نیروهای سازمان کتک میخورد. به پهلوی یک موتور سوار چاقو زدند و بقیه هم با مشت و لگد او را میزدند».
علی شکرائی: «در 30خرداد هر مغازهای مربوط به افراد حزباللهی را در مسیر راهپیمایی میدیدیم به آتش میکشیدیم. منافقین تعدادی از افراد حزباللهی را با تیغ موکتبری مجروح کردند و در مجموع 30 تا 50 نفر از امت حزبالله مجروح شدند».13
محمدرضا یزدیخواه: «منافقین در اردوهایی که دانشآموزان را تحت عنوان سازندگی به مناطق مختلف میبردند، آموزشهای نظامی داده میشد و به آنها اسلحه میدادند؛ به همین دلیل است که میبینیم در درگیریها و تشنجات سال 59 که منجر به 30خرداد1360 گردید، یکی از اقشاری که در آن نقش فعالی داشتند، دانشآموزان بودند».14
رضا کیوانزاد: «مسعود رجوی گفت هرکسی را دیدید بزنید. منافقین در روز 30خرداد1360 حداقل 16 نفر را مثله کردند و یکنفر را زندهزنده سر بریدند».15
ولیالله صفوی: «منافقین در روز 30خرداد1360 فیالمثل یکی از برادران بنیاد شهید بهنام شهید مازندرانی را سر بریدند».16
در این مقاله سعی شد که ریشههای حرکت منافقین بهسمت مبارزه مسلحانه، در 30خرداد60 و نحوه انجام جنایت در این روز بررسی شود. با توجه به بررسیهای انجام شده، یکی از علل ورود منافقین به فاز مسلحانه در 30 خرداد، سهمخواهی این گروه از انقلاب مردمی ایران بود. سهمخواهی زمانی معنی پیدا میکند که فرد یا گروهی برای رسیدن به هدفی تلاش کنند؛ اما این گروه نهتنها در پیشبرد انقلاب نقشی نداشت بلکه حضورشان برای حرکت روبهجلو مردم نیز مضر بود.
این افراد که داعیه پیروی از امام خمینی(ره) را داشتند با توهم قدرت و سهمخواهی بهسویی حرکت کردند که خلاف جهت جریان مردم بود و همین امر باعث شد که در 30خرداد این افراد، در مقابل مردم قرار گیرند و آنها را از بین ببرند؛ اما غافل از اینکه نظام جمهوری اسلامی با اتکای به ولایت فقیه و حمایت مردم با این حرکات مذبوحانه با سرعت بیشتری بهسمت اهداف خود حرکت میکند.
ارجاعات:
- «صحيفة نور»، ج 13، صص 198ـ197 (با تلخیص).
- روزنامه کیهان، 6آبان1360، ص14، مصاحبه با محمد مزیدی، کاندیدای منافقین در مجلس شورای اسلامی.
- همان.
- رجوي در ميتينگ امجديه در 22 خرداد ماه 59 گفت : يك عده مي خواهند ايران را تركيه بكنند، ولي ايران كه تركيه بشو نيست، لبنان خواهد شد... ما خواستار تروريسم نيستيم؛ اما نميشود كه انكار كرد، تروريسم واكنشهاي اجتنابناپذيري دارد كه در آن صورت عين لبنان نه قدرتي براي دولت خواهد گذاشت و نه براي مجلس. نشريه مجاهد، ش88 ، ص6.
- روزنامه كيهان، 31خرداد1360، ص16.
- سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام، ج2، تهران: دفتر مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385 ص574.
- همان.
- روزنامه كيهان، 31خرداد1360، ص14.
- روزنامه كيهان، 31خرداد1360، ص10.
- سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام، ج2، تهران: دفتر مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385، ص575.
- روزنامه جمهوري اسلامي، 31خرداد1360، ص8.
- روزنامه جمهوري اسلامي، 31خرداد1360، ص7 و روزنامه كيهان، 31خرداد1360، ص14 و 1تیر1360، ص4.
- «کارنامه سیاه (شهریور1363)»، ج3، صص158تا164.
- روزنامه جمهوري اسلامي، 15شهریور1362، صص11و12 و «کارنامه سیاه (تابستان 1362)»، ج1، صص86 و 87.
- روزنامه جمهوري اسلامي، 21شهریور1362، ص11 و «کارنامه سیاه (تابستان 1362)»، ج1، صص141و142.
- روزنامه جمهوري اسلامي، 22شهریور1362، ص9 و «کارنامه سیاه (تابستان 1362)»، ج1، ص151.