از راه‌های پنهانی برای ضربه به انقلاب نتیجه نگرفته بودند

30khordadqanbari

گروهک منافقین یکی از گروه‌های سیاسی‌نظامی بود که در اواسط دهه چهل شمسی باهدف مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی شکل گرفت. آن‌ها در این راستا استراتژی خود را مشی قهرآمیز و همگانی کردنِ مبارزه مسلحانه قرار دادند. اعضای بنیان‌گذار و اولیه سازمان، در روند فعالیت‌های خودشان، دچار اشتباهات استراتژیکی شدند و مطالعات تئوریک خود را به‌صورت یک بعدی و بدون در نظر داشتن سایر تئوری‌ها به‌پیش بردند. آن‌ها به روحانیت اعتماد نکردند و بدون در نظر گرفتن فضای موجود در جامعه، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان بر استراتژی خود پافشاری کرده و دست از مبارزه مسلحانه برنداشتند.

هدف از نوشتن این مقاله، بررسی زمینه‌های بروز خشونت و علنی کردن آن در مقابل انقلاب اسلامی و بررسی دلایل ناکام ماندن منافقین از حضور در بدنه اجرایی انقلاب و عدم پذیرش آن‌ها از سوی مردم می‌باشد.

منافقین پس از دستگیری‌های سال 50 بود که کم‌کم به نقد ایدئولوژی اسلامی پرداختند و در سال 53 به‌صورت رسمی اعلام کردند که ایدئولوژی مارکسیسم را انتخاب کرده‌اند.1 از همین دوران بود که برای مردم روشن شد، سازمان مجاهدین خلق(منافقین) حداقل عناصر غیرمسلمان را نیز در عضویت خود حفظ کرده‌اند و این مسئله برای مردمی که در پی اجرایی‌شدن قوانین اسلام در جامعه هستند پذیرفتنی نبود.

ظاهرا اولین نشانه‌های دور ماندن اعضای منافقین از انقلاب مردمی و آرمان‌هایشان، زمانی بروز یافت که نیروهای عمده آن‌ها بعد از آزادی از زندان در مهر و دی سال 57، خود را در مقابل عمل انجام‌شده دیده و توانایی انطباق حوزه‌های مطالعاتیِ تئوریکِ دورن زندان و فضای اجتماعِ ملتهب انقلاب را نداشتند. حاکمیت‌یافتن احکام و قوانین اسلامی و قدرت‌یافتن روحانیت در جامعه، از اساسی‌ترین عوامل بروز خشونت در میان اعضای مارکسیست‌شده منافقین بود. هرچه بیشتر حاکمیت روحانیون مورد اقبال عمومی قرار می‌گرفت، بر خشم چنین گروه‌هایی افزوده می‌شد.2 هرچند که در ابتدای فعالیتشان، بعد از پیروزی انقلاب، از امام خمینی(ره) با تعابیری چون «امام مجاهد اعظم»، «مجاهد آگاه» و... یاد

می‌کردند؛ اما در عمل، مواضعی مخالف ایشان داشتند.

ازجمله کارهایی که این تشکیلات، در ابتدای انقلاب انجام داد و نشانه بی‌توجهی به پیام رهبر انقلاب بود، جمع‌آوری سلاح‌های تصرف‌شده پادگان‌ها و کلانتری‌ها بود که به‌جای تحویل این سلاح‌ها به مساجد برای ایجاد نظم و آرامش در جامعه، آن‌ها را به مخفیگاه‌های خود منتقل کردند.3 بر این اساس از همان ابتدا قصدشان مبارزه علیه نظام جمهوری اسلامی و روحانیت بود و اساسا اعتقادی به مشارکت در ارکان و نهادهای جمهوری اسلامی نداشتند.

منافقین در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با هدف نزدیک شدن به رهبری و نفوذ در بدنه اجرایی حاکمیت جمهوری اسلامی، فعالیت‌های خود را سامان دادند. به ‌‌همین ‌منظور مسعود رجوی و موسی خیابانی، دیداری با حضرت امام خمینی(ره) داشتند. در این دیدار مسعود رجوی سقوط دیکتاتوری پهلوی و استقرار جمهوری اسلامی را به امام(ره) تبریک گفت و حتی اعلام کرد که خواست و تقاضای مادی و دنیوی ندارند. البته رهبر انقلاب که نسبت به مواضع گروهک منافقین آگاه بود، شروطی را برای پذیرش آن‌ها در فعالیت‌های جمهوری اسلامی عنوان کرد. ازجمله پذیرش رهبری نظام اسلامی و همچنین صدور اعلامیه‌ای صریح از جانب منافقین علیه مارکسیست‌ها و سایر جریانات غیرمذهبی.5 خواسته‌هایی که مورد بی‌توجهی منافقین قرار گرفت و عملی نشد. این کم‌توجهی به اعتقادات مردم، باعث دورشدن هرچه بیشتر منافقین از مردم شد. اما آن‌ها بی‌توجه به خواست رهبر انقلاب، به تلاش‌های خود در پوشش‌های گوناگون راهپیمایی، تحصن، درگیری‌های خیابانی برای ایجاد فضای تشنج در جامعه و... ادامه می‌دادند. آن‌ها همچنین در سطح وسیعی با دروغ‌پردازی علیه رهبران جمهوری اسلامی سعی در مخدوش کردن چهره روحانیت داشتند.

30khordadabolfazl1

رسوایی بزرگ برای این گروهک و عدم پاسخگویی آن‌ها به افکار عمومی درباره اقدام‌به جاسوسی یکی از رهبرانشان، باعث ایجاد شک و شبهه بیشتر مردم در قبال فعالیت‌های این گروهک شد و اساسا این سؤال مطرح شد که آیا می‌توان به اعضای آن اطمینان کرد یا نه؟6

محمدرضا سعادتی شخصی بود که به‌اتهام داشتن ارتباط با سازمان جاسوسی ک.گ.ب و سفارت شوروی در اردیبشهت 58 دستگیر شد. این حادثه باعث ایجاد فضایی ملتهب در جامعه شد.7 ظاهرا گروهک منافقین، در قبال دریافت اسلحه و امکانات فنی، آموزشی، الکترونیکی و... اطلاعات مهم و قابل توجهی را در اختیار سفارت شوروی قرار داده بود.8

بعد از دستگیری محمدرضا سعادتی، تشکیلات چون قادر نبود موضوع را از مسیر قانونی و صحیح موجه سازد و افکار عمومی را قانع کند، به حاشیه پردازی و مظلوم‌نمایی پرداخت و ادعای شکنجه‌شدن سعادتی را در زندان مطرح کرد. ادعایی که توسط گروه‌های مختلف ازجمله نهضت آزادی، طی نامه‌ای مورخ 3تیر58 رد شد.9 این حادثه باعث رویایی مردم با گروهک منافقین که اکنون به‌واقع شایسته این نام بودند شد.

منافقین با دستگیری سعادتی و روبه‌رو شدن با مردم، در حرکتی تازه تصمیم گرفت میتینگ‌ها و سخنرانی‌های خود را گسترش دهد و در کنارش با اعمال فشار گسترده اجتماعی و تبلیغات، معادلات موجود قدرت را برهم بزند.10 اولین حرکت این تشکیلات که تقریبا مخالفت علنی با جمهوری اسلامی و روحانیت به‌شمار می‌آمد، انتخابات قانون اساسی بود که در واقع پایه‌های جمهوری اسلامی را تحکیم می‌بخشید. منافقین با هیاهو و تبلیغات گسترده، این انتخابات را تحریم کردند و به مخالفت با آن پرداختند.11 به‌گونه‌ای که حتی شایعاتی مبنی‌بر قصد حمله منافقین به حوزه‌های انتخاباتی بین مردم رواج یافت.12

منافقین با اتکا به وجود گرایشات حزبی در دولت بازرگان و ارتباطات و علقه‌های دیرین با نهضت آزادی، در دوره دولت موقت، توانستند تا حد زیادی خود را میان جوانان مطرح کنند و کاملا به انزوا نروند؛ زیرا بازرگان برای کم‌کردن التهاب و تنش در جامعه و میان گروه‌های مختلف، تنها آن‌ها را به آرامش دعوت می‌کرد و برخورد قاطعی با قانون‌شکنی‌های آنان صورت نمی‌گرفت.13

 این واقعیت و فضای موجود برای این گروهک، بعد از استعفای دولت موقت بازرگان، درپی تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان خط امام(ره) از میان رفت و حضور آن‌ها در بدنه انقلاب کم‌رنگ‌تر شد.14 پس از تسخیر لانه جاسوسی، بار دیگر افراد منافقین به‌دلیل انفعال و عقب‌ماندن از موج انقلاب در جامعه، دچار ناامیدی شدند؛ چرا که همیشه مدعی پیشتازی در مبارزه با امپریالیسم بودند.15 در این زمان گروهک منافقین حتی در جلب مخاطبان ایدئولوژیک خود؛ کارگران و کشاورزان، با ناکامی مواجه شد. روستاییان و عشایر نیز جواب مثبتی به درخواست‌های آن‌ها ندادند.16

منافقین در حرکت بعدی خود برای مظلوم‌نمایی و جبران ضربه‌ای که از عدم شرکت در رفراندوم قانون اساسی خورده بودند، برای حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس شورای اسلامی آماده شدند و طوری وانمود کردند که می‌خواهند با قبول رهبری امام(ره) و اعتقاد به رفع نارسایی‌های قانون اساسی، وارد انتخابات نظام جمهوری اسلامی شوند.17 مسعود رجوی نامزد ریاست‌جمهوری شد؛ اما به‌دلیل اعلام نظر امام خمینی(ره) مبنی‌بر این‌که هرکسی به قانون اساسی رأی نداده نمی‌تواند کاندیدا شود، مسعود رجوی از انتخابات ریاست جمهوری کناره گرفت. ابوالحسن بنی‌صدر یکی از کاندیداهای ریاست‌جمهوری با سوءِاستفاده از این موقعیت و به‌منظور جلب نظر هواداران گروهک منافقین اعلام کرد، رجوی دارای پایگاه مردمی است و با کنار رفتن وی مخالف است. این موضع‌گیری آغاز ارتباطی عمیق میان بنی‌صدر و گروهک منافقین در کشور بود.

30khordad60

منافقین در انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز امید زیادی به انتخاب‌شدن از سوی مردم داشتند.19 البته عدم اقبال مردم به این گروهک باعث شد مسعود رجوی در انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز حتی با حمایت برخی شخصیت‌ها از جمله بازرگان ناکام بماند.20 منافقین بعد از شکست در جذب آراء مردم برای انتخاب مسعود رجوی و ناکامی برای رسیدن به پست‌های اجرایی در جمهوری اسلامی، مجددا شروع به برگزاری جلسات سخنرانی و میتینگ‌های سیاسی و راهپیمایی‌های غیر قانونی کردند. آن‌ها همچنین به بهانه‌های مختلف، ازجمله حملات مشکوک به برخی دفاتر منافقین، درگیری‌هایی را شکل می‌دادند و زبان به تهدید نیز گشودند که: «بگذارید تأکید بکنیم، وای به روزی که تصمیم بگیریم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ دهیم.»21 امام خمینی(ره) نیز با درک شرایط موجود و اقدامات سازمان‌یافته منافقین در ضدیت با نظام اسلامی در 4تیر59 اعلام کرد که شکاف عمیق سیاسی، میان مردم و اندیشه سیاسی نظام با منافقین ایجاد شده است. روزنامه کیهان نیز در رد منافقین و انتقاد به اعتقاداتشان مقاله‌ای نوشت22 موج انتقاد و رد افکار منافقین هر روز در جامعه بیشتر می‌شد و افکار عمومی نسبت‌به این جریان و اهدافشان آگاه‌تر می‌گشت.

در 19تیر59 واقعه‌ای دیگر باعث رسوایی بیش‌ازپیش منافقین در میان مردم شد و آن‌ها را هرچه بیشتر به سمت‌وسوی علنی‌کردن مبارزاتشان علیه نظام جمهوری اسلامی سوق داد. کشف کودتای نوژه، کودتایی آمریکایی که قرار بود در 18 تیر آغاز شود با دستگیری و بازجویی تعدادی از سران کودتا روشن شد که منافقین مذاکراتی را با عوامل کودتا انجام داده و قرار را بر این گذاشته‌اند که در روز کودتا گروهک منافقین بی‌طرف بماند، در عوض بعد از آن، آزادی فعالیت داشته باشند.23 متأسفانه این تشکیلات به‌دلیل نفوذش در دفتر بنی‌صدر و مراکز سیاسی و امنیتی کشور توانست عملا پیگیری نقش خود را در کودتا متوقف سازد.24 هرچند که بعد از این واقعه این تشکیلات مدتی در انزوا فرو رفت.

با شروع جنگ تحمیلی و متوجه‌شدن افکار مردم به دفاع از کشور، اعضای منافقین دوباره به شورشگری و ایجاد التهاب در افکار عمومی و بحرانی جلوه‌دادن اوضاع سیاسی پرداختند.  در خیابان‌ها به‌صورت علنی، حتی امام خمینی(ره) را زیر سؤال می‌بردند. در این موقعیت سخت که مرزهای کشور مورد تهدید کشور عراق قرار گرفته بود، نفرت مردم از اعمال منافقین هر روز بیشتر می‌شد.25

همچنین دستور شورای انقلاب، مبنی‌بر تدوین نظام آموزشی جدید با خط‌مشی فرهنگی مبتنی‌بر قوانین اسلام و قرآن و حاکم شدن هرچه بیشتر قوانین اسلامی در کشور، فاز جدیدی را برای ایجاد درگیری توسط گروهک منافقین در دانشگاه‌ها گشود.26 دانشجویان پیرو خط امام نیز در روزهای 27 تا 30فروردین59 با ایجاد تجمع و ابراز مخالفت، با منافقین و هواداران مارکسیست‌ها، درخواست پاکسازی محیط‌های آموزشی و دانشگاه‌ها را از گروه‌های الحادی و مسلح داشتند. درگیری‌ها به‌همین‌صورت ادامه داشت تا اینکه امام خمینی(ره) در روز 10اردی‌بهشت60 طی سخنرانی به گروه‌ها و ازجمله به منافقین هشدار داد تا اسلحه را کنار گذاشته و به آغوش ملت و اسلام بازگردند.27 این درحالی‌بود که کشور درگیر جنگ با رژیم بعثی شده بود و لزوم آرامش در داخل کشور و وحدت هرچه‌بیشتر برای مقابله با دشمن خارجی بیش از هر زمان دیگری مورد نیاز بود.

منافقین نیز در پاسخ طی نامه‌ای از امام(ره) درخواست راهپیمایی کردند و بدون پذیرش خلع سلاح از موضع مظلوم‌نمایی و حق‌به‌جانبی و درعین‌حال مدعی قدرت، به تهدیداتشان ادامه دادند. امام(ره) دوباره نیز در سخنرانی 21اردبیهشت60 خطاب به گروهک منافقین اعلام کرد اسلحه‌ها را زمین بگذارید و به دامن اسلام برگردید، اسلام شما را می‌پذیرد.28 در چنین شرایطی، تشکیلات منافقین به‌جای تبعیت از رهنمودها و فرامین حضرت امام(ره) برای حل بحران و رفع مشکلات به‌وجود آمده، در اقدامی قابل تأمل و با هدف از پیش ‌تعیین‌شده، به رییس‌جمهور نامه‌ای نوشتند و خواستار اجرای قانون شدند تا بتوانند اسلحه‌شان را تحویل دهند.29

با اوج‌گیری تنش در فضای سیاسی کشور، بنی‌صدر که به‌شدت تحت تأثیر منافقین قرار داشت و همچون مهره‌ای در اختیار این گروهک‌ها بود، با همفکری و هماهنگی قبلی با مسعود رجوی، اعلام کرد که کشور در بن‌بست است و برای خروج از این بن‌بست نیاز به برگزاری رفراندوم می‌باشد.30 امام خمینی(ره) در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی در 6خرداد60 مواضع آشکاری اختیار کرد و به نقد همه این گروه‌ها پرداخت و توصیه نمود همه مسئولین از سخنرانی‌های تحریک‌آمیز دوری کنند.31 اما بنی‌صدر برخلاف خواست و توصیه امام(ره)، در پایگاه هوایی شیراز سخنرانی و بر موضع خود پافشاری کرد.32

درپی ایجاد فضای تخریبی و ملتهب‌کردن جامعه توسط گروه‌های مختلف از جمله منافقین، جبهه ملی، نهضت آزادی، و... ، دادستانی انقلاب اسلامی نشریاتی که مربوط به این گروه‌ها بود و به نشر مطالب دروغ و تشنج‌آمیز در جامعه می‌پرداختند، توقیف کرد.33 امام خمینی(ره) نیز در 18خرداد60 در یک سخنرانی پرشور و قاطع، آخرین اتمام حجت را اعلام کرد و مقاومت در برابر قانون مجلس را دیکتاتوری نامید. بعد از این سخنرانی بود که بنی‌صدر، در تاریخ 21خرداد60 از فرماندهی نیروهای مسلح عزل شد.

گروهک منافقین بعد از تصویب آیین‌نامه مجلس شورای اسلامی، مبنی‌بر رسیدگی به کفایت رییس‌جمهور در جلسه مورخ 27خرداد و ناکام ماندن در بسیج مردم علیه نظام، در روز 28خرداد60 طی یک اطلاعیه سیاسی‌نظامی خطاب به هوادارانش، به‌صورت رسمی حرکت مسلحانه خود را علیه نظام جمهوری اسلامی اعلام کرد.35 چرا که همه راه‌های پنهانی را برای ضربه‌زدن به انقلاب رفته و نتیجه‌ای نگرفته بودند، بنابراین تنها راه مقابله با نظام جمهوری اسلامی را اعلام جنگ مسلحانه یافتند که البته برای آن‌ها چیزی جز خسران و برملا شدن چهره منافقانه آنان در‌پی نداشت.

ارجاعات:

  1. غائله چهاردهم اسنفد 59، ظهور و سقوط ضد انقلاب، دادگستری جمهوری اسلامی ایران، تهران 1364، ص 79.
  2. منافقین ذخیره شیطان بزرگ، ناشر: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1363 تهران، ص 77.
  3. سازمان مجاهدین خلق(منافقین)؛ پیدایی تا فرجام، ج2، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، تهران 1384، ص411.
  4. همان، ص 308تا309.
  5. همان، ص310.
  6. همان، ص 313.
  7. غائله چهاردهم اسفند 1359، ظهور و سقوط ضد انقلاب، ص 83؛ سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام(منافقین)، جلد دوم، ص 313.
  8. همان، ص 317تا321.
  9. همان، ص 341.
  10. همان، ص 345 و 346.
  11. بررسی مستندی از مواضع گروه‌ها در قبال انقلاب اسلامی، وزارت ارشاد اسلامی، جلد دوم، تهران، 1361، ص 9.
  12. سازمان مجاهدین... ، ص 351.
  13. مشکلات و مسائل اولین سال انقلاب از زبان مهندس بازرگان، مهندس عبدالعلی بازرگان، تهران، 1361، ص 132و 133.
  14. منافقین ذخیره شیطان بزرگ، ص 78.
  15. سازمان مجاهدین...، ص350.
  16. همان، ص 351.
  17. بررسی مستندی از مواضع گروه‌ها در قبال انقلاب اسلامی، ص 22 و 23.
  18. سازمان مجاهدین... ، ص 352؛ بررسی مستندی از... ، ص 23.
  19. همان، ص 26، سازمان مجاهدین... ، ص 354.
  20. همان، 354 و 362تا363.
  21. همان، ص 354.
  22. همان، 365تا366.
  23. کودتای نوژه، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ج4، 1368، ص178و 180.
  24. سازمان مجاهدین...، ص374.
  25. همان، ص 378تا379.
  26. همان، ص 382.
  27. همان، 411.
  28. همان، 411تا412.
  29. غائله چهاردهم اسفند 1359... ، ص 660.
  30. سازمان مجاهدین خلق...، ص415؛ غائله چهاردهم اسفند، ص665تا666.
  31. سازمان مجاهدین خلق...، ص416.
  32. همان، ص 417.
  33. همان، ص 421و 423.
  34. همان، ص 424 و 422.
  35. همان، ص 431 و 434و 363.

دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29