بازنشر یک فایل صوتی از سوی برخی فریبخوردگان داخلی که مربوط به 28 سال قبل و موضوع آن به اعدام منافقین در سال 67 بازمیگردد، به بحث داغ این روزها تبدیلشده است. بررسی ابعاد و اسناد تاریخی این ماجرا، حقایق قابلتأملی را آشکار میسازد که بر اساس آن میتوان به نیات پشتپرده صحنهگردانان پروژه تطهیر منافقین پی برد:
1- سازمان منافقین، گروهی تروریستی است که از سال 65 بهطور رسمی و از سال 62 به شکل غیررسمی، همکاریهای گستردهای با رژیم بعث عراق داشته و کارنامه ننگینی هم به لحاظ عملکرد و هم به دلیل ارتباط با دشمنان نظام و انقلاب از خود بهجای گذاشته است.
جنایاتی که این سازمان در همراهی با صدام مرتکب گردید، حتی از سوی سلطنتطلبان و تفالههای رژیم پهلوی تقبیح شد و موردانتقاد قرار گرفت.
اینیک واقعیت است که در هر جای دنیا چنانچه گروهی از داخل به دشمنان آن کشور بپیوندند، مورد نفرت قرار میگیرند و بعید است که در ایران، فردی با هویت ایرانی وجود داشته باشد و حتی بهنظام و انقلاب هم پایبند نباشد، اما همراهی با صدام را به رسمیت شناخته و بپذیرد.
2- با این وصف، تکلیف این سازمان تروریستی مشخص است اما روی سخن با کسانی است که در داخل به دنبال تطهیر کردن و مظلوم جلوهدادن منافقین هستند.
قبح عمل و زشتی رویکرد این افراد در حمایت از عناصری که دستشان به خون هزاران نفر از مردم کشورمان آلودهشده، حتی از جنایاتی که منافقین مرتکب آن شدهاند، زشتتر و رسواتر است. کسانی که این روزها سعی میکنند با روشهای مختلف، از این عده بهطور غیرمستقیم دفاع کنند و آنان را مظلوم جلوه دهند، نفاق و ریاکاریشان از منافقین زشتتر و خیانتشان از آنان هم عمیقتر است.
3- این مسئلهای نیست که امروز اتفاق افتاده باشد بلکه جریانی است که مدتهاست با ادعای دروغین دفاع از حقوق بشر از سوی غرب و عوامل داخلی آنان، آغازشده و سالهاست به این بهانه و همزمان با سالروز عملیات پیروزمندانه مرصاد، بحث مجازات شرعی و قانونی منافقین را در دستور کار قرار میدهند.
این خط، برای اولین بار از اوایل دهه 80 از سوی صهیونیستها و محافل غربی کلید خورد و عوامل آنان در ایران، موضوع اعدام منافقین را پس از عملیات مرصاد، بهتدریج و بهصورت یک شبهه بهظاهر منطقی، در محافل دانشگاهی مطرح کردند. این شبهه بر این ادعا استوار بود که اعدام هزاران نفر از اعضای زندانی منافقین بر چه مبنایی صورت گرفته است؟ پاسخ این شبهه بیپایه در ادامه این نوشته خواهد آمد اما پیش از آن باید به هدف پشت پرده آن اشاره داشت.
4- آیا هدف دشمنان و دنبالههای داخلی آنان از دامن زدن به این مسئله، واکاوی یک ماجرای تاریخی است ؟ مسلماً خیر. درواقع هدف غرب و اذناب داخلی آن، هجمه بهنظام، انقلاب و امام(ره) به این بهانه بود تا قداست بنیانگذار کبیر انقلاب را خدشهدار کرده و امام(ره) را شخصیتی – نستجیربالله – خونریز معرفی نمایند که در یک روز، فرمان اعدام انسانهای به اصطلاح مظلوم زندانی را صادر کرده است !
هدف از بازنشر چنین اکاذیبی، عملاً دلسوزی برای منافقین نبوده و نیست بلکه مقصود از آن، ضربه زدن به ریشهها و زیرساختهای انقلاب و نظام بود.
5- روحانینمایانی که روزگاری در کشور از منافقین دفاع میکردند، اکنون در خارج از کشور با انتشار کتاب، به بررسی ابعاد بهاصطلاح فقهی - حقوقی این ماجرا پرداخته و به قوانین کیفری ایران استناد میکنند، حالآنکه اگر مسئله را یکبار مرور کنیم، متوجه خواهیم شد در دوران جنگ در هر کشوری، هر جریانی که علیه حاکمیت دست به سلاح ببرد در دادگاه صحرایی به اعدام محکوم خواهد گردید و این، یک عرف جهانی است. اما در ایران چنین اتفاقی نیفتاد.
ماجرا ازاینقرار بود که منافقین پس از پذیرش قطعنامه با همکاری ارتش صدام به خاک جمهوری اسلامی حمله کردند، تا اطراف کرمانشاه و برخی شهرهای مرزی پیش آمدند، مردم بیگناه شهرهای «کرند» و «اسلامآباد» را به طرز وحشیانه و غیرقابل وصفی به شهادت رسانده و اموالشان را غارت کردند. در مرکز کشور هم منافقین زندانی، با اطلاع از ناآرامیهای مرزی تصمیم داشتند با ورود تروریستها به تهران، دست به اغتشاش زده و به دوستانشان بپیوندند.
وقتی حلقه نظامی منافقین در عملیات مرصاد سرکوب شدند، حضرت امام(ره) در اوج رأفت اسلامی با منافقین زندانی اغتشاشگر برخورد کرده و دستور دادند هر عضوی از آنان که لساناً از رفتار و منش سازمان متبوعش، اظهار تبری کند از مجازات معاف شده و در غیر این صورت، حکم خائنین در میدان جنگ، در حق آنان اعمال شود.
جالب اینجاست که هیئت بررسیکننده مأمور میشوند که از خود افراد سؤال کنند و این در حالی است که در هیچ جای دنیا از جمله ایران اسلامی، فقط به اظهارات متهم بسنده نمیشود و روند قضایی نیازمند حضور شاهد و دیگر روال مرسوم در اینخصوص است و این مورد، از استثنائاتی است که بر اساس رأفت اسلامی صورت گرفت؛ بهنحویکه حتی این نحوه برخورد با منافقین، ازنظر برخی در آن سال، اقدامی ضدامنیتی به شمار میآمد.
چهبسا منافقینی بودند که با اقرار ظاهری بر عدم پایبندی به سلوک فرقه رجوی، مورد عفو قرار گرفتند و بلافاصله پس از آزادی، دست به سلاح بردند. در کجای دنیا، مرسوم است که با باقیمانده عناصر سازمانی که 17000 نفر از مقامات و مردم کشور را ترور و به شهادت رسانده بودند، با چنین روشی برخورد شود؟
6- نکته مهم دیگر، هذیانگویی درباره تعداد منافقینی است که به مجازات رسیدهاند؛ بهطوریکه این سازمان تروریستی در ابتدا ادعا کرد 100 هزار نفر در سال 67 اعدام شدهاند، سپس تعداد معدومین را 30 هزار نفر اعلام نمود اما در فهرستی که از اسامی آنان در اروپا منتشر کردهاند، حدود 4 هزار نفر را نام میبرند که از میان این تعداد هم فقط مشخصات 500 نفر کامل است ! بقیه اسامی حتی فاقد نام خانوادگی و مشخصات تکمیلی است.
7- ریاکاری و دروغگویی این عده در نوحهسرایی برای منافقین ازاینجا مشخص میشود که حتی یکبار ولو بهصورت دکوری و نمایشی، جنایتهای وحشیانه اعضای این سازمان تروریستی را در کشتار مردم عادی، محکوم نکردند.
جالب اینجاست که مدعیان دفاع از حقوق بشر، نظام اسلامی را به دلیل مجازات منافقین، مستحق سرزنش میدانند اما نهتنها سازمانی که فقط یکقلم از جنایاتش، سوزاندن دختربچه 3 ساله (فاطمه طالقانی) در «ماهشهر» به جرم خدمت پدرش در جهادسازندگی بود را محکوم نکردند بلکه تمامقد از آنان حمایت نمودند! این تنها، یکی از هزاران هزار مورد جنایت ثبتشده منافقین در ایران و 5 هزار کشتار اکراد عراقی در عملیات موسوم به «مروارید» است.
بنابراین، هدف از پروژه تطهیر و احیای تروریستهای منافق، به خطر انداختن امنیت کشور و فراهم نمودن مقدمات تهاجم آنان به کیان نظام اسلامی است اما همانگونه که رئیس محترم قوه قضائیه در جلسه اخیر مسئولان قضایی تأکید کردند «جمهوری اسلامی ایران بر سر اقتدار و امنیت خود هیچگونه مسامحهای نخواهد کرد» و با شدت و قاطعیت، با هر سازمان تروریستی مقابله خواهد کرد.