جولیا سوییت
[1]، مدرن دیپلماسی، ترجمه هابیلیان/
تحقیق درباره شورش و حضور گروههای جهادی سلفی پس از فروپاشی شوروی در منطقه قفقاز شمالی غالباً محدود به بررسی تاریخ اسلامِ تحت حاکمیت روسیه بوده و بیشتر به اقدامات سیاسیِ پسااستعاری در سرکوب شورشها، درگیریهای چچن در دهه 1990 و همچنین به رویکرد نظامی و ضد تروریستی روسیه معطوف بوده است.
در همین رابطه تحقیقات زیادی درباره توسعه اسلام، گسترش اسلام افراطی، جنایتهای جنگی روسیه و نقض حقوق بشر در چچن صورت گرفته است. به طور کلی، این تحقیقات به علت عدم توجه کافی به تعیین سیر تکاملی گروههای قفقاز شمالی، ناموفق بودهاند. از آنجایی که ارائه یک تصویر کلنگر نیازمند نگاهی همه جانبه است در این کتاب نیز، نگاهی ویژه و تحلیلی جامع از این مسئله ارائه شده است. گوردون ام.هان در کتاب خود تلاش میکند، گروههای جهادی قفقاز شمالی را به عنوان جزئی از پدیده جهادگرایی سلفی بینالمللی تعریف کند.
فصل اول کتاب نسبت به رویکرد ساختارگرایانه به گسترش جهادگرایی سلفی و محدودیتهای نظری آن نگاهی انتقادی دارد. به طور خاص، نویسنده معتقد است عوامل اجتماعی سیاسی و اقتصادی مانند فقر، بیکاری و نظام سیاسی غیر منعطف نمیتوانند تصویر واضحی از جهادگرایی سلفی منطقهای یا بینالمللی ارائه دهند. به گفته هان توجه بیش از اندازه به چنین عواملی دستکم باعث ساده انگاشتن موضوع میشود. همچنین، در انجام پژوهشهایی از این دست، توجه به مدل انقلابهای سیاسی و تغییر حکومتها با توجه به عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیکِ واحد اهمیت زیادی دارد. بر اساس نظر نویسنده، موقعیتهای انقلابی در درون دولتهای اسلامی به تدریج منجر به تغییر شکل جنبشهای ملی به شاخههایی از جهادگرایی سلفی منطقهای میشود؛ شاخههایی که به گروههای همتای خارجی مانند القاعده متصل هستند . این اتفاق، اساس گروههای اسلامی منطقهای را تغییر میدهد و فرصتهای جدیدی در برابر آنها قرار خواهد داد. گروههای جهادی منطقهای با حضور در جنبشهای انقلابی بینالمللی به ایدئولوژی، سازمان و ساختارهایی دست پیدا میکنند که به آن تجربه جمعی جهادی گفته میشود. این تجربه، ایدئولوژی دینی، اقتدار کاریزماتیک، مشاورههای اثربخش در زمینههای نظامی و روششناسی و همینطور الگوهای سازمانی را شامل میشود. کتاب با تطبیق این الگوهای نظری در مسئله قفقاز شمالی، نشان میدهد عواملی نظیر ایدئولوژی، وابستگیهای سیاسی و کاربردی که پیشتر نادیده گرفته میشدند باید تحلیل و بررسی شوند.
در فصل دوم، کتاب تأثیر حضور جنگطلبان القاعده در قفقاز شمالی در دهه 1990 و شرکت آنها در جنگهای چچن را بررسی میکند. نویسنده با ارتباط دقیق و مستند در رابطه با تاریخ روابط القاعده و شورشیان چچن نشان میدهد که هدف اصلی القاعده از حضور در این منطقه گسترش تأثیر خود بر قلمروهای جدید و توسعه جهادگرایی سلفی است. در این راه القاعده با همراهی جمهوری چچن ایچکریا ایدئولوژی جهادی و برنامههای جنگی خود را در این منطقه منتشر کرده است. نویسنده در پایان این فصل نتیجه میگیرد که این ارتباط نزدیک و نفوذ جنگجویان خارجی، اساس جنبشهای ملی و جداییطلبانه چچنی ها را تغییر داد و جهادگرایی سلفی را جایگزین اهداف سکولار و ملیگرایانه کرد.
کتاب در فصل 3 تا 5 خود گروه موسوم به امارات قفقاز را مورد موشکافی قرار میدهد. این گروه را میتوان جانشین جمهوری چچن ایچکریا دانست و سلسلهمراتب سازمانی، طبقهبندی اجتماعی، بنیانهای ایدئولوژیک، اداره عملیات و استراتژیهای جهادی را باید در پرتو ارتباط آنها با القاعده و همچنین حضور در جنبشهای جهادی بینالمللی در سالهای 2007 تا 2011 جستوجو کرد. کتاب تاکید میکند که بسیاری از مسلمانانِ قفقاز شمالی در خارج از این منطقه تحت آموزشهای مذهبی قرارگرفتهاند که این مسئله خود تطبیق ایدئولوژیهای جهادی را تسهیل و سرعت میبخشد. به طور ویژه فعالیتهای افرادی چون آنزور استمیروف، سعید بوریاتسکی و واگابف [2]بیشترین تأثیر را در این رابطه داشته است.
در فصل 6 تا 9، کتاب استدلالهایی در رابطه با گسترش دیگر گروههای اسلامی در فدراسیون روسیه مانند مناطقی چون داغستان، اینگوشتیا، کاباردینو بالکاریا، تاتارستان و باشقیرستان را مطرح میکند. این گروهها با تکیه بر ایدئولوژیهای جهادی اهدافی بینالمللی مانند جنگ علیه تمدنهای غربی را مدنظر قرار میدادند. دگرگونیهای ایدئولوژیک در این مناطق در نهایت منجر به تغییراتی مشخص در نگاه تاکتیکی این گروهها شد که انجام بمبگذاریهای انتحاری، هدف قرار دادن شهروندان عادی و حتی جنگ رودررو از این جملهاند.
بررسی نقش فزاینده این سازمانها در عملیات تروریستی در سراسر جهان، به خصوص در اروپا که مقصد سنتی مهاجرت اهالی شمال قفقاز است، فصل 10 کتاب را تشکیل میدهد. نویسنده در این فصل تأکید میکند که این سازمانها به عنوان بخشی از جهادگرایی سلفی بینالمللی خطری جدی برای امنیت ملی روسیه و حتی صلح و ثبات جهانی به حساب میآیند. فصل 11 نیز مهمترین نتیجهگیریهای نویسنده درباره بنیان این جنبشها و تکامل آنها را خلاصه میکند.
امارات مجاهدین قفقاز، کتابی بسیاری آگاهیبخش، دقیق و ساختارمند است و بدون شک یکی از مهمترین رویکردها به این حوزه به شمار میرود. نگاه انتقادی به رویکردهای ساختارگرایانه و آشنایی با دیگر روشهای پژوهش دانشگاهی، کتاب را برای محققین، اساتید، سیاستمداران، دانشجویان و دیگر افراد علاقهمند به مرجعی جذاب تبدیل کرده است.
[1]دانشجوی دکترا در بخش روابط بین الملل دانشگاه راتگرز آمریکا
[2] هر سه از اعضای اصلی گروههای تروریستی در منطقه قفقاز هستند که همگی به هلاکت رسیدهاند.