از اولین کتابهایی که در مجموعه «قفسه کتابهای ممنوعه» انتشارات اپن رود اینترگیتد مدیا منتشر شد، کتاب ارزشمند، دقیق و تاریخیِ داگلاس ولنتاین، منتشر شده در سال 1990 است که یکی از بزرگترین عملیات مقابله با شورش، شکنجه و ترور را در کتاب خود با عنوان «برنامه فونیکس: استفاده آمریکا از ترور در ویتنام» توصیف میکند.
کتاب بااینکه پیچیده و حجیم است، میتوان آن را مانند یک داستان جنایی که از زوایای گوناگون بیان می شود، خواند: ولنتاین به تمام بازیگرهای درگیر ماجرا اجازه میدهد به جای خود صحبت کنند. هرگز کتابی با چنین نگاه عمیقی به عملیاتهای بزرگ سیآیاِی منتشر نشده است. با این حال نگاه جامعی نیز در کتاب وجود دارد؛ برای مثال ولنتاین به برنامههای ترورِ ضد شورشهای پیشین مانند عملیات بریتانیا در مالزیِ پس از جنگ جهان دوم اشاره میکند.
قدرت ولنتاین توجه دائرهالمعارفگونه به جزئیات است. افرادی که مجموعه دو جلدی او درباره تاریخ ظهور اداره مبارزه با موارد مخدر را خواندهاند، این موضوع را تصدیق میکنند.
خود برنامه فونیکس توسط سیا و برای هدایت برنامههای ضد شورش متعدد در جریان جنگ ویتنام ایجاد شده بود. در این برنامهها از روشهایی مانند نظارتهای پیشرفته، آدمربایی، بازداشتهای غیرقانونی، بازجویی، شکنجه و ایجاد نیروهای شبه نظامی استفاده میشده است. هدف نهایی چیزی بیش از جمعآوری اطلاعات و در واقع نابودی کامل «ساختارهای ویت کنگ»[i] (VCI) به خصوص ردههای میانی و بالایی رهبری آن، بهوسیله قتل، استفاده گسترده از خبرچینها و ترور بود.
فونیکس خود از دل برخی استراتژی های سیا مانند «ضد کودتا» و «ضد ترور» به وجود آمده بود: ایدهای که در آن آمریکاییها ترور را توسط نیروهای دشمن و به شکل مطلوب تری انجام می دادند. هرچند، این برنامه در زیر فساد اداری و رقابتهای سازمانی دفن شد.
ولنتاین در می 2001 در مقالهای مینویسد: «هدف ضد کودتا شناسایی و ترور تمام اعضای ویت کنگ، خانوادههای آنها، دوستان و همشهریان آنها بود. در همین راستا سازمان سیا در سال 1694 عملیات اطلاعاتی بزرگی را به نام برنامه مرکز بازجویی محلی (PICs) راهاندازی کرد. اعضای این عملیات نیروی مخصوص و خشن پلیسِ ویتنام جنوبی بودند، افرادی که شبکه خبرچینهای گستردهای داشتند و از راهنماییهایی مأموران سازمان سیا استفاده میکردند. هدف این عملیات شناسایی اعضای ویت کنگ از طریق «بازجویی» اصولی (بخوانید شکنجه) در ردههای مختلف بود...»
با گسترش جنگ ویتنام و دخالت آمریکا در آن با نیم میلیون نظامی، سیا تلاش کرد با یکسانسازی اهداف ضد شورش، پلیسی و اطلاعاتی، عملیات ضد ترور خود را توجیه کند. این در شرایطی بود که همکاری نزدیک سیا با شرکای کینهجوی خود در ویتنام جنوبی ادامه داشت.
نتیجه این عملیات قتل، شکنجه، اختلاس و فساد در مقیاسی وسیع بود. هزاران نفر در طی این عملیات کشته یا شکنجه شدند. تعداد کشتههای مورد تأیید سیا در عملیات «ضد ترور» 20 تا 40 هزار نفر است.
بسیاری از افرادی که در این عملیات کشته شدند اصلاً ارتباطی با ویت کنگ نداشتند. ولنتاین در کتاب خود این موضوع را اینگونه توضیح میدهد: «بسیاری از ویتنامیهایی که در عملیات فونیکس زندانی شده بودند در واقع گروگانهای ناشناسی بودند که تنها ارزش آنها رشوهای بود که خانوادهشان برای آزادی آنها میدادند.» البته رشوه هم به بسیاری کمک نمیکرد و ماهیانه 1800 نفر «خنثی» میشدند.
فونیکس و شکنجه
برنامه مرکز بازجویی محلی به عضو جداناشدنی از عملیات فونیکس تبدیل شده بود و شکنجه یکی از فرایندهای طبیعی این بازجوییهای بود، در حالی که «مشاوران» سیا در صحنه حضور داشتند و بر بازجویی ها نظارت می کردند.. بعدها اعضای سیا مدعی شدند که تلاش کردهاند روشهای بازجویی مؤثرتری به ویتنام جنوبیها آموزش دهند اما در عمل در اغلب جلسات شکنجه مأموران سیا حضور داشتهاند و چنین رفتارهایی را تشویق میکردند. در حقیقت شاخه خدمات حمایتی سیا مسئول آموزش نیروهای ویژه پلیس برای انجام چنین بازجوییهایی بود.
ولنتاین توضیح میدهد که شکنجه در این بازجوییها شامل: «تجاوز، تجاوز گروهی، تجاوز با مارماهی، مار یا اشیا سخت و تجاوز منجر به قتل، شوک الکتریکی، معلق گذاشتن در هوا، ضرب و شتم با پلاستیک و شلاق و استفاده از سگهای پلیس برای گاز گرفتن زندانی» بوده است. جان پاتریک مالدون، مدیر این عملیات در ویتنام به ولنتاین میگوید که «شما به عنوان یک آمریکایی نمیتوانستید تمام مدت آنجا باشید و همه این صحنهها را ببینید.»
چنین صحنههای برای افرادی که رفتار آمریکاییها و متحدانش در عراق و افغانستان را دنبال میکنند، چندان غریبه نخواهد بود. آمریکاییها به طور روزانه زندانیان را برای شکنجه در اختیار مقامات محلی قرار میدهند در حالی که سایه یک مأمور آمریکایی بر روی دیوارهای اتاق شکنجه قرار دارد. (گزارش صریح به چنین رفتارهایی را میتوان در گزارشهای ویدئویی پیتر ماس دید. دستورالعملِ شکنجه سازمان سیا در دهه 1960 که اخیراً در آزادسازی اطلاعات منتشر شده نشان میدهد تعاملاتی میان نیروی اطاعاتی خارجی و نیروی پلیس در زمان بازجویی و شکنجه وجود داشته است که در واقع همان آموختهها و برنامهریزیهای سیا بوده است.)
زمانی که سازمان سیا خود زندانی را در اختیار داشته باشد، از شکنجههای «بدون لمس» ی استفاده میکند که به خوبی و با جزئیات در دستورالعمل شکنجه کوبارک ذکر شده است. ولنتاین شکنجه نایگوئن ون تای، یکی از مقامات ردهبالای ویتنامی را شرح میدهد، کسی که در یک سلول اختصاصی و در انزوا و تحت نظارت شدید دوربینهای مخفی قرار داشت. سلول او «سفیدبرفی» نام داشت و در همه دیوارهای آن کولر قرار داده بودند. حضور ون تای به مدت چهار سال در این انفرادی ادامه داشت اما او حتی نام خود را بیان نکرد.
اجازه کولبی
در آگوست 2007، جین مایر، خبرنگار نیویورک تایمز، در مقاله خود در این رسانه درباره سایت های مخفی سیا، به تمایل مسئولین این سازمان برای بکارگیری برنامه فونیکس به عنوان مدلی برای جنگ در افغانستان اشاره می کند.مایر مینویسند: «نتایج پژوهشی که به سفارش پنتاگون انجام گرفته بود، نشان دادبین سالهای 1970 و 1971، نود و هفت درصد از ویت کنگ هایی که هدف عملیات فونیکس قرار گرفته بودند، اهمیت چندانی نداشتند؛ با این حال پس از یازده سپتامبر، برخی از مأموران سیا به این برنامه به چشم مدلی سودمند نگاه کردند.»
برنامه فونیکس به عنوان یک بررسی تاریخی، یکی از مهمترین کتابهایی است که ارتباط سازمان سیا و ارتش، پیدایش سیاستهای ضد ترور آمریکا، و برنامههای دولتی شکنجه و ترور را بررسی می کند. ارتباط این موضوعات با رویدادهای پس از یازده سپتامبر یکی از درون مایه های مهم کتاب است. برای خوانندگانی که علاقه مندند درباره هرج و مرج و جنایات صورت گرفته توسط آمریکا و متحدینش در جنگ عراق و افغانستان اطلاعات کسب کنند، مطالعه این کتاب جداً توصیه می شود. بی علت نبوده است که جان پاردوس، نویسنده و مورخ امنیت ملی، فونیکس را کتابی معرفی کرده است که «حتماً باید خوانده شود». کتاب ولنتاین یکی از بهترین کتابهایی است که درباره آن دوره نوشته شده است (کتاب نیک تورس با عنوان «هر جنبندهای را بکش؛ جنگ واقعی آمریکا در ویتنام» با کمی اختلاف در جایگاه دوم قرار میگیرد.) کتاب با جستوجوی دقیق سالها، با 200 نفر مصاحبه کرده است که شامل اعضای ردهبالا و نیروهای ویژه میشود. اینکه نویسنده چطور چنین دسترسیهایی یافته و عاقبت آن، چه شده است خود داستان مجزایی است.
ولنتاین داستان را اینگونه توصیف میکند:
«کار بر برنامه فونیکس را در تابستان 1984 آغاز کردم. به موضوع از دو زاویه نگاه میکردم، اول، به ویلیام کولبی، مدیر سابق سازمان سیا و یکی از افراد بسیار نزدیک به فونیکس، بر اساس دفاعیاتی که از این برنامه درباره کمیتههای سنا داشت، نگاه ویژهای داشتم. کولبی قبول کرد که به من کمک کند و مأموران متعددی را معرفی کرد که نقش اساسی در فونیکس داشتند. این مأموران سابق و گاها فعلی با روی باز با من صحبت کردند تنها به این خاطر که من حمایت کولبی را به همراه داشتم.»
«دسترسیهای کولبی تا سال 1987 ادامه داشت اما کمکم احساس کردم درها روی من بسته میشوند و افراد از من دوری میکنند. میدانستم که این اتفاق دیر یا زود رخ خواهد داد اما من راههای دیگری هم داشتم و به همین خاطر این مسئله چندان آزاردهنده نبود. من سیا را فریب داده بودم، به دیوارهای آنها نفوذ کرده بودم و اطراف را جستوجو میکردم. حالا نوبت سیا بود که انتقام بگیرد. روش کار همینطور است. اگر با گاو درگیر شوید، شاخ خواهید خورد. همه این را میدانند.»
«همچنین باب وال، مأمور سیا، پیش از بسته شدن تمام درها از من خواست که به سازمان بپیوندم.»
«من اما نمیخواستم پروژه را رها کنم و میخواستم که تنها کمی سیا را کنار بزنم به همین خاطر یک درخواست حریم خصوصی پُر کردم به لطف اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا و یک قاضی دلسوز در حوزه اسپرینگ فیلدِ ماساچوست در سال 1992 به نتایجی هم رسیدم.»
بخش زیادی از ماجرا در کتاب جواهرات خانوادگی جان پرادوس ثبت شده است:
«از تابستان 1986 و از زمانی که یکی از اعضای بازنشسته سازمان از وکلای سیا پرسیده بود که درباره چه چیزهای میتوان صحبت کرد، اهالی لانگلی [مقر سازمان سیا] همکاری کمتری با سایرین داشتند. زمانی که یکی از اعضای کمیته نظارت بر انتشار اسناد، وجود محدودیت بر فونیکس را بررسی میکرد (البته این کمیته اسناد مرتبط با کولبی و یک افسر اطلاعاتی به نام رالف مک جِیهی را قبلتر پاک کرده بود) به او توصیه شده بود که مراقب باشد مصاحبهشوندگان با ولنتاین مصاحبه نکنند...
«در آوریل 1988 کمیته نظارت بر انتشار اسناد به مأمورین مخفی هشدار داد که مراقب کتاب در آستانهی انتشار ولنتاین باشند چرا که این کتاب شامل اطلاعاتی دقیقی از عملیاتهای سازمان و مأموران آن است.. و ممکن است به سازمان آسیب برساند. همچنین درخواست شد مدیریت ارشد هیئت عملیات به این موضوع توجه ویژهای داشته باشند. بازرسان از جمله برخی افراد به ظاهر بیطرف در دفتر بازرس کل وزارت دادگستری، به یکدیگر اطلاع میدادند که این نویسنده خبر بدی است و امیدوار بودند به نوعی توجه او را منحرف کنند. ولنتاین از سکوت اعضای قدیمی سیا به سرعت متوجه شد که موانعی ایجاد شده است و آنچه در اینجا نقل شده بود در جریان شکایت داگلاس ولنتاین علیه آژانس امنیت ملی ذکر شد.»
ولنتاین برخی از اسناد دادخواست خود علیه سازمان سیا را به صورت آنلاین منتشر کرد. کاغذهایی که او برای نگارش این کتاب جمع کرده بود توسط آرشیو امنیت ملی نگهداری میشود و در دسترس محققین است. بسیاری از نوارهای ضبط شده مصاحبههایش از جمله مصاحبهها با ویلیام کولبی و دیگر اعضای ردهبالای فونیکس را میتوان به لطف Cryptocomb.org به طور آنلاین گوش کرد.
در حالی که شناخت برنامه فونیکس برای درک نحوه عملیات ضد شورش امریکا در واقعیت و در کشورهای سراسر جهان اهمیت زیادی دارد، ولنتاین در مقدمهی چاپ جدید کتاب، به تأثیرات فساد برانگیز بر فرایندهای دموکراتیک داخلی آمریکا میپردازد.
ولنتاین از «دسیسههایی» میگوید که روشهای فونیکس را به این هدف در ایالت متحده پخش کردند تا کنترل سیاسی شهروندان را از طریق تروریسم و از طرف افراد برگزیدهی سایسی-صنعتی-نظامیِ ثروتمند، که جامعه ما را هدایت میکنند، بر عهده بگیرند.
ولنتاین مینویسد: «در حقیقت اما نیروهای امنیتی امریکا همواره نسبت به کاربردهای داخلی فونیکس آگاه بودند و این برنامه نه تنها ابزار جنگی مدرن امریکا را تعریف میکرد بلکه مدلی بود برای دستگاه امنیت ملی داخلی خودمان. با برنامه فونیکس بود که به اهمیت ایجاد نیروی شبه نظامی پلیس آمریکا و نقش آنها در کمک به نیروهای امنیتی و نظامیِ درگیر در کنترل جمعیت و سرکوب مخالفتها پی بردیم.
وجود ساختمان گوانتانامو، اماکن مخفی و شکنجهگاهها برای حبس آمریکاییها و دیگرانی که در «جنگ علیه ترور» زندانی شدهاند برای ولنتاین که پرونده قانع کنندهای تهیه کرده است قابل پیشبینی بوده، اگر شما هم از فونیکس آگاه بودید برای شما هم چنین پیشبینی آسان بود.
پی نوشت:
[i] ویتکُنگ نام سازمان سیاسی و چریکی کمونیست بود که در جریان جنگ ویتنام در ویتنام جنوبی و کامبوج در برابر ارتش آمریکا و دولت ویتنام جنوبی میجنگید.