گروه رجوي و پيوند با حزب بعث عراق(14)

Sadam Rajavi

در اين شرايط عراق با توپ گردنه پاطاق را مي زد ، از طرفي هواپيماهاي عراقي منطقه شمال گردنه موسوم به ريجاب و چند روستاي پر جمعيت آن حوالي را بمباران شيميايي نمود كه عده زيادي كشته و مصدوم بر جاي گذاشت .

هواپيماهاي عراق اقدام به پخش حجم زيادي اعلاميه بر فراز شهرهاي مرزي از جمله كرند غرب نمودند ، مبني بر اين كه عراق در حال انجام عمليات گسترده است و از نيروهاي نظامي خواسته شده بود كه با در دست داشتن آن اطلاعيه خود را تسليم نمايند و نيز از مردم منطقه تقاضاي ترك منطقه شده بود .

در واقع سازمان تا بالاي گردنه پاطاق هيچ نيروي بازدارنده اي را جلوي روي خود نداشت و تا زماني كه بلندگوي سازمان در اسلام آباد غرب اعلام ننمود كسي باور نمي كرد كه سازمان دست به چنين عملياتي زده است و همه گمان مي كردند نيروهاي عراقي عاملان اين عمليات اند . (1)

مناققين در قالب تيپ هاي 200 نفره با تانك هاي برزيلي بسيار پيشرفته با 80 آمبولانس و صدها خودروي سبك ، دو كاميون اسلحه ، آزمايشگاه و بيمارستان صحرايي و به طور كلي بسيار مجهز وارد ايران شده بودند .

آنان در سر راه خود بسياري از مردم بي دفاع را به شهادت رساندند ، در شهر اسلام آباد اوج اين فجايع رخ داد . منافقين در بيمارستان اسلام آباد تمام نيروهاي پاسدار و بسيجي كه در بيمارستان بستري بودند را سر بريدند و 13 نفر از بچه هاي جهاد سازندگي را هم تير باران و اعدام كردند .

منافقين بعد از اسلام آباد راهي كرمانشاه شده بودند كه در 30 كيلومتري كرمانشاه در گردنه چهار زبر كه بعدها به تنگه مرصاد معروف شد با مقاومت رزمندگان مواجه شده و متوقف شدند . شهيد صياد شيرازي آن موقع فرماندهي هوانيروز را به عهده گرفت و با بمباران ماشين هاي آنها موقتاً آنها را متوقف كرد و ستون هاي آنها را به آتش كشيد .

در درگيري تنگه مرصاد منافقين با دادن 1500 كشته زمين گير شدند و از همان جا تصميم به فرار گرفتند . مشكلي كه رزمندگان با آن مواجه بودند تعقيب منافقين بود . آنان با قرار دادن نيروهاي انتحاري در گردنه هاي مختلف مقاومت جدي از خود نشان مي دادند تا ساير نيروها موفق به فرار به خاك عراق شوند .

اين جنگ و گريز تا پل ماهي در نزديكي سر پل ذهاب ادامه يافت ، ولي منافقين با انفجار پل ماهي مانع ادامه تعقيب شان شدند . هواپيماهاي عراقي هم در اين موقع عملاً وارد كار شدند و با بمباران وسيع رزمندگان تعداد زيادي از نيروهاي ما را به شهادت رساندند . (2)

در ساعت 30 : 11 شب يكي از تيپ هاي باختران راه را اشتباه رفته همين امر باعث شده بود كه ترافيك سنگيني در شهر اسلام آباد و در خارج شهر به وجود بيايد . همچنين به علت فرار وسيع مردم از شهر ، ستون سازمان كاملاً متوقف شد . (3)

پس از خروج ستون نيروهاي سازمان از اسلام آباد ، پس از يكي دو درگيري كوچك در ساعت 2 نيمه شب 4/5/1367 در منطقه حسن آباد ، يكي از تيپ هاي سازمان گرفتار درگيري سنگيني شد و با اين كه اولين تيپ گردنه حسن آباد را پشت سر مي گذارد ، اما بعد از آن هم درگير نبرد سنگيني در منطقه مي شود . (4)

پس از كمك رساني گردان هاي متعدد از تيپ هاي مختلف به نيروهاي درگير در نزديكي هاي صبح مجدداً ستون سازمان به حركت در آمد ، اما باز در گردنه چهار زبر درگير شد و دنباله ستون متوقف گرديد . بر اثر نبرد سنگين در چهار زبر مرتباً تعداد زخمي زياد شد و تعداد لاشه هاي كاميون و كشته ها و .... افزايش پيدا كرد و تعدادي از فرماندهان گردان درگير هم كشته شدند .

در اين وقت حمله ديگري از سوي سه راهي ملاوي به نيروهاي سازمان صورت گرفت ، در اين ميان اسراي حاضر در عمليات غالباً فرار كردند و بي نظمي شديدي بر نيروهاي سازمان حاكم شد .

بلافاصله پس از آزاد سازي شهر اسلام آباد ، پگان هاي سپاه پيشروي را به سوي كرند آغاز كردند . قبل از رسيدن نيروهاي خودي به اين شهر در ساعت 3 نيمه شب ، سه فروند هليكوپتر ترابري در كرند به زمين نشستند و تعدادي از كادرهاي منافقين و رهبري سازمان (برابر اطلاعات موجود رهبري و همسرش طي مدت اشغال در شهر كرند به سر مي بردند) را از شهر خارج كردند . (5)

از ساعت 7 حملات هواپيماها و سپس حملات هوا نيروز باختران بر روي ستون سازمان شروع شد ، همين امر موجب شد كه نفرات كه پيش از آن در ماشين هاي خودشان بودند از ماشين ها خارج شده و در اطراف جاده لاي شيارها و پناهگاه هاي طبيعي ، كنار جاده و زير پل ها سنگر بگيرند و ستون كاملاً متوقف شود .

در ضمن هم زمان در اطراف كارخانه قند درگيري سنگيني در گرفت ، در هر سه جبهه درگيري نيروهاي جمهوري اسلامي بر فراز ارتفاعات بر نيروهاي سازمان اشراف كامل داشتند و ضمناً با حملات هوايي ، نيروهاي سازمان را به شدت سركوب كردند .

در اين ميان تعدادي از نيروهاي ارتش آزاديبخش ناگزيز از فرار و عقب نشيني شدند ، اين در حالي بود كه تعدادي از بي سيم هاي آنها از كار افتاده بود و آمبولانس ها مرتباً زخمي هاي سازمان را به عقب بر مي گرداند . (6)

ظهر روز سه شنبه 4/5/67 ، توسط نيروهاي جمهوري اسلامي جبهه ديگري از پشت پادگان الله اكبر به قصد قطع ارتباط ميان نيروهاي ارتش آزاديبخش در اسلام آباد و كرند باز شد و حملات و سركوبي نيروهاي سازمان تا نيمه هاي شب ادامه داشت . (7)

صبح روز چهارشنبه 5/5/67 نيروهاي جمهوري اسلامي از دو جبهه از طرف پادگان الله اكبر و از منطقه جنوب اسلام آباد به سمت اسلام آباد هجوم آوردند و مناطق غربي و جنوبي شهر را كلاً زير فشار قرار دادند به طوري كه حتي در جنوب شهر پيشروي داشتند .

در ساعات آغازين روز چهارشنبه نيروهاي ارتش آزاديبخش با اميدواري به پيشروي به سمت باختران ، براي گرفتن تنگه چهار زبر به آن منطقه هجوم آوردند كه تلاش شان ناكام ماند . جريان حمله اين ترتيب بود كه افراد سازمان تا صبح چهارشنبه در لابلاي شيارهاي كوهستان به طور مستتر استراحت مي كردند ، تا اين كه در اولين ساعات بامداد هليكوپترهاي عراقي جهت باز كردن تنگه به كمك ارتش آزاديبخش آمدند و با آمدن آنها دستور تهاجم و حركت به نيروهاي سازمان داده شد .

درگيري شديدي براي گرفتن تنگه آغاز شد و با شكست اولين تهاجمات ارتش آزاديبخش فرار نيروهاي سازمان شروع شد . نيروهاي جديد با اين تصور كه راه باز شده است به سمت جلو در حركت بودند و در همين حال با نيروهايي روبرو مي شدند كه در حال فرار بودند و علت عقب نشيني را هم توضيح نمي دادند . نيروهاي تازه وارد نيز با رفتن به صحنه درگيري و حركت به سمت عقب متوقف شدند . (8)

حملات هوايي مكرر و هجوم هليكوپتر و كاتيوشا به منطقه از سوي جمهوري اسلامي امكان سازماندهي را از آنان گرفت و نيروهاي سازمان به تعجيل در ماشين هاي انباشته از نفرات در حالي كه بعضي افراد به جاهاي مختلف ماشين آويزان بودند ، عقب نشيني مي كردند . (9)

غروب روز چهارشنبه درگيري تنگه چهارزبر با عقب نشيني نيروهاي ارتش آزاديبخش به پايان رسيد و از شب پنج شنبه عقب نشيني كامل آغاز شد . چهارشنبه شب در ساعت 7 بعدازظهر شدت حملات ارتش جمهوري اسلامي حتي فرصت عقب نشيني را هم از نيروهاي سازمان گرفته بود .

از صبح روز پنج شنبه 6/5/67 نيروهاي در حال فرار آنها در حوالي اسلام آباد مورد چند حمله مختصر قرار گرفتند ، مجروحين يا خود را مي كشتند يا اميدوار بازگشت نيروهاي تازه نفس مي ماندند . تعداد زيادي از افراد نيز در كوه و دشت و روستاهاي اطراف پراكنده شدند و آخرين خودروهاي سازمان با حداكثر ظرفيت و در حالي كه افرادي به اطراف آن آويزان بودند به داخل خاك عراق بازگشتند . (10)

يكي از فرماندهان سپاه پاسداران در تشريح عمليات مي گويد :

" 11 روز قبل از حمله منافقين به داخل كشور باخبر شديم كه تغييرات جديدي در آرايش ناوگان هاي مستقر در خليج فارس و درياي عمان به وجود آمده است . به طور مثال ناو هواپيمابر وينسنس به طرف دهانه تنگه هرمز آمده بود و ناوهاي انگليسي حركات مشكوكي را انجام مي دادند .

در همين موقع 53 نفر از نمايندگان كنگره آمريكا (به نقل از راديو منافقين) طي نامه اي از وزارت امور خارجه خواسته بودند كه دولت ريگان در جهت تقويت سازمان منافقين به عنوان آلترناتيو آينده حكومت ايران برنامه ريزي بكند .

دو روز بعد از اين قضايا يعني 9 روز قبل از حمله آنها و درست بعد از قبول قطعنامه 598 از طرف ايران اسلامي ، عراق در دو جبهه غرب و جنوب دست به تحركات وسيعي زد . در جنوب خود را تا جاده خرمشهر اهواز رساند و به طرف جاده اهواز حركت كرد و قصد داشت خرمشهر را دور بزند و در غرب از محور ازگله _ قصر شيرين _ سر پل ذهاب _ گيلانغرب _ سومار _ نفت شهر و ميمك به عمق 30 كيلومتر به داخل كشور تعرض كرد .

به لطف خداوند در جنوب بچه ها با آمادگي كه داشتند و همچنين با حضور وسيع و به موقع مردم ، ضربه مهلكي را به دشمن وارد آوردند و او را تا مرزهاي بين المللي عقب راندند . اما در غرب دشمن تجاوزش را گسترش مي داد .

در اين مدت سعي كرد كه از محور سومار خودش را به سه راهي استراتژيك اسلام آباد _ ايلام _ ايوان غرب و همچنين در منطقه گيلانغرب هم مي خواست خودش را به سه راهي ديگري برساند .

اما خوشبختانه همان طور كه از راديو شنيديد مردم ايوان دلاورانه مقاومت كرده و تعدادي از تانك هايشان را منهدم كردند و سه دستگاه از آنها را هم به غنيمت گرفتند و تعدادي هم اسير گرفتند و دشمن بعثي ناچار شد كه 11 كيلومتر از آن سه راهي مهم عقب نشيني كند .

رزمندگان يكي از تيپ ها نيز 11 تانك دشمن را منهدم كردند و دشمن به ناچار عقب نشيني كرد . قرار بود وقتي منافقين به تهران رسيدند ، با پخش يك اعلاميه شديد الحن از كشورهاي ديگر درخواست حمايت كنند و آنها نيز منافقين را حمايت نمايند ." (11)

 

پی نوشت ها:

 

1. همان ، ص 47 – 48 ، از متن مصاحبه با يكي از كارشناسان اطلاعاتي عملياتي منطقه غرب كشور در سال 1367

2. روزنامه همشهري ، تاريخ 4/5/1384 به نقل از سردار رضوان مدني

3. فروغ بي دروغ پيروان راه موسي ، منشعب از سازمان مجاهدين خلق ، چاپ اروپا ، 19 بهمن 1367 ، ص 16

4. همان ، ص 16 – 17

5. پايان جنگ .... ج 5 ، ص 190

6. همان ، ص 17

7. همان ، ص 18

8. همان ، ص 19

9. همان ، ص 20

10. همان ، ص 21

11. مجله پيام انقلاب ، شماره 220 ، ص 18 – 21 ، شهريور 1367 به نقل از سردار شباني از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31