« کتاب عمر »

بخشهایی از کتاب عمر ، خاطرات هادی شعبانی عضو پیشین سازمان مجاهدین

کردکشی سازمان در دفاع از صدام

جنگ کویت در سال 1990 بود و قبل از این که جنگ شروع شود، دستور دادند که برای پراکندگی به نوژول بروید.

اما وقتی جنگ شروع شد به ما گفتند که به اشرف برمی گردیم . آن موقع فرمانده محورمان که شامل سه تا لشکر می شد افسانه بود ، ، لشکر 32 سپیده ابراهیمی ، لشکر 91 گیتی و لشکر 65 اسفندیار بود .

فرمانده محور به ما ابلاغ کرد که مسئولیت حفاظت از اشرف در قسمت شمالی یعنی کرکوک و سلیمان بک بر عهده ما است.بعد حرکت کردیم به سمت کفری ، که لشکر 91 قسمت کفری را گرفته بود ، لشکر 32 یا 65 در سه راهی سلیمان بک مستقر شد که کسی از کردها به سمت بغداد نیاید و یک لشکر هم تقریباً بین کفری و سلیمان بک مستقر شد .

ما در قسمت کفری مستقر شدیم ،یک پاسگاهی تقریباً بیرون شهر بود روی تپه و ما پایین تپه استقرار پیدا کردیم ، بعد در همین انتقال و اینها سیستم سازماندهی عوض شد و شهره عین الیقین شد.به جای گیتی، فرمانده لشکر 91 شد.گیتی به قسمت حفاظت مسعود رجوی رفته بود.

در کفری درگیری توپخانه بود، که توپخانه ما حمید یوسفی و احمد وشاق بودند، که هر کدام یکی دو قبضه توپ و دو قبضه کاتیوشا داشتند.

که فقط در کوه های اطراف کفری وقتی دیدند تعدادی از اکراد دارند جابجا می شوند هشتاد موشک کاتیوشا را آنجا خالی کردند.و دیگر هیچ خبری از تردد بعدی در آن مسیر نشد.

ولی بچه هایی که در سلیمان بک بودند تعریف می کردند که یک مینی بوس از کردها را که قصد داشتند به سمت بغداد بروند،در سه راهی سلیمان بک متوقف می کنند و مانع حرکت آنها می شوند و چون قصد داشتند به راه خود ادامه بدهند با ام تی 23 (پدافند 23میلی متری را روی ام تی ال بی گذاشته بودند ) به رگبار می بندند و همه آنها را قتل عام می کنند .

بعدها این واقعه از افتخارات شان بود و می گفتند که به این ترتیب جلوی پیشروی کردها را گرفتیم و صاحبخانه را نجات دادیم.

بچه هایی که این کار را کردند از جمله احمد وشاق و حمید یوسفی که دو قبضه کاتیوشا داشتند،علم به این داشتند که اینها از کردها هستند و می گفتند اینها یه کتی تی هستند.اصل بر این بود که لباس کردی داشته باشند.

این که سازمان مدعی است که نیروهای ایران بوده اند که زده است ، مگر از فاصله ای که با کاتیوشا شلیک می کنند می توان نیرو را تشخیص داد ، شاید عابری باشند ، شاید قصد تردد به کفری را داشته باشند ، اصلاً نه تیراندازی کردند نه هیچی ، فقط به جرم این که لباس کردی تنشان است شروع کردند به شلیک کردن .آن هم با هشتاد موشک کاتیوشا ، که برای یک جنگ هم این قدر استفاده نمی شود .

اصلاً در آن شرایط پاسدار کجا بود ، حداقل آن مینی بوسی که جلویش را گرفتند مشخص بود که کرد هستند ، خیلی راحت می توانست کارت شناسایی بگیرد ، چرا باید ببندد به رگبار ، به هر حال بعد این یکی از افتخارات شان شده بود که ما جلوی کردها را گرفتیم ، خرج می کردند پیش نیروهای عراقی تا امتیاز بگیرند.

ما تقریباً دو هفته آنجا ماندیم دیدیم خبری نیست به ما ابلاغ کردند که برگردید و بروید سمت جلولا ، چون درگیری اول مروارید انجام شده بود و درگیری دوم هنوز شروع نشده بود ، به ما گفتند که در کوههای مروارید بچه ها نیاز به کمک دارند .

ما هم از طریق جلولا به سمت کوههای مروارید رفتیم . ما که رسیدیم درگیری تمام شده بود و مسئولیت حفاظت از آنجا را به ما دادند.

اینجا بود که سازمان ادعا داشت که پاسدارها آمده اند ، ولی ما هیچ آثاری از این امر ندیدیم ، مثل این که جنازه ای ببینیم ، یا کسی زخمی شده باشد. تقریباً یک رشته کوه ها را به ما دادند و ما دو روز بالای این تپه ها بودیم ، ولی این که جنازه ای ببینیم ، یا برویم سراغش که نگاه کنیم که ببینیم که آیا این پاسدار است ، کرد است ، ما ندیدیم .

...

Sbtf12

خودسوزیها

عمل خودسوزی دقیقاً از دستگاه رجوی و مریم بیرون آمده بود. پیش از این هم گفته بود مثل جریان اوجلان،نیروها باید جان فشانی کنند، چون می خواست بار سیاسی اش را بچیند و از زندان آزاد بشود.این احتمال را می داد که استرداد بشود ، و بعد که دید از طرف ایران خریداری ندارد،این کار فروکش کرد و مریم گفت که من این کار را محکوم کردم .

سازمان ریاکارانه گفت که این کار خود به خودی بوده، در صورتی که تا قبل از آن در تشکیلات به آن یک عمل قهرمانانه می گفتند و به صورت یک خط در آمد. حتی از اعضای بالای سازمان و منجمله از خودم خواستند که ما درخواست عملیات انتحاری بنویسیم و بگویئم که حاضریم در عراق یا خارج از کشور خودسوزی کنیم.

این کار در عراق کاربرد سیاسی نداشت ، اما برای انگیزه دادن به نیروهای خارج کشورو با افزودن سس ایدئولوژیک به آن و پیش کشیدن بحث ایدئولوژیک آن را یک سرفصل برای نیروها قرار دادند که هر کس موقعیت سازمان را درک کرده است باید این کار را بکند و حتی می گفتند شما با این کار خودتان را پرتاب به جلو می کنید ، شما خودتان درخواست برای عمل انتحاری بنویسید.

اگر این بحث را تشکیلات نیاورده بود ، پس چرا این خط در منطقه جاری می شود. اگر آن عمل را قبول ندارید و محکوم است ، پس چرا درخواست عملیات انتحاری و خود سوزی از نیروها گرفتند. این دم خروس از یک جایی بیرون می زند.

برای مطالعه متن کامل اینجا را کلیک کنید


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان