اندکی است که منافقین جنجال رسانهای جدیدی را بر سر اموال اشرف به راه انداختهاند و ادعاهای متفاوتی را در مورد این اموال طرح میکند. منافقین بر اساس این ادعاها خود را مالکان اموال پادگان از دست رفته اشرف معرفی کرده و بعضا مبالغ نجومی را به عنوان قیمت این اموال عنوان میکند. اما هدف از این جنجال جدید چیست؟ منافقین به دنبال چیستند؟
خواندن دست منافقین
پس از چند دهه رهبری شکستخورده و رو به اضمحلال رجویها در فرقه منافقین به سهولت میتوان از نیات و استراتژیهای نخنمای منافقین پرده برداشت، به نحوی که تحلیل حرکات فعلی و بعدی آنها کاری ساده است. موضوعات متفاوتی در پس این ادعاها در مورد اموال برجای مانده از به هلاکترسیدگان اشرف وجود دارد.
اول: گروهک منافقین که به زحمت و مرارت سالها در خیابانهای اروپا توسط اعضایش گدایی میکرد و به اصطلاح خود اعانه جمعآوری مینمود، بعید است از آنچه سالها و پس از بارها خیانت، جاسوسی و مزدوری برای رژیم بعث و دول آمریکا و اروپا به دست آورده چشم بپوشد.
دوم: از آنجا که مشخص است این اموال دیگر در دست آنها قرار نخواهد گرفت طرح یک دعوای جدید و جاری شدن این دعوا از زبان پارلمانترهای اجارهای و مزدبگیر منافقین، وسیلهای خوبی است برای مظلومنمایی بیشتر و بینتیجه.
سوم: مشخصا از دست رفتن این اموال میتواند در ردیف نابودی اشرف، شکست مهم دیگری برای منافقین به شمار آید و همانطور که از دست رفتن اشرف به منزله نابودی قدرت نظامی منافقین بود از دست رفتن اموال برجای مانده هم بتواند به از بین رفتن بخش اعظم سرمایهها و توان اقتصادی آنها تفسیر گردد، مسایلی که پیش از آن هم برای همگان مسجل بود.
چهارم: اما آنچه به نظر مهمتر از دیگر انگیزههاست و منافقین هم خود تلویحا به آن اذعان دارند بحث صاحبحق به شمار آمدن در رویارویی با دول ایران و عراق، زنده نگه داشتن بحث مرده پادگان اشرف و ادعای ایشان بر سر نامشروع بودن بازپسگیری اشرف از سوی دولت عراق است. مجموع آنچه از آن سخن به میان آمد به این معناست که منافقین نه برای حفظ چند وسیله اسقاطی و ضایعاتی در اشرف، که برای نشان دادن خود به عنوان یک سازمان پویا، سرپا و جویای حق و حقوق به اصطلاح از دست رفتهاش میباشد و همچنان در عرصه نبرد سیاسی پشیزی به حساب میآید و به قولی داخل در بازی است. به عبارت مختصرتر یعنی همچنان دارای هویت است. مطرح شدن در جامعه از ابتدای تشکیل این سازمان فارغ از بحث جهاد و ایستادگی در برابر ستم رژیم پهلوی دغدغه و انگیزه اصلی اعضای آن بوده است.
البته این نوع رفتار در تاریخچه این گروهک بی سابقه نیست. پیش از انقلاباسلامی هم منافقین با ترورهای عجولانه و کور که به اقرار خود ایشان اشتباهاتی در انجام برخی از آنها رخ داده بود، نشان دادند بحث مبارزه چندان در مرکز توجهشان نیست که بیشتر به پخش اعلامیه و طرح نام خود و جا انداختن ادعای مجاهدت در بین مردم و دیگر انقلابیان اهتمام دارند. پس از انقلاب هم برای باقی ماندن نام و نشانشان در جمع دولتمردان و احزاب سیاسی، جلوگیری از همرنگ شدن و همصدا شدن با دیگر مردمان و منحصر و ممتاز ماندن از دیگران، دست خود را به خون هزاران ایرانی رنگین کردند تا هویت نداشته شان را تثبیت کنند.
در طی این سالها و تاکنون بزرگترین دغدغه گروهک منافقین به شمار آمدن در صحنه و زنده نگه داشتن هویتی است که به زور گلوله و خیانت برای خود ساختهاند.
بررسی دعوی بر سر اموال اشرف
مناقفین پس از حمله ارتش آمریکا دوست دیکتاتور و شفیق سابق خود صدامحسین را از دست دادند، اما همچنان به طرز وقیحانهای بر سر مواضع قبلی خود در زمان سقوط صدام پابرجا هستند. این گروهک گویا خیانتهای خود به مرم ایران و عراق را در زمان صدام برای دریوزگی ادوات و ابزار اشرف از یاد برده است. خیانتها و مزدوریهایی که دولت دیکتاتور بعث عراق به تبع آنها ثروت ملت عراق را به منافقین ارزانی داشت. این اموال بیشتر دستمزد منافقین برای شرکت در ستون پنجم ایران و در جنگ علیه ایران بود و این جالب است که منافقین به جای پوزش و جبران گذشته تاریکشان، طلب چیزی را میکنند که در عوض توحش دریافت کردهاند. قطع یقین اموال یاد شده نمیتواند در هیچ دادگاهی حق منافقین شمرده شود و باید به زودی به جایگاه اصلی خود بازگردد.