پشت پرده تسخیر لانه جاسوسی

Taskhir

تسخیر لانه‌‌ جاسوسی‌ و گروگان‌گیری‌ 444 روزه‌ی‌ بیش‌ از 50 نفر از كاركنان‌سفارت‌ آمریكا از سوی‌ دانشجویان‌ پیرو خط‌ امام‌، اقدامی‌ بزرگ‌ و بی‌نظیر، نه‌ فقط‌ درسطح‌ كشور یا منطقه‌، بلكه‌ حركتی‌ شگرف‌ و غیرقابل‌ پیش‌بینی‌ در سطح‌ جهان‌ بود. این‌حركت‌، آثار و پیامدهای‌ مثبتی‌ ـ چه‌ در داخل‌ و چه‌ در خارج‌ كشور ـ به‌ دنبال‌ داشت‌ كه ‌نگاهی‌ به‌ آنها نشان‌ می‌دهد كه‌ در مجموع‌، این‌ تحولات‌ به‌ سود انقلاب‌ اسلامی‌ تمام‌شد و موجب‌ حفظ‌، تداوم‌ و تعمیق‌ آن‌ شد.

حركت‌ دانشجویان‌ مسلمان‌ پیرو خط‌ امام‌ (ره‌) و تسخیر لانه‌ی‌ جاسوسی‌ از سوی‌آنان‌، یكی‌ از بزرگ‌ترین‌ حركت‌های‌ ضداستكباری‌ ـ در تاریخ‌ انقلاب‌های‌ مردمی‌ ـ بودكه‌ روح‌ خودباوری‌ و استكبارستیزی‌ را بار دیگر در ملت‌ ایران‌ و دیگر ملت‌های‌ محروم‌،متبلور ساخت‌ و اسطوره‌ی‌ ابرقدرتی‌ آمریكا را برای‌ همیشه‌ در هم‌ شكست‌ و فصل‌جدیدی‌ از تاریخ‌ پرشكوه‌ انقلاب‌ اسلامی‌ را رقم‌ زد.

مردم‌ انقلابی‌ ایران‌، كه‌ عمری‌ زیر چكمه‌های‌ دژخیمان‌ آمریكایی‌، خود را لگدمال‌شده‌ می‌دیدند و در هر لحظه‌ی‌ زندگی‌ خود، خاطره‌ی‌ تلخی‌ از جنایات‌ آمریكا در ذهن‌داشتند، مردمی‌ كه‌ شاهد پرپر شدن‌ گل‌های‌ نوشكفته‌ و فرزندان‌ عزیز خود ـ به‌ دست‌ نیروهای‌ نظامی‌ مسلح‌ به‌ تجهیزات‌ و سلاح‌های‌ آمریكایی‌ ـ بودند، با شنیدن‌ خبر فتح‌لانه‌ی‌ جاسوسی‌، گروه‌ گروه‌ به‌ سوی‌ آن‌ شتافتند و با راهپیمایی‌هایی‌ كه‌ تا ماه‌ها جلوی‌سفارت‌ ادامه‌ یافت‌، این‌ كار را تأیید كردند و به‌ جشن‌ و شادمانی‌ پرداختند.

اما در كنار این‌ تأیید مردمی‌، شاهد اتخاذ مواضع‌ دیگری‌ نیز بودیم‌. حضرت‌ امام‌ ونیروهای‌ ارزشی‌ و اصولگرا كه‌ همراه‌ واقعی‌ انقلاب‌ محسوب‌ می‌شدند، عمل‌دانشجویان‌ را به‌ شدت‌ مورد تأیید و تمجید قرار دادند و از آن‌ حمایت‌ كردند. گروه‌های‌لیبرال‌، چپ‌ و سران‌ دولت‌ موقت‌ از این‌ عمل‌ انقلابی‌ انتقاد كردند و آن‌ را نامناسب‌ باشرایط‌ بین‌المللی‌ دانستند و كار به‌ آنجا رسید كه‌ دولت‌ موقت‌ استعفا كرد.

دستاورد اشغال‌ سفارت‌ آمریكا از حیث‌ داخلی‌ دو بعد داشت‌ كه‌ یكی‌ سقوط‌ دولت‌موقت‌ و دیگری‌ شفاف‌ شدن‌ مواضع‌ كلیه‌ی‌ گروه‌ها و نیروها و جریان‌های‌ سیاسی‌ بودكه‌ به‌ ظاهر یا در واقع‌ با انقلاب‌ همراه‌ شده‌ بودند.

اشغال‌ سفارت‌ از بعد داخلی‌، به‌ حاكمیت‌ لیبرال‌ها و میانه‌روها پایان‌ داد. لیبرال‌ها كه‌به‌ طور عمده‌ طیف‌ جبهه‌ی‌ ملی‌ و نهضت‌ آزادی‌ را در بر می‌گرفتند، معتقد بودند كه‌روحانیت‌ و نیروهای‌ مذهبی‌ قادر به‌ اداره‌ی‌ كشور نیستند و فقط‌ طبقه‌ی‌ بوروكرات‌ وجناح‌ لیبرال‌ است‌ كه‌ توانایی‌ این‌ كار را دارد. مشی‌ سازشكارانه‌ و مماشات‌ گونه‌ی‌ دولت‌موقت‌ و اعتقاد نداشتن‌ به‌ خط‌ امام‌ و اقدامات‌ انقلابی‌، موجب‌ كندی‌ حركت‌ انقلاب‌شده‌بود و مردمی‌ را كه‌ با شور و شوق در انقلاب‌ شركت‌ كرده‌ بودند، از صحنه‌ خارج‌نموده‌ بود. چیزی‌ نمانده‌ بود كه‌ انقلاب‌ اسلامی‌ 22 بهمن‌ 1357ه.ش‌، مانند نهضت‌مشروطه‌ و نهضت‌ ملی‌ شدن‌ صنعت‌ نفت‌، از مسیر اصلی‌ و اعلام‌ شده‌ی‌ خود منحرف‌شود. در این‌ زمان‌، ناگهان‌ اقدام‌ انقلابی‌ دانشجویی‌، چرخ‌ انقلاب‌ را بر روی‌ ریل‌ اصلی‌خود قرار داد و سرعت‌ اولیه‌ را بدان‌ باز گرداند.

در واقع‌، اشغال‌ لانه‌ی‌ جاسوسی‌ و حمایت‌ امام‌ از این‌ اقدام‌، موجب‌ سقوط‌ سازشكاران‌ شد و انقلاب‌ از همان‌ آغاز از یك‌ روش‌ و اندیشه‌ی‌ غلط‌ در امان‌ ماند

. در كنار مسأله‌ی‌ سقوط‌ دولت‌ موقت‌ و بی‌اعتباری‌ جریان‌های‌ لیبرال‌، باید به‌ سقوط ‌ارزش‌ گروه‌های‌ چپ‌ نزد مردم‌ و بی‌اعتباری‌ آنها نیز اشاره‌ كرد. گروه‌های‌ چپ‌ وماركسیست‌ كه‌ به‌ دنبال‌ سركوب‌ گسترده‌ در دوران‌ پهلوی‌، توانسته‌ بودند پس‌ از پیروزی‌انقلاب‌ در فضای‌ سیاسی‌ كشور عرض‌ اندام‌ كنند، بیش‌ از هر چیز به‌ ضدامپریالیست‌ وضد آمریكایی‌ بودن‌ فخر می‌فروختند و خود را سردمدار حركت‌های‌ ضدامپریالیستی‌قلمداد می‌كردند. آنان‌ نیروهای‌ مذهبی‌ را به‌ دلیل‌ موانع‌ شرعی‌! ناتوان‌ و فاقد پتانسیل‌لازم‌ برای‌ مبارزه‌ با امپریالیسم‌ می‌دانستند و انقلاب‌ اسلامی‌ را هم‌ یك‌ انقلاب‌ سطحی‌داخلی‌ و ناشی‌ از اختلافات‌ شاه‌ و روحانیت‌ تحلیل‌ كردند و طبق‌ گفته‌های‌ ماركس‌،معتقد به‌ انجام‌ دادن‌ حركت‌های‌ كارگری‌ ضدامپریالیستی‌ برای‌ دستیابی‌ به‌ جامعه‌ی‌آرمانی‌ سوسیالیستی‌ بودند.

این‌ گروه‌ها كه‌ به‌ واسطه‌ی‌ شعارهای‌ تند خود، هوادارانی‌ نیز به‌ دست‌ آورده‌ بودند،در برابر حركت‌ توفنده‌ و انقلابی‌ تسخیر لانه‌ی‌ جاسوسی‌، سرگردان‌ و حیرت‌ زده‌ شدندو برای‌ جا نماندن‌ از قافله‌، مدتی‌ از دانشجویان‌ حمایت‌ كردند و با صدور اعلامیه‌هایی‌در محل‌ لانه‌ی‌ جاسوسی‌ نیز حضور یافتند تا به‌ عنوان‌ پیشتازان‌ مبارزه‌ با امپریالیسم‌مورد استقبال‌ قرار گیرند؛ اما از آنجا كه‌ نتوانستند از این‌ جریان‌ بهره‌برداری‌ كنند و به‌دنبال‌ آغاز افشاگری‌هایی‌ كه‌ برای‌ این‌ جریان‌ها مضر بود، پس‌ از مدتی‌ سكوت‌،تحلیل‌های‌ خود را تغییر دادند و حركت‌ دانشجویان‌ پیرو خط‌ امام‌ را یك‌ حركت‌ چپ‌ ازموضع‌ راست‌ قلمداد كردند.

اما این‌ كار دانشجویان‌ با وجود تمامی‌ جنجال‌هایی‌ كه‌ از سوی‌ گروه‌های‌ چپ‌گرابرپاشد، اتهام‌ آمریكایی‌ بودن‌ انقلاب‌ اسلامی‌ را پاك‌ كرد؛ چرا كه‌ برخی‌ بر این‌ باوربودند كه‌ آمریكا به‌ علت‌ جلوگیری‌ از وقوع‌ یك‌ انقلاب‌ سوسیالیستی‌ در ایران‌، توسط‌گروه‌های‌ چپ‌، انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ را هدایت‌ كرده‌ است‌؛ اما با این‌ رخداد سیاسی‌توسط‌ دانشجویان‌ پیروی‌ خط‌ امام‌، آن‌ دسته‌ از گروه‌های‌ چپ‌ كه‌ خود را همراه‌ انقلاب‌نشان‌ می‌دادند، مانند چریك‌های‌ فدایی‌، حزب‌ توده‌ و گروه‌های‌ التقاطی‌ مانند منافقین‌،منفعل‌ شدند و به‌ اصطلاح‌، وجهه‌ی‌ ضدآمریكایی‌ خود را از دست‌ دادند.

می‌توان‌ موضعگیری‌ همه‌ی‌ گروه‌های‌ سیاسی‌ غیراصیل‌ چپ‌ و راست‌ ـ كه‌ دلبستگی‌به‌ امام‌ و نظام‌ و مردم‌ نداشتند و فقط‌ به‌ دنبال‌ دستیابی‌ به‌ خواسته‌های‌ سیاسی‌ خویش‌بودند ـ را به‌ سه‌ مرحله‌ تقسیم‌ كرد:

الف‌) در مرحله‌ی‌ اول‌، همه‌ی‌ گروه‌ها به‌ دنبال‌ حمایت‌ شدید و جدی‌ امام‌ و مردم‌ ازحركت‌ دانشجویان‌ مجبور شدند با تأخیر حداكثر چند روزه‌، حمایت‌ خود را از حركت‌دانشجویان‌ اعلام‌ كنند و پشتیبانی‌ خود را از این‌ اقدام‌ و به‌ اطلاع‌ همگان‌ برسانند؛

ب‌) مرحله‌ی‌ دوم‌، با آغاز افشاگری‌ها آغاز می‌شود. گروه‌های‌ سیاسی‌ كه‌ شاهد آغازافشاگری‌های‌ دانشجویان‌ پیرو خط‌ امام‌ بودند، واكنش‌های‌ متفاوتی‌ نشان‌ می‌دادند،برخی‌ از آنها با دانشجویان‌ تماس‌ گرفته‌ و از آنها می‌خواستند اسنادی‌ را علیه‌ رقبای‌شان‌افشا كنند؛ اما دانشجویان‌ این‌ درخواست‌ها را رد می‌كردند. زیرا قصد داشتند بی‌طرف‌ وبه‌ دور از منازعات‌ سیاسی‌ حركت‌ كنند. همچنین‌ گروه‌هایی‌ كه‌ افشاگری‌ها علیه‌ آنان‌بود، خیلی‌ زود علیه‌ دانشجویان‌ موضعگیری‌ كرده‌ و آنان‌ را به‌ طرفداری‌ از گروه‌های‌خاص‌ متهم‌ می‌كردند. برخی‌ گروه‌ها نیز با حفظ‌ خونسردی‌، تلاش‌ می‌كردند تا باسكوت‌ این‌ مرحله‌ را از سر بگذرانند.

ج‌) با پایان‌ افشاگری‌ها و آغاز مذاكرات‌ مجلس‌ برای‌ آزادسازی‌ گروگان‌ها، گروه‌هایی‌كه‌ در ابتدا از ترس‌ امام‌ و مردم‌ به‌ تأیید حركت‌ تسخیر لانه‌ی‌ جاسوسی‌ پرداخته‌ بودند،نظرات‌ و هدف‌های‌ واقعی‌ خود را آشكار ساختند و با انتقاد شدید از دانشجویان‌، آنان‌ رامحكوم‌ نمودند

. هرچند گروه‌های‌ چپ‌ و التقاطی‌ و سران‌ آنها به‌ علت‌ ادعاهای‌ ضدامپریالیستی‌ ووابستگی‌ برخی‌ از آنها به‌ ابرقدرت‌ شرق، مورد توجه‌ و حمایت‌ جاسوسخانه‌ی‌ آمریكادر تهران‌ نبودند، اما این‌ دلیل‌ نمی‌شود كه‌ جاسوسان‌ آمریكایی‌، از كسب‌ اطلاع‌ درباره‌ی‌این‌ افراد صرف‌نظر كنند یا به‌ آنها به‌عنوان‌ یك‌ نیروی‌ بالقوه‌ی‌ تخریبی‌ كه‌ می‌تواندنیروهای‌ ارزشی‌ و اصولگرای‌ درون‌ انقلاب‌ را با مشكل‌ مواجه‌ سازد، اهمیت‌ ندهند.چنانچه‌ اسناد سفارت‌ نشان‌ می‌دهد، آمریكا تصور می‌كرد كه‌ رجوی‌ و گروهش‌ بتوانندضدنظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ مبارزه‌ای‌ را سازمان‌ دهند:

زودترین‌ موقعی‌ كه‌ این‌ نوع‌ مقابله‌ی‌ چپی‌ها می‌تواند سازمان‌ داده‌ شود، پاییز]سال‌ 58[ خواهد بود.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31